چشم‌هایی بسته برای سیاهی‌ها

یادداشت سیاسی- یکی از نتایج بحران اقتصادی، گسترش فقر و نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، گسترش نابسامانی‌های اجتماعی می‌باشد، آن‌چه که امروز تصویر خیابان‌ها و کوچه‌های شهرها و روستاهای ما را تیره و سیاه کرده است. تصویری که برای نسل کنونی جامعه ایران از پیر گرفته تا جوان، هرگز این‌گونه سیاه نبوده است. اگر سن تن‌فروشی در سال‌ ١٣۴٧ و براساس تحقیقی که در تهران شد ٢٩ سال بود، اکنون به ١۴ سال رسیده است. هم اکنون بیش از ۵ میلیون نفر درگیر مساله اعتیاد هستند. به‌گفته‌ی فاطمه‌ درخشانی معاون وزیر بهداشت شیوع بیماری‌های روانی در جامعه به ٢٣ درصد رسیده است، حتا به گفته‌ی دکتر علی‌اکبر سیاری شیوع بیماری‌های روانی در تهران به ۴٠ درصد رسیده است!! سالانه ۶٠٠ هزار نفر وارد زندان‌ها می‌شوند و این درحالی‌ست که حکم زندان برای برخی از جرائم برداشته شده است!! برای این‌که تصویر روشن‌تری از این وضعیت فاجعه‌آمیز بدست آوریم به بررسی یک خبر که روز دوم تیرماه انتشار یافت می‌پردازیم.

آخوند حمید شهریاری معاون قوه قضاییه که رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضاییه می‌باشد، در دومین روز از هفته قوه قضاییه در یک نشست خبری از ورود بیش از ۶ میلیون پرونده به دادگاه‌های کشور در سال ٩١ خبر داد، یعنی روزانه بیش از ١۶۴٠٠ پرونده. همین‌جا لازم است این نکته را نیز توضیح دهم که همه‌ی پرونده‌هایی که توسط پلیس (نیروی انتظامی) تشکیل می‌شود لزوما سر از دادگاه در نمی‌آورند. به‌گفته‌ی وی ورودی پرونده‌ها به دیوان عالی کشور ١١ درصد، به دادسراها ٩ درصد و به دادگاه انقلاب ۶ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است.

وی هم‌چنین گفت: “٩ جرم نخست کشور ۵٠ درصد پرونده‌ها را از آن خود کرده‌اند” که در این میان سرقت با ١٢ درصد بالاترین آمار را دارد. بنابر این ٧٢٠ هزار سرقت سالانه در کشور رخ می‌دهد که اولا پلیس وارد ماجرا می‌گردد و دوم این‌که سارق آن نیز پیدا می‌شود. ضرب‌وجرح، ایراد صدمه بدنی، توهین به اشخاص، تهدید و تخریب در مجموع حدود ٢۶ درصد از پرونده‌ها را شامل می‌شود که حدود ١۵۶٠٠٠٠ پرونده در سال می‌شود.

آمارهای فوق به‌اندازه‌ی کافی گویا هستند، اما آن‌چه که باید بیشتر بر روی آن تاکید و تعمق نمود افزایش میزان پرونده در قوه قضاییه و به تعبیری دیگر افزایش جرائم در کشور است که بار دیگر شکست سیاست‌های حکومت در رابطه با مبارزه با معضلات اجتماعی را نشان می‌دهد. چرا حکومت از مبارزه با این معضلات اجتماعی ناتوان است و چرا این معضلات روزانه افزایش می‌یابند و در نتیجه‌ی چهره‌ی زندگی در ایران را سیاه‌تر و سیاه‌تر می‌سازند؟! کار به جایی رسیده است که حتا خود رژیم نیز به دلیل پُر شدن زندان‌ها از زندانی به این نتیجه رسیده است که دیگر از بگیروببندها کم بکند و برای برخی از جرائم، دیگر حکم زندان صادر نکند. مساله این است که تمامی راه‌حل‌های حکومت اسلامی در زندان و شکنجه و اعدام محدود است و هیچ راه حل دیگری از نظر آن‌ها وجود ندارد. دو جوانی را که در اثر فقر و بدبختی اقدام به “زورگیری” کرده بودند، دستگیر کرده و در ظرف چند روز و در ملاء عام اعدام می‌کنند تا مثلا باعث عبرت دیگران شود!! کدام عبرت؟! آن که باید عبرت بگیرد حکومت اسلامی است نه جوانانی که در دوران همین حکومت به‌دنیا آمده و در همین حکومت طعم زندگی را با بدبختی و فقر چشیده و برای لقمه‌ای نان جرمی مرتکب شده‌اند. اگر قرار بود با اعدام و زندان به مبارزه با این معضلات اجتماعی رفت که امروز نباید با رشد جرائم در کشور روبرو می‌شدیم، آن هم رقم باورنکردنی ۶ میلیون از زبان معاون قوه قضاییه!!

