ابراهیم رئیسی، گماشته خامنه ای، از زمان نشستن بر صندلی ریاست جمهوری تا به امروز، سه نشست با رسانه های خبری داشته است. در اولین نشست که چهار روز بعد از خیمه شب بازی انتخاباتی خرداد ۱۴۰۰ برگزار شد، او با انتقاد شدید از توافق هسته ای میان کابینه روحانی با دولت آمریکا گفته بود: “کالاهای اساسی اولویت ماست و باید ارتباط سفره مردم با دلار و خارج کشور را قطع کنیم”.
او در این نشست خبری، همانند پیشینیان خود وعده های بسیاری داد. از “بازگرداندن اعتماد مردم به بازار سرمایه” و “تعمیق بورس” سخن گفت. از مبارزه با فساد، ایجاد اشتغال، ساخت یک میلیون مسکن در سال و کاهش رشد نقدینگی به عنوان “اولویت اول” برنامه های خود خبر داد. بازار وعده های توخالی رئیسی آنچنان داغ بود که در پایان همان نشست خبری اعلام کرد: “سیاست داخلی ما بهبود کسب و کار و شرایط معیشتی مردم خواهد بود”.
یک سال گذشت، اما تمام وعده های او پوچ از آب درآمد. زندگی مردم بیشتر به قهقرا رفت. بختک گرانی و تورم افسارگسیخته به صورت روزانه بر زندگی مردم چنگ انداخت. کارگران و توده های زحمتکش کوچکترین نشانه هایی از تحقق وعده های داده شده را در میدان عمل لمس نکردند. نه تنها مسکنی ساخته نشد، نه تنها بهبودی در معیشت مردم حاصل نشد، نه تنها وعده تورم تک رقمی محقق نگشت، نه تنها رشد نقدینگی متوقف نشد، بلکه چاپ اسکناس بدون پشتوانه از دوران های قبلی بیشتر شد و اوضاع جامعه از جمیع جهات برای کارگران و زحمتکشان وخیم تر شد.
یک سال بعد، دومین نشست خبری ابراهیم رئیسی در شهریور ماه ۱۴۰۱، مقارن با هفته دولت برگزار شد. او در این نشست، مجددا وعده “عدالت محوری” و ” مبارزه با فساد” را تکرار کرد و با ابراز امیدواری نسبت به بهبود شرایط معیشتی مردم گفت: “ساعتی بر من نمی گذرد که معیشت مردم برایم مهم نباشد”.
کار وعده های بی مایه رئیسی حتی به بهبود معیشت هنرمندان هم کشیده شد. و او رسیدگی به وضعیت هنرمندان و تفاوت محسوس توجه کابینه سیزدهم به هنرمندان را نسبت به دولت های قبلی وعده داد. وعده ای که نه تنها عملی نشد، بلکه در یکسال گذشته، بسیاری از هنرمندان دستگیر، زندانی و با حکم قضایی از ادامه کار هنری منع شدند.
موضوع برجام، رفع تحریم ها و دادن اینترنت رایگان هم از دیگر وعده های رئیس کابینه سیزدهم در نشست خبری دوم بود. در باره رفع تحریم ها گفت: “قرارگاهی برای خنثی سازی تحریم ها تشکیل دادیم که مسئولیت آن با معاون اول است”. در مورد اینترنت رایگان هم اعلام کرد: “اینترنت برای سه دهک اول، دسترسی رایگان شده و تا پایان دولت سرعت اینترنت حداقل ده برابر می شود”.
اکنون از عمر کابینه رئیسی دو سال گذشته است. اما کمترین نشانی از تحقق وعده های داده شده و اثرات آن بر زندگی مردم دیده نمی شود. همه وعده های گماشته خامنه ای پوچ از آب در آمدند. بحران های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تعمیق بیشتری یافتند. گستره فقر و فلاکت و بیکاری آنچنان افزایش یافت که اکنون لایه های بیشتری از مردم به زیر خط فقر کشیده شده اند. مشکلات رئیسی در این دو سال گذشته البته فقط افزایش روز افزون تورم و گرانی و خالی تر شدن سفره مردم نبود. در روزهای آغاز به کار دومین سال صدارت او، جنبشی بزرگ سراسر کشور را فرا گرفت. جنبشی رادیکال و انقلابی که تا یک قدمی سرنگونی جمهوری اسلامی پیش رفت. جنبشی که به رغم فروکش کردن نسبی مبارزات خیابانی، همچنان در عرصه های مختلف ادامه دارد و به صورت جدی دولت و نظام فاشیستی جمهوری اسلامی را تهدید می کند. حال در چنین وضعیتی بحرانی و شکننده، ابراهیم رئیسی سومین نشست خبری خود را با حضور رسانه های اغلب خودی و با طرح سئوالات از پیش تعیین شده سازماندهی کرد.
