مسمومیتهای زنجیرهای در مدارس دخترانه قم که از نهم آذرماه ۱۴۰۱ آغاز شد و تاکنون ادامه یافته، نگرانی شدید خانوادهها را در پی داشته است.علیرغم ادامه و گسترش مسمومیت به تعداد زیادی از مدارس، اما سکوت و انفعال دستگاه دولتی بهویژه وزارت آموزشوپرورش، این نگرانیها را تشدید کرده است. روز نهم آذرماه مسمومیت ۱۸ دانشآموز هنرستان نور قم اعلام شد.۲۲ آذر در همان هنرستان بار دیگر ۵۱ دانشآموز دچار مسمومیت شدند. در مدرسه فاطمیه قم نیز مسمومیت دانشآموزان دو بار تکرار شد.بار اول در تاریخ ۸ بهمن ۱۸ دانشآموز مسموم شدند و بار دوم ۱۰ بهمن که۱۸ دانشآموز دیگر دچار مسمومیت شدند. ابعاد مسمومیت بسیار بیشتر از یک یا چند مدرسه و تعداد دانشآموزان مسموم شده نیز بسیار بالاست. تاکنون اسامی دستکم ۲۵ مدرسه دخترانه اعلامشده و آمارها از مسمومیت بیش از ۴۵۰ دختر دانشآموز حکایت دارد. در چند مدرسه ازجمله مدرسه طاها، میثم، پردیسان و شاهد رضویه، آمار تعداد مسموم شدهها هنوز اعلامنشده است.
ماجرای مسمومیت زنجیرهای دختران دانشآموز، از قم به تهران نیز کشیده شده است روز۲۵ بهمن، ۳۰ دانشآموز دریکی از مدارس منطقه یازده تهران دچار مسمومیت شدند. در همین روز ۱۱۷ دانشآموز قمی به دلیل مسمومیت راهی بیمارستان شدند. دهها تن از والدین دانشآموزان در ادامه اعتراضات و نگرانیهای خود رسماً از وضعیت موجود شکایت نموده و مهمتر از آن صدها خانواده با برپائی تجمع اعتراضی خواهان روشن شدن علل این مسمومیتها و پاسخ گوئی دستگاه دولتی و وزارت آموزشوپرورش شدهاند. روز ۲۵ بهمن صدها تن از مادران و پدران دانشآموزان در مقابل فرمانداری قم دست به تجمع زدند و قصد ورود به فرمانداری را داشتند اما نیروهای سرکوب و مزدوران امنیتی مانع ورود آنها شدند. تجمعکنندگان شعار”فرماندار بیا بیرون” سر دادند و وقتیکه او بیرون آمد با سردادن شعار” فرماندار جواب ما را بده” خواهان روشن شدن علل و چگونگی و ابعاد مسمومیتهای زنجیرهای و مسموم شدن فرزندان خویش شدند. اما فرماندار قم هیچگونه جواب مشخص و قانعکنندهای به خانوادههای نگران نداد.علیرغم خواست خانوادهها و پرسشها و ابهاماتی که در مورد مسمومیت زنجیرهای مدارس دخترانه وجود دارد و باوجودآنکه ۸۰ روز از آغاز این ماجرا سپریشده است، اما مقامات دولتی، جز توجیه و دروغبافی و تناقضگویی، هیچ پاسخ مشخصی نداشته و یا اقدام مؤثری در این زمینه انجام ندادهاند. تمام این بهاصطلاح مسئولین و مقامات ذیربط، با این موضوع مهم سرسری برخورد نموده و سعی کردهاند آن را بیاهمیت جلوه دهند.
مجید محبی معاون دانشگاه علوم پزشکی قم روز ۲۵ بهمن که ۱۱۷ دانشآموز مسموم به بیمارستان منتقل شدند گفت: در مسمومیتها هیچ دلیل و عامل خطرناکی دیده نشده است.عباس ذاکریان فرماندار قم گفت: هیچ عامل مسمومیت در خون دانشآموزان مشاهده نشده است.بعد از معاون دانشگاه علوم پزشکی و فرماندار قم، نوبت به احمد امیرآبادی فراهانی نماینده قم در مجلس اسلامی رسید.وی نیز سعی کرد مسمومیت دانشآموزان را بیاهمیت جلوه دهد و درنهایت، مسموم شدن دانشآموزان را به گردن خود آنها بیندازد. وی با گفتن اینکه”این مسمومیتها بزرگنمایی شده” مدعی شد دانشآموزانی که مسموم شدهاند ” بیماری زمینهای داشتهاند”. نماینده قم درواقع چنین ادعا کرد که ماجرای مسمومیت واقعیت ندارد، بلکه اصل ماجرا این است که دانشآموزانی “احساس مسمومیت” کردهاند. این مرتجع برای توجیه مسمومیتها و فرار از پاسخگویی مثالی زد و گفت اگر در یک جمعی ۸ تا ۱۰ نفر بگویند ما درحال خفه شدن هستیم، افراد دیگر که بیماری زمینهای داشته باشند نیز احساس خفگی به آنها دست میدهد و میگویند ما درحال خفه شدن هستیم!
