طبقه کارگر و خیزش سراسری

نبردهای خیابانی و جنگ‌وگریز شهری، دومین هفته خود را پشت سر گذاشته و تقریباً تمام شهرهای بزرگ و بسیاری شهرهای کوچک را در برگرفته است.سرکوب و کشتار بی‌رحمانه مزدوران حکومتی، صدها کشته و زخمی برجای گذاشته است.تنها در جریان سرکوب خونین روز جمعه هشتم مهر در زاهدان، بیش از ۵۳ نفر کشته و ده‌ها نفر به‌سختی مجروح و زخمی شدند. هزاران زن و مرد جوان و دانشجو در سراسر کشور بازداشت و روانه زندان شده‌اند. اما کشتار و بی‌رحمی و وحشی‌گری نیروهای سرکوب نتوانسته است در برابر توده‌های مردمی که برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به پا خاسته و وارد خیابان‌ها شده‌اند، مانعی ایجاد کند.سراسر کشور در تب‌وتاب و تشنه تحول است.مردم به ایجاد راه‌بندان و سنگربندی خیابانی روی آورده‌اند و بوی انقلاب در همه‌جا به مشام می‌رسد.

همزمان با تداوم پیکار و خیزش‌های شهری، اشکال دیگری از مبارزه نیز پدیدار شده و رواج یافته است. اعتصابات شهری، اعتصابات دانشجویی و اساتید دانشگاه و بخشاً اعتصاب مدارس، بیش‌ازپیش گسترش‌یافته است.روز شنبه ۹ مهر مطابق فراخوان قبلی تقریباً تمام شهرهای کردستان به‌طور یکپارچه وارد اعتصاب شدند. همین روز باز بر طبق فراخوان قبلی، اعتصابات دانشجویی بیش از ۱۱۱ دانشگاه و مؤسسه عالی آموزشی در سراسر کشور را فراگرفت.شعار “دانشجو، کارگر اتحاد اعتصاب” در فضای دانشگاه طنین‌افکن شده است.در تمام این اعتصابات از خواست مردم و قیام‌های شهری برای برافکندن نظم حاکم حمایت‌شده است. بسیاری از تشکل‌های مستقل مانند شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، کانون نویسندگان ایران، و گروه‌های مختلف بازنشستگان با صدور بیانیه، ضمن محکوم نمودن قتل جنایت‌کارانه مهسا امینی، از نبرد توده‌های مردم در کف خیابان و اعتراض‌های سراسری حمایت نموده و خواهان گسترش آن شده‌اند.

شواهد موجود نشان می‌دهد که همراه با تداوم پیکار خیابانی، اعتصابات و حمایت از مبارزات توده‌های ستم‌کشیده و به پا خاسته نیز درحال گسترش است. همراهی اعتصابات با نبردهای خیابانی و ابتکارات و حمایت‌های توده‌ای،کل جنبش را گامی جلوتر برده است.

