این روزها بحث و اختلاف بر سر ترکیب و چینش کابینه روحانی و سیاستهای دولت آینده بالا گرفته است. طرفداران رفسنجانی و نیروهای موسوم به اصلاحطلب، سخت به تکاپو افتاده و لیستهایی از افراد مورد نظر خود را برای اشغال وزارتخانهها انتشار داده و در نشریات خود پیرامون وزرای روحانی به گمانهزنی میپردازند. پیدرپی جلسات “مشورتی” و “هماهنگی” برگزار میکنند و ضمن اظهار نظر در مورد مشکلاتی که “کشور” در هشت سال گذشته دچار آن گشته است، برخی سیاستهای دولت احمدینژاد را به نقد میکشند. از تجدیدنظر و تغییرات ضروری در این عرصهها سخن میگویند و آمدن روحانی را وسیله خروج از این مشکلات میدانند. آنها از “فضای عقلانی” که باید ایجاد شود، از “سیاستهای عقلانی” که باید اتخاذ گردد، از مدیریتها و جهتگیریهایی که باید عوض شود، از قوانینی که باید تغییر کند، از احیای نهادهای دوره اصلاحطلبان و بالاخره از “تعامل” با آمریکا و اروپا سخن میگویند. اینها، جناح مقابل را اقلیتی میدانند که بایستی خود را با خواستهای “اکثریت” که در “انتخاب” روحانی تجلی یافته است، هماهنگ سازند. طرفداران رفسنجانی و نیروهای اصلاحطلب، خود را آماده میکنند که در سایه “دولت تدبیر و امید” روحانی، “اقبال” بیشتری بدست آورند، فعالیت های خود را “وسعت” دهند و با اشغال پستهای مهم و پولساز، نقش فعالتری در “مدیریت” امور کشور ایفا کنند. در یک کلام، ائتلاف غیر رسمی که در جریان انتخابات ریاستجمهوری، میان باند رفسنجانی و گروهای موسوم به اصلاحطلب شکل گرفت و در حمایت از روحانی تبلور یافت و سرانجام پیروزی وی و “حماسه سیاسی” دلخواه خامنه ای را رقم زد، سهم خود را از قدرت و ثروت طلب میکند و از هم اکنون با باند خامنهای وارد کشمکش شده است.
از همان فردای “انتخاب” روحانی و تحقق “حماسه سیاسی”، چگونگی برخورد به انتظارات و مهار شرایطی که این “انتخاب” همراه خود آورده بود به مشغلهی ذهنی باند خامنهای تبدیل شد. نه از آن رو که روحانی تافته جدا بافتهای است و برنامه و سیاستی در تقابل با تمام برنامهها و سیاستهای تاکنونی رژیم دارد و یا میخواهد اقدامی خلاف تمام این برنامه ها وسیاست ها انجام دهد، بل از آنرو که اتخاذ چنین اقدامات و سیاستهایی از سوی حامیان و طرفداران وی دامن زده میشد و انتظاراتی را درمیان مردم برمی انگیخت. اصولگرایان حامی خامنهای گرچه در آغاز پیروزی حسن روحانی اندکی دچار سردرگمی و بیتصمیمی شده بودند، اما خیلی زود مقابله با جناح رقیب و تحرکات آن را آغاز کردند. گرچه مقابله با ند خامنهای با ائتلاف رفسنجانی و اصلاحطلبان پیش از ٣٠ تیر هشدارهایی علیه این جناح محسوب میشد، اما نطق خامنهای در ٣٠ تیر تکلیف تمام گروهای اصلاحطلب و طرفداران رفسنجانی و نیز تکلیف حسن روحانی و دولت آینده را روشن ساخت! خامنهای در دیدار با مسئولان و کارگزاران بالای نظام یکبار دیگر از سیاستها و دولت احمدینژاد در هشت سال گذشته دربست دفاع کرد و به رغم تمام انتقاداتی که در این زمینه مطرح شده است، مصرانه بر درست بودن سیاستها و جهتگیریها در مدیریت کشور تاکید نمود و این سیاستها و جهتگیریها را منطبق با دیدگاه خمینی و معتبر خواند. خامنه ای هرگونه تجدیدنظر در این زمینه را منتفی اعلام کرد و از جایگاه رهبر حکومت اسلامی خواستار “استمرار” این سیاستها و جهت گیری ها شد. او گفت: “جهتگیریهای صحیح انقلاب و کشور براساس قرائت امام در همه زمینهها مشخص است و نیازی به بررسی مجدد جهتگیریها نیست”. رهبر حکومت اسلامی نه فقط خواستار ادامه جهتگیریهای تاکنونی در عرصه سیاستهای خرد و کلان مدیریتی کشور شد و همه آنها را منطبق با دیدگاههای خمینی خواند، بلکه هر گونه تفسیر دیگری از دیدگاههای خمینی را “بد” و از آن مهمتر “خطرناک” خواند.
