یورش گسترده علیه معلمان و تشکلهای مستقل آنان در اردیبهشت سال جاری با اتهامات واهی و سناریوسازی علیه فعالان این تشکلها، بازداشت و اعمال شکنجه برای اعتراف گیریهای اجباری به اوج خود رسیده است. روند رو به رشد تشکل یابی در صفوف معلمان، گسترش جنبش اعتراضی معلمان، سازماندهی دهها تجمع و اعتصاب سراسری توسط شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران طی دو سال اخیر، خار درشتی در چشم حاکمان و خطر بزرگی برای دولت حاکم بوده است. ارتجاع اسلامی هراسان و بیمناک از مبارزه متشکل فرهنگیان و تسری آن به سایر زحمتکشان جامعه، تمام تلاش خود را برای مقابله با این روند و متوقف ساختن آن به کاربست.احضار صدها معلم به مراکز سرکوب و امنیتی، بازداشت و بازجوییهای مکرر و پروندهسازی و اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت کشور و امثال آن، نتوانست جلو رشد جنبش اعتراضی معلمان و گسترش فعالیتهای سازمانگرانه شورای هماهنگی و اعتصابات سراسری را بگیرد. تمام این ترفندها و اقدامات باشکست و ناکامی روبرو شد. مبارزات معلمان متشکلتر شد و اعتلای بیشتری یافت. دولت ارتجاعی و تمام “نخبههای فکری” دستگاه اطلاعاتی رژیم، ایدههای خود را رویهم ریخته و سرانجام به یک سناریوی دروغین و رنگباخته و اتهامات “امنیتی” متوسل شدند. دهها فعال صنفی معلمان بازداشت و روانه زندان شدند. نوکتیز حمله دستگاه اطلاعاتی و سرکوب، تشکلهای مستقل معلمان و فعالان این تشکلها بود. ۱۶ تن که همگی از اعضای مؤثر تشکلهای مستقل معلمان هستند همچنان در زندان و زیر فشارهای شدید هستند. تعدادی از آنها زیر شکنجه و بازجوئیهای مکرر و فرسایشی قرار دارند تا نقش مورد دلخواه وزارت اطلاعات در نمایش مسخرهای که همه مردم ایران از ساختگی بودن آن مطلع هستند و کارگردانهای اصلی آن را نیز میشناسند، ایفا کنند و اعترافات دروغی را بر زبانآورند.
ماجرای سناریوسازی و طرح اتهامات واهی علیه بازداشتشدگان، ضمن بازتاب استیصال و زبونی رژیم در قبال رشد و گسترش اعتصابات و مبارزات معلمان ، درعینحال یکبار دیگر وحشت رژیم از متشکل شدن معلمان و مبارزه متشکل را نیز به نمایش گذاشت.ارتجاع حاکم آشکارا به گروگانگیری و انتقامجویی از معلمان برخاسته است. هماکنون چند تن از معلمان ازجمله اسکندر لطفی، عضو انجمن صنفی معلمان مریوان و سخنگوی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، شعبان محمدی، عضو انجمن صنفی معلمان مریوان و عضو شورای هماهنگی، مسعود نیکخواه عضد انجمن صنفی معلمان مریوان و رسول بداقی عضو هیئتمدیره کانون صنفی فرهنگیان اسلامشهر و عضو شورای هماهنگی بهطور شبانهروزی در زیر شکنجههای جسمی و روانی و بازجوئیهای مکرر و فرسایشی قرار دارند.رضا شهابی و حسن سعیدی از اعضای برجسته سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه،آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی از حامیان طبقه کارگر نیز در زمره بازداشتشدگان اخیر و سناریوی ساختگی وزارت اطلاعات و زیر شکنجههای وحشیانه دستگاه مخوف امنیتی و سرکوب هستند.علیرغم تأمین وثیقه برای آزادی جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی ، دستگاه اطلاعاتی مانع آزادی وی شده و دوره بازداشت را تمدید کردهاند و بهرغم وعده بازپرس پرونده محمد حبیبی مبنی بر آزادی موقت با تودیع وثیقه، اما از آزادی وی نیز ممانعت بهعملآمده است. برخی فعالان تشکلهای صنفی که برای پیگیری و خبرگیری از همکاران بازداشتشده خویش اقدام کردهاند، خود ربوده و یا بازداشتشدهاند. رسول بداقی که بارها مورد شکنجه واقعشده و ۷ سال در زندانهای رژِم محبوس بوده ، دوباره به ۵ سال زندان، منع خروج از کشور، منع اقامت در شهرها و استانهای همجوار تهران به مدت دو سال، محکومشده است. جان همه این عزیزان و شمار دیگری از فعالان سیاسی و اجتماعی در معرض خطر جدی است.
