در ستایش مطبوعات آزاد
کارل مارکس آیا نخستین وظیفۀ جویندگان حقیقت این نیست که یکراست بیآنکه به چپ و راست نظر افکنند، بهسوی خود حقیقت پیش بتازند؟ آیا گفتن حقیقت در قالب فرمایشی و تحمیلی، در حکم از یاد بردن آن نیست؟
کارل مارکس آیا نخستین وظیفۀ جویندگان حقیقت این نیست که یکراست بیآنکه به چپ و راست نظر افکنند، بهسوی خود حقیقت پیش بتازند؟ آیا گفتن حقیقت در قالب فرمایشی و تحمیلی، در حکم از یاد بردن آن نیست؟
فردریک انگلس تنها انتقاد من به رمان(۱) شما این است که بهاندازه کافی رئالیستی نیست. ازنظر من رئالیسم افزون بر حقیقت جزئی بر بازتولید شخصیتهای نمونۀ واقعی تحت شرایط خاص خود دلالت میکند. اکنون
فردریک انگلس رمان قدیم و نو(۱) را خواندم، از این بابت از شما قلبآ سپاسگزارم. زندگی کارگران معادن نمک در این رمان به همان صداقت و استادی زندگی دهقانان در رمان استفان توصیفشده است. ترسیم وضعیت
کارل مارکس انسان ذات کل(۲) خویش را به شیوهای کلی بهعنوان انسان کل خاص خود میکند. هریک از روابط انسانی او با جهان مادی، یعنی دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن، لمس کردن، فکر کردن، آگاه شدن، حس کردن،
مارکس روابط ناموزون بین توسعۀ تولید مادی و هنر، بهطورکلی نباید مفهوم پیشرفت را به معنی انتزاع جاری در نظر گرفت. در مورد هنر و موارد مشابه آن، درک این ناموزونی در روابط اجتماعی واقعی، نظیر رابطۀ
مختصری درباره این کتاب جزوه “سیاست خارجی روسیه تزاری” در رابطه با اوضاع بحرانی اروپا در اواخر دهه هشتم و اوایل دهه نهم قرن ۱۹ و خطر روزافزون بروز جنگ در اروپا نوشته شده است. این اوضاع در اثر
مقدمه در سالهای ۱۸۶۰–۱۸۶۴ جنبشهای بورژوا–دمکراتیک از نو جان گرفته و مبارزات رهاییبخش ملی به شت رشد کردند و دوران ارتجاع سیاسی که از زمان شکست انقلابات ۱۸۴۸-۱۸۴۹ ادامه داشت، به پایان رسید.
مارکس و انگلس: ایدئولوژی آلمانی تاکنون همیشه انسان ها به ساختن عقاید نادرستی درباره خود، درباره آن چه که هستند و آن چه باید باشند، پرداخته اند. آن ها روابط خود را مطابق با عقایدشان درباره خدا،
لنین: دوران جدید و اشتباهات قدیم به صورت جدید هر تحول خود ویژه تاریخ تغییرات چندی را در شکل تزلزلات خرده بورژوایی، که همیشه در کنار پرولتاریا جای دارد و همیشه به درجات گوناگون در محیط پرولتاریا
مارکس و انگلس: مسائل سیاسی – اجتماعی انگلس: طبقات لازم و طبقات زائد اجتماعی مارکس: تحلیلی از زمان انگلس: درباره انحطاط فئودالیسم و اعتلای بورژوازی انگلس: قیام ۱۸۴۹ انگلس: پیام به کنگره
نظرات شما