عواقب تحریم‌های جدید

سرانجام با تصویب طرح “مقابله با اقدامات بی‌ثبات کننده ایران” در مجالس سنا و نمایندگان آمریکا، مرحله جدیدی از مقابله و فشار بر جمهوری اسلامی ایران که ترامپ وعده آن را داده بود، فرارسید. این قانون، رئیس‌جمهوری آمریکا را موظف می‌کند که در ظرف ۹۰ روز از تصویب این قانون، مجموعه‌ای از اقدامات و تحریم‌ها را علیه جمهوری اسلامی به مرحله اجرا درآورد.

بخش چهارم این قانون به اعمال تحریم علیه شرکت‌ها و افراد مرتبط با برنامه موشک‌های بالستیک اختصاص‌یافته است. بخش پنجم، اعمال تحریم‌های مرتبط با تروریسم سپاه پاسداران است که در این بخش آمده است. “نیروی قدس بازوی اصلی دولت ایران برای اجرای سیاست‌های تروریستی و شورشی است. سپاه پاسداران (نه‌فقط سپاه قدس) مسئول اجرای برنامه بین‌المللی ایران برای اجرای فعالیت‌های بی‌ثبات کننده، حمایت از اقدامات تروریستی بین‌المللی و برنامه موشک‌های بالستیک است. بخش ششم، به اعمال تحریم‌های بیشتر در ارتباط با اشخاص مسئول در نقص حقوق بشر اختصاص‌یافته است. بخش هفتم، مرتبط با تحریم‌های تسلیحاتی به ایران یا از ایران به کشورهای دیگر است.

و بالاخره بخش مهمی از این مصوبه، بخش سوم آن تحت عنوان استراتژی منطقه‌ای برای مقابله با تهدیدات متعارف یا غیرمتقارن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقاست که وزیر خارجه، وزیر دفاع، وزیر خزانه‌داری و مدیر آژانس اطلاعات ملی را موظف می‌سازد که حداکثر تا ۱۸۰‌روز پس از تصویب این قانون و هر دو سال یک‌بار، باید به‌طور مشترک، راهبردی را در جهت مقابله با تهدید‌ها و فعالیت‌های متعارف و غیرمتقارن ایران علیه ایالات‌متحده و متحدان کلیدی در خاورمیانه، شمال آفریقا و ماورای آن تدوین کرده و به کمیته‌های مربوطه در کنگره تسلیم کنند. این شامل خلاصه‌ای از طرح‌ها، ابزارها و اهداف نزدیک و بلندمدت ایالات‌متحده، برای مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران، ازجمله شناسایی کشورهایی که هدف مشترکی در مقابله با اهداف بی‌ثبات کننده ایران دارند. همچنین شامل ارزیابی از قابلیت‌های نظامی و سایبری رژیم، انواع و میزان کمک‌های مالی، آموزشی، دخالت در خطوط بین‌المللی کشتیرانی تجاری، تلاش ایران برای تضعیف یا برانداختن دولت‌های خاورمیانه ، حمایت از رژیم اسد و بالاخره خلاصه‌ای از اقدامات یک‌جانبه ایالات متحده یا همکاری با دولت‌های خارجی برای ممانعت از ارسال سلاح به گروه‌های تروریست خواهد بود. واکنش سران و مقامات بالای رژیم به این مصوبه کاملاً محتاطانه بود. چراکه از دیدگاه آن‌ها، هر واکنش جدی به معنای افتادن در دام ترامپ برای لغو برجام است. ازاین‌روست که وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در نخستین واکنش خود، آن را نه نقض توافق هسته‌ای، بلکه نقض روح برجام اعلام کرد. به بیانی ساده، از دیدگاه وزارت خارجه، هدف از توافق هسته‌ای بهبود مناسبات اقتصادی و سیاسی قدرت‌های بزرگ جهان با جمهوری اسلامی و خاتمه هرگونه تحریمی بود نظیر آنچه اکنون به خط‌مشی رسمی اتحادیه اروپا تبدیل‌شده است و دولت آمریکا با تحریم‌های جدید، خلاف آن اقدام نموده است.

در ارتباط با همین موضع‌گیری بود که روحانی به گروه‌های رقیب هشدار داد باید “هوشیاری‌مان را حفظ کنیم” او حتی به قرآن متوسل شد و گفت: این‌طور نباشد که یک آیه را بخوانیم و آیه دیگر را فراموش کنیم. همه این آیات کنار هم بوده و ما را برای مقابله هدایت می‌کنند. او در ضمن سخنان خود پیامی ضمنی نیز به دولت آمریکا فرستاد و افزود: “ما مخالف منافع دیگر کشورها نیستیم و می‌خواهیم کشورهای دیگر به منافعشان برسند، اما اعمال تحریم و فشار را نمی‌پذیریم. اما این پیشنهاد روحانی در واقعیت امر یک اظهارنظر توخالی است. چراکه نه او تصمیم‌گیرنده بده و بستان‌ها با دولت آمریکاست و نه حل اختلاف به‌سادگی با این بده و بستان ممکن است. دولت آمریکا می‌خواهد توسعه‌طلبی پان‌اسلامیستی جمهوری اسلامی را به نفع توسعه‌طلبی امپریالیستی خود در خاورمیانه حل کند و جمهوری اسلامی هم به‌سادگی نمی‌تواند تسلیم شود، چراکه این سیاست جزئی از وجود و موجودیت آن است.