شکنجههای قرونوسطایی مزدوران اطلاعاتی رژیم اسلامی برای اعتراف گیری و توجیهات سرکوب قطعی و قلعوقمع مبارزات معلمان و کارگران و از هم پاشاندن تشکلهای مستقلشان ممکن است به قیمت جان برخی از این فعالان تمام شود. ازاینرو بسیار ضروری است که کارزار مبارزاتی گستردهای برای آزادی بیقیدوشرط این عزیزان سازمان داده شود. گرچه اغلب تشکلهای صنفی معلمان، تشکلهای کارگری، سازمانها و احزاب سیاسی چپ و کمونیست ایران و همچنین بسیاری از اتحادیههای و کنفدراسیون اتحادیهای کارگری و آموزش بینالملل( EI )، فدراسیون جهانی اتحادیههای بخش آموزشوپرورش که ۳۲ میلیون عضو در ۱۷۸ کشور را نمایندگی میکند علیه اقدامات جنایتکارانه جمهوری اسلامی موضعگیری نموده و خواهان آزادی فعالان سیاسی و اجتماعی دربند شدهاند،اما به تجربه ثابتشده است که این حد از اعتراض گرچه لازم و ضروری و بخشاً مؤثر هم هست، اما کافی نیست.
فریاد اعتراض معلمان که اکنون از همه سو در سراسر کشور شنیده میشود باید با اشکال مؤثرتر مبارزه تکمیل شود.فراموش نکنیم که این افراد مبارز و شجاع و انقلابی به خاطر تلاش و مبارزه درراه تحقق خواستها و آرمانهای همکاران خود بازداشت و محبوس شده و زیر شکنجه قرارگرفتهاند.لذا مطلقاً ضروری است که معلمان به شکل فعالانهتری برای آزادی این عزیزان وارد میدان شوند و کارزار مبارزاتی گستردهتری را سازمان دهند.بسیاری از تشکلهای مستقل معلمان و شورای هماهنگی این تشکلها علیه این اقدامات سرکوب گرانه موضعگیری نموده و از همکاران خود به حمایت برخاسته و خواستار آزادی فوری آنها شدهاند. برخی دیگر تجمعاتی را سازمان داده تا با مقامات آموزشوپرورش دیدار داشته باشند و حول این موضوع با آنان مذاکره داشته باشند. اما این اقدامات تاکنون هیچ نتیجه مثبتی در پی نداشته است. در کردستان، روز ۱۰ خرداد، در پی فراخوان و تجمع تشکلهای صنفی معلمان شهرهای مختلف استان بهمنظور مذاکره با مدیرکل آموزشوپرورش این استان(هاشم ناظمی جلالی) در مورد وضعیت همکاران خویش، مدیرکل آموزشوپرورش استان، حتی حاضر به دیدار با نمایندگان این تشکلها نشد و درب ورودی را به روی معلمان بستند که کسی نتواند وارد ساختمان شود. تشکلهای صنفی معلمان، علیرغم اینکه پیوسته بر برخی از مواد قانون اساسی تأکید نموده و سعی کردهاند با مذاکره و تعامل مشکلات را رسیدگی و حل کنند، اما دولت و وزارت آموزشوپرورش آن، به این تلاشها و اظهارنظرها وقعی ننهادهاند. موضوع این نیست که دولت یا آموزشوپرورش و نهادهای دولتی به فرض از مفاد قانون اساسی یا مزایای مذاکره و تعامل بیاطلاع هستند ، موضوع این است که رژیم تصمیم گرفته بساط تشکلهای صنفی معلمان را برچیند و جلو فعالیت و مبارزه معلمان را بگیرد. بنابراین درخواست برای مذاکره و تأکید بر برخی بندها و مواد قانون اساسی هیچ دردی را دوا نمیکند. بجای اینکه نیروی خود را مصروف این سازیم که دولت و نهادهای حکومتی را به وظایف “قانونی” خود توجه دهیم و به یک معنا انرژی خود را هدر دهیم باید این نیرو را صرف سازماندهی و انجام شیوههای مؤثرتری از مبارزه کنیم که یاریرسان آزادی رفقای زندانی ما باشد.برخی تشکلهای صنفی معلمان هشدار به انجام اقدامات بعدی دادهاند برخی دیگر اعلام کردهاند: “گرچه، ما برای پیگیری قضایی و قانونی همکاران زندانی، چند صباحی سکوت کردیم اما؛ بدانید این سکوت مسلماً ادامهدار نخواهد بود.” و هشدار دادهاند” منتظر طوفان بعدازاین سکوت باشید”و…
این تهدیدات و هشدارها را باید عملی کرد. رژیم ارتجاعی حاکم را بازور باید وادار نمود پنبه را از گوشهای سنگین خود درآورد. تنها درخواستهایی میتواند از جانب دولت شنیده شود که اقدام عملی مؤثر و یکپارچه معلمان پشتیبان آن باشد.بنابراین باید تاکتیکهای مؤثری اتخاذ کرد.