علی‌رغم این اما هنوز طبقه کارگر با تعطیل  کار و در شکل اعتصاب سراسری به جنبش توده‌ای برای سرنگونی نظم موجود نپیوسته است. تردیدی در این موضوع نیست که بسیاری از شرکت‌کنندگان در اعتراضات و خیزش‌های شهری، فرزندان کارگران و زحمت کشانند، جوانان بیکار و بی آینده‌اند، زنان و مردان کارگر و زحمتکش‌اند و در کلیت خود طیف‌ها گوناگونی از کارگران و زحمتکشان درآن حضور پررنگ دارند.اما کارگران به‌صورت متشکل هنوز وارد این ماجرا نشده‌اند.بحث بر سر این نیست که به فرض چرا همه‌ی کارگران مشغول به کار در کارخانه‌ها و مؤسسات گوناگون تولیدی و خدماتی در همین لحظه وارد خیابان نشده‌اند یا نمی‌شوند.بحث بر سر این است که کارگران با استفاده از روش‌ها و تاکتیک‌های مبارزاتی اخص خود و مکانیسم‌های حاکم بر مراکز کار و تولید به یاری و همراهی با جنبش خیابان برخیزند و با اعتصاب و خواباندن چرخ تولید، از توده مردم و مطالباتشان حمایت کنند.بهترین حالت این می‌بود که طبقه کارگر با فراخوان‌های سراسری و سازمان‌دهی اعتصاب‌های سراسری به‌صورت یک طبقه متشکل وارد میدان می‌شد.اگر طبقه کارگر به دلیل فقدان حزب طبقاتی اخص خویش و محرومیت از تشکل‌های مستقل و سراسری عجالتاً نتوانسته است در این ابعاد ابراز وجود کند، اما با استفاده از راه‌های میان‌بر می‌تواند وارد این عرصه شود. برای مثال فعالان کارگری و کارگران آگاه، پیشرو و باتجربه در چند کارخانه و مؤسسه تولیدی و خدماتی می‌توانند با برقراری ارتباط باهم- که با توجه به گسترش شبکه‌های مجازی نباید چندان مشکل باشد- تشکل‌هایی از نمونه کمیته هماهنگی اعتصاب ایجاد کنند، مشترکاً به حمایت از مبارزات توده‌ای و خیابانی برخیزند و برای اعتصاب سراسری فراخوان بدهند.این ابتکار عمل بر متن شرایط موجود به‌سرعت مورد استقبال سایر فعالان کارگری و کارگران آگاه قرار خواهد گرفت و کل ماجرا را روی ریل دیگری قرار خواهد داد.بدون کمترین تردیدی تهیه و انتشار فراخوان اعتصاب‌های سراسری کارگری، جنبش مبارزاتی و انقلابی کنونی را چندین گام جلوتر خواهد برد.ورود کارگران به صحنه در مقیاس سراسری، نه‌فقط جنبش جاری را چندین گام به جلو خواهد برد، بلکه زمینه‌های هژمونی و رهبری طبقه کارگر را نیز به‌طور عینی فراهم خواهد کرد.

رویدادهای جاری و روند مبارزات نشان می‌دهند که تحرکات کارگری در این زمینه و پروسه مداخله کارگران به‌نوعی آغازشده است.برخی تشکل‌ها و جمع‌های کارگری با صدور اطلاعیه‌ها و بیانیه‌هایی از مبارزات مردم حمایت نموده‌اند. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران و حومه،  سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه با صدور بیانیه‌هایی ضمن اعتراض به دستگیری‌ها و سرکوب گسترده توده مردم از تظاهرات و پیکار خیابانی زنان و جوانان حمایت نموده‌اند.

کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه‌آهن اندیمشک فراخوان اعتصاب داده‌اند.کارگران پیشتاز و سوسیالیست لوله‌سازی اهواز نیز با صدور اطلاعیه کوتاهی در هشتم مهرماه ، ضمن حمایت از نبردهای خیابانی در شهرهای مختلف کشور و محکوم نمودن سرکوب و کشتار معترضان، اعلام نمودند در همبستگی و همراهی با مردم دست به اعتراض خواهند زد. جمعی از رانندگان “اسنپ” و جمعی از کارکنان “دیجی‌کالا” در حمایت از اعتراضات سراسری جاری دست به اعتصاب زدند. جمعی از کارگران هفت‌تپه با صدور اطلاعیه‌ای در تاریخ هشتم مهر، از ضرورت حضور متحدانه کارگران این شرکت و کارگران شهرهای خوزستان در اعتراضات سخن گفته‌اند. دیدار تنی چند از نمایندگان کارگران هفت‌تپه با خانواده مهسا امینی، همدردی با پدر رنجدیده مهسا، معنای سیاسی معینی دارد.معنای این ابتکار عمل و حرکت ساده این است که؛ مسئله مهسا امینی، فقط مسئله پدر و خانواده مهسا نیست، بلکه مسئله کارگران هفت‌تپه و سایر کارگران هم هست. معنایش به‌روشنی این است ؛ آنچه امروز در سراسر کشور در جریان است و نبردی که برای سرنگونی رژیم ارتجاعی  و زن‌ستیز حاکم و تعیین تکلیف قطعی بانظم موجود در سراسر کشور شعله‌ور شده، نبرد کارگر هفت‌تپه هم هست،نبرد کارگر شرکت واحد و راه‌آهن و نفت و برق هم هست.

