خامنه‌ای یکی از دشمنان بزرگ مردم فلسطین

مردم فلسطین که بیش از دو میلیون نفر از آن‌ها ساکن غزه هستند، چه می‌خواهند؟ آن‌ها آزادی می‌خواهند، صلح، آرامش و رفاه. آن‌ها خواهان حق تعیین سرنوشت خویش هستند، آن‌ها کشور مستقل فلسطینی می‌خواهند. حق کاملا بدیهی این مردم ستم‌دیده که “جهان متمدن” سرمایه‌داری با حمایت از دولت صهیونیستی اسرائیل تاکنون مانع تحقق آن شده است.

اما دشمنان مردم فلسطین تنها دولت صهیونیستی اسرائیل و هم‌پیمانان امپریالیست آن نیستند. مردم فلسطین دشمن بزرگ دیگری نیز دارند که برای آن‌ها نه صلح می‌خواهد و نه آرامش و رفاه. مرگ کودکان بی دفاع فلسطینی برای او هیچ اهمیتی ندارد. ویرانی غزه برای او بی‌اهمیت است. درد و آلام مردم فلسطین، ساکنان ستم‌دیده‌ی غزه، اساسا مساله‌ی او نیست. او فقط به دنبال بهره‌برداری از خون بر زمین ریخته‌ی کودکان فلسطینی است. او از قتل‌عام مردم فلسطین در خفا حتا خوشحال می‌شود، چرا که بر این گمان است که با قتل‌عام مردم فلسطین توسط ارتش صهیونیستی می‌تواند برای تجهیز و تهییج نیروهای شبه‌نظامی خود خوراک تهیه کند. می‌تواند بر آتش جنگ بدمد که بقای‌اش با جنگ و خونریزی گره خورده است. مردمی که خون می‌گریند اما این دشمن سفاک در جواب به آن‌ها وعده‌ی بهشت می‌دهد.

این دشمن بزرگ جمهوری اسلامی و رهبر مستبد آن خامنه‌ای است. دشمن بزرگی که دائم بر طبل جنگ می‌کوبد و نقش مهمی در عملیات حماقت‌آمیز حماس در هفتم اکتبر داشت.

خامنه‌ای دیکتاتور مستبد و خون‌ریزی که در راس قدرت نشسته است، روز دوشنبه ۱۴ خرداد در سخنرانی خود به‌مناسبت ۳۵مین سالگرد مرگ خمینی جلاد به ویژه به ۲ موضوع و در واقع ۲ چالش حکومت اسلامی در این روزها پرداخت، “انتخابات” در پی مرگ ابراهیم رئیسی، رئیس “جمهوری ویرانی” معروف به “قاضی اعدام” و دوم جنگ جنایتکارانه‌ی غزه که یک طرف آن جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن هستند.

وی در سخنان خود به تمجید از عملیات حماقت‌آمیز حماس تحت عنوان “طوفان الاقصی” پرداخت و گفت: “عملیات طوفان‌الاقصی که در پانزدهم مهر گذشته اتفاق افتاد، دقیقا مورد نیاز منطقه بود. منطقه‌ ما به این عملیات نیاز داشت. این پاسخ به یک نیاز بزرگ منطقه بود”. اما نیاز منطقه از دیدگاه خامنه‌ای چه بود که “طوفان‌ الاقصی” به آن پاسخ داد؟

وی در ادامه و در پاسخ به این سوال گفت: “توضیحش این است که آمریکا، عناصر صهیونیزم جهانی و برخی دولت‌های منطقه، نقشه بزرگ و دقیقی برای تغییر مناسبات و معادلات منطقه طراحی کرده بودند تا با ایجاد ارتباطات مورد نظرشان میان رژیم صهیونیستی و دولت‌های منطقه‌، زمینه‌های تسلط رژیم منحوس بر سیاست و اقتصاد غرب آسیا و همه دنیای اسلام فراهم شود. این نقشه شوم به لحظات اجرا کاملا نزدیک شده بود که طوفان معجزه‌‎آفرین الاقصی آغاز شد و همه بافته‌های امریکا، صهیونیزم و دنباله‌های آنان را بر باد داد. به‌گونه‌ای که با حوادث ۸ ماه اخیر، امیدی به احیای دوباره آن نقشه وجود ندارد”.

بنابراین تمام موضوع از نظر خامنه‌ای این است که “طوفان الاقصی” مانع برقراری روابط دیپلماتیک اسرائیل با دولت عربستان شد تا بدین ترتیب معادلات منطقه به ضرر جمهوری اسلامی و به نفع دولت اسرائیل، دو رقیب منطقه‌ای تغییر نکند. به عبارت دیگر تمام رنج مردمی که امروز در غزه خون می‌گریند و تنها در روز شنبه بیش از ۲۰۰ نفر آن‌ها “به‌خاطر آزادی ۴ گروگان” (به‌گفته‌ی ارتش اسرائیل) سلاخی شدند، به‌خاطر جلوگیری از برقراری روابط دیپلماتیک اسرائیل و عربستان بوده است و نه چیزی دیگر. در دیدگاه او به‌وضوح نه خواست مردم فلسطین برای داشتن کشوری مستقل در این حمله جایی دارد  و نه صلح، رفاه و آسایش مردم فلسطین. این خلاصه کلام و اصل هدف جمهوری اسلامی است که توسط جیره‌خواران خود در غزه یعنی حماس و جهاد اسلامی به‌اجرا درآمد و تا امروز که بیش از ۸ ماه به طول انجامیده خون‌های بسیاری ریخته شد و آلام و رنج‌های غیرقابل وصفی به مردم ستم‌دیده‌ی فلسطین در غزه و حتا در محدوده‌ای در کرانه باختری تحمیل کرد.

