نامه ‏ای از ایران

شماره ۵۵۳ – سال سی و یکم – نیمه دوم تیر ۸۸

ع. ر. حسین زاده،  یکی ازرفقای هوادار سازمان در داخل کشور، نامه ای پیرامون رویدادهای اخیر برایمان ارسال نموده است  که ضمن سپاس از این رفیق ، در این جا بخش هائی ازنامه را درج می کنیم.

….اصلاح طلبان  مانند گذشته در راستای گرفتن امتیازات حاکمیتی اقدام به گسترش  گفتمان  اصلاح طلبی نمودند و به کمک سازمان اکثریت وحزب توده و بعضی از افراد اپوزوسیون راست, پروپاگاند عظیمی به راه انداختند تا خود را به عنوان  پیشروترین طیف رژیم و تنها آلترناتیو جامعه برای احقاق حقوق پایمال شده توده به جامعه به قبولانند و سعی کردند در دهمین به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری , همانند دیگر دوره ها باسوار شدن بر موج اعتراضات روز افزون مردم از آنها همانند گذشته در راستای منافع خود و حفظ رژیم استفاده کنند.

دروغ های انتخاباتی موسوی و کروبی ازین نمونه ها بود که خواست های فریاد شده ی مردم را که حتی خلاف قانون اساسی کشور بود را بیان کردند در حالی که  آنها به عنوان رئیس جمهور اسلامی موظف به اجرای آن و نه تغییر آن بودند. پس از گسترش دروغ  گویی ها مبنی بر تغییر در سیستم با تغییر در ریاست جمهوری و همینطور هنجار شدن هنجار شکنی های خیابانی طرفداران موسوی و بزرگتر شدن موج مردمیی که موسوی و کروبی بر آن سوار شده بودند اصولگرا ها به شدت احساس خطر کردند و سعی نمودند ابتدا با تهدید به افشا گری ،اصلاح طلبان را به صدقه های سیاسی رهبری قانع نگه دارند. اما موج خروشان مردمی که هیچ مشروعیتی برای هیچ بخش از رژیم قائل نبود و موسوی و کروبی بر گرده های آنان سوار بودند باعث شد که اصلاح طلبان بدون توجه و با تهدید های متقابل و برگزاری رژه های خیابانی به کار خود تداوم دهند.

در همین راستا اصول گرا ها که هنوز دست نائب امام زمان  که فرماندهی کل نیروهای مسلح را به عهده داشت را  در حمایتشان میدیدند با انسجام دادن هسته های اوباش اسلامی و حمله های پلیسی و انجام افشا گری های گسترده اقدام به زدن ضربه نهایی به اصلاح طلبان کردند.تا با همان حربه سابق اقدام به ترکاندن حباب به اصطلاح هژمونی اصلاح طلبان نمایند. بعد از گفته های بسیار دو طیف سرکوب گر در مناظره های تلوزیونی، اولین چیزی که برای اصلاح طلبان روشن شد خطر از کنترل خارج شدن اعتراضات با برداشته شدن ماسک تغییر دهنده های رژیم از واقعیت سرکوبگر و استثمار گر  اصلاح طلبان و همین طور حذف شدن آنان از عرصه قدرت و امتیازات حاکمیتی بود که باعث شد در راستای حفظ حد اقل های موجود از گسترش تنش ها دوری کنند و برای مثال آقای موسوی خطاب به طرفداران خود برای جلوگیری از تنش در صندوق های رای بگوید که دستبند های خود را باز کنید و از طرف دیگر تنها دلیل انتخاب نشدن احتمالی خود را ، تفلب  ذرانتخابات  مطرح کنند.

پیام صریح و روشن رهبری در دیدارش با رفسنجانی و همین طور رد شدن درخواست های پخش تلوزیونی جوابیه رفسنجانی و موکول شدن آن به بعد از انتخابات خطر نابودی سیاسی را به اصلاح طلبان گوشزد میکرد.تنها دلیلی که اصلاح طلبان را به حضور در رژیم امیدوار میکرد ترس اصولگرا ها و کل رژیم از گسترش اعتراضات بود.

اعلام نتیجه آرا و پیروزی باور نکردنی احمدی نژاد در “انتخابات “, اصلاح طلبان را که همانندحزب توده و اکثریت به رفرم در ساختار جمهوری اسلامی برای رسیدن به خواسته ها تا آخرین لحظه امید وار بودند ؛ از شک و تردید حذف شدن در آورد  و مطمئن کرد که این ساختار برای آنها دیگر جایی ندارد و پس از خوش خدمتی هایی که با سرکوب  و تحمیق مردم و افشا کردن هسته های فعال ضد رژیم , برای رژیم کرده بودند دیگر کارایی ندارد و وقت کار دیگریست.

بعد از دو بیانیه ای که موسوی در صبح ۲۳ خرداد صادرنموذ و بعد از آن به حصر خانگی افتاد شورش ها واعتراضات مردمی در راستای دفاع از  خواسته های خود که موسوی اپورتونیست آنها را وعده داده بود به خیابان ها ریختند و درگیری های خیابانی آغاز شد. درحالیکه موسوی و رفسنجانی هنوز از مراجع درخواست کمک می کردند.

در این درگیری ها هسته های منسجم کننده و برنامه ریز عمدتا تحت نام اعضای ستاد انتخاباتی موسوی فعالیت میکردند و عمدتا تشکیل شده از اعضای حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب بودند که مانند همیشه برای استفاده حد اکثری از اعتراضات علیه رژیم با گسترش راهپیمایی ها موافق ولی با درگیر شدن تظاهرات کنندگان با نیرو های امنیتی مخالف بودند.اما نیرو های راست ورفرمیست هم حضور داشتند که بعد از وارد شدن نیروهای خودجوش به عرصه اعتراضات درطول دوروز بعد اقدام به سازماندهی این افراد به عنوان نیروهای ذخیره نمودند و همینطور نیروهای اپوزیسیون راست که بدون داشتن سازماندهی مشخص و انتظاری خاص از درگیریها وارد این عرصه شده بودند. پس از این اتفاقات رژیم شروع به دستگیری گسترده ای نمود که تعداد زیادی از اعضای حزب مشارکت ,کارگزاران , مجاهدین انقلاب و… بازداشت شدند.پس از بازداشت گسترده نیرو ها و باز شدن حصر موسوی و شرکتش در راهپیمایی میلیونی آزادی که بدون مجوز بود و موسوی برای حفظ آرامش وارد شد و دیدار موسوی و خامنه ای و موسوی و کروبی و تهدید این دو به متحصن شدن در مکان های مقدس و تظاهرات آرام در میدان هفت تیر و جدا کردن صف اصلاح طلبان از معترضین به وضع موجود و دعوت به تحصن در مساجد و تکایا و تلاش برای دور کردن مردم از خیابان ها و به مسجد برگرداندن مردم در راستای پیگیری خواسته ها!! و چند گانه برخورد کردن با بعضی اعتراضات و گسترش سرکوب و اختیارات سرکوب نیرو های لباس شخصی و بسیج و تاکید روز افزون موسوی و کروبی بر تداوم اعتراضات ولی از مجرای قانونی و لغو بعضی تجمعات به دلیل صادر نشدن تاییدیه وزارت کشور و … نشان از مصالحه پنهان اصلاح طلبان با برادران اصولگرای رژیم داشت تا حفظ نظام پوسیده جمهوری اسلامی بار دیگر برخواسته های مردم ارجحیت پیدا کند. پس از مصالحه اصلاح طلبان و حذف شدن نیرو های متمرکز سیاسی در جریان ساماندهی (نه سازماندهی)اعتراضات نیرو های اپوزیسیون چپ وارد عرصه اعتراضات شد و در گیری هارا به صورت نیمه منظم تداوم بخشید.

تا روز جمعه بعد از ضربات سنگین پلیسیی که اپوزیسیون راست داخل و خارج از کشور متحمل شد علنا گروه ابراهیم یزدی هم به زور وارد عرصه اعتراضات شد که از بازداشتش شروع شد عملا اعتراضات کنترل شده توسط اصلاح طلب ها در راستای حذف تنش به کمترین حد خود رسید ولی برخلاف در خواست های موسوی در روز راهپیمایی اتحاد مبنی بر اینکه حامیانش به خیابان ها نیایند,و راهی مساجد شوند, مردم معترض وارد خیابان ها شدند و به مصالحه پشت کردند. بعداز خارج شدن عنان اعتراضات از دستان موسوی ,تنها راه باقی ماندن در عرصه موجود ظاهر سازی بود که این کار صورت گرفت. درست با ورود نیروهای چپ بیانیه سندیکا اتوبوس واحد تهران و حومه مبنی بر اعلام حمایت از معترضین و دعوت به تظاهرات برای روز  ۵ تیر و ریشخند سیاسی خامنه ای در خطبه های جمعه که نشان میداد همه به این باور رسیده اند که اصلاح طلبان در این اعتراضات جز موج سواری کار دیگری در توان ندارند که انجام دهند عرصه بر موسوی و شرکا تنگ شد.

شاید حتی موسوی هم تصورش را نمیکرد که خامنه ای در نماز جمعه آنطور حرف بزند.

خامنه ای بعد از زیگزاگ رفتن های بسیار در ابتدای خطبه صریحا اقدام به تهدید” آشوبگران ” کرد.  و مقابله به مثل را از ملت دربرابر آشوبگران خواست.بعد از درگیریهای پراکنده در روز جمعه که به خیابان ریختن مردم به جای رفتن به مساجد سمبل شکست سیاسی اصلاح طلبان بود, روز شنبه روز بی اعتنایی به حرفهای خامنه ای و اعلام شکسته شدن قداست پوشالی خامنه ای و بی تاثیر بودن استفاده چند باره از حربه مذهب  بود و مردم با شرکت گسترده در اعتراضات غیر ساکت و غیر مصالحه گر , میزان مشروعیت واقعی رژیم را به نمایش گذاشتند.