سومین نشت خبری رئیسی که روز دوشنبه ششم شهریور ۱۴۰۲ برگزار شد، بکلی متفاوت با دو نشست قبلی بود. از آنجایی که شعبده بازی وعده های پوچ و توخالی او دیگر حتی برای طرفداران نظام هم کارآیی نداشت، اینبار با شیوه دیگری در مقابل رسانه ها ظاهر شد. او بدون پاسخگویی به انتقادات در باره آمارهای غلط تیم اقتصادی کابینه سیزدهم که در هفته های اخیر مدام از کاهش تورم و رشد اقتصادی و افزایش اشتغالزایی حرف زده است، همان آمارهای جعلی را به خورد مردم داد و مدعی شد تمام شاخص ها “مثبت” و رو به پیشرفت است.
ابراهیم رئیسی که بخوبی می داند کارگران و توده های زحمتکش کمترین توجه ای به لاطائلات آماری او ندارند و آنان افزایش تورم و گرانی سرسام آور را نه در آمار و ارقام کذایی دولت، بلکه در کاهش قدرت خرید روزانه و کوچکترشدن سفره های خود لمس می کنند، با این ادعا که “تورم در کشورهای دیگر هم وجود دارد”، از سر ناچاری به گرانی و تورم اعتراف کرد و گفت: “اینها هست و طبیعتا با تلاش و پیگیری می تواند وضعیت متفاوت شود”.
آش سومین نشست خبری ابراهیم رئیسی آنچنان شور بود که حتی خبرنگار روزنامه همشهری، روزنامه حکومتی همسو با دولت نیز در واکنش به آمار و ارقام های دروغین او اعلام کرد، آنچه را که می گویید: مردم در زندگی روزمره خود لمس نمی کنند.
جان کلام سومین نشست رئیس کابینه سیزدهم اینبار دیگر دادن وعده های توخالی به مردم فقر زده و گرفتار در بختک تورم سرسام آور نبود. در عوض هرچه بود، خبر از رشد اقتصادی بود و اینکه: دولت او از وقتی که کارش را شروع کرد، کشور با کرونا، کسری بودجه، تورم و کمبود کالاهای اساسی مواجه بود، اما اکنون تمام شاخص ها “مثبت” و رو به پیشرفت است. البته بخشی از لاف زنی های رئیسی و جعل آمارهای او، مربوط به درآمدهای نفت است که آنهم ربطی به رشد اقتصاد کشور و بهبود شرایط زندگی مردم ندارد. درآمدی که برای مردم نیست و تماما برای راضی نگه داشتن مزدوران و سرکوبگران و دستگاه بوروکراتیک- نظامی رژیم جهت سرکوب و کشتار هزینه می شود.
خنده دار بودن موضوع در اینجاست که دو روز بعد از این نشست خبری، خامنه ای نیز در دیدار با هیآت دولت، همان آمار و ارقام ارائه شده توسط رئیسی را تکرار کرد و بطرز مبالغه آمیزی رئیسی را مورد “تمجید” قرار داد. خامنه ای در مورد عملکرد کابینه رئیسی گفت: “تعداد قابل توجه ای از شاخص های اقتصاد کلان رشد را نشان می دهد، پیشرفت را نشان می دهد… اما همه اقدامات مثبت دولت که با این زحمت انجام می شود، تحت شعاع مشکلات معیشتی مثل گرانی مسکن و اجاره بها قرار می گیرد و این حیف است”.
در واقع هم رئیسی و هم خامنه ای، وقتی به وخامت اوضاع معیشتی، به گرانی، تورم، بیکاری و انبوه مشکلات روزمره مردم می رسند، لکنت زبان می گیرند و از آنجا که دیگر نمی توانند با کلی گویی و آمارهای دروغین پاسخگوی مردم گرسنه و بیکار باشند، به ارائه آمارهای دروغین و جعلی متوسل می شوند. در واقع مشکل حاکمیت و خامنه ای به رغم “تمجید” از اقدامات “مثبت” رئیسی، بر بی اثر بودن اینگونه تبلیغات دروغین آنان بر ذهنیت مردم است. مشکلی که خامنه ای با لکنت زبان به آن اعتراف کرد و گفت: نمی داند چرا زحمات و اقدامات خوب دولت [توسط مردم] دیده نمی شوند.
البته خامنه ای و کل حاکمیت دلیل این امر را به خوبی می دانند و متوجه هستند که چرا کارگران و توده های زحمتکش ایران آمارهای کذایی او و دیگر مسئولان نظام را باور ندارند. خامنه ای و گماشته او به خوبی می دانند که توده های ستمدیده مردم ایران به جای توجه به آمارهای جعلی مسئولان نظام، هر روزه به واقعیات عینی زندگی خود مراجعه می کنند و می بینند چگونه روز بروز بر تعداد بیکاران افزوده می شود، اقلام مورد نیاز آنان به صورت روزانه گرانتر، سفره شان تهی تر و از قدرت خریدشان مدام کاسته می شود.
نکته مهم در مورد سومین نشست خبری ابراهیم رئیسی و پس از آن سخنان خامنه ای در دیدار با هیأت دولت، بهم پیوستگی و تلاش تبلیغاتی آنان در نشان دادن وضعیت خوب کشور و نشان دادن موقعیت نظام بدور از هرگونه بحران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تلاطماتی انقلابی است. به راستی چرا حاکمیت در این بازه زمانی تا این حد نیازمند ارائه آمارهای دروغین است؟ چرا اینروزها دولت برای اثبات ادعاهای دروغین خود به چنین حجمی از تبلیغات متوسل شده است؟
بر کسی پوشیده نیست، که حاکمیت طی سال های گذشته و به طور اخص بعد از برپایی جنبش بزرگ و انقلابی “زن، زندگی، آزادی” در بدترین شرایط دوران حیات خود قرار دارد. بحران های ژرفِ ناعلاجی که راه ادامه حیات را بر نظام بسته اند. اکنون جامعه به طور جدی آبستن توفان های سهمگین سیاسی است، شیرازه نظام بکلی از هم پاشیده و التهاب و نگرانی و سردرگمی از جمیع جهات حاکمیت را فرا گرفته است. حال در چنین وضعیت بحرانی که سراپای رژیم را فرا گرفته است، روشن است که اعلام شرایط عادی و نشان دادن اینکه نظام در وضعیت آرامش و ثبات قرار دارد، تا چه حد برای خامنه ای و هیأت حاکمه دارای اهمیت است. آنهم در شرایطی که به ۲۵ شهریور، نخستین سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی و شروع جنبش بزرگ و انقلابی نیمه دوم سال گذشته نزدیک می شویم.
روی کار آوردن ابراهیم رئیسی، آخرین تیر حاکمیت و برگ “آس” خامنه ای برای نجات رژیم از ورطه نابودی بود. تیری که به خطا رفته و برگ “آس”ی که در عمل “ژوکر” از آب درآمد. اکنون ورشکستگی کابینه رئیسی نه فقط برای عموم توده های مردم ایران، بلکه حتی برای بخش بزرگی از نیروهای درون حاکمیت نیز روشن شده است. بی حاصلی کابینه سیزدهم آنچنان روشن است که اگر خامنه ای روزی صد بار از گماشته خود “تمجید” کند، اگر مجموعه حاکمیت به صورت روزانه آمارهای جعلی و تبلیغاتی دولت را در “مثبت” بودن شاخص های اقتصادی و رسیدن به “قله” های پیشرفت را تکرار کنند، باز هم کارگران و توده های مردم ایران کمترین توجه ای به اینگونه یاوه سرایی های آنان ندارند. بنابراین، متوسل شدن به اینگونه تبلیغات کذایی که صرفا با هدف کتمان شرایط درماندگی نظام و سرپوش نهادن بر انبوه تضادهای موجود جامعه است، گرهی از کار رژیم نخواهد گشود. تضادهایی لاینحل که اکنون بیش از هر زمان دیگر راه نفس کشیدن رژیم را بسته اند. در این شرایط است که نیازمندی حاکمیت به امید بخشیدن به مزدوران و سرکوبگران رژیم اهمیت پیدا می کند. خاصه در شرایط انقلابی موجود و در وضعیتی که تب و تاب برپایی موج های بلند و سهمگین تری از جنبش انقلابی “زن، زندگی، آزادی” کل فضای کشور را فرا گرفته است. در چنین وضعیتی است که امید دادن به مزدوران و سرکوبگران که از بقاء و ماندگاری رژیم سرخورده و ناامید شده اند، به امری حیاتی برای هیأت حاکمه تبدیل شده است. آنهم فضایی ملتهب و آکنده از خشم انقلابی عموم توده های مردم ایران که دیگر تاب تحمل این همه کشتار و جنایت و ویرانگری رژیم را ندارند و با شوق و اشتیاقی وافر، خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی آماده می کنند. وضعیتی که خواب رژیم را آشفته و ترس و وحشتی فزاینده را در دل خامنه ای و تمام نهادهای کشتار و سرکوب رژیم دامن زده است. وضعیتی با توفان های سیاسی سهمگین در راه که سرنوشت خامنه ای و نظام را از هم اکنون مشخص کرده است.
نظرات شما