جدا از این که حمله حماس به اسرائیل به یک شکست کامل برای جمهوری اسلامی و عوامل منطقه‌ای‌ آن تبدیل شد (و البته تا حدود زیادی در مورد کابینه نتانیاهو و احزاب راست افراطی اسرائیل نیز صادق است)، به نظر نمی‌آید که جمهوری اسلامی در رسیدن به حتا همان هدف خود یعنی ممانعت از گسترش “پیمان صلح ابراهیم” موفق شده باشد. اگرچه حمله ۷ اکتبر وقفه‌ای در این روند ایجاد کرد، اما هم اکنون شاهد تلاش‌های مضاعف دولت آمریکا برای گسترش “پیمان صلح ابراهیم” به عربستان هستیم. البته دولت عربستان با طرح پیش‌شرط‌هایی از جمله در رابطه با حل و فصل مساله فلسطین، می‌تواند به‌عنوان دیگر رقیب منطقه‌ای جمهوری اسلامی، قبای مدافع مردم فلسطین را بر تن کند و از این زاویه نیز به انزوای بیشتر جمهوری اسلامی در منطقه دامن بزند.

به‌ویژه باید بر دو نکته مهم در رابطه با سیاست‌های جمهوری اسلامی و نتایج آن در جریان حمله ۷ اکتبر و وقایع بعد از آن تاکید کرد. اول فجایع و رنج غیرقابل وصف مردم غزه از جنگی‌ست که در ۸ ماه گذشته بر آن‌ها تحمیل شده و هنوز هیچ چشم‌انداز نزدیکی برای پایان آلام و دردهای این مردم ستم‌دیده وجود ندارد و حتا برخی مقامات دولت صهیونیستی اسرائیل از ادامه جنگ حداقل تا پایان سال جاری میلادی یعنی حداقل شش ماه دیگر خبر دادند.

خامنه‌ای با اشاره به جان باختن حدود ۴۰ هزار فلسطینی که ۱۵ هزار تن از آن‌ها کودک بودند، با وقاحت تمام آن را “هزینه‌ سنگین ملت فلسطین در مسیر نجات از دست صهیونیست‌ها” خواند و مدعی شد که: “مردم غزه به برکت ایمان اسلامی و اعتقاد به آیات قرآنی، هم‌چنان مشکلات را تحمل و با ایستادگی اعجاب‌برانگیز از حماسه‌سازان و مبارزان مقاومت دفاع می‌کنند”.

چه کسی‌ست که نداند مردم فلسطین و بیش از همه ساکنان غزه خواستار پایان فوری جنگ هستند و نه ادامه جنگ؟ مردم غزه خواستار پایان جنگی هستند که امروز منجر به اشغال غزه به دست ارتش صهیونیستی شده و جز ویرانی و مرگ و دردهای فراموش نشدنی و التیام‌ناپذیر حاصلی برای این مردم نداشته است، آن‌ها از این جنگ ویرانگر متنفرند.

خامنه‌ای با همان روشی که در مورد مردم ایران سخن می‌گوید، در مورد مردم فلسطین نیز جز هجو و وارونه نشان دادن واقعیات چیز دیگری نمی‌گوید و البته نمی‌تواند بگوید. دیکتاتور مستبد و ستمگری هم‌چون خامنه‌ای که از دستان‌اش خون مردم فلسطین و ایران می‌چکد، برای حفظ موقعیت خود تنها کاری که می‌تواند بکند این است که شکست‌های‌اش را پیروزی بنامد. او هرگز نمی‌تواند به شکست اعتراف کند. چرا که اعتراف به شکست، اعتراف به مخالفت مردم ایران و خواست آن‌ها برای سرنگونی جمهوری اسلامی، اعتراف به فقر و بیکاری و دیگر معضلات فراوان جامعه، یعنی اعتراف به ضرورت سرنگونی جمهوری اسلامی. همان‌طور که اعتراف به شکست عملیات “طوفان‌الاقصی” معنایی جز پوچی سیاست‌های خامنه‌ای و دشمنی جمهوری اسلامی با مردم زحمتکش منطقه نخواهد داشت.