وقتی در روز روشن همه‌ی معضلات اجتماعی توسط خامنه‌ای و نوکران حلقه‌ به ‌گوش‌اش انکار شده و به هر چه که واقعیت است سیاه‌نمایی می‌گویند، آیا می‌توان انتظار راه‌حلی از این حکومت داشت؟! حکومتی که اصل موضوع را انکار می‌کند و تنها مشکل مملکت را “مقداری تورم” می‌نامد، هرگز راه‌حلی نیز برای آن معضلات ارائه نخواهد کرد. حتما از نظر خامنه‌ای بالا رفتن جرائم در کشور نشانه‌ی بالا رفتن امنیت است و برای همین هم هست که ایران بالاترین آمار سرانه اعدام را در جهان دارد!! در کدام کشور است که سن تن‌فروشی تا این حد پایین آمده باشد؟ در کدام کشور هست که این همه معتاد وجود داشته باشد؟ در کدام کشور است که این همه دزدی و جنایت و تجاوز وجود داشته باشد؟ در کدام کشور هست که مردم آن تا این حد احساس ناامنی کنند؟ وقتی مقامات پلیس کشور در روز روشن به بدیهی‌ترین حقوق خصوصی مردم تجاوز می‌کنند، آیا می‌تواند این نیرو برای مردم امنیت به‌ارمغان آورد؟ نیرویی که برای سرکوب کوچک‌ترین اعتراضی به حکومت آماده است، اما هنگامی که صحبت از امنیت مردم می‌شود، خبری از آن‌ها نیست. وقتی مقامات قضایی و دولتی همه فاسد و رشوه‌خوار هستند و برای رسیدن به یک پست دولتی و یا نمایندگی مجلس حاضرند میلیاردها خرج کنند، آیا می‌توان انتظار معجزه از آن حکومت و مقامات فاسدش را داشت؟ آش آن‌قدر شور شده است که اخبار تعدادی از رشوه‌ها و اختلاس‌ها حتا به رسانه‌های حکومتی نیز راه پیدا کرده‌اند. آیا خامنه‌ای و اعوان و انصارش جرات دارند حتا ساعتی بدون محافظ و نیروی مسلح خود به درون مردم بروند حتا در همان حدی که امروز در بسیاری از کشورهای سرمایه‌داری غربی وجود دارد؟ چرا نمایندگان مجلس به‌تازگی با ارائه طرحی خواستار مسلح شدن مادام‌العمر خود شدند؟ از چه می‌ترسند؟! مگر در حکومت اسلامی و در سایه امنیت آسمانی و البته زیر سایه ولی‌فقیه باید این‌ قدر هراسان بود؟

اگر به زندانیان کشور و انسان‌های درگیر در پرونده‌های قضایی، خانواده‌های‌شان را نیز اضافه کنیم، متوجه می‌شویم که چه بخش بزرگی از جامعه تنها درگیر این موضوع هستند. حالا کافی‌ست خانواده‌هایی را که با دیگر معضلات اجتماعی هم چون اعتیاد درگیر هستند به این مجموعه اضافه کنیم. نتیجه چه می‌شود؟ بدیهی‌ترین و مستقیم‌ترین نتیجه آن، افزایش آسیب‌پذیری در میان خانواده‌های آنان است و همین موضوع بی‌واسطه منجر به افزایش معضلات اجتماعی از جمله افزایش جرم در اشکال گوناگون آن می‌گردد. افرادی که از این رهگذر آسیب دیده‌اند، خود در معرض ارتکاب جرم قرار می‌گیرند و البته که حکومت هیچ برنامه‌ای برای این میلیون‌ها انسانی که با درگیر شدن عضوی از خانواده‌های‌شان با زندان و غیره، آسیب‌پذیرتر از دیگر بخش‌های جامعه می‌شوند ندارد. برای مثال بارها اخباری از قاچاق مواد مخدر توسط زنان و مادرانی منتشر شده است که همسران‌شان در زندان بسر می‌برند. هم‌اکنون میلیون‌ها زن سرپرست خانوار وجود دارند که می‌توان بخش بزرگی از آن‌ها را فقیرترین فقرا دانست، زنانی که زندگی امروز آن‌ها نتیجه‌ی درگیرشدن مستقیم فردی از افراد خانواده در اعتیاد و یا دیگر نابسامانی‌های اجتماعی می‌باشد.

معضلات اجتماعی همان‌طور که در ابتدای این یادداشت بیان شد، نتیجه‌ی فقر، بیکاری و نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی می‌باشد و تنها راه مبارزه با آن نیز مبارزه با فقر، حل معضل بیکاری و وجود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی است. از سویی فقر و بیکاری، نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی، زمینه را برای گرایش بخش‌هایی از جامعه به‌سوی اعتیاد، قتل، تجاوز، زورگیری و غیره مهیا می‌سازد و از دیگر سو نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی مانع از روشن‌گری و بالا رفتن آگاهی مردمی در برابر نابسامانی‌هایی اجتماعی و راه‌های مقابله با آن می‌گردد. آن‌چه که امروز در جامعه‌ی ایران شاهد آن هستیم محصول همین شرایط است و سیاست‌های رژیم در قبال بحران‌های اجتماعی تنها نتیجه‌اش تشدید بحران‌ها بوده است.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۴۹ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.