بعد از اعلام کارزار مبارزاتی کارگران شرکت نیشکر هفتتپه در تجمع ۵ فروردین کارگران این شرکت و تأکید مجدد بر آن در تجمع اعتراضی ۹ فروردین و همچنین سخنان ابراهیم عباسی و یوسف بهمنی دو تن از نمایندگان کارگران هفتتپه در این تجمعات در اعتراض به مصوبه مزدی شورای عالی کار و ضرورت مبارزه برای لغو آن و بهرغم موانع و محدودیتها، این کارزار ادامه یافته و آرامآرام درحال پیشروی است . کارگران بازنشسته خوزستان نخستین گروهی بودند که با حضور اعتراضی خود در خیابان از کارزار کارگران هفتتپه حمایت کرده و به آن پیوستند. بازنشستگان تأمین اجتماعی خوزستان( اهواز، شوش، شوشتر ، هفتتپه….) به روال یکشنبههای اعتراضی در هفتههای اخیر نیز در این روز تجمعات اعتراضی مکرری برگزار نمودند. کارگران بازنشسته اهواز روز یکشنبه ۲۰ فروردین، با حمل شعارنوشته و سردادن شعار در خیابانهای اهواز راهپیمایی نموده و در برابر سازمان تأمین اجتماعی تجمع اعتراضی برپا کردند.درشوش نیز تجمع اعتراضی کارگران بازنشسته برگزار شد. کارگران شاغل هفتتپه که از قبل اعلام کرده بودند از تجمع اعتراضی کارگران بازنشسته شوش حمایت میکنند و در آن حضور خواهند یافت، روز یکشنبه ۲۰ فروردین، در حمایت از کارگران بازنشسته و در همبستگی با آنها، مقابل فرمانداری شوش دوشادوش کارگران بازنشسته، تجمع اعتراضی واحدی را برگزار کردند و بدین ترتیب شاید بتوان گفت نطفههای اولیه اتحاد کارگران شاغل و بازنشسته خوزستان بسته شد یا دستکم گام مهمی در این جهت برداشته شد.یوسف بهمنی نماینده کارگران هفتتپه در این تجمع در جمع کارگران شاغل و بازنشسته سخنرانی کرد. وی ضمن اعلام همبستگی با کارگران بازنشسته و طرح این موضوع که کارگر بعد از ۳۰ سال کار و تلاش حتی به خط فقر هم نمیرسد، از اجحافات ۴۴ ساله حاکمیت و شعارهای توخالی “مسئولین بیلیاقت” که جز فقر و بدبختی ثمر دیگری برای کارگر شاغل و بازنشسته نداشته است، سیاست حاکمان در قبال کارگران را بهنقد کشید و در یک جمله چنین خلاصه کرد:” نخرید، نخورید، به نکبت زندگی کنید تا بمیرید”. بهمنی در پیوند با این واقعیت که حاکمان دغدغه کارگر ندارند، سیاست سرکوب و تحمیل حجاب اجباری برزنان را نیز موردانتقاد قرارداد و گفت:” دغدغهشان موی زنان است…چهارتار مو را میبینند اما آن زنی را که تا کمر خمشده توی سطل آشغال نمیبینند.” یوسف بهمنی با طرح یکرشته انتقادات رادیکال، از “مملکت موریانه زده” تحت حاکمیت مسئولانی بیلیاقت سخن گفت که هیچ کاری برای کارگران انجام نداده و “مردم را به اسیری و بردگی گرفتهاند”. یوسف بهمنی نماینده آگاه کارگران هفتتپه که در آغاز سخنان خویش در مورد ماهیت شورای عالی کار و بهاصطلاح نمایندگان کارگری این شورا و مصوبه مزدی صحبت کرده بود و از این افراد بهعنوان “مترسک” ، بازیچه، دستنشانده و تابع دستورات و اوامر دولت و کارفرما و امنیتیها یادکرده و از ضرورت مبارزه برای لغو مصوبه ننگین مزدی شورای عالی کار سخن گفته بود، در پایان سخنان خویش نیز بار دیگر براین موضوع و بر ایستادن در برابر این تصمیم تا لغو آن تأکید نمود. وی گفت: ” میایستیم پایکار، تا این مصوبه ننگین لغو شود”.
