در دنیای “متمدن سرمایهداری” روزانه میلیونها کودک به بردگی کشیده میشوند. دنیای “متمدنی” که سهامداران شرکت خودروسازی تسلا میخواهند به ایلان ماسک ثروتمندترین سرمایهدار جهان، مدیرعامل شرکت و در عین حال بزرگترین سهامدار آن، ۵۶ میلیارد دلار تحت عنوان پاداش پرداخت کنند و بدینترتیب ثروت او را که هم اکنون به حدود ۲۱۰ میلیارد دلار میرسد، ۵۶ میلیارد دلار افزایش دهند، اما در آن سو میلیونها کودکی قرار دارند که برای زنده ماندن به هر کاری تن میدهند، تنها برای لقمهای نان. قرار هم نیست ایلان ماسک و دیگر سهامداران تسلا برای آنها فکری کنند. برای میلیونها کودکی که براساس “میثاق”ها و “موافقتنامه”های سازمانهای بینالمللی همین جهان “متمدن” که ایلان ماسک و سهامداران تسلا مدافعان سینه چاک آن هستند، باید از حق آموزش برخوردار باشند، باید سرپناه داشته باشند و بسیاری از بایدهای دیگر که از آنها محرومند.
در سال ۲۰۰۲ و در جریان اجلاس سالانهی سازمان بینالمللی کار (ILO) مورخ ۱۲ ژوئن به عنوان روز جهانی مبارزه با کار کودکان با هدف تقویت “جنبش جهانی بر ضد کار کودکان” تعیین گردید. پیش از آن، دو کنوانسیون (مقاولهنامه) در ارتباط با کار کودکان تصویب و به پیمانهای ILO اضافه شده بود. کنوانسیون (مقاولهنامه) شماره ۱۳۸ در ارتباط با حداقل سن آغاز به کار برای کودکان (مصوب ۱۹۷۳) و شماره ۱۸۲ ممنوعیت و اقدام فوری برای لغو بدترین نوع کار کودکان (مصوب ۱۹۹۲).
اما بهرغم این مصوبات و تبلیغات حول و حوش آن برای ممنوعیت کار کودک، در سالهای اخیر براساس آمارهای همان سازمانهای بینالمللی به دلیل افزایش نابرابری و تشدید فقر، هم بر تعداد کودکان کار افزوده گردید و هم شرایط کاری بردهوار آنها بدتر شد.
گیلبرتو هونگبو که فروردین سال ۲۰۲۲ به عنوان دبیرکل سازمان بینالمللی کار (ILO) انتخاب و از اول اکتبر همان سال جایگزین گای رایدر شد، سپتامبر سال گذشته (۲۰۲۳) گفت: “دادههای جمعآوری شده از سوی سازمان ملل متحد در اوایل سال ۲۰۲۰ نشان میدهد که برای اولین بار در بیست سال گذشته پیشرفت جهانی برای پایان کار کودکان متوقف شده است و حالا نزدیک به ۱۶۰ میلیون کودک در جهان کار اجباری میکنند. به گفته آقای هاونگبو این دادهها نشاندهنده ادامه رشد این روند است. فشار افزایش هزینههای زندگی که بخشی به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی در پی جنگ در اوکراین است برای بعضی از خانوادهها منجر به این شده که روزی یک وعده غذایی هم نداشته باشند و در برخی موارد این افزایش هزینهها منجر به بدترین شکل کار کودکان شده و عدهای از والدین برای تامین خانواده فرزندان خود را به کار جنسی سوق دادهاند. واضح است که در یک لحظه حیاتی هستیم و فقر عامل اصلی این وضعیت است”.
همانطور که دبیرکل سازمان بینالمللی کار نیز به آن اعتراف کرد، فقر عامل اصلی افزایش تعداد کودکان کار است. براساس تحقیقات مشترک یونیسف و صندوق نجات کودکان (Save the Children Fund) در سال ۲۰۲۰ بر تعداد کودکان فقیر جهان ۸۶ میلیون (۱۵ درصد) افزوده شد و تعداد آنها به ۶۷۲ میلیون کودک رسید. کودکانی که از ضروریترین نیازهای زندگی محروم بوده و از گرسنگی مداوم رنج میبرند.
براساس گزارش سازمان بینالمللی کار از هر ۱۰ خانواده یک خانواده کودک خود را روانه بازار کار میکند، ۱۶۰ میلیون کودک کار (تا ۱۴ سال) در جهان وجود دارد، در فاصله زمانی ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ بر تعداد کودکان کار ۵ تا ۱۱ ساله ۸/ ۱۶ میلیون نفر اضافه شد، بیش از ۷۰ میلیون کودک درگیر کارهای خطرناک هستند که سلامت آنها را تهدید میکند، ۷۰ درصد کودکان کار در زمینه کشاورزی کار میکنند و عموم این کودکان از آموزش و یا آموزش مناسب بیبهرهاند.