نماینده دانشمند قم البته علت اینکه به آن ۸ تا ۱۰ نفر اول حالت خفگی دست داده است را روشن نکرد او اما ادعا کرد مسمومیت صدها دختر دانشآموز دردهها مدرسه که تا مدتها دچار سرگیجه و ضعف عضلانی بودهاند، صرفاً یک موضوع احساسی است. این دانشآموزان مسموم نشدهاند بلکه احساس مسمومیت کردهاند و نه بیشتر!
در ادامه همین توجیهات و نامربوط گوئیها و بیاعتناییها و فرار از پاسخگویی، وزیر آموزشوپرورش نیز کل ماجرا را از ریشه انکار کرد و آن را “شایعات” خواند . در مورد مسمومیت ۳۰ دانشآموز در منطقه منیریه تهران روابط عمومی آموزشوپرورش تهران نیز سعی کرد با یک داستان بچهگانه کل ماجرا را ماستمالی کند. وی در توضیح مسمومیت این دانشآموزان گفت:” در پی کنجکاوی دو دانشآموز یکی از مدارس منطقه ١١ تهران، اسپری حشرهکش در فضای کلاس، منتشر و حدود ٣٠ دانشآموز دچار مشکل تنفسی شدند که این امر موجب ایجاد استرس شدید درمیان دانشآموزان شد در ادامه با اقدام سریع عوامل مدرسه، دانشآموزان از فضای کلاس خارجشده و تعدادی از آنها که دچار استرس شده بودند توسط اورژانس به بیمارستان منتقل شدند.”
روابط عمومی آموزشوپرورش البته توضیح نداد که در تمام آن ۲۴ مدرسه دخترانه دیگر که صدها دانشآموز دچار مسمومیت شدهاند، اسپری حشرهکش کشفشده است یا نه؟
توجیه و دروغ و پنهان کردن علل واقعی مسمومیتها، کار همه مقاماتی است که در قبال مدارس و دانش آموزان مسئولیت مستقیم داشتهاند و دارند.آموزشوپرورش ، فرمانداری قم یا نمایندگان مجلس و کل دستگاه حکومتی هیچکدام در مورد علت واقعی مسمومیتها و مسببین آن سخنی نگفتند. یکی از نشت گاز موتورخانه و تولید منواکسید کربن صحبت کرد آن دیگری این ادعا را نفی و تکذیب کرد و خلاصه جز دروغبافی و تناقضگویی چیزی بر زبان مقامات ذیربط جاری نشد. همه تلاشها و اقدامات دولت و نهادهای دولتی به این خلاصه شد که سازمان اطلاعات سپاه و فرماندهی انتظامی کمیته مشترکی برای بررسی و پیگیری موضوع تشکیل دادند و تیم ویژهای برای بررسی موضوع در تهران تشکیلشده است.بهرام عیناللهی وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی گفت چند تیم بهداشتی از تهران به قم اعزامشدهاند . شکایاتی که به قوه قضائیه رسیده درحال بررسی است و مسعود ستایشی سخنگوی قوه قضائیه نیز خبر داد که “درحال بررسی ابعاد ماجرا هستیم و مراکز امنیتی و قضائی و پزشکی قانونی نیز جلسات خوبی گذاشتهاند” همین!
این شیوه برخورد نهادهای دولتی و قبل از همه وزارت آموزشوپرورش که مسئولیت مستقیم بهداشت و امنیت مدارس و محیطهای آموزشی بر عهده آن است، ابهامات و ناروشنیها، پنهان کردن اصل ماجرا و بیپاسخ گذاشتن خواستهای و پرسشهای والدین دانش آموزان دختر، ظن حضور باندها و گروههای “آتش به اختیار” اما وابسته و هدایتشده از سوی دستگاه امنیتی در این ماجرا را تقویت نموده است.این احتمال که مسمومیتهای زنجیرهای و ادامهدار در مدارس دخترانه یک اقدام برنامهریزیشده و هدفمند بوده و نهادهای معینی پشت این ماجرا بودهاند، هرروز قوت بیشتری گرفته است. کما اینکه سایت محلی “اخبار قم” با درج یادداشتی به قلم “نفیسه مرادی” که خیلی زود از این سایت حذف شد، “نیروهای مذهبی تندرو با دیدگاه طالبانی” را بهعنوان متهم ردیف اول این پرونده اعلام کرده بود. میدانیم که مسمومیت دانش آموزان نخست در هنرستان دخترانه نور در ۹ آذر کلید خورد. درست در متن مبارزات و اعتراضات پرشور خیابانی دختران دانشآموز که جسارت و شجاعت خیرهکننده و بیسابقهای از خودشان نشان دادند. همان نویسنده بهدرستی از حساسیت ارتجاع حاکم نسبت به دختران دانشآموز یاد نموده و با ذکر اینکه تمرکز این وقایع بر مدارس دخترانه بوده است، مینویسد: این موضوع ظن خرابکاری ناشی از دیدگاه طالبانی را تقویت نموده که خانوادهها دختران خود را به مدرسه نفرستند.