لاریجانی، رئیس مجلس نیز که یکی دیگر از اعضای شورای امنیت ملی به‌عنوان ارگان تصمیم‌گیرنده تحت نظارت خامنه‌ای در مورد مسائل مهم رژیم است، در کل انکار کرد که اتفاق جدیدی رخ‌داده است. او گفت: ” این موضع چیز جدیدی نبوده و بخش‌هایی به تحریم‌ها اضافه‌شده است. مقدار زیادی جنبه تبلیغاتی دارد. باید به این موضوع توجه شود که در دام آن‌ها نیافتیم که قصد دارند مسیر را به سمت دیگری بکشانند، به رسانه‌ها توصیه می‌کنم به‌اندازه‌ای که واقعیت دارد به مصوبه اخیر آمریکایی‌ها بپردازند، به دلیل این‌که آن‌ها سعی دارند اضطراب ایجاد کنند و روند سرمایه‌گذاری در کشور را مختل و مردم را ناامید کنند. تأثیر آن‌هم در زندگی مردم بسیار نازل است.”

اما برخلاف این اظهارنظر رئیس مجلس و دیگر مقامات رژیم، گرچه تحریم‌های جدید، در ابعاد تحریم‌های ناشی از پرونده هسته‌ای نیست، اما قطعاً عواقب و نتایج جدید و جدی برای جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت. به‌ویژه اگر مصوبه جدید کنگره آمریکا را در چارچوب استراتژی دولت آمریکا در خاورمیانه برای تحکیم هژمونی خود در مقابل قدرت‌های رقیب امپریالیستی مدنظر قرار دهیم. دولت آمریکا برای تحقق هدف این استراتژی در تلاش است، تقریباً عموم کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا را تحت رهبری خود متحد سازد. در این استراتژی جهت اصلی ضربه، جمهوری اسلامی ایران است که بدون آن تحقق هدف استراتژیک ممکن نیست.

مانع جمهوری اسلامی در این استراتژی درکجاست؟ در آنجایی که می‌کوشد جنبش‌های اسلام‌گرای منطقه را در خدمت مقاصد توسعه‌طلبانه پان‌اسلامیستی خود برای کسب هژمونی در خاورمیانه، تقویت کند، ثباتی را که امپریالیسم آمریکا و سرمایه جهانی در منطقه به آن نیاز دارند برهم بزند، رژیم‌های عربی موردحمایت امپریالیسم آمریکا را متزلزل سازد و موجودیت رژیم اسرائیل را به مخاطره اندازد. بنابراین، دولت آمریکا در تلاش است از تمام امکانات خود و دولت‌های متحد منطقه‌ای‌اش استفاده کند، تا این مانع را ازسر راه بردارد.

البته برداشتن این مانع به معنای تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی نیست. نه منافع دولت آمریکا و حفظ ثبات منطقه‌ای ایجاب می‌کند که جمهوری اسلامی سرنگون شود، چراکه جمهوری اسلامی به‌رغم تضادهایی که با دولت آمریکا دارد، یک رژیم پاسدار نظم سرمایه‌داری است و نه اوضاع سیاسی جهان و توازن قوای قدرت‌های بین‌المللی، امکان لشکرکشی‌های نظامی و سرنگونی را به امپریالیسم آمریکا، می‌دهد.

آنچه امپریالیسم آمریکا می‌خواهد، این است که با استفاده از ابزارها و امکانات متعدد سیاسی و اقتصادی ، فشارهای اقتصادی و سیاسی به جمهوری اسلامی را به نحوی افزایش دهد که ناگزیر به عقب‌نشینی در سیاست خارجی، سیاست پان‌اسلامیستی و تلاش‌های هژمونی طلبانه، شود. تحقق این امر نیز ملازم است با تضعیف یک جناح رژیم که تحت رهبری خامنه‌ای در جناح موسوم به اصول‌گرا جای گرفته است و به‌ویژه با تکیه‌بر ارگان‌های سرکوب، سیاست خود را پیش می‌برد و در مقابل تقویت جناح موسوم به معتدل و اصلاح طلب ا ست که خواهان سیاست به‌اصطلاح ” تعامل” با دنیای خارج، بده و بستان و عقب کشیدن در سیاست خارجی به نفع آمریکا است.

از همین روست که مقامات آمریکایی اخیراً مکرر از تغییر جمهