واقعیت اینست که حکومت چپاولگران اسلامی قصد دارد بار دیگر بنزین را گران کند. از سال ۹۸ بارها میخواست به این عمل دست بزند. موجی میفرستاد و چون دامنه موج با صخره مقاومت مردمی مواجه میشد، عقب نشینی میکرد. رشادت تودهها در آبان ۹۸ در برابر خود را نمیتوانست ونمی خواست بار دیگر محک زند. خطابیه آن مادر جانباخته به خود را که با نشان دادن انگشت نشانه وبا صلابت تمام خطاب به کلیت حکومت میگفت؛” شما، آبان ۹۸ تمام شدید، جوانان ما کار رژیم شما را در آبان ۹۸ تمام کردند” هنوز طنین انداز بود و چون میدانست در شرایط انقلابی که شبحی از انقلاب بالای سر در گردش است، دست زدن دوباره به گران نمودن بنزین را به روزهای دیگری که شرایط را مهیا ببیند موکول مینمود. اما حکومت گمان میکند که از خطر گذشته است ودر زیر سایه جنگ غزه وبحران منطقهای میتواند هجومی همه جانبه را به کار، نان و آزادی مردم آغاز و شبح انقلاب را از فراز سر خود دور نماید. پاتک سرکوبگرانه به زنان برای باز پس گیری سنگر از دست داده وصدور حکم جنایتکارانه اعدام برای خواننده مردمی و انقلابی رپ توماج صالحی، وقبل تر سخنان وزیر نفت ورئیس دزدان حکومتی نفتی ” اوجی” در ۱۵ فروردین، در مورد جمع آوری کارتهای بنزین نزد جایگاه داران تا ۱۰ روز دیگر (تا ۲۵ فروردین) واعمال شرورانه دیگر را باید از این زاویه دید.
اوجی وزیر نفت رژیم در ۱۵ فروردین میگوید: ” مجلس اورا مکلف نموده است تا ۹۵ درصد از کارتهای جایگاه داران را جمع آوری نماید “. وچون اکثریت بنزین مصرفی خودروهای کارگران وزحمتکشان از طریق همین کارتهای سوخت جایگاه داران تأمین میگردد، بدین مفهوم خواهد بود که اول سوخت خودروهای ۹۵ درصد از مردم یعنی کارگران وزحمتکشان را قطع مینمایند، وبعد میگویند حالا اگر بنزین میخواهید، باید با چند برابر قیمت بیشتر از آنچه سهمیه مشخص میکند خریداری نمایید. واین دقیقاً به این معنی است که نان ۹۵ درصد از تودهها را قطع نموده و برای خرید نان با قیمت چند برابر گرسنه نگاه دارند تا فشار گرسنگی به تسلیم وادارشان نماید. همه میدانیم که بیکاری در ایران بیداد میکند و بیکاران مجبورند به هر کاری تن دهند تا کمی از فشار اقتصادی و فقر و فلاکت ناشی از آنرا کم نمایند. باز نشستگان برای رهایی شرایط اسفباری که به آن مبتلا هستند، در حد توان خود کاری انجام دهند، جوانان بخصوص جوانان متأهل مجبورند برای یک زندگی بخور ونمیر وگذران زندگی، شغلی دست وپا کنند، آنقدر که لااقل مقداری از بحران معیشت را برای خود خنثی نمایند، مجبور میشوند به شغلهای کاذبی دست بزنند که نمیشود به آن شغل گفت. کولبری و سوخت بری از آن کارهای بسیار شاقی است که حتی خطر مرگ و کشته شدن توسط آدمکشان جمهوری جنایتکار وفاشیست اسلامی را با خود دارد. ولی گرسنگی چنان بزرگ و دهشتناک مینماید که مرگ هم در برابر آن بسیار کوچک وبی خطر جلوه میکند. در مورد بنزین و سیاست رژیم در جمع آوری کارتهای نزد جایگاه داران هم باید گفت؛ هم اکنون ۶ میلیون نفر در سراسر ایران از طریق تاکسیهای اینترنتی مانند اسنپ و تبسی و… امرار معاش میکنند. چند میلیون تاکسی سنتی هم که هست. وانت بارهای بسیاری هستند که به طریق اینترنتی و سنتی به جابجایی بار مشغولند و…… باز نشستگان بسیاری هستند که برای کمک هزینه زندگی وجبران بخشی از اجاره خانه مجبور میشوند که با وجود کهولت سن و انواع مریضی، ساعتهای متوالی از وقت خود را با خودرو شخصی به جابجایی مسافر بپردازند. به عنوان مثال؛ اشخاصی هستند که با وجود جراحی باز قلب و حتی دارا بودن باطری قلبی مجبورند در هوای آلوده وترافیک سنگین، ساعتهای متوالی مسافرکشی کنند، کسانی از این بازنشستگان هستند که هنگام مسافرکشی، عصا به همراه دارند. هر روز میلیونها کارگر و زحمتکش برای کار، از حاشیه شهرها باخودرو شخصی، خود را به مراکز شهرها ویا شهرکهای صنعتی و… میرسانند. میلیونها انسان زحمتکش از زن ومرد مجبورند به علت عدم دسترسی مناسب به وسائل حمل ونقل عمومی وراحت برای رفتن به محل کار وبرگشت به منزل، از خودرو شخصی خود استفاده نمایند. همه اینها که نام برده شد بخش بسیار عظیمی از همان ۹۵ درصدی هستند که اوجی وزیر جنایت کار نفت از آنها نام میبرد واتفاقا همگی بدون استثنا نیاز مند به کارتهای موجود در نزد جایگاه دارانند. چون بنزین سهمیهای چه به قیمت یارانهای وچه به قیمت آزاد که هر ماه به مقدار مشخص در کارت خودروها شارژ میشود کفاف نمیدهد. در نتیجه مجبورند به قیمتی که در آینده تعیین مینمایند از جایگاهها تهیه نمایند.