به رغم آنکه همین حد از تایید و تاکید بر سیاستهای خرد و کلان تاکنونی و ضرورت استمرار بیکموکاست آن کافی بود تا تمام حامیان روحانی را اعم از رفسنجانی یا گروهها و محافل اصلاحطلب که وعده تغییر را وسیله کسب رأی و خزیدن به قدرت ساختهاند، یکبار دیگر متوجه این حقیقت سازد که در جمهوری اسلامی چه کسی سیاست تعیین میکند و حرف اول را میزند، با اینوجود خامنهای بهطور ویژه در عرصه سیاستهای خارجی نیز که روحانی با طرح” تعامل” درسیاست خارجی و وعده تغییر آن آرای زیادی را جلب کرده بود، بر ادامه سیاستهای تاکنونی تاکید نمود و هرگونه برگشت از مسیر طی شده در این زمینه را نیز “خسارت” و منتفی اعلام کرد. رهبر حکومت اسلامی با بیان اینکه نباید در مقابل اخم و ترشرویی دشمن در عرصههای سیاسی، اقتصادی و تبلیغاتی دچار تزلزل شویم، “تعامل” با آمریکا و اروپا را که روحانی و حامیان وی تبلیغات زیادی پیرامون آن راه انداختهاند چنین معنی کرد
“در تعامل با دنیا هنر این است که بتوانید راه خود را ادامه دهید بدون آنکه طرف مقابل بتواند مانع حرکت شما بشود. اگر تعامل با دنیا منجر به برگشت از مسیر شود یک خسارت است”.
رهبر حکومت اسلامی با همین یک جمله، تکلیف شاه بیت برنامه های روحانی را نیز روشن ویکسره ساخت.”تعامل” با آمریکا و اروپا از نظر رهبر حکومت اسلامی یعنی ادامه راه طی شده به نحوی که برگشتی در آن دیده نشود و این آن چیزی است که اعتدال گرایانی از نوع حسن روحانی از هم اکنون باید آن را آویزه گوش خود سازند.
بدین ترتیب، علی خامنهای، رهبر و ولیفقیه نظام که تعیینکننده تمام سیاستهای اصلی نظام است، در همین قدم اول، یکبار دیگر به حامیان روحانی که به تغییر سیاستهای رژیم در دولت آینده دلخوش کردهاند، باید میفهماند که در این نظام، رئیسجمهور هیچکاره است وهر که هست، روحانی یا غیر روحانی، باید تابع رهبر و مجری اوامر وی باشد. رهبر حکومت اسلامی گربه را به قول معروف باید دم حجله میکشت و سیاستهای دولت آینده را پیش از شروع به کار آن نیز ترسیم میکرد و انصافا از این روشنتر، نه میشد هیچکاره بودن رئیسجمهور “منتخب” و رئیس دولت را یادآوری کرد
و نه وظایف و تکالیف دولت آینده را.
با نطق خامنهای که در حکم صدور جواز رسمی یورش به گروههای رنگارنگ اصلاحطلب و طرفداران رفسنجانی و دیگر حامیان روحانی بود، حملات تندی از سوی سران دستگاه قضایی علیه ائتلاف رفسنجانی و گروههای اصلاح طلب تحت عنوان طرفداران “دمکراسی غربی” و “اهل فتنه” آغاز شد. یک روز پس از صحبتهای خامنهای، محسنی اژهای سخنگوی قوهقضایی تصریح کرد احزاب و گروههایی که در “فتنه ٨٨” دخیل بوده و منحل شدهاند، حق فعالیت ندارند و در صورت فعالیت مجدد مورد تعقیب و پیگرد قرار میگیرند. صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه نیز در سخنانی که در جلسه مسئولان عالی قضایی در دوم مردادماه ایراد کرد، ائتلاف رفسنجانی و اصلاحطلبان را به شدت مورد حمله قرار داد ، از آنها به عنوان “اهل فتنه ٨٨” یاد نمود و به مار افعیای تشبیه کرد که از گرمای انتخاب روحانی، دوباره سر برآورده و به جنبوجوش افتادهاند. وی خطاب به کسانی که “در جریان اصلاحات قائل به سکولاریزه شدن کشور و سیاست بودند و راه امام را بر نمیتافتند” گفت: “امت” تفکرات اینها را برنمیتابد. رئیس قوه قضائیه حتا فعالیتهای مدیریتی جناح رقیب را منتفی اعلام کرد وهشدار گونه خطاب به روحانی و کسان دیگری که قرار است در دولت او مسئولیتی برعهده بگیرند گفت اگر از مسیر اصلی انقلاب خارج گردند، “اجازه حرکت” به آنها داده نخواهد شد.
یورش علیه حامیان روحانی و کابینهای که هنوز تشکیل نشده است فقط در این حدود، یعنی حمله به کسانی که “اهل فتنه” بوده و در آن دست داشتهاند خلاصه نشد. موج حملات طرفداران خامنهای دایره وسیعتری را نیز در برگرفت و مشمول حال کسانی هم که در این “فتنه”، ” تاثیرگذار” بوده و یا حتا “بوی فتنه” میدهند!نیزشد. کیهان شریعتمداری پا را از این هم فراتر گذاشت و مدعی شد که حرفهای صادق لاریجانی “جایگاه حقوقی و قضایی” دارد وچنین اضافه نمود که نه فقط بازگشت گروههای حامی روحانی به عرصه سیاسی ممنوع شده است بلکه آنان باید “پاسخگوی فتنه ٨٨” باشند. بدین ترتیب به رفسنجانی، خاتمی، روحانی و تمام دارودستهها و محافل طرفدار و حامی اینها هشدار داده شد که خیال ورود به عرصه سیاسی و تسلط بر پست های مهم و حساس، تعامل و تغییر سیاستهای تاکنونی رژیم را از سر بیرون کنند!
واکنش تند و شدید خامنهای و حامیان وی علیه ائتلاف رفسنجانی و گروههای اصلاحطلب، تا همین جا باید به آنها فهمانده باشد که پیروزی روحانی در انتخابات به معنای تحقق آرزوها و مطالبات آنها چنانچه برخلاف منویات رهبر باشد، نیست و نخواهد بود. خامنهای اگرچه خود جواز ورود روحانی به عرصه انتخابات (۱) را صادر کرد، اما حاضر به عقبنشینی نسبت به انتظاراتی که انتخاب وی به دنبال داشته نیست و نمیخواهد خللی در سیاستهای تاکنونی وی وارد شود و یا سهمی از قدرت را به رقبای خویش واگذار کند.خامنه ای البته ازعناصر”خادم” این ائتلاف، خصوصاً دارودسته رفسنجانی تا آنجا که درخدمت پیشبرد سیاست های نظام باشند و ازدایره سیاست های مورد نظر وی خارج نشوند، استفاده خواهد کرد و ممکن است برخی امتیازات جزئی نیز به آنها بدهد.
ائتلاف رفنسجانی و اصلاحطلبان که هم در برابر باند خامنهای احساس ناتوانی میکند و هم بهویژه از ناحیه افزایش انتظارات و خواستهای مردم و ناتوانی دولت روحانی از برآورده ساختن این انتظارات و خواستها مطلع است، نسبت به واکنشها و برآمدهای اعتراضی مردم به شدت نگران است. از اینروست که بیش از پیش فتیله انتظارات و توقعات از دولت روحانی را پایین کشیدهاند. نگرانی از برآمد های اعتراضی توده مردم البته منحصر به این جناح نیست . باند خامنه ای نیز دراین زمینه با جناح مقابل همسوست. هفتم مرداد وقتی که خامنه ای دردیدار با جمعی ازدانشجویان گفت “نباید توقعات را به حدی بالابرد که ازتوانائی افرادخارج است” او نیز درواقع ازاین طریق نگرانی خویش را ازعواقب دامن زدن به توقعات و خواستهائی که میداند ازتوان رئیس جمهورش خارج است، بیان نمود.موضوع پایین آوردن انتظارات و توقعات مردم، در نزد طرفداران روحانی به قدری جدی شده است که صرف نظر ازارائه پی درپی آمار و ارقام درمورد خرابی وضعیت اقتصادی و القاء این تفکر که دولت روحانی باید ازصفرشروع کند وخلاصه مردم نباید انتظارزیادی ازروحانی داشته باشند، برخی از اینها ازهم اکنون به روحانی توصیه کردهاند به عنوان نخستین اقدام دولت، توقعات مردم را کاهش دهد. به عبارت دیگر، آنها از روحانی خواستهاند به جای انجام اقداماتی فرضا در جهت کاهش تورم، کاهش نرخ بیکاری، کاهش مشکلات مردم، کاهش توقعات مردم ر ادر “سرلوحه” برنامههای خود قرار دهد و با یک “برنامهریزی هوشمندانه” سطح مطالبات و انتظارات مردم را کاهش دهد تا “امید به دولت جدید به یاس و ناامیدی تبدیل نشود”!
این توصیهها صرفنظر از آنکه بی ربطی این گروهها با منافع و مطالبات مردم و نیز وحشت آنها را از خروش و اعتراض مردم نشان می دهد، در عینحال سیگنالهایی مبنی بر عقبنشینی در برابر دارودسته خامنهای نیز هست. خامنهای که تمام سیاستهای رژیم از جمله سیاستهای خارجی بهویژه در هشت سال اخیر را منطبق بر دیدگاههای خمینی، بینقص و صحیح میداند، بارها از ایستادگی در مقابل “استکبار” سخن گفته و تاکید داشته است که باید “حسینی” و “عاشورایی” عمل کرد و کوتاه آمدن از این سیاستها را معادل نابودی نظام میداند. این سیاستها اما معضلات عدیدهای به بار آورده است که به زعم جناح مقابل به زعامت رفسنجانی “کشور” را به “لبه پرتگاه” کشانده و “حفظ نظام” را به خطر افکنده است. از این رو صداهایی از درون اعتدال گرایان پیرامون شیوه عمل “حسن” امام سوم شیعیان که صلح و سازش را برگزید هر روز بلندتر شده است. صریحتر از همه حرفهای رفسنجانی است که میگوید: “همانگونه که قیام امام حسین تثبیت اسلام و تشیّع را به همراه داشت، صلح برادرش نیز به گونهای دیگر مکتب تشیّع را حفظ و موجبات بیآبرویی معاویه را فراهم ساخت”.
اختلاف بر سر چگونگی حفظ نظام که قبل ازهرچیزعجالتا در سیاست خارجی بازتاب یافته و کانونی شده است، بیشک دولت روحانی را که طرفدار “تعامل” در سیاست خارجی است، با چالشهای جدی روبرو خواهد ساخت. از هم اکنون روشن است که اختلاف و کشمکش نه فقط در عرصه سیاستهای خارجی بلکه در عرصه مسائل داخلی نیز ادامه خواهد یافت. خامنهای برای حفظ خود و نظام حاکم، راه دیگری ندارد جز آنکه سیاستهای تاکنونی خود را تا به آخر ادامه دهد و اگر رفسنجانی و متحدان وی بخواهند از طریق دولت روحانی در برابر این سیاستها بایستند و یا تغییر و تجدیدنظری را دنبال کنند، بیشک تحت فشارهای بیشتری قرار خواهند گرفت. خامنهای و دستگاههای امنیتی حکومت، از هم اکنون تحرکات باند رفسنجانی و گروههای اصلاحطلب را به دقت زیر نظر گرفتهاند. در روزهای اخیر خبری انتشار یافت مبنی بر اینکه نیروهای امنیتی لباس شخصی و نیروی پلیس از مراسم مذهبی شب “قدر” که قرار بود توسط فعالان اصلاحطلب در حسینیه الزهرا واقع در ولنجک تهران برگزار شود و محمدعلی خسروی عضو مجمع روحانیون مبارز در آن سخنرانی کند، ممانعت به عمل آوردهاند. این هنوز اول کار است. از هفته آینده که روحانی رسما بر صندلی ریاستجمهوری تکیه خواهد زد، کشمکشها و اختلافات درونی هیات حاکمه نیز رو به شدت خواهد گذاشت.چالش نخست وی تعیین وزرای کابینه و گرفتن رأی اعتماد مجلسیست که گوش به فرمان خامنه ای و اکثریت آن دردست اصول گرایان است.گرچه باتوجه به توافقات پشت پرده جناح ها برسرِتعیین و معرفی وزرا، روحانی ممکن است با چالشی جدی دراین زمینه روبرو نشود، اما این چالش درهرحدی که باشد و حسن روحانی به هرشکلی که این چالش را ازسربگذراند،این، پایان ماجرا نیست وبا چالش های دیگری مواجه خواهد شد. درهر حال پوشیده نیست که دولت روحانی در هیچ زمینهای – ولو خواست آن راهم داشته باشد – نخواهد توانست اقدام یا سیاستی را خلاف اراده و خواست خامنهای عملی سازد. چرا که این جا، جمهوری اسلامی است، یعنی که رهبر حکومت دارای قدرت مطلق، مافوق قانون و همه کاره و رئیس جمهور هیچکاره است! دولتی که قرار بود “دولت تدبیر و امید” باشد، هنوز نیامده، تمام “تدبیر”ش به اشاره خامنهای دود شده به هوا رفته است و “امید” ش نیز چیزی جز یاس و ناامیدی نصیب حامیان روحانی نساخته است. دولت روحانی گرچه هنوز روی کار نیامده اما حالت نوزادی را دارد که حتا قبل از تولد، فلج بودن آن محرز است.
زیرنویس
١ – اخیرا عباسعلی کدخدایی که تا همین چند هفته پیش عضو و سخنگوی شورای نگهبان بود، در گفتگویی که روز شنبه پنجم مرداد در روزنامه شرق منتشر شد، فاش ساخت حسن روحانی در شورای نگهبان فقط پنج رای آورده است که بعداً با وساطت جنتی عضو بانفوذ و دبیر این “شورا” – و قطعا با صلاحدید خامنهای – تعداد آراء وی به حد نصاب رسیده و صلاحیت او احراز شده است.
نظرات شما