نتایج فاجعه‌بار جنگ ۸ ماهه غزه برای مردم فلسطین آن‌قدر آشکار است که در پی اراجیف خامنه‌ای، دفتر محمود عباس رئیس “تشکیلات خودگردان فلسطین”، در رابطه با سخنان وی با انتشار بیانیه‌ای نوشت: “این اظهارات به‌وضوح هدفشان قربانی کردن فلسطینی‌هاست که به استقرار کشور مستقل فلسطینی منجر نمی‌شود. ما به جنگ‌هایی که در خدمت آرزوی‌مان برای آزادی و استقلال نباشد، نیازی نداریم”. بیانیه‌ای که تا حدود زیادی انعکاس و نتیجه‌ی دیدگاه مردم فلسطین در مورد این جنگ است.

خامنه‌ای در سخنان خود گفت: “در پرتو طوفان‌الاقصی و ایستادگی مردم غزه، فلسطین اکنون مساله اول جهان است”. این اراجیف در دنیای امروز خریداری ندارد. همان‌طور که اراجیف او در مورد همبستگی دانشجویان مبارز دانشگاه‌های آمریکا و دیگر کشورهای جهان خریداری ندارد. او در نامه‌ای خطاب به دانشجویان آمریکا نوشته بود: “شما اکنون بخشی از جبهه‌ی مقاومت را تشکیل داده‌اید” (جبهه مقاومت در ادبیات حکومت یعنی جمهوری اسلامی و شبه نظامیان منطقه‌ای آن). وی در ادامه بر نقش جمهوری اسلامی بر “گسترش جبهه مقاومت” تاکید کرده و از دانشجویان آمریکا خواسته بود با “قرآن آشنا شوند”. نامه‌ای که تنها تاثیرش سوءاستفاده‌ی دولت‌های این کشورها و تلاش برای انحراف افکار عمومی در رابطه با خواست‌های دانشجویان معترض و بهانه‌ای برای تشدید فشار و سرکوب دانشجویان شد.

دومین نکته‌ای که باید بر آن تاکید کرد این است که برخلاف هجویات خامنه‌ای، نه “طوفان الاقصی”، بلکه قساوت و بیرحمی ارتش صهیونیستی اسرائیل افکار عمومی جهان را به سمت حمایت از مردم غزه کشاند. همان‌طور که مردم جهان کشتار غیرنظامیان از جمله شرکت‌کنندگان در فستیوال موسیقی را برنمی‌تابند. به یاد آوریم زمانی را که جریانات چپ و رادیکال رهبری جنبش فلسطین را در دست داشتند و احزاب قدرتمند فلسطین بودند، در آن زمان هرگز اقداماتی این‌چنین علیه غیرنظامیان صورت نمی‌گرفت.

خامنه‌ای که پایه‌های حکومت‌اش بر خون و کشتار و جنگ و جنگ‌افروزی قرار دارد، نمی‌تواند بفهمد که مردم دنیا خواهان صلح، رفاه و آسایش هستند. او که از شادی بیزار و همواره رخت عزا بر تن دارد، نمی‌تواند بفهمد که مردم دنیا در جستجوی شادی و آن روی زیبای زندگی هستند و مبارزات‌شان نیز برای همین است.

ارمغان جمهوری اسلامی برای مردم ایران، فقر، بیکاری، نابسامانی‌های اجتماعی، جنگ و کشتار بوده است و حاصل حکومت‌هایی این‌چنین برای مردم منطقه از جمله غزه نیز چیزی جز همین نخواهد بود.

موضوع فلسطین و مردم فلسطین از نزاع‌های دولت‌های ارتجاعی و فاشیستی حاکم در اسرائیل و ایران جداست. اتفاقا دولت‌های حاکم در اسرائیل و ایران سال‌ها سیاست مشابهی را در تضعیف مبارزات مردم فلسطین برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت و رسیدن به صلح و رفاه و آسایش داشتند که نتیجه‌ی آن وضعیت کنونی در سرزمین‌های فلسطینی است. تقویت جریانات افراطی اسلامی از جمله حماس سیاست مشترک دول اسرائیل و ایران بوده است که امروز همگان از آن آگاه می‌باشند. از سویی جمهوری اسلامی رشد جریانات افراطی اسلامی در برابر جریانات چپ و رادیکال را به نفع خود می‌دانست، چرا که می‌توانستند به متحدان بالقوه جمهوری اسلامی تبدیل گردند. از سوی دیگر دولت صهیونیستی اسرائیل نیز برای به حاشیه بردن خواست اصلی مردم فلسطین بر این ارزیابی بود که با تقویت حماس و ایجاد اختلاف در اردوگاه فلسطینیان می‌تواند به این هدف خود تحقق ببخشد.

خامنه‌ای دشمن مردم فلسطین است، همان‌طور که نتانیاهو دشمن مردم فلسطین است. راه رهایی مردم فلسطین تصفیه حساب با تمامی این دشمنان و برافراشتن پرچم آزادی فلسطین است، و در این مسیر متحدان واقعی مردم فلسطین، طبقه کارگر جهان، کمونیست‌ها و دیگر نیروهای مترقی، آزادی‌خواه و رادیکال جهان هستند.

متن کامل نشریه کار شماره ۱۰۷۳  در فرمت پی دی اف:

POST A COMMENT.