همراه با متن فارسی سخنرانی احمد موسوی که در اجتماع پایانی این راهپیمایی به زبان سوئدی خوانده شد.
روز شنبه ۲۴ شهریور (۱۵ سپتامبر) یک راهپیمایی باشکوه در استکهلم سوئد برگزار گردید
این راهپیمایی بزرگ و باشکوه با هدف حمایت از مادران خاوران توسط کانون زندانیان سیاسی (در تبعید) در شهر استکهلم سوئد سازماندهی شد. این راهپیمایی که با ابتکار و فراخوان کانون شکل گرفت با حمایت و استقبال تعدادی از سازمان های سیاسی و حضور فعالین این سازمان های در استکهلم سوئد برگزار شد. این راهپیمایی که برگرفته از تجربه مبارزاتی مادران آرژانتین بود، با استقبال پر شور صدها نفر از انسان های کمونیست، مبارز و آزادیخواه روبرو شد. این راهپیمائی پرشکوه که گروه مارش در پیشاپیش آن حرکت می کرد، همراه با ابتکار تحسین برانگیز حمل یک باندرول چهل متری که تصاویر تعداد بی شماری از جانفشانان دهه شصت و تابستان شصت و هفت بر آن نصب شده بود، مورد استقبال همه شهروندانی که در مسیر راهپیمایی بودند، قرار گرفت. در پایان این راهپیمایی بزرگ که راهپیمایان در میدان مرکزی شهر اجتماع کردند، نمایندگان احزاب و سازمان های مختلف دعوت شده از طرف کانون زندانیان سیاسی (در تبعید) به سخنرانی های خود به زبان سوئدی پرداختند.
احمد موسوی از فعالین سازمان فدائیان (اقلیت) نیز در این اجتماع به نمایندگی از فعالین سازمان در کشور سوئد، با موضوع “نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم” به زبان سوئدی سخنرانی کرد.
نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم
ما امروز برای دادخواهی در اینجا جمع شده ایم. دادخواهی برای ده ها هزار زن و مردی که در دهه ۶۰ و به ویژه در تابستان ۶۷ توسط حاکمان جمهوری اسلامی اعدام شدند. ما در اینجا جمع شده ایم تا با صدای بلند اعلام کنیم که کشتارهای ده شصت نه فراموش کردنی است، که فراموشش کنیم و نه بخشودنی است، که ببخشیم. فراموش نمی کنیم جنایات سال های نخست دهه ۶۰ را که روزانه ده ها و بعضا صدها نفر از انسانهای مبارز و کمونیست به جوخه های مرگ سپرده شدند. فراموش نمی کنیم تابستان خونین ۶۷ را که هزاران زندانی سیاسی به فرمان مستقیم خمینی اعدام و در گورهای جمعی بی نام و نشان دفن شدند. آری! هرگز فراموش نمی کنیم آن فتوای مخوف خمینی را که به دستگاه قضایی تحت امر خود دستور داد: “بکشید همه کسانی را که در زندانهای سراسر کشور بر سرِ موضع نفاق خود پافشاری کرده و می کنند”. کشتاری که در کمتر از دو ماه بیش از ۵ هزار زندانی سیاسی به دار آویخته شدند.
به راستی چرا جمهوری اسلامی به چنین کشتاری وحشتناک دست زد؟
کشتار تابستان ۶۷ در نخستین روزهای پایان جنگ ارتجاعی دو رژیم ایران و عراق رخ داد. جنگی ویرانگر که پس از ۸ ساله سرانجام در ۲۷ تیر ۶۷ با پذیرش قطعنامه صلح سازمان ملل توسط ایران خاتمه یافت. پایان جنگ و پذیرش قطعنامه صلح که خمینی پذیرش آن را نوشیدن “جام زهر” برای خود اعلام کرد، شرایط ویژه ای را در جامعه بوجود آورد. ویرانی های حاصل از جنگ هشت ساله، طرح انبوه مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توده های مردم ایران همراه با یاس و ناامیدی نیروهای درون نظام، همه و همه موقعیت سیاسی رژیم را به شدت متزلزل کرده بود. در آن شرایط بحرانی که جمهوری اسلامی قرار گرفته بود، جنبشهای اجتماعی و اعتراضات توده ای علیه نظام اسلامی به سرعت در حال شکل گیری بود. در آن شرایط معین، حاکمان اسلامی دیگر قادر نبودند با توسل به شرایط جنگی، سرکوب، اختناق و بی حقوقی محض را به توده های مردم ایران تحمیل کنند. پایان جنگ و پذیرش قطعنامه صلح سازمان ملل توسط، شکست روانی رژیم را در نزد مردم دامن زده بود.
جمهوری اسلامی در شرایط دشواری قرار داشت، هم آزادی هزاران زندانی سیاسی برایش مخاطره آمیز بود، و هم نگهداری آنان در درون زندانها هزینه های سیاسی و اجتماعی بالایی داشت. جمهوری اسلامی که تجربه اعدام هزاران زندانی سیاسی در سال های نخست دهه ۶٠ را در تجربه کشتارهای خود داشت، این بار نیز راه حل بحران حکومتی خود را در قتل و عام زندانیان سیاسی دید.
با چنین تصمیمی مخوف، خمینی برای کشتار زندانیان سیاسی در هر زندان کمیته های مرگ را تشکیل داد. کمیته هایی مرکب از سه جلاد که به دروغ خود را به عنوان کمیته های “عفو” و “آزادی” به زندان ها معرفی کردند. اعضای سه نفره این کمیته ها، هر دو تا سه دقیقه یک زندانی را به کام مرگ فرستادند و بدین سان در کمتر از دو ماه بیش از پنج هزار زندانی سیاسی اعدام شدند.
قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶٧ را باید در ماهیت ارتجاعی و سرکوبگرانه دولت دینی و رهبران جمهوری اسلامی دید. آنچه در تابستان ۶٧ اتفاق افتاد، ادامه کشتار نیروهای دمکرات، انقلابی و کمونیست در سال های پیش از آن بود. سیاستی که از زمان به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی شروع شد، در سال های ۶۰ تا ۶۲ به کل جامعه گسترش یافت و در تابستان ۶۷ به اوج رسید. جنایتی عظیم، گسترده و ویرانگر که سازمان عفو بین الملل از آن به درستی به عنوان “جنایت علیه بشریت” یاد کرده است.
کشتارهای دهه ۶۰ بویژه کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶٧، یاد آور جنایات فراموش نشدنی مذهب و کلیسا در دوران انگیزیسیون قرون وسطا است. دورانی که به درستی در حافظه تاریخی جهان و جهانیان ثبت شده است. ازین رو، اعدام های دهه شصت و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶٧ نیز، می باید در حافظه تاریخی تمام انسان های آگاه و مترقی جهان ماندگار بماند. تا هرگز فراموش نشود جمهوری اسلامی با مردم ایران چه کرده است.
بیائید دست در دست هم و با شعار “نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم”، صدای بلند دادخواهی زنان و مردانی باشیم که تنها به جرم آزادیخواهی و سوسیالیسم توسط آدمکشان جمهوری اسلامی اعدام شدند. بیائید با شعار “نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم” محاکمه جمهوری اسلامی و مجازات تمامی عاملان کشتار ده ها هزار زن و مرد کمونیست و مبارز را در هر کوی برزن فریاد کنیم، تا هرگز جنایاتی اینگونه دوباره تولید و باز تولید نشوند.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورایی
زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم
نابود باد نظام سرمایه داری
فعالین سازمان فدائیان (اقلیت)- سوئد
۲۴ شهریور ۱۳۹۷
نظرات شما