روز یکشنبه ۲۷ فروردین نیز کارگران بازنشسته شوش همراه با جمعی از کارگران شاغل شرکت نیشکر هفتتپه در خیابانهای شوش دست به راهپیمایی زدند . ابتدا مقابل سازمان تأمین اجتماعی تجمع کردند و سپس در ادامه راهپیمایی، مقابل اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی تجمع اعتراضی برپا کردند. در این تجمع یکی از کارگران بازنشسته و همچنین ابراهیم عباسی نماینده کارگران هفتتپه سخنرانی کردند. ابراهیم عباسی در این سخنرانی کوتاه، ضمن قدرشناسی از کارگران بازنشسته و دفاع از منافع و خواستهای آنان، از شرایط دشوار معیشت کارگران شاغل و بازنشسته و ظلم و ستمی که دستگاه حکومتی در حق کارگران و بازنشستگان روا داشته است سخن گفت. وی همچنین بار دیگر از “شورای عالی کار” رژیم و نمایندگان قلابی کارگران در این “شورا” که بازیچه دست سرمایهداراناند و همچنین از فساد سیستماتیک حکومتی شعارهای دروغ و زورگویی مقامات دولتی صحبت کرد و در پایان سخنان خویش بر ضرورت مبارزه کارگران در کف خیابان و ایستادن کارگران شاغل در کنار بازنشستگان تأکید نمود. یکی از موضوعات اصلی این اقدام مشترک، اعتراض نسبت به گرانیها، دستمزدهای نازل و مصوبه مزدی شورای عالی کار رژیم بود.در این راهپیمایی و تجمعات اعتراضی علاوه بر شعارهای همیشگی مانند “گرانی، تورم، بلای جان مردم”،” وعده وعید کافیه سفره ما خالیه” بعضاً شعارهای جدیدی ازجمله ” تورم اسفبار، حاکم شده تو بازار”،” دولت ورشکسته، دشمن بازنشسته”،” یخچال بازنشسته، خالیتر از گذشته”،” ما بازنشستگانیم، خواهان حقمانیم” نیز سر داده شد. در راهپیمایی و تجمع مشترک کارگران شاغل هفتتپه و کارگران بازنشسته شوش، شعار شعرگونه و خاطرهانگیز دوران قیام ۵۷ ” زیر بار ستم نمیکنیم زندگی، جان فدا میکنیم در ره آزادگی، ننگ براین زندگی، ننگ براین زندگی” که سالها بعد بر زبان کارگران هپکو و آذر آب جاری شد، توسط کارگران و بازنشستگان نیز سر داده شد.
تجمع و اعتصاب و اعتراض علیه مصوبه مزدی دولت و مبارزه برای لغو آن به کارگران شاغل هفتتپه و کارگران بازنشسته خوزستان محدود نمیشود. بعد از اعلام کارزار کارگران هفتتپه، شاهد چندین اعتصاب ازجمله چند تجمع و اعتصاب کارگران پروژهای شاغل در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی بودهایم. سهشنبه ۲۲ فروردین، کارگران پروژهای منطقه ویژه پتروشیمی سلمان فارسی در سر بندر، در اعتراض به مصوبه شورای عالی کار و برای افزایش دستمزد بهطور یکپارچه دست از کار کشیدند و محل کارگاه را ترک کردند. شنبه ۲۶ فروردین کارگران پترو پالایش شاغل در شرکت آی جی سی، پروژه گازی ان جی ال چشمه خوش دهلران نیز در رابطه با وضعیت دستمزدها و عدم پرداخت آن دست به تجمع زدند. کارگران پترو پالایش پتروشیمی دهلران( دشت عباس) نیز در همین روز با خواست افزایش دستمزد و بیست روز کار ده روز مرخصی دست به اعتصاب زدند. فراخوانهای دیگری نیز برای تجمع و اعتصاب انتشاریافته است. مخالفت با مصوبه مزدی دولت و خواست افزایش دستمزد بهتدریج شمار بیشتری از کارگران را به عرصه مبارزه کشانده است.
