روز سه شنبه، پنجم اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، گزارش دیدبان حقوق بشر در مورد کشتار و شکنجه و آزار و اذیت کودکان در بازه زمانی موج نوین جنبش انقلابی ایران منتشر شد. گزارشی مستند از عمق کشتار و جنایتی که طی چند ماه گذشته بر سر کودکان و نوجوانان ایران آمده است. گزارشی که دست کم برای آنانی که از عمق جنایات جمهوری اسلامی در سال های دهه ۶۰ بی خبرند، بسیار تکان دهنده است.
همه آنانی که ۴۴ سال حاکمیت جمهوری اسلامی را تجربه کرده اند، به خوبی می دانند که دوران حیات این رژیم، سرشار از کشتار و سرکوب و شکنجه و زندان است. در تمامی این سال های سپری شده، به هر دوره ای از کارنامه این نظام سراسر جور و کشتار نگاه کنیم از چنگال آدمکشان آن خون می چکد. زخم های ماندگار و خونچکان باقی مانده از شکنجه و کشتار برومندترین فرزندان مردم ایران، آنچنان سنگین و دردناک و غیر قابل التیام است که با گذشت هر سال خشم و نفرتی عمیق بر جسم و جان توده های مردم ایران انباشته شده است. نفرتی عمیق و فزآینده که جز با سرنگونی این نظام سراپا جنایت و براندازی نظم طبقاتی موجود، پایانی بر آن متصور نیست.
این حجم از خشم و نفرت ماندگار در جسم و جان توده های مردم ایران که ریشه در وحشیانه ترین سرکوب های ۴۴ ساله حاکمان جمهوری اسلامی دارد، ممکن است برای نسلی که از فجایع و کشتارهای عریان دهه ۶۰ بی خبر مانده است، چندان قابل فهم نباشد. اما همین نسل جوان امروزی که سرکوب خیزش انقلابی دیماه ۹۶ را تجربه کرده است، کشتار ۱۵۰۰ تن از جوانان معترض را در قیام شکوهمند آبان ۹۸ به چشم دیده است، و مهمتر از آن، در گستره ای وسیعتر، شاهد سرکوب و کشتار صدها تن از توده های مردم ایران خاصه کشتار کودکان را در جنبش انقلابی نیمه دوم ۱۴۰۱، به گونه ای تلخ تر از آن سال های دور سپری شده دیده و تجربه کرده است، اکنون می تواند درک کند در طی ۴۴ سال گذشته چه بر سر پدران و مادران و نسل های پیشین آنان رفته است. نسل جوان امروز، اکنون می تواند با چشم جان ببیند، چه جان های شیفته و بی قراری در سال های حاکمیت جمهوری اسلامی به خاک افتادند و چه تعداد کودکانی در حسرت دیدار مادران و پدران خود سوختند. همان کودکان باز مانده از کشتار دهه ۶۰، که اکنون در قامت پدران و مادران میانسال نظاره گر قهرمانی ها و دلاوری های فرزندان جوان و کودکان خود در کف خیابان و زندان و شکنجه گاه های جمهوری اسلامی هستند. این نسل جوان کنونی که از ۲۶ شهریور ۱۴۰۱، در متن تحولات یک جنبش انقلابی فراگیر ایران قرار گرفته است، اکنون با رژیم آدمکشی مواجه است که زنان و جوانان و کودکان در سیبل کشتار و اذیت و آزار دستگاه های امنیتی آن قرار گرفته اند.
در موج جدید جنبش انقلابی توده های مردم ایران که زنان پیش قراولان آن بودند، از آنجا که دانش آموزان، خاصه دانش آموزان دختر با حضور خیابانی خود به جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی”، وزن و اعتبار بیشتری به آن دادند، به همان نسبت حساسیت رژیم نیز به رویارویی آشکار آنان با جمهوری اسلامی بیشتر شد. سلحشوری زنان، بویژه دلاوری دانش آموزان در مبارزات کف خیابانی، آنچنان بر جمهوری اسلامی گران آمد که سرکوب و کشتار و شکنجه کودکان و دانش آموزان به امر روز مره این رژیم تبدیل شد.