حدود یک هفته بعد از آغاز خیزش توده‌ای و گسترش آن به ده‌ها شهر کشور، “شورای سازمان‌دهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت”  با انتشار اطلاعیه کوتاهی در ۴ مهر،ضمن حمایت از مبارزات مردم نوشت ” ما کارگران پروژه‌ای نفت هم‌صدا با همه مردم در ایران بار دیگر خشم و نفرت خود را نسبت به قتل مهسا امینی این دختر جوان به دست گشت ارشاد اعلام کرده و از مبارزات مردمی علیه خشونت سازمان‌یافته و هرروزه علیه زنان و علیه فقر و بی تأمینی و جهنم حاکم بر جامعه حمایت و پشتیبانی می‌کنیم… اعتراض حق مسلم ما کارگران و ما همه مردم است و  به ستم و ظلم و بساط سرکوبگرانه‌ای که بیش از چهل سال است بر ما روا می‌شود اعتراض داریم. ما دیگر حاضر به ادامه تحمل این بردگی و بی حقوقی‌ها نیستیم.  ما کارگران نفت هشدار می‌دهیم که درصورتی‌که به بازداشت‌ها، به کشتار مردم  و سرکوبگری‌ها و اذیت و آزار زنان به خاطر حجاب پایان داده نشود، و سرکوب مردم پایان نیابد، ساکت نخواهیم ماند. هم‌صدا با همه مردم ما نیز دست به اعتراض خواهیم زد و کار را تعطیل خواهیم کرد”.

در تاریخ ششم مهرماه بیانیه‌ای از طرف” بخشی از کارکنان رسمی نفت” انتشار یافت. در این بیانیه نیز قتل مهسا امینی به‌شدت محکوم و از اعتراضات مردمی در کف خیابان قویاً حمایت‌شده است. کارکنان رسمی نفت در بیانیه خود ازجمله چنین نوشته‌اند ” ما خود بخشی از همین مردم هستیم که بیش از چهل سال است زندگی و کرامت انسانی‌مان به دست حاکمیت مستبد و ضد بشر پایمال‌شده است… ما دیگر به ادامه  این شرایط برده‌وار زندگی و کار، تن نمی‌دهیم”.

طرف حساب این بخش از کارکنان رسمی نفت، کل حاکمیت است .این بخش از کارکنان رسمی نفت به‌روشنی از حاکمیتی سخن می‌گویند که بیش از ۴۰ سال حقوقشان را پایمال نموده است .کارکنان رسمی نفت در ادامه بیانیه خود  از قدرت کارگری و اعتصاب سراسری سخن می‌گویند و ضمن هشدار به حاکمیت می‌نویسند”  قدرت ما در اعتصاب سراسری و متحد ماست. ما ضمن اینکه همان مردمی هستیم که در تجمعات خیابانی حاضر می‌شویم و شعار زن، زندگی، آزادی سر می‌دهیم، اخطار می‌دهیم که اگر سرکوبگری‌ها ادامه یابد، اگر همه دستگیرشدگان آزاد نشوند، اگر به فضای پادگانی در خیابان‌ها و در شهرها و در محیط‌های کارمان پایان داده نشود و اگر معیشت و کرامت ما به ما برنگردد همان‌طور که قبلاً نیز اعلام کردیم دست از کارخواهیم کشید و این بار با خانواده‌هایمان و همراه مردم تجمع خواهیم کرد.”

این اقدامات و بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌ها به‌روشنی سمت‌گیری کارگران و جنبش کارگری را نشان می‌دهد و با عطف توجه به این نشانه‌ها می‌توان گفت کارگران نیز عملاً وارد صحنه شده‌اند . گرچه هشدار به اعتصاب هنوز اعتصاب نیست اما راه را نشان می‌دهد  و گامی به‌پیش است.

بیانیه “بخشی از کارکنان رسمی نفت” به‌ویژه در مقطع کنونی بسیار مهم است. نه‌فقط ازاین‌رو که باقدرت، از نبردهای خیابانی و اعتراضات مردم به دفاع برخاسته و هشدار به اعتصاب سراسری داده است، بلکه همچنین از این بابت که می‌تواند تلاش جناح راست کارکنان رسمی نفت را خنثی کند. این گرایش که در “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” نفوذ دارد و از امکانات قابل‌ملاحظه‌ای برخوردار است ، سعی می‌کند مبارزات کارکنان رسمی نفت را به انحراف کشانده و آن را در چارچوب نامه‌نگاری‌ها و مذاکره با مقامات حکومتی محدود و مقید سازد.