یان کی مون دبیرکل سابق سازمان ملل در سپتامبر سال ۲۰۱۶ در سخنان خود در اجلاس سران گروه ۲۰ در چین گفته بود: “امیدوارم با تامین توسعه پایدار تا پایان سال ۲۰۳۰، دیگر انسان گرسنه ای در جهان باقی نماند. باید زمینه تامین مواد غذایی، آب آشامیدنی، انرژی، خدمات بهداشتی درمانی، تحصیل و صلح را برای نیازمندان فراهم کنیم. باید طوری زندگی کنیم که شایسته بشر باشد”.
یکی از بهاصطلاح برنامهها و مصوبات سازمان ملل متحد که در سال ۲۰۰۰ تمام ۱۹۱ کشور عضو سازمان و بیش از ۲۲ سازمان بینالمللی آن را امضا و به دستیابی به اهداف آن متعهد شده بودند، “اهداف توسعه هزاره” نام دارد که هشت هدف برای آن برشمرده شده بود. یکی از آنها از بین بردن فقر مطلق و گرسنگی و یکی دیگر دست یافتن همگان به آموزش ابتدایی بود. در سال ۲۰۱۵ مجمع عمومی سازمان ملل توافق “اهداف توسعه پایدار” را جایگزین توافق “اهداف توسعه هزاره” کرد. در این توافق نیز که قرار شده بود کشورها تا سال ۲۰۳۰ به اهداف مندرج در آن دست یابند، پایان دادن به فقر در تمامی اشکال آن، پایان گرسنگی و امنیت غذایی و تغذیه سالم، سلامتی مطلوب، آموزش با کیفیت و غیره به عنوان اهداف آن تعیین شده بودند.
اما آنچه که مردم جهان شاهد هستند، عقبگرد جهان سرمایهداری در برابر وعدههای زیبا و شیرین دولتهای سرمایهداری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد است. بهویژه در سالهای اخیر با گسترش فقر و نابرابری که ریشه در مناسبات سرمایهداری حاکم، تضادهای این مناسبات و بحرانهای لاینحل کنونی آن دارد، عیان گردید که مناسبات سرمایهداری حاکم بر جهان بیش از همیشه به مانعی برای توسعه نیروهای مولده، پیشرفت تکنولوژی و بهرهگیری از آنها برای از بین بردن فقر و پایان بخشیدن به نابرابری در تمامی عرصههای زندگی بشر تبدیل شده است.
به عبارت دیگر نابرابری و فقر با سرعتی بسیار در حال گسترش است که بهنوبهی خود بر تعداد کودکان کار و شرایط بردهوار کار آنها افزوده است. براساس گزارش آکسفام همزمان با فقیرتر شدن میلیاردها انسان، در ده سال آینده شاهد ظهور اولین تریلیاردر جهان خواهیم بود. در حالیکه در ۱۰ سال گذشته بیش از نیمی از ثروت تولید شده در جهان به جیب یک درصد از ثروتمندترینهای جهان سرازیر شده بود، در طول سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ این نابرابری افزایش یافته و ۶۳ درصد از ثروتهای تولید شده در جهان به جیب یک درصدیها سرازیر شده است. براساس گزارش آکسفام ریشهکن کردن فقر ۲۳۰ سال زمان میخواهد و جهان با بزرگترین نابرابری و فقر پس از جنگ جهانی دوم مواجه است. در حالی که ثروت ۵ تن از ثروتمندترین افراد جهان از سال ۲۰۲۰ تاکنون دو برابر شده است، نزدیک به ۵ میلیارد انسان فقیرتر گشتهاند.
بدیهیست که در شرایط کنونی حاکم بر جهان سرمایه، تمام وعدههای دولتهای سرمایهداری چیزی جز گزافگویی و دادن وعدههای شیرین برای جلوگیری از شورش فقرا نیست.
این را هم باید اضافه کرد که آمار سازمان بینالمللی کار از تعداد کودکان کار در جهان، چیزی نیست جز جمع حسابی آمارهای ارائه شده از سوی همین دولتهای سرمایهداری. بدون تردید تعداد واقعی کودکان کار بسیار فراتر از آمارهای این سازمان بوده و ایران یک نمونه روشن از این واقعیت است.
