جامعه در تبوتاب و ناآرام است. مبارزات و تجمعهای اعتراضی در سطوح و بخشهای مختلف رو به گسترش است. تشدید سرکوب و توسل ارتجاع حاکم به زندان و اعدام برای مرعوب ساختن تودههای مردم، نتوانسته مانع این روند شود و خللی در آن ایجاد کند. این مبارزات درروند تکاملی خود، بهمرور از انسجام بهتر و بیشتری برخوردار شده و چشمانداز اعتلای بیشتری را نوید میدهد. تلاشها و مبارزات کارگران و اقشار زحمتکش و تهیدست جامعه نیز این برداشت را تأیید میکند.
تا آنجا که به کارگران و مبارزات طبقه کارگر برمیگردد، این مبارزات در اشکال گوناگون بهویژه در شکل تجمع و اعتصاب درحال افزایش است. تجمعات اعتراضی و مستمر در صنعت نفت به امری روزمره تبدیلشدهاند. کارکنان رسمی صنعت نفت که تجمعات اعتراضی خود را از اوایل مهرماه سال جاری آغاز نمودند بیش از ۷۰ روز بیوقفه به این اعتراضات ادامه دادهاند. مبارزات این بخش از نیروی کار صنعت نفت که در مراکز حساس و کلیدی کار میکنند از اهمیت حیاتی برخوردار است. کارکنان رسمی صنعت نفت شاغل در شرکت نفت فلات قاره بهرگان، فلات قاره لاوان، فلات قاره در جزیره خارک، جزیره سیری، سکوهای بلال، بهرگان سر، ایلام، فروزان، ابوذر، رسالت، کارکنان شاغل در شرکت مناطق نفتخیز جنوب در اهواز، شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری بیش از دو ماه است روزانه تجمعات اعتراضی برپا میکنند.استمرار کمسابقه تجمعها و اعتراضات کارکنان عملیاتی صنعت نفت، نیروهای بیشتری را به درون مبارزه کشانده است. کارکنان جدید استخدامی (کف بگیران) نیز بهصف اعتراض پیوستهاند. اعتراضات و تجمع این بخش از کارکنان رسمی که ابتدا با اندکی تردید و ملاحظه آغازشده بود، بهفوریت به امری روتین تبدیل شد.اعتراض و تجمع این بخش از کارکنان، به جزئی از اعتراضها و تجمعهای روزانه سایر کارکنان رسمی تبدیلشده است. این کارکنان در طی هفتههای اخیر چندین بار در مراکز و مناطق عملیاتی ازجمله در منطقه عملیاتی اروندان، زاگرس جنوبی، ملی حفاری، مناطق نفتخیز، پالایشگاه دالان، پایانه نفتی خارک، نفت و گاز آغاجاری، نفت و گاز غرب(چشمه خوش) و برخی مناطق دیگر در اعتراض به تعیین حقوق پایه و مزایای خود مکرر تجمعات اعتراضی برپا نمودهاند.
اعتراض سراسری کارکنان رسمی شاغل در صنعت نفت بیش از دو ماه پیگیرانه ادامه یافته است.علاوه بر موضوع مهم ادامه پیگیرانه این مبارزات، نکته مهم دیگر این است که شمار این تجمعها و روزهای تجمع نیز افزونتر و شمار شرکتکنندگان درآن نیز کموبیش زیادتر شده و در موارد محدودی تجمع کارکنان با راهپیمایی کوتاه نیز همراه شده است.
موضوع بسیار مهم دیگر حضور پررنگ کارکنان ستادی در این اعتراضات و تجمعات است. در تجمعات و اعتراضات سالهای گذشته حضور این بخش از کارکنان رسمی کمرنگ بود. اما در تجمعهای اخیر، کارکنان ستادی صنعت نفت نیز بهطور یکپارچه در این اعتراضات حضور یافته وزنان نیز در این تجمعات نقش فعالی دارند. بنابراین دامنه اعتراض در صنعت نفت توسعه بیشتری یافته است.
هفتاد روز تجمعات اعتراضی روزانه و بیتوجهی کارفرما، اتخاذ تاکتیکهای مؤثرتر و ارتقای شکل مبارزه را به یک امر جدی و مشغله اصلی بخش پیشروتر کارکنان صنعت نفت تبدیل نموده است. اعتصاب و خواباندن چرخ تولید بهعنوان یک روش اصولی و مؤثر مبارزه که در هشدارهای گاهوبیگاه کارکنان عملیاتی نیز انعکاس یافته از جایگاه مهمی درمیان این بخش از نیروی کار شاغل در صنعت نفت برخوردار شده است.
تجمع و مبارزه در صنعت نفت به کارکنان رسمی خلاصه نمیشود. صرفنظر از اینکه مبارزات و اعتصابات کارگران پروژهای و پیمانی عموماً در فصل بهار بهویژه فصل تابستان اوج میگیرد، اما در همین بازه زمانی نیز کارگران غیررسمی (ارکان ثالث) در چند محل ازجمله در آبادان تجمع اعتراضی برپا نمودهاند. کارگران قرارداد موقت نیز در چند نوبت تجمع اعتراضی برپا نموده و در شهرهای اهواز، کنگان، گچساران، ایلام، عسلویه بهطور همزمان دست به اعتراض زدهاند. درحال حاضر نیز شرایط و فشارهای معیشتی سنگینی بردوش این کارگران قرارگرفته است. بیتوجهی مطلق کارفرما، وعدههای تکراری و قلابی، خشم و نفرت کارگران را بهشدت افزایش داده و اوضاع را به مرحله انفجاری رسانده است.
در اعتراضات صنعت نفت اما اکنون با پدیده جدیدی روبرو هستیم که سالهای گذشته آن را نداشتیم و آن، ورود گسترده بازنشستگان و بازماندگان صنعت نفت به عرصه مبارزه و پیوستن آنها به شاغلان صنعت نفت است. بازنشستگان و شاغلان صنعت نفت همینکه از نقشه دولت برای چنگاندازی بر صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت تحت عنوان ادغام صندوقهای بازنشستگی باخبر شدند بیدرنگ با سازماندهی تجمعات اعتراضی و مکرر به مقابله با این سیاست دولت برخاستند. بازنشستگان و بازماندگان صنعت نفت، گاه همدوش شاغلان چه در شکل سراسری چه در این یا آن استان و چه بهصورت مستقل در شهرها و استانهای مختلف ازجمله تهران، البرز، آبادان، شاهینشهر، اصفهان، شیراز و برخی شهرهای دیگر تجمعهای اعتراضی برپا نمودهاند. ورود بازنشستگان صنعت نفت به عرصه مبارزه باسیاستهای دولت نیز به معنای گسترش صف اعتراض و مبارزه در صنعت نفت است.
مبارزات کارگری اما فقط به صنعت نفت محدود نمیشود. در همین بازه زمانی دهها کارخانه و مؤسسه دیگر در صنایع مهم از نمونه پتروشیمی آبادان، نورد لوله اهواز، گروه ملی فولاد و ذوبآهن اصفهان نیز دست به اعتصاب، تجمع و حتی راهپیمایی زدهاند.
بعد از اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد اهواز در اواخر بهمن ۱۴۰۰ و تجمع مقابل استانداری و در ادامه، راهپیمایی در خیابانهای شهر اهواز، مدیرعامل شرکت( علی محمدی) به شدیدترین سرکوبها علیه کارگران متوسل شد. شماری از کارگران را اخراج نمود. شمار دیگری را به محکمه کشاند که خروجی آن صدور حکم شلاق و جریمه نقدی بود و همراه با این اقدامات، یکرشته وعدههای قلابی نیز به کارگران داد که توهم برخی از کارگران را نیز دربی داشت. نزدیک به یک سال و نیم بعدازاین ماجرا اما کارگران فولاد اهواز باانرژی تازهای بهطور یکپارچه وارد اعتراض و اعتصاب شدند. اعتصاب سهروزه کارگران گروه ملی فولاد در آبان ماه سال جاری همراه با تجمع و راهپیمایی این کارگران با خواست محوری اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل، با عقبنشینی فوری مدیریت روبرو شد. مدیریت مجبور شد امتیازاتی به کارگران بدهد. اما کار گران علیرغم این پیروزی نسبی بر خواست خویش پای فشردهاند. کارگران گروه ملی فولاد با صدور بیانیه کوتاهی هشدار دادهاند:” درصورتیکه از ابتدای دیماه مطابق خواست ما کارگران، مبنی بر اجرای کامل طرح طبقهبندی و نیز همسانسازی حقوقها در فیشهای حقوقی لحاظ نشود، اعتصاب ما بدون توجه به هرگونه تهدید، وعده و یا هر میزان واریزی، پیگیری خواهد شد. ”
کارگران ذوبآهن اصفهان نیز روز پنجم آذر در اعتراض به عدم رسیدگی به خواستهایشان و بر طبق فراخوان قبلی دست به اعتصاب غذا زده و از دریافت غذای شرکت امتناع کرده بودند. کارگران مبارز ذوبآهن با این اقدام سمبلیک اعتراضی هشدار داده بودند چنانچه به خواستهایشان رسیدگی نشود وارد اعتصاب خواهند شد. به دنبال آن هزاران کارگر ذوبآهن اصفهان از صبح روز شنبه یازده آذر ۱۴۰۲ دست از کار کشیدند و در مقابل دفتر مدیریت تجمع اعتراضی باشکوهی برپا کردند.اعزام گارد ویژه برای سرکوب کارگران در دومین روز اعتصاب(۱۲ آذر) کارگران ذوبآهن اصفهان را برای ادامه مبارزه مصممتر ساخته است.
یکی از خصوصیات وضعیت فعلی جامعه، حضور کارگران درصحنه مبارزه و فعال بودن جنبش کارگری است که نمود آن را در تجمعهای اعتراضی، اعتصابها و راهپیماییهای کارگری در مهمترین صنایع کشور که بخشاً نیز به آن اشاره شد میتوان دید. اما این فقط یکی از خصوصیات جامعه در لحظه فعلی است. شرایط کنونی اما حاکی از حضور فعال و تجمع و اعتراض خیابانی برخی اقشار زحمتکش دیگر جامعه نیز هست. پیشازاین به حضور بازنشستگان صنعت نفت درصحنه مبارزه و پیوستن آنها به کارگران شاغل اشاره کردیم. قبل از آن اما بازنشستگان تأمین اجتماعی، مخابرات و بازنشستگان کشوری نیز وارد خیابان شده بودند. این بازنشستگان، صرفنظر از سالهای گذشته، دستکم از اول سال جاری تاکنون چندین روز در هفته بهطور منظم وارد خیابان شده و تجمعهای اعتراضی برپا نمودهاند. جنبش اعتراضی بازنشستگان به یکی از جنبشهای مهم اعتراضی در کف خیابان تبدیلشده و جایگاه مهمی را در مبارزات تودهای به خود اختصاص داده است. ورود بازنشستگان صنعت نفت به مبارزه علنی و خیابانی، این روند را تکمیل و تقویت نموده است. با تجمعهای سرتاسری بازنشستگان، استمرار و پیگیری کمنظیر مبارزه در کف خیابان، جنبش اعتراضی بازنشستگان روندی تقویت شونده را طی نموده است.پیگیری در مبارزه، نهفقط آگاهی سیاسی را در صفوف این قشر زحمتکش ارتقا داده بلکه مشوق ورود سایر بازنشستگان به عرصه مبارزه نیز بوده است. بازنشستگان فولاد، معدن، بانک ملت، بانک صادرات نیز به خیل بازنشستگان معترض پیوستهاند. اعتراضات و اجتماعات بازنشستگان بدون استثنا همگی حالت سراسری به خود گرفته و از انسجام بهتری برخوردار شدهاند.
افزون براین، جنبش اعتراضی بازنشستگان روندهای مثبتی را درزمینهٔ اتحاد عمل میان بازنشستگان تأمین اجتماعی و کشوری طی نموده و در این زمینه گامهای مثبتی برداشتهشده است. نمونههای متعددی را از اتحاد عمل میان بازنشستگان تأمین اجتماعی و بازنشستگان کشوری و تجمع مشترک آنها در برخی شهرها ازجمله؛ کرمانشاه، شوش، اهواز و تهران شاهد بودهایم. در همان حال نطفههای اولیه اتحاد میان شاغلان و بازنشستگان بهویژه در صنعت نفت بستهشده است. این اتحاد عملها در جریان رشد مبارزه، اندکاندک گستردهتر خواهد شد و حتی از حدود اتحاد عمل میان بازنشستگان و شاغلان همصنف نیز چنانکه در تجمع مشترک بازنشستگان تأمین اجتماعی، بازنشستگان کشوری و پرستاران در اهواز مقابل استانداری شاهدش بودیم فراتر رفته و رواج بیشتری خواهد یافت.
شرایط جامعه و خطوط کلی مسیری که طی خواهد شد در یک جمله چنین است؛ گسترش اعتراضها اعتصابها و تجمعهای انسجامیافته تر کارگران و زحمتکشان و کشیده شدن افراد و قشر بیشتری از کارگران، زحمتکشان و تهیدستان جامعه به درون مبارزه.
توصیف شرایط جامعه و خطوط کلی مسیر مبارزه اما اگر به مبارزات و تجمعهای اعتراضی سراسری پرستاران و کادر درمان اشاره نشود قطعاً کامل نخواهد بود. پرستاران زحمتکش در طی روزها و هفتههای اخیر مکرر دست به اعتراض زده و در سرتاسر کشور تجمعهای اعتراضی برپا نمودهاند. ناچیز بودن دستمزد و حقوق، فشار کار، اضافهکاری اجباری، کمبود پرستار، تأخیر در پرداختها و موارد دیگر نظیر آن انگیزه اعتراضات سراسری پرستاران است. ماماهای سراسر کشور نیز روز ۱۷ آذر یک تجمع اعتراضی سراسری برگزار کردند. در دور جدید اعتراضات سراسری پرستاران و کادر درمان، ضمن آنکه تعداد شهرها و بیمارستانهایی که در اعتراض شرکت میکنند ونیز شمار پرستارانی که در تجمعات حضور مییابند آشکارا فزونی یافته است در همان حال این تجمعها از هماهنگی و انسجام و سازمانیافتگی بیشتری نیز برخوردارند. در روزها و هفتههای اخیر، اهواز، اسلامآباد غرب، تهران، خرمآباد، سنندج، سقز، صومعهسرا، دیواندره، فسا، کرمانشاه، گیلان، مشهد و برخی شهرهای دیگر شاهد تجمعات باشکوه پرستاران بود که شعار میدادند” تعرفه ما کجاست، زیر عبای شماست”. بهراستیکه حضور پرستاران و هماهنگی تجمعات اعتراضی و سراسری در این ابعاد کمسابقه بود. روحیه مبارزاتی پرستاران زحمتکش و خشم و نارضایتی شدید آنان از وضع موجود که در این تجمعها بهخوبی نمایان بود، بر فضای کشور تا دورترین شهرها رنگ اعتراض و مبارزه پاشید.
طبقه حاکم و رژیم سیاسی آن البته برای مقابله با این روند و جلوگیری از آن، تهدید، بازداشت، زندان و اعدام و دیگر اقدامات سرکوبگرانه را تشدید نموده و بیش از این تشدید خواهد کرد. کنترل و فشار پلیسی بر کارگران پیشرو و فعالان کارگری اقدامات ایذایی و تهدیدآمیز روزانه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی بهویژه در صنایع مهمی چون صنعت نفت بیشازپیش تشدید شده است. در همین رابطه شرکت ملی نفت ایران اخیراً چفت و بندهای آئیننامه انضباطی را سفتتر نموده است. جملهای بربند یک آئیننامه انضباطی کارکنان مشمول قانون کار در صنعت نفت افزودهشده و برای اجرا به رؤسا و مدیران مختلف در صنعت نفت ابلاغشده است که کارگران هنگام قرارداد باید آن را امضا کنند.
جمله افزودهشده بهقرار زیر است” اینجانب آئیننامه انضباط کار کارکنان مشمول قانون کار در صنعت نفت را بهطور کامل مطالعه نموده و با علم و اطلاع کامل از مفاد آئیننامه مذکور، این قرارداد را امضا نموده و موافقت خود را با التزام به رعایت آن اعلام میدارم”.
اگرچه این نمونه تلاشها و اقدامات پلیسی و سرکوبگرانه در تمام سطوح و بخشهای کارگری افزایشیافته است، اما ارتجاع حاکم با این اقدامات نمیتواند جلو مبارزات و اعتراضات کار گری در صنعت نفت یا دیگر صنایع را سد کند و جلو روندی را که در بالا به آن اشاره شد بگیرد. مبارزات گسترش یابنده و جاری در جامعه نیز گویای همین واقعیت است. روندهای مثبتی در کل جامعه در جریان است. مبارزه درحال گسترش است. معلمان و دانشجویان و دیگر اقشار جامعه نیز بهزودی وارد این روند خواهند شد. جنبشها و مبارزات اعتراضی در جریان عمل و درروند تکاملی خود پیوسته کاملتر و آبدیدهتر میشوند. این جنبشها در همان حال که نیروهای اخص رشته و صنف خود را آموزش میدهند و شمار بیشتری را به درون مبارزه میکشانند، روی یکدیگر نیز تأثیرگذارند و در جریان این تأثیرات متقابل، یکدیگر را تقویت میکنند. بدینسان با ایجاد نوعی از حمایت و هماهنگی متقابل زمینهی اعتراضات گستردهتر و عمومیتر نیز فراهمتر میشود.
بحرانهای حاد و چندجانبه، لاینحل مانده و جامعه را به آستانه انفجار نزدیک ساختهاند. جامعه در تبوتاب، آبستن تکان های اجتماعی و در جستجوی راهحل است. تضادها و بحرانهای موجود، جامعه را بهجایی کشانده است که جز انفجار و برآمد یکراه حل انقلابی از درون آن راهی نمانده است. برآمد این راهحل انقلابی به امری گریزناپذیر تبدیلشده است. این است روند عینی تحولات جامعه. تنها با این راهحل انقلابی است که کارگران و زحمتکشان و همراه با آن جامعه از چنبره بحرانها و تضادها رها میشوند.
نظرات شما