بعد از ماجرای تجمع کارکنان رسمی نفت در روز ۱۲ شهریور مقابل وزارت نفت که موردحمله وحشیانه نیروهای سرکوب رژیم قرار گرفت و ۶۷ تن بازداشت و روانه زندان شدند، در فعالیت‌هایی که بانام” شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” انجام می‌شد عملاً وقفه افتاد اما کمی  بعد، این فعالیت‌ها در جهت بندوبست با مقامات دولتی و نمایندگان مجلس هدایت و به بازی در بساط حکومتیان خلاصه شد. “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” قرار بود روز ۵ شهریور تجمع و اعتصاب سراسری برگزار کند.اما درست در آستانه این اقدام اعتراضی و به خاطر مشتی وعده‌های توخالی مقامات وزارت نفت، این تجمع لغو و به ۲۸ شهریور موکول شد. عین همین ماجرا دوباره و این بار در غیاب برخی از فعالان کارگری که دستگیر و زندانی‌شده و دستگاه امنیتی با پرونده‌سازی موانعی برای حضور فعال آن‌ها به وجود آورده بود، یعنی سه روز مانده به تجمع، تکرار و تجمع و اعتراض سراسری لغو شد. روز ۲۵ شهریور، در اطلاعیه‌ای که با امضای “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” انتشار یافت، ضمن اشاره به وقایع  روز ۱۲ شهریور چنین اعلام شد که خواست کارکنان رسمی به اطلاع نمایندگان مجلس رسانده شده و قرار شده ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت اجرا شود. “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” در آن اطلاعیه ضمن اشاره به “لغو تجمع ۲۸ شهریور و تعویق آن به زمانی نه‌چندان دور” اعلام کرد به‌جای تجمع، “گزینه صبر” را انتخاب نموده است. و به دنبال آن وعده داد “در اولین فرصت گردهمایی باشکوهی برگزار خواهد شد”.همزمان، تلاش‌های دیگری نیز به عمل آمد و با توجه به امکانات مجازی، ادعا شد چند هزار امضا مبنی بر درخواست اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت جمع‌آوری‌شده و معاون منابع انسانی وزارت نفت نیز برای اجرای این خواست پاسخ مثبت داده است.به‌عبارت‌دیگر به‌طور غیرمستقیم هرگونه تجمعی در این رابطه منتفی شد تا وزارت نفت و مقامات دولتی “گزینه صبر” را موردتوجه قرار دهند و ماده۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت را اجرا کنند.

اما این هنوز تمام ماجرا نبود. درست در روز ۲۸ شهریور که قرار بود تجمع و اعتراض سراسری برگزار شود و سه روز قبل از آن لغو شده بود، همین گردانندگان “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” اعلا نمودند:” شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت در نظر دارد نمایندگانی را از کارکنان رسمی بارأی همکاران انتخاب و جهت حضور در جلسات با مسئولان نفتی و غیرنفتی معرفی نماید. متقاضیان باید آشنا به قوانین جاری در صنعت نفت، فنون مذاکره و مقبولیت در شرکت خود و سابقه قابل‌ملاحظه در عرصه مطالبه گری داشته باشند.”

بدون آنکه علت انتخابات و انتخاب اعضای جدید شورا اعلام گردد و یا مشخص شود چه بر سر اعضای قبلی آمده و کدام نیاز عملی یا اساسنامه‌ای چنین انتخاباتی را ضروری ساخته است، معلوم شد که این گرایش فقط به لغو تجمع ۲۸ شهریور اکتفا نکرده بلکه برنامه‌های دیگری مانند سلطه کامل برتشکل کارکنان رسمی نفت نیز در سر دارد.شایان‌ذکر اینکه همراه این تلاش‌ها در شبکه‌های مجازی نیز مدام وعده داده شد مددی معاون توسعه مدیریت و سرمایه انسانی وزیر نفت، ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت را اجرا خواهد کرد. در عمل اما نه‌فقط تجمع و اعتراض سراسری لغو و ماست‌مالی شد،بلکه ماده ۱۰ قانون یادشده نیز اجرا نشد. گرچه هنوز چندوچون و نتایج به‌اصطلاح انتخابات شورا مشخص و اعلام‌نشده،اما “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” نیز خصوصیت قبلی و استقلال خود را به‌کلی از دست داد. بعد از سرکوب تجمع ۱۲ شهریور و بازداشت ۶۷ تن از تجمع‌کنندگان، آنچه تحت نام “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت” تا این لحظه انجام‌شده، عمدتاً توسط گرایش راست درون شورا و کارکنان رسمی انجام‌شده که معتقد است فقط باید از طریق مذاکره و نامه‌نویسی خواست‌ها را پیگیری کرد و از اساس با هرگونه تجمع و اعتصاب مخالف است. افراد شناخته‌شده این گرایش این مخالفت را به‌صراحت از طریق شبکه‌های اجتماعی مانند کلاب هاوس نیز اعلام نموده‌اند.