متأسفانه تا این لحظه چنین نشده است. علیرغم تلاشها و مبارزات معلمان در حمایت از همکاران زندانی خود، اما هنوز یک تاکتیک مبارزاتی مؤثر در دستور کار معلمان و تشکلهای مستقل آنها بهویژه شورای هماهنگی قرار نگرفته است.یکی از این تاکتیکهای مهم این دوره معلمان در حمایت از همکاران زندانی و در اعتراض به سناریوسازی و اعمال شکنجه برای اعتراف گیریهای اجباری اعتصاب غذا بوده است. در پی اقدام معلم مبارز اسکندر لطفی که از تاریخ ۱۰ خرداد در زندان دست به اعتصاب غذا زد، گروهی از معلمان نیز در حمایت از همکار خویش و در اعتراض به بازداشت وی، در بیرون از زندان و منازل خویش دست به اعتصاب غذا زدند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در برخورد به این شکل مبارزه طی اطلاعیه مورخ ۱۲ خرداد، عملاً آن را تأیید کرد. شورای هماهنگی بجای اینکه یک کارزار مبارزاتی جدی و مؤثری را تدارک دیده و معلمان را برای حمایت از همکاران بازداشتی و برای آزادی آنها به میدان مبارزه بکشاند، به اعتصاب غذا در بیرون از زندان رضایت داد. به دنبال آن گروههای دیگری از معلمان نیز در چند نوبت در حمایت از معلمان زندانی وارد اعتصاب غذا شدهاند. شورای هماهنگی باآنهمه سابقه درخشان و هوشیاری، بجای سازماندهی و هدایت یک مبارزه جدی، عملاً مشوق روشی شد که تأثیری بر آنچه بر معلمان زندانی میگذرد نداشته است و نخواهد داشت. اعتصاب غذا ممکن است یک روش خوب و مؤثر مبارزه در داخل زندان باشد که زندانی هیچ راه و وسیله دیگری برای ادامه مبارزه ندارد، اما اعتصاب غذا در بیرون از زندان که ابزارها و وسایل و تاکتیکهای دیگری برای مبارزه وجود دارد، معنا و مفهومی ندارد و بیشتر یک تاکتیک و روش کاملاً دفاعی و متأسفانه پاسیفیستی است که هیچ دردی را دوا نمیکند.
جمهوری اسلامی را با اعتصاب غذا در خارج از زندان نمیتوان به عقبنشینی وادار کرد. شورای هماهنگی کموبیش فرصت داشت که با تعطیل کلاسها و امتحانات و سازماندهی یک اعتصاب سراسری، معلمان را در مقیاس دهها شهر به میدان بکشاند و مانند دفعات پیشین، تاکتیک و روش مؤثری از مبارزه را به مرحله اجرا بگذارد.تاکتیکی که با آغاز تعطیلات تابستانی تا پایان آن قابلاجرا نیست. درهرحال این موضوع کاملاً روشن است که میان اعتصاب سراسری و اعتصاب غذا حتی در شکل فراگیر و سراسری، تفاوتهای کیفی فاحشی وجود دارد که مهمترین آن، همانا تأثیرگذاری و کارایی اولی و بیتأثیری و ناکارایی دومی است.نیازی به تکرار و تأکید نیست که برای خنثیسازی نقشههای شوم ارتجاع حاکم،در حمایت از معلمان و کارگران زندانی و برای آزادی فوری زندانیان دربند، به هر طریق ممکن باید تلاش کرد.
قبل از پایان این مطلب لازم است به یک نکته بسیار مهم دیگر نیز اشاره شود. نکته این است که علیرغم تلاشهای مذبوحانه و اقدامات گوناگون سرکوب گرانه علیه معلمان و کارگران و تشکلهای صنفی آنان و ازجمله سناریوسازی رسوای وزارت اطلاعات برای درهم کوفتن تشکلها و فعالان جنبش کارگری و جنبش اعتراضی معلمان و سرانجام خاموش ساختن مشعل مبارزهای که در چند سال اخیر پیوسته فروزان و روشنیبخش بوده است، ارتجاع اسلامی جز شکست و ناکامی نصیبی نخواهد برد. پیامد چنین اقداماتی فقط این نیست که خشم و انزجار توده معلمان و کارگران و دیگر زحمتکشان را فشردهتر و متراکمتر میکند، بلکه تمام دستگاه حکومت رسوای جمهوری اسلامی را نیز مفتضحتر خواهد کرد.البته ممکن است خساراتی بر تشکلها و فعالان جنبش اعتراضی معلمان وارد شود و آسیبهای وارده نیز بهطور موقت در فعالیتهای روتین آنها اخلال ایجاد کند یا آنها را کموبیش ایضاً بهطور موقت تضعیف کند، اما اصل ماجرا بهجای خود و به قوت خود باقی خواهد ماند.مبارزه ادامه دارد. بخت با ارتجاع حاکم یار و همراه نیست.صرفنظر از ارتقای درجه آگاهی و تشکل یابی معلمان و کارگران که فاکتور بسیار مهمی در نقش بر آب شدن نقشههای ارتجاع حاکم است، شرایط سیاسی پرتلاطم و انقلابی جامعه نیز، چنین اجازهای به ارتجاع حاکم نمیدهد و با این ترفندها نمیتواند از مهلکه بگریزد.
نظرات شما