بعد از چند روزی که چپ ها بدون سازمان دهی و به صورت فردی وارد عرصه مبارزات میشدند و سازمان هاسکوت اختیار کرده بودند؛ اعلام حضور و فراخوان سازمان های چپ در جهت شکل دهی و هدف مند کردن اعتراضات به حرکت رنگ تازهای زد.

با وارد به عرصه شدن سندیکاهای متمرکز و مستقل کارگری و گسترش اعتراضات هدفمند و تکامل یافتن اعتراضات به مبارزات ممکن شد و پتانسیل بسیاری برای تعمیم هژمونی چپ در عرصه مبارزات به وجود آمد. وضعیتی که بعد از گذشت یک هفته سنجش اعتراضات توسط نیروهای چپ به وجود آمد نحوه عمل چپ هارا حساس تر کرده است.با در نظر نگرفتن چینش واقعی نیروها این موقعیت را از دست خواهند داد.

مبارزات در حال توده ای شدن امروز باعث احساس خطر کردن رژیم شده است که حتی طیف اصلاح طلب را به عکس العمل وا داشته و مشخص شدن خطوط اولین بخشی ست که جلب توجه میکند. برای مثال نامه های سرگشاده کروبی  که در آن به رژیم گوشزد میکند که برای حفظ رژیم به اصلاح طلبان پوینت های درخواستیشان را بدهند تا حجم اعتراضات در حال گسترش کاسته شود و رژیم از خطر سقوط حفظ شود. در حالی که هنوز در کشور اعتراضات گسترده و مبارزات در حال گسترش تداوم دارد مشخص نشدن عملی خطوط سازمان های چپ و مرز بندیشان با سیستم و حضور نداشتن به صورت منسجم و سازمانی در اعتراضات اولین مسئله ایست که نه تنها ابتکار عمل را از چپ ها میگیرد, بلکه حتی احتمال مورد استفاده قرار گرفتن نیرو های مردمی و نیرو های چپ را در راستای منافع اصلاح طلبان بیشتر میکند.

تاکتیک وحدت خواسته به جای وحدت کلمه نیروهای راست ورفرمیست امثال حزب توده که در آن اتحاد حول خواست های  اصلاح طلبان به جای مطرح شدن خواست های توده ای و مارکسیستی برای شکست نیروی استبداد متمرکز از آن استفاده میشود, تنها موقعیت را برای پوست اندازی رژیم فراهم میکند نه شکست استبداد.وقتی هنوز نیروهای حزب توده هماهنگ با نیروهای مذهبی اعتراضات توده ای را با شعار الله اکبر بر پشت بام ها دنبال میکنند و خواست های اصلاح طلبان را به جای خواست های انقلابی و مردم مطرح میکنند و موقعیت را برای جایگزین شدن مستبدان جدید فراهم میکنند کوتاهی سازمان های پیشرو در این عرصه جز فرصت سوزی برای چپ ها نتیجه دیگری نخواهد داشت.

در این دوره نبود تشکل پیشرو در عرصه اعتراضات بزرگترین ضعف حرکت مردم است که در نهایت توده مردم را از رسیدن به خواسته هایی که دنبال میکنند دور کرده و سر خوردگی را تشدید میکند و البته بزرگترین ضعف ارگان های چپ در این عرصه نداشتن تشکل متمرکز و متحد است.

بعد از اعلام ورود کارگران به صورت علنی و خارج شدن ارگان های اپورتونیست فرصت این پیش آمده تا نیرو های چپ اندوخته های خودرا در راستای تشکل و گسترش مبارزات به کار گیرند و به دلیل اینکه این فرصت بسیار زود ازبین خواهد رفت و رژیم برای حفظ خود نیروهای اپورتونیست را به عنوان سوپاپ اطمینان وارد عرصه خواهد کرد اقدام عاجل چپ ها میتواند بهترین موقعیت را برای برقراری آزادی و عدالت واقعی ایجاد کند.

وضعیت کنونی در صورت تداوم بی عملی سازمان های چپ و تداوم خلا سازمانی پیشرو و انقلابی به سر خوردگی توده مردم و سرکوب گسترده و چنگ دندان نمایی رژیم به مردم منتهی میشود ودر بهترین حالت قیمومیت اصلاح طلبان بر مردم که این بزرگترین شکست برای مردم ایران خواهد بود. بی عملی گسترده تا امروز ارگان های چپ درعرصه اعتراضات متفاوت مردمی علیه رژیم باعث گسترش گفتمان اصلاح طلبی به عنوان واقعی ترین آلترناتیو مردمی شده است که تنها پیام آن تداوم حیات استبداد اسلامیست.

ع. ر. حسین زاده   – ۳۰ خرداد ۸۸

POST A COMMENT.