نحوه عمل “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت”  و لغو پی‌درپی قرارها و تصمیمات، نمی‌توانست بی‌دلیل باشد و نبود. این نحوه عمل که در شهریورماه سال جاری به اوج خود رسید، قبل از هر چیز ریشه در موقعیت خود کارکنان رسمی نفت داشته است. در واقعیت امر بخشی از این کارکنان رسمی که پست‌های بسیار حساسی نیز دارند، به‌عنوان یک نیروی بازدارنده عمل نموده و مانع جدی بر سر راه اعتصاب و تجمع بوده‌اند. این‌ها کسانی هستند که به نحوی از انحاء  از همان آغاز حضورشان در نفت، وابستگی‌هایی به حکومت داشته‌اند و دارند و یا بعدتر وابسته شده‌اند. همین‌ها هستند که مخالف تجمع و اعتصاب‌اند و طی یک سال گذشته پیوسته تلاش نموده‌اند به این توهم دامن بزنند که گویا منافع و خواست‌های کارکنان رسمی، بدون اعتراض و اعتصاب و تجمع برآورده می‌شود. این گرایش که در مکاتبات خود پیوسته به “رهبر معظم” اقتدا می‌کند، حتی از اینکه مخالفت شدید خود را با تجمع و اعتصاب اعلام کند ابایی نداشته است و از طریق دستگاه حکومتی نیز سا پورت می‌شود.

بیانیه اخیر “بخشی از کارکنان رسمی نفت” در حمایت از اعتراضات توده‌ای و هشدار به اعتصاب، از این زاویه نیز بسیار مهم است که این بخش،حساب خود را از گرایش راست پرو رژیم که “شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان رسمی صنعت نفت”را مصادره و از مسیر درست منحرف نموده، جدا کرده است.از این بخش کارکنان رسمی نفت باید حمایت کرد و آن را تقویت نمود. کارگران و کارکنان رسمی نفت که در مراکز بسیار حساس و مهم صنعت نفت مشغول به کار هستند، باید عناصر متعلق به گرایش راست و بازدارنده را کنار بزنند و تشکل مستقل خود را بازسازی و ترمیم کنند و اگر به هر دلیل چنین کاری میسر نباشد، می‌توانند تشکل مستقل و شورای هماهنگی جدیدی را سازمان دهند و مبارزات کارکنان رسمی را از زیر نفوذ گرایش راست پرو حکومتی خارج سازند.

آنچه در شرایط کنونی حائز اهمیت جدی است این است که جرقه اعتصابات جاری در جامعه از نمونه اعتصابات درخشان دانشجویی، در نفت شعله‌ور شود.کارگران و کارکنان صنعت نفت درزمینهٔ سازمان‌دهی اعتصابات سراسری، تجارب گران‌بهای فراوانی دارند. هم در سطح کارگران پیمانی و غیررسمی و هم در سطح کارگران و کارکنان رسمی از سال ۹۹ تاکنون چندین اعتصاب و تجمع سراسری را سازمان داده‌اند. بنابراین می‌توانند و باید پیش‌قدم شوند و آتش اعتصابات سراسری را در نفت شعله‌ور سازند.باید از مرحله هشدار به اعتصاب عبور کرد و وارد اعتصاب شد. افزون براین، کارگران و کارکنان صنعت نفت از دوره انقلاب ۵۷ تجربه و سابقه درخشانی در ایجاد کمیته هماهنگی اعتصاب و فراخوان و سازمان‌دهی اعتصاب سراسری دارند و با استفاده از آن تجارب ، می‌توانند نقش مهم و ارزنده‌ای در این جهت ایفا کنند.

تردیدی نیست اگر کارگران نفت که بخش مهم و تعیین‌کننده طبقه کارگر محسوب می‌شوند، وارد اعتصاب سراسری شوند، جنبش انقلابی نیز وارد فاز جدید و مرحله پیشرفته‌تری خواهد شد و مسیری را طی خواهد کرد، که هیچ شانسی برای بقای نظم موجود باقی نخواهد ماند.

متن کامل نشریه کار شماره ۹۹۰  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.