واقعیت این است که مصوبه مزدی شورای عالی کار، تعرض طبقه حاکم و دولت این طبقه به سطح معیشت وزندگی طبقه کارگراست که کارگران و خانوادههای کارگری را به زندگی در زیرخط فقر و فلاکت و گرسنگی محکوم میکند.این تعرض منحصر به یک یا چند کارخانه و مؤسسه تولیدی و خدماتی نیست. مصوبه مزدی دولت تعرضی آشکار علیه تمام کارگران و علیه طبقه کارگر است. لغو این مصوبه ضد کارگری و تمام آنچه در کارزار کارگران مبارز هفتتپه مطرحشده نیز خواست عموم کارگران است. طبقه سرمایهدار مدام تلاش میکند از طریق کاهش دستمزد واقعی کارگر سود خود را افزایش دهد. رژیم سیاسی حاکم و دولت پاسدار منافع این طبقه نیز با قوانین و مصوبات خود، دست این طبقه را در غارت و استثمار طبقه کارگر و افزایش سود کاملاً باز گذاشته و از آن حمایت میکند. طبقه سرمایهدار تنها بخش بسیار ناچیزی از محصول و ارزش جدیدی که کارگر در جریان تولید میآفریند به مزد اختصاص میدهد، “درست آنقدر که برای زنده ماندنش بهمثابه کارگر، و نه چون موجودی انسانی، لازم است، و آنقدر که تناسل طبقه بردگان کارگر، و نه تناسل انسانیت را امکانپذیر سازد”(۱) در واقعیت امر، ارزش جدیدی که نیروی کار تولید میکند در اساس به دو بخش تقسیم میشود که “این دو در رابطهای معکوس با یکدیگر قرار دارند، بخشی که به سرمایهدار میرسد یعنی سود، به همان نسبتی افزایش مییابد که متقابلاً بخشی که به کارگر تعلق میگیرد یعنی دستمزد روزانه، کاهش مییابد و همینطور برعکس. به همان اندازه که دستمزد کاهش پیدا میکند، سود بالا میرود، و به همان اندازه که دستمزد افزایش پیدا کند، سود پایین میآید.”(۲) بنابراین روشن است که پرداخت مزد کمتر به کارگر، یعنی سود بیشتر سرمایهدار. مصوبه مزدی دولت یعنی تأمین سود بیشتر طبقه سرمایهدار به قیمت تحمیل گرسنگی و فقر بیشتر بر طبقه کارگر. مصوبات مزدی شورای عالی کار و تعرض طبقه سرمایهدار حاکم در این زمینه که چند دهه ادامه داشته اکنون به چنان مرحلهای رسیده است که مزد کارگر به کمترین حد ممکن رسیده بهنحویکه حتی برای زنده ماندن کارگر هم کفایت نمیکند و چیز دیگری جز انهدام نیروی کار نیست.اکنونکه مسئله مرگ وزندگی درمیان است و مبارزه برای نمردن از گرسنگی و برای زنده ماندن بیش از همیشه به مبارزهای فوری و مبرم و وقفهناپذیر تبدیلشده است، اعتراض به مصوبه مزدی تحقیرآمیز دولتی و مبارزه برای لغو آن، یک مسئله اجتنابناپذیر و نیازمند مشارکت گسترده نیروی کار و اتحاد کارگران است.کارزار و ابتکار عمل کارگران مبارز هفتتپه، کارزار مقابله با تعرض طبقه سرمایهدار حاکم است.درجه موفقیت این کارزار درگرو مشارکت هرچه گستردهتر کارگران و گسترش مبارزه میدانی و اتحاد کارگران است. این کارزار، درعینحال خود نیز میتواند به یک اتحاد عمل کارگری حول یک خواست مشترک و درنهایت به یک اتحاد گسترده و سراسری کارگری شکل دهد.