پیشازاین نیز ما شاهد برخوردهای خشونتآمیز و اسیدپاشیها بودهایم و مکرر حتی از نماز جمعه شنیدهایم که امامجمعه اصفهان و مشهد و فلان شهر دیگر، مستقیماً زنان و دختران را به برخوردهای خشن مافوق قوانین ارتجاعی جاری حتی، تهدید کرده و هشدار دادهاند خودشان تکلیف زنان و دختران بدحجاب را روشن خواهند کرد. از اینها گذشته تودههای مردم ایران، ماجرای سعید امامی و آدمرباییها و کشتار نویسندگان و قتلهای زنجیرهای را فراموش نکردهاند.باندهای سیاه حکومتی همواره نقش مهمی در سرکوب و ارعاب ایفا کردهاند و بعدازاینکه خامنهای رسماً جواز اقدام مستقل نیروهای “آتش به اختیار” را صادر نمود، این باندها با آزادی عمل بیشتری وظیفه سرکوب و ایجاد رعب را انجام میدهند.
بنابراین ماجرا اکنون بسیار فراتر از این است که خانوادهها از ترس ناامنی مدارس و مسمومیتها، دختران خود را به مدرسه نفرستند و به سیاست طالبانی در این زمینه خاص تن دهند. ایران افغانستان نیست که با ایجاد ترس و وحشت یا حتی وضع فلان قانون کسی بتواند مانع ادامه تحصیل دختران شود. سکوت وبی تفاوتی نهادهای دولتی و عدم واکنش لازم و بهموقع اما به معنای باز گذاشتن دست همان گروههای تندرو و “آتش به اختیار” و انتقامجویی از دختران شجاع و مبارز است.
از اواخر شهریور سال جاری و با شروع موج گسترده اعتراضات تودهای و نبردهای خیابانی، تهدید و ارعاب زنان و دختران بهویژه دختران دانشآموز اشکال جدیدی به خود گرفته است. درخشش خیرهکنندهی دختران دانشآموز، نقش بزرگ و بیهمتای آنان در روسری سوزان و دور افکندن حجاب اجباری، پائین کشیدن عکسهای خمینی و خامنهای از کلاسهای درس و لگدکوب کردن آن و درآوردن عکسهای خمینی و خامنهای از کتب درسی و آتش زدن آن، چنان زخم کاری و عمیقی بر پیکر رژیم مذهبی حاکم و سران آن وارد ساخت، که با هیچ دارو و مرهمی نمیتوان آن را التیام بخشید.ارتجاع اسلامی و پاسداران این نظم ارتجاعی البته تا توانستند این نونهالان تشنه آزادی و برابری را کشتار کردند. تا توانستند این غنچههای عاشق زندگی و روزهای بهتر فردا را از دامان خانواده ربودند و به زندان افکندند. در مدرسه و خیابان هر جا که زورشان رسید این گلها و امیدهای آینده را پرپر کردند.به آنان تجاوز کردند، به قلب و سر و چشم آنان گلولههای جنگی و ساچمهای شلیک کردند و هزاران جنایت فجیع و نابخشودنی و فراموش ناشدنی دیگر مرتکب شدند. اما درباز گرداندن سرهای پرشور دختران دانشآموز وزنان شجاع و مبارز به زیر روسری و حجاب اجباری توفیقی به دست نیاوردند. ارتجاع اسلامی بهسختی از زنان و دختران دانشآموز انتقام گرفت. این انتقامجویی و اقدامات سبعانه دستگاه امنیتی و اطلاعاتی رژیم اما هنوز پایان نیافته است. طرفداران دوآتشه خامنهای، دیکتاتوری که روزهای آخر عمر خود را سپری میکند، باندهای سیاه ملقب به “آتش به اختیار” برای التیام زخمهای بزرگ و عمیق ارتجاع حاکم و برای نجات آن، به هر جنایتی دست میزنند.آنها براین خیالاند که با این اقدامات و انتقامجویی از دختران دانشآموز قادرند این شجاعان جوان را از صحنه مبارزه حذف کنند.این اما خیال باطلی بیش نیست. زخمها بسیار عمیقاند و غیرقابل التیام. دختران دانشآموز وزنان مبارزی که روسری را به دور افکنده و آتش زدند، تا به زیر کشیدن ارتجاع حاکم و دور افکندن آن صحنه مبارزه را ترک نخواهند کرد. دور نیست روزی که تمام پیکر نظم پوسیده حاکم در شعلههای آتش خشم دختران وزنان و جوانان انقلابی و تودههای کارگر و زحمتکش به پا خاسته بسوزد و خاکستر شود.
نظرات شما