به عنوان مثال در کارت تاکسیهای سنتی واینترنت سهمیه بنزین کنونی بدین قرار است که برای هر تاکسی تک سوخت ۳۰۰ لیتر بنزین یارانهای به قیمت ۱۵۰۰ تومان و ۳۰۰ لیتر آزاد به قیمت ۳۰۰۰ تومان برای یک ماه شارژ میشود، در صورتی که هر تاکسی اگر تمام روز کار کند، به حداقل ۴۵ تا ۶۰ لیتر بنزین (متوسط ۵۰ لیتر) هر روز به بنزین نیازمند است. واین به این معنی است که تمام بنزین یارانهای وآزاد (۶۰۰ لیتر) تنها کفاف ۱۲ روز کاری را میدهد وبقیه مصرف خودرو (۹۰۰ لیتر) باید به قیمت سومی (احتمالاً هرلیتر بین ۸ تا ۱۲ هزار تومان) تأمین گردد. واین یعنی اینکه رانندگان فقرزده تاکسی اگر بخواهند بیکار نباشند باید هر ماه سهم عمدهای از درآمد خود را دو دستی به حکومت چپاولگران تقدیم نمایند. آن باز نشستهای که ۶۰ لیتر بنزین یارانه و ۶۰ لیتر بنزین آزاد دریافت مینماید، اگر بخواهد روزانه فقط ۵ ساعت کار کند، کل بنزین دریافتی فقط کفاف حداکثر ۸ تا ۱۰ روز را مینماید. بقیه مصرف خود را باید باقیمتی چند برابر از حکومت دریافت کند. برای ایاب ذهاب هم چنین است وبرای وانت بارها وموتور سیکلتها هم به همینگونه. اینچنین حکومت میخواهد بنزین را سه نرخی نماید که احتمالاً در طولانی مدت نرخ یارانهای را حذف نموده تا دو نرخ ۳۰۰۰ تومانی و ۸ تا ۱۲ هزار تومانی باقی بمانند.
نتیجه این سیاست از قبل مشخص است، تمام بار این چپاولگری به دوش زحمتکشان یعنی همان ۹۵ درصد مردم نادار وسفره خالی آنان منتقل خواهد شد. کرایهها باز هم افزایش خواهد یافت و نرخ کالاها گران وگرانتر خواهد گردید. تا آن ۵ درصد در ناز ونعمت وبدون دغدغه تورم وگرانی بنزین، با خودروهای آخرین مدل آلمان، فرانسه، ژاپن و …. در خیابانها به جولان بپردازند واز زندگیشان لذت ببرند.
آیا محاسبات حکومت در یورش گسترده به کار، نان ومعیشت کارگران وزحمتکشان، وبه آزادی زنان وهنرمندان مردمی وانسان دوست و…. این بار هم با سد سکندر مقاومت واعتصاب واعتراض تودهها حتی بسیار فراتر از ۹۶، ۹۸ و ۱۴۰۱ برخورد نمینماید؟ باید دید.
اما وظیفه ما نباید تنها به تحلیل اقدامات جنایتکارانه حکومت منتهی شود، بلکه باید تلاش روز افزونی صورت گیرد، تا زحمتکشان وستمدیدگان، خود با ایجاد تشکلها و نهاد های قدرتمند، برای سرنگونی و پایان دادن به حکومت ستمگران و بنیان نهادن حکومتی شورایی و جامعهای نوین، آماده اقدام شوند.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی،
برقرار باد حکومت شوراهای کارگران وزحمتکشان،
کار نان آزادی، حکومت شورایی،
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم.
اردیبهشت ۱۴۰۳
یک رفیق از داخل کشور
نظرات شما