ازآنجاکه لغو مصوبه مزدی دولت خواست عموم کارگران و یک خواست سراسری است، بنابراین باید با یک کارزار و مبارزه سراسری به مصاف آن رفت. هفتتپه پرچم این مبارزه را به اهتزاز درآورده و پیشقدم شده و سایر کارگران را به این کارزار دعوت نموده است. وقت آن است که کارگران در سایر کشت و صنعتها و سایر صنایع بهویژه کارگران صنعت نفت و گاز و پتروشیمی، کارگران فولاد و ذوبآهن به کارزار کارگران هفتتپه به پیوندند. خواست لغو مصوبه مزدی دولت یک خواست روشن و صریح سیاسی و سراسری و مبارزه برای لغو آن نیز یک مبارزه سیاسی و سراسری علیه دولت و سیاستهای ضد کارگری دولت است.ابتکار عمل کارگران آگاه هفتتپه و دعوت از عموم کارگران به اعتراض علیه مصوبه مزدی و مشارکت در یک مبارزه میدانی علیه ظلم و ستم و وضعیت دهشتناکی که بر طبقه کارگر تحمیلشده است، بهویژه در لحظه کنونی که در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر ایستادهایم، حائز اهمیت جدی و سرتاسری است. اکنون وقت آن است که کارگران دست در دست هم نهند و حول این خواست سیاسی و مشترک گرد آیند و روز اول ماه مه را بهروز مبارزه علیه دولت و سیاستهای ضد کارگری آن تبدیل کنند. بایکوت ننوشته و نگفته برخی محافل و مدعیان دفاع از حقوق کارگر و سکوت معنیدار کسانی که سنگ حمایت از کارگر را بر سینه میزنند در قبال ابتکار عمل و تلاش کارگران مبارز هفتتپه و مبارزه برای لغو مصوبه مزدی دولت، اگرچه پرسشبرانگیز است، اما در یک نگاه عمیقتر به مسئله صفبندیهای کنونی خصوصاً صفبندیهایی که به ناگزیر شکل خواهد گرفت، چندان هم دور از انتظار نیست. صفی که مدافع انقلاب و دگر گونی بنیادی نظم موجود و استقرار یک حکومت شورایی و کارگری است و صف دیگری که از انقلاب وحشت دارد، مدافع رفورم در چارچوب نظم موجود است و افق دید آن در بهترین حالت از مجلس مؤسسان در چارچوب نظم بورژوایی فراتر نمیرود . در نبردهای حاد طبقاتی که جامعه را هیچ گریزی از آن نیست، یک صف، صف کارگران و نیروهایی است که خواهان براندازی نظم سرمایهداریاند و همراه کارگران و در سمت کارگران خواهند بود و صف دیگر، صف طبقه سرمایهدار و ملحقات آن است. علیرغم سایه روشهایی که درمیان برخی از این میانه بازان نسبت به دوری یا نزدیکی کنونی آنها به طبقه سرمایهدار وجود داشته باشد، اما بیهیچ معطلی بهصف سرمایهداران و طبقه سرمایهدار ملحق و منضم خواهند شد.چراکه در هنگامه مبارزه حاد طبقاتی راههای میانه بهکلی مسدود میشوند. میانه بازی کارایی نخواهد داشت و راه دیگر باقی نمیماند یا ماندن در صف کارگران و همراه با طبقه کارگر، یا هزیمت سریع به جرگه استثمارگران و پیوستن به طبقه سرمایهدار، راه سومی وجود ندارد.
باکی اما از این صف مدعیان دروغین دفاع از حقوق کارگر که برای ملحق شدن بهصف بورژواهای اصیل بیتابی و روزشماری میکند نیست. بگذار تمام مدعیانی ازایندست هرچه زودتر مشت خود را باز و جایگاه خویش را مشخص کنند. بگذار همانجا که منافعشان اقتضا میکند و همانگونه که ماهیتشان طلب میکند نقش خود را ایفا کنند. کارگران اما متحد هفتتپه هستند و خواهند بود.طبقه کارگر در سمت هفتتپه و در مقابل این مدعیان و کل طبقه سرمایهدار خواهد ایستاد.
هفتتپه کارزار ارزشمندی را آغاز نموده است. تا هرزمان این کارزار ادامه داشته باشد و تا هر میزان که توفیقی دربرداشته باشد، یک ابتکار عمل کارگری متأثر از شرایط کنونی و در راستای اتحاد و مبارزه سراسری کارگری است. هفتتپه میتواند و از این ارزش و اعتبار و اتوریته در سطح جنبش کارگری برخوردار است که این کارزار را پی گرفته و کارگران سایر واحدها را به حمایت از کارزار و مبارزه برای لغو مصوبه مزدی دولت جلب کند. هفتتپه پیشازاین نیز صلاحیت و ظرفیت خود را در برقراری ارتباط با سایر کارگران و جلب حمایت آنها به اثبات رسانده و در این زمینه نقش پیشتازانه ای ایفا نموده است. این اما از وظیفه سایر کارگران در حمایت از هفتتپه کم نمیکند و بالاتر از آن، سکوت و بیتفاوتی و انفعال برخی محافل و تشکلها در برابر مصوبه مزدی دولت و ظلم و ستمی که در حق کارگران اعمالشده و میشود را توجیه نمیکند.
زیرنویس:
۱ – مارکس: دستنوشتههای اقتصادی
۲ – مارکس: کار دستمزدی و سرمایه
نظرات شما