بر اساس گزارشات و مستندات منتشر شده، دست کم بیش از ۶۰ کودک و نوجوان، طی ماه های گذشته در کف خیابان ها با شلیک مستقیم گلوله یا ضربات باتوم مزدوران رژیم کشته شده اند. نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل زاده، امید سارانی، مهسا موگویی، ابوالفضل آدینه زاده، حنانه کیا، کیان پیرفلک، علی براهویی، آرنیکا قائم مقامی، مهدی موسوی نیکو، ستاره تاجیک، سدیس کشانی، غزاله چلاوی و ده ها تن دیگر از جمله کودکانی هستند که در همان هفته های نخست جنبش انقلابی اخیر توسط آدمکشان جمهوری اسلامی در کف خیابان به قتل رسیدند. عفو بین الملل، در گزارش خود سن کودکان کشته شده ماه های اخیر را ۱۱ تا ۱۷ سال عنوان کرده و گفته است: نیروهای امنیتی این کودکان را کشته اند تا بلکه به زعم خود با اعتراضات سراسری مردمی علیه جمهوری اسلامی مقابله کند.
علاوه بر این تعداد از کودکان جان باخته، هزاران کودک و نوجوان دیگر نیز در مدرسه و خیابان دستگیر و روانه زندان شدند. تعدادی از این دانش آموزان دستگیرشده به گفته “یوسف نوری” وزیر آموزش و پرورش برکنار شده کابینه رئیسی، برای اصلاح رفتار به مراکز “روان درمانی” منتقل شدند و تعداد دیگری نیز از رفتن به کلاس درس محروم گشته اند.
علی فدوی جانشین فرمانده سپاه پاسداران، در همان ماه های اولیه جنبش انقلابی، میانگین سنی هزاران بازداشت شده را ۱۵ سال اعلام کرد. بر اساس روایات خانواده ها و کودکان از بند رسته، دختران و پسران دانش آموز در ایام بازداشت، با انواع شکنجه مواجه بوده و شدیدترین آزارهای جسمی و روحی بر جسم و جان شان فرود آمده است. فشار جسمی و روانی بر کودکان دستگیر شده، آنچنان سنگین و ویران کننده بوده است که تعدادی از آنان بعد از آزادی توان ماندن از دست داده و اقدام به خودکُشی کردند.
عرشیا امامقلی زاده، نوجوان ۱۶ ساله جلفایی، یلدا آقافضلی، دختر ۱۹ ساله تهرانی و هستی حسین پناهی، دختر دانش آموز ۱۶ ساله اهل شهرستان دهگان از جمله بازداشت شدگانی هستند که به فاصله چند روز پس از آزادی خودکُشی کرده و یا به طرز مشکوکی جان باختند. عرشیا امامقلی زاده، تنها دو روز بعد از آزادی اقدام به خودکُشی کرد. بر اساس آخرین فایل صوتی برجای مانده از صحبت های یلدا آقافضلی که با دوستش در نخستین روز پس از آزادی صحبت کرده است، او سرحال است و از اینکه بازجو در برگه اش نوشته “متهم اظهار پشیمانی نکرد” ابراز خوشحالی می کند. هستی حسین پناهی نیز، در پی فشار نهادهای امنیتی و تهدید به اخراج از مدرسه خودکُشی کرد. این دختر نوجوان پس از خروج از حراست و در پی فشارهای وارده بر جسم و جان او در حالی که سوار خود رو بود، خود را به پایین پرتاب کرد.
آنچه جنایات جمهوری اسلامی را در این بازه زمانی نسبت به دوره های پیشین آن متمایز کرده است، همانا کثرت دانش آموزان بازداشت شده، تعداد بالای کودکان جان باخته و شدت آزار جنسی و جسمی اعمال شده بر آنان در زندان و بازداشتگاه است. با چنین حجمی از کشتار و آزار واذیت کودکان، اکنون پس از گذشت ۷ ماه از شروع موج جدید اعتراضات خیابانی و پیامد آنهمه کشتار و مرگ و شکنجه ای که بر زنان و جوانان و کودکان دانش آموز رفته است، دیدبان حقوق بشر، با انتشار یک گزارش مفصل از اوضاع متلاطم ایران اعلام کرده است، جمهوری اسلامی در جریان سرکوب اعتراضات جنبش انقلابی اخیر، کودکان را “به شکل سیستماتیک مورد آزار جنسی و جسمی” قرار داده اند.
