قدرت طبقه کارگر

یادداشت سیاسی- کارگران کارخانه‌های لاستیک البرز (کیان تایر) و فولاد زاگرس پس از مبارزاتی مستمر که از تیرماه آغاز شده بود، توانستند اراده و خواست خود را به سرمایه‌داران و دولت حامی آن‌ها دیکته کنند. اگرچه امکان دارد که تهاجمات سرمایه‌داران و دولت به دستاوردهای کارگران این دو کارخانه بار دیگر از سر گرفته شود و از این رو کارگران این کارخانه‌ها باید هوشیارانه از دستاوردهای خود دفاع کنند، اما تا همین‌جا نیز می‌توان از یک موفقیت و پیروزی برای طبقه‌ی کارگر ایران سخن گفت. آن هم در روزگاری که کارگران در اقصا نقاط کشور به درگیری روزانه با کارفرمایان کشیده شده و به‌رغم تمامی مبارزات و از خودگذشتگی و شجاعت، در بسیاری از مواقع این مبارزات حتا به دستاوردهایی موقت برای آن‌ها منتهی نمی‌گردد. از همین‌روست که می‌توان با بازخوانی مبارزات کارگران این دو کارخانه بر عللی که به موفقیت آن‌ها منجر شد، انگشت گذاشته و از تجارب آن‌ها بهره برد.

٢٣۵ کارگر کارخانه فولاد زاگرس که بعد از سال‌ها کار طاقت‌فرسا روز ١٨ تیر توسط کارفرما اخراج شده بودند، از همان روز  مبارزات خود را برای بازگشت به کار آغاز کردند. بعد از چند روز اعتراض در برابر ادارات و مراکز حکومتی در استان کردستان، کارگران راهی تهران شدند تا با تجمع در برابر مراکز اصلی حکومت هم‌چون وزارت صنایع، مجلس و دفتر خامنه‌ای، صدای اعتراض خود را در شهری که میلیون‌ها نظاره‌گر دارد، بلند کنند. عوامل و دستگاه‌های حکومتی به‌جای پاسخ‌گویی به خواست‌های برحق کارگران، ابتدا از راه تهدید و یا حتا تطمیع کارگران وارد شدند، اما هنگامی که با اراده آهنین کارگران و اتحاد خلل‌ناپذیرشان برای بازگشت به کار روبرو گشتند، به پای میز مذاکره نشستند. در نهایت کمیسیون اصل ٩٠ مجلس با کارگران به توافقاتی دست یافت و قرار شد تا از اخراج کارگران ممانعت به عمل آید (که خواست اصلی کارگران بود). اما کارگران با بازگشت به کردستان با مشکل دیگری روبرو گشتند. اداره کار کردستان این توافق را با توسل به این که مجلس ارگان اجرایی نیست و نمی‌تواند تصمیم بگیرد رد کرده و موکول به موافقت دستگاه‌های اجرایی کرد. اما کارگران خسته نشدند، بازگشت به کار تنها راه ادامه‌ی حیات‌شان بود، پس به مبارزات خود ادامه دادند و حتا از چپاول شبانه اموال کارخانه توسط کارفرما جلوگیری کردند. روز ده شهریور، صد نفر از آنها به محل کنفرانس خبری مدیرکل اداره کار استان هجوم آورده و در آنجا مدیر کل را مجبور به پاسخ‌گویی کردند، تا این‌که در آخر موفق شدند رای بازگشت به کار را از سوی اداره کار شهرستان قروه بگیرند. هر چند که ممکن است کارفرما و دولت به حیله‌های دیگری متوسل شوند و یا کارفرما به رای اداره کار قروه اعتراض کند و دیگر سنگ‌هایی که ممکن است بر سر راه کارگران گذاشته شود، اما کارگران تا این‌جا ثابت کردند که از خواست خود عقب ننشسته و با اتحاد و مبارزه از دستاوردهای خود دفاع خواهند کرد.

اما مبارزات کارگران لاستیک البرز (کیان تایر) سابقه‌ای طولانی‌تر دارد. شش سال پیش بود که معضلات کارگران با واگذاری کارخانه آغاز شد. کارگران اما توانستند در پی مبارزات خود، که حتا به هجوم شبانه نیروهای پلیس و امنیتی و دستگیری بیش از صد کارگر منجر گردید، مالک کارخانه را که یگانه هدفش به تعطیلی کشاندن کارخانه و اخراج کارگران بود، از کارخانه بیرون کنند. رسیدن به این هدف تنها در سایه اتحاد کارگران که به تصمیمات جمعی پایبند بودند، امکان پذیر گشت. آن‌ها برای رسیدن به هدف‌شان دست به هر گونه اعتراضی زدند، حتا دست به اشغال دفتر مرکزی شرکت زدند و با حضور شبانه‌روزی در آنجا به اشغال دفتر استمرار بخشیدند. آنها مجمع‌عمومی به‌پا کردند وتصمیم به اخراج برخی از مدیران کارخانه گرفتند. سرکوب، وعده، ندادن حقوق و گرسنه نگاه‌داشتن کارگران نتوانست مانع و خللی در اراده‌ی کارگران برای بیرون کردن مالک کارخانه و حفظ کارشان که مورد تهدید قرار گرفته بود، ایجاد کند.