مقامات جمهوری اسلامی یا میگویند آمار دقیقی از کودکان کار نداریم و یا وقتی هم که آمار میدهند آمارهایشان مانند دیگر آمارها با واقعیتها خوانایی ندارند. برای نمونه رئیس کارگروه “کودکان کار و خیابان” شورای اجتماعی وزارت کشور، تعداد کودکان کار خیابانی ۵ تا ۱۸ سال را که توسط این وزارتخانه شناسایی شدهاند، بین ۱۲ تا ۱۵ هزار نفر اعلام کرد و گفت: “تعداد واقعی کودکان کار ممکن است ۵/ ۲ برابر این تعداد باشد”. این وزارتخانه همچنین برای پاک کردن صورت مساله همواره تبلیغ میکند که اغلب کودکان کار خیابانی تبعه افغانستان و پاکستان هستند و البته منظورشان از پاکستان عمدتا کودکان بلوچ بدون شناسنامه هستند. ارایه این آمار در حالیست که “جمعیت امام علی” که توسط جمهوری اسلامی منحل اعلام شد، دو سال پیش ۱۲۰ هزار کودک زبالهگرد (بهعنوان بخشی از کودکان کار خیابانی) را شناسایی کرده بود.
براساس آمارهای رسمی ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار کودک از چرخه تحصیل بازماندهاند که بهطور طبیعی بازماندن از چرخه تحصیل یعنی روی آوردن به کار تمام وقت این کودکان. بگذریم از کودکانی که هم کار میکنند و هم تحصیل. روزنامه اعتماد در گزارشی تعداد کودکان کار را ۳ میلیون و علت آن را فقر بیان میکند.
“سازمان بهزیستی” ۴ سال پیش در سایت خود و براساس گزارش مجلس اسلامی، تعداد کودکان کار را بین ۳ تا ۷ میلیون اعلام کرده بود. مصطفی اقلیما رئیس “انجمن علمی مددکاری اجتماعی” در آذر ۱۴۰۰ تعداد کودکان کار را بیش از ۷ میلیون اعلام کرده و گفته بود: “تعداد کودکانی که در پایتخت و در معابر کار میکنند، در مقابل تعداد کودکان کار در کارگاهها و کارخانههای شهرستانها کم است. چراکه این کودکان در مقابل مبلغ کمتری حاضر به فعالیت میشوند”.
مقامات وزارت کار مدعی هستند که به دلیل کمبود بازرس، قادر به بازرسی کارگاههای غیررسمی نیستند و به همین دلیل از تعداد کودکانی که در این کارگاهها به کار گرفته میشوند، اطلاعی ندارند. اما در همین رسانههایی که در ایران و تحت شرایط سانسور منتشر میگردند بارها گزارشاتی از وضعیت فاجعهبار کودکان کار در کارگاههای زیرزمینی همچون بلورسازی منتشر شده است. مکانهایی که کودکان ۹ و ۱۰ ساله از صبح زود تا غروب با آتش کار میکنند و دستهایشان با مواد مذاب میسوزد و یا همانطور که یکی از آنها میگوید: “مثل مربا روی دست و صورت میریزد”.
این یک نمونه از فاجعهایست که نظام سرمایهداری حاکم بر ایران با گسترش فقر بر سر کودکان ستمدیدهی ایران آوار ساخته است. البته باید متذکر شد که پدیده کودکان کار و کار سخت و خطرناک کودکان در کارگاههای زیرزمینی مختص جمهوری اسلامی نیست و قبل از آن نیز این پدیده شوم به دلیل فقر در ایران وجود داشت. اما همپای گسترش فقر، سال به سال این معضل بزرگتر گردید.
وضعیت کودکان کار در ایران تنها یک نمونه از وضعیت کودکان کار در اقصا نقاط جهان معاصر است، جهانی که مهمترین دغدغه صاحبان سرمایه و دولتهای آنها، کسب سود بیشتر و استثمار شدیدتر نیروی کار است. صد البته این دیوصفتان را چه باک اگر بتوانند با بهرهگیری از کار کودکان خردسال از جمله در کارهایی که برای سلامتشان خطرناک است، سود بیشتری کسب کنند. این ماهیت مناسباتیست که بر پایه سود و استثمار شکل گرفته است. این وضعیت واقعی کودکان کار در جهانیست که مبتنی برنابرابری و بهره کشی انسان از انسان است. هر جا که فقر بیشتر است، وضعیت کودکان (کار) بدتر است، کودکانی که دنیای کودکیشان جز رنج رنگ دیگری ندارد. کودکانی که از جمله قربانیان نظام ستمگرانهی سرمایهداری هستند، و روند مناسبات سرمایهداری در سالهای اخیر نشان میدهد تا زمانی که این نظم ظالمانه بر جهان حاکم است، کار کودک باقی خواهد ماند و حتا افزایش خواهد یافت، و بالاخره تمام وعدههای شیرین سازمانهای بینالمللی بر روی کاغذ باقی خواهند ماند.
نظرات شما