در گزارش دیدبان حقوق بشر آمده است: رژیم حاکم بر ایران در قالب مجموعه ای از نقض های جدی، کودکان را کشته، شکنجه کرده و مورد تعرض جنسی و ناپدیدسازی قرار داده است. مقامات ایران بر خلاف حفاظت های حقوقی، کودکان را تحت بازداشت، بازجویی، و پیگرد قرار داده و قضاتِ، خانواده کودکان را از دسترسی به وکلای منتخب شان برای دفاع از آن ها باز داشته اند. کودکان را با اتهامات مبهم محکوم کرده اند، و آن ها را خارج از دادگاه های نوجوانان – که اختیار منحصر به فرد قضایی در حوزه کودکان را دارا هستند – مورد محاکمه قرار داده اند. نیروهای امنیتی، کودکان را بدون اطلاع به خانواده شان دستگیر کرده و بعضا برای هفته ها در بازداشت نگه داشته اند. دانش آموزان آزاد شده از بازداشت، از بازگشت به مدرسه منع شده اند یا مقامات رژیم پوشش حمایت اجتماعی خانواده شان را قطع کرده اند که منجر به اشتغال کودکان شده است.
اگرچه خانواده ها و در گستره ای وسیعتر توده های مردم ایران به خوبی از ابعاد جنایات جمهوری اسلامی در مورد کشتار کودکان و شدت آزارهای جنسی و جسمی وارده بر آنان آگاه هستند، اما از آنجا که گزارش دیدبان حقوق بشر به عنوان یک نهاد بین المللی غیر دولتی ، گزارشی مکتوب و مستند از قتل و کشتار و رنج های رفته بر کودکان در هفت ماه گذشته است، طبیعتا انتشار آن بازخوردی جهانی داشته و از این منظر می تواند در ابعاد وسیعتری اذهان نهادهای مدنی، افکار عمومی و نیروهای مترقی جهان را بر کودک کُشی و دیگر جنایات سیستماتیک جمهوری اسلامی متمرگز سازد.
شکنجه با شوکر، تعرض جنسی، نگهداری کودکان بازداشت شده با بزرگسالان نامرتبط، بازداشت بدون تماس با خانواده، ضرب و شتم، تهدید با چاقو، بازپرسی آزاردهنده، محاکمه های نامنصفانه، استفاده نیروی قهریه کشنده علیه کودکان، دستگیری کودکان مجروح و بدون مراقبت پزشکی از آنان، حمله و دستگیری کودکان در مدارس و منع بازگشت کودکان بازداشت شده به مدرسه، از جمله سرفصل های گزارش دیدبان حقوق بشر است. گزارش فوق با تاکید بر اینکه هر کدام از سرفصل های آزار و اذیت کودکان به صورت چند جانبه از طریق تماس با خانواده ها، سایت ها، خبرنگاران، فعالان اجتماعی و اسناد مندرج در رسانه های دولتی جمهوری اسلامی راست آزمایی شده اند، جزئیات بیشتری از جنایات جمهوری اسلامی را در معرض دید عموم جهان و جهانیان گذاشته است.
تصویر روشنی از انبوه جنایات بی شمار هیئت حاکمه ایران از جمله کودک کُشی که این روزها در شهرها و جلوی مدارسی که مورد تهاجم مسموم سازی نیروهای مزدور رژیم قرار می گیرند، توسط خانواده ها و مردم معترض با شعار “مرگ بر حکومت بچه کُش” و “حکومت بچه کُش نمی خواهیم” بازتاب یافته است.
اکنون دیگر بر همگان روشن است، آنچه را که جمهوری اسلامی در حملات شیمیایی به مدارس دخترانه دنبال می کند، ادامه همان انتقام گیری از دختران دانش آموزی است که در جنبش “زن، زندگی، آزادی” پا به پای زنان دلاور ایران به خیابان آمدند، در جشن روسری سوزان شرکت کردند و با دور افکندن حجاب اجباری به رویاروی مستقیم با جمهوری اسلامی برخاستند.
بی تردید، با گزارش جدید دیدبان حقوق بشر، فصل دیگری بر کتاب قطور جنایات جمهوری اسلامی اضافه شد و رسوایی دیگری برای این نظام کودک کُش در عرصه جهانی مستند شد. پوشیده نیست، مجموعه شرایط انقلابی حاکم بر جامعه و تشدید بحران های فزاینده جمهوری اسلامی، موقعیت خطیری را در مقابل عموم توده های مردم ایران گذاشته است که ادامه کاری یک روز این رژیم هم برای جامعه فاجعه بار است. شرایط عینی جامعه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی از هر جهت فراهم است.
نظرات شما