اگرچه کارگران در زمستان سال ٨٧ توانستند به موفقیت دست یافته و کارخانه را از چنگال مالک رهایی بخشند، اما بعد از گذشت بیش از ۴ سال، وزارت صنایع در آخرین ماه‌های دولت احمدی‌نژاد، طرح بازگشت مالک قبلی به کارخانه را کلید زد که منجر به موج جدیدی از اعتراضات کارگری گردید. کارگران با تجربه‌ای که از مبارزات گذشته‌ی خود داشتند، این‌بار نیز زیر بار هیچ گونه فشار و تطمیعی نرفتند. وقتی که ۵ نماینده کارگران به پلیس امنیت اسلامشهر احضار شده و دستگیر شدند، کارگران دست به تجمع زده و اعلام کردند تا آزادی هر ۵ کارگر لاستیک البرز، به اعتراضات خود ادامه خواهند داد. همین اقدام آن‌ها در حمایت از همکاران و هم‌زنجیران خود کافی بود تا رژیم به عزم و اتحاد کارگران پی برده و همان شب کارگران بازداشتی را آزاد کند.

تا این که مبارزات آن‌ها در روز ١٣‌ شهریور به بار نشست. در این روز کارگران کیان تایر از ساعت ٧ صبح در برابر وزارت صنایع تجمع کردند. در این روز قرار بود جلسه‌ای به منظور رسیدگی به خواست‌های آن‌ها در این وزارتخانه تشکیل شود. هنگامی که از ورود نمایندگان کارگران به جلسه جلوگیری شد، کارگران به داخل وزارتخانه هجوم برده و پس از سر دادن شعار “ما منتظر جوابیم، هیچ جا نمی‌ریم ،همین‌جا هستیم” در داخل وزارت صنایع، به خیابان بازگشتند. کارگران با شعار مرگ بر جلالی (نظری جلالی معاون وزیر کار و از اعضای سازمان حمایت از صنایع که از حامیان اصلی شرفی مالک کارخانه می‌باشد)،  “شرفی خیانت می‌کند، جلالی حمایت می‌کند” هم به تجمع خود ادامه دادند و هم مانع خروج معاون وزیر کار از وزارتخانه شدند. کارگران شعار می‌دادند: “تا خون در رگ ماست، البرز خانه ماست” تا نشان دهند کار چه اهمیتی در زندگی آن‌ها دارد و یا “برای حفظ البرز بریده باد دست دزد” و منظور کارگران از این دزد همان شرفی و حامیان او در قدرت بودند. در نهایت و با حضور ٣ نماینده از طرف کارگران قرار شد تا واگذاری کارخانه به مالک قبلی متوقف شده و تا زمان استقرار هیات مدیره دولتی، ٢ نفر از مدیریت فعلی کارخانه و ٢ نفر از سازمان حمایت از صنایع مسئولیت اداره کارخانه را برعهده بگیرند. کارگران اما به تجمع خود ادامه دادند تا هم حکم دو نفر از مدیران برای اداره کارخانه صادر شود و هم مشکل قطع برق کارخانه توسط وزارت صنایع حل گردد. پس از برآورده شدن این دو خواست، کارگران به تجمع پیروزمند خود خاتمه دادند.

تجربه‌ی کارگران لاستیک البرز و فولاد زاگرس، تجربه‌ی کل طبقه‌ی کارگر ایران است، طبقه‌ای که تمامی اعضای آن منافع و دشمن مشترکی دارند. تجربه کارگران این دو کارخانه از اهمیت اتحاد، پایبندی در برابر تصمیمات جمعی، حمایت و پشتیبانی از یکدیگر، پیگیری و تداوم مبارزه و بسنده نکردن به وعده کارفرمایان و مقامات حکومتی برای ما سخن می‌گوید.

هنگامی که کارگران به وعده‌های مقامات بسنده نکرده و به مبارزات خود تا تحقق خواست‌های‌شان ادامه می‌دهند نکته بسیار مهمی برای کارگرانی دارد که در نهایت به وعده‌ها بسنده کرده و به دشمن طبقاتی خود، فرصت سرکوب و یا ایجاد تفرقه در میان کارگران را می‌دهند.

هنگامی که کارگران لاستیک البرز، در دفاع از کارگران بازداشتی به‌پا می‌خیزند، پیام مهمی است که به دیگر کارگران فرستاده می‌شود.

پایبندی به تصمیمات جمعی و اتحاد و جلوگیری از ایجاد تفرقه در صفوف کارگران، اهمیت و نتیجه‌ی خود را در این مبارزات به‌خوبی نشان می‌دهد. کارگران لاستیک البرز نشان دادند که اتحاد کارگران حتا اگر پای نیروهای سرکوب رژیم به کارخانه باز شد، برای دفاع از مبارزه و زندگی تک تک آن‌ها از چه اهمیتی برخوردار است.

همان‌طور که گفته شد، تجربه کارگران کارخانه‌های لاستیک البرز و فولاد زاگرس تجربه‌ی جنبش طبقه کارگر ایران است و تجربه‌ی جنبش کارگری به ما می‌گوید که کارگران تنها با قدرتی که در اتحاد و مبارزه‌ی آن‌ها نهفته است می‌توانند پیروز میدان جنگ با سرمایه شوند. همین تجربه به ما می‌گوید که هر گونه تفرقه، سازش و دودلی و تردید نتیجه‌ای جز شکست به همراه نخواهد آورد.

متن کامل نشریه کار شماره ۶۵۳ در فرمت پی دی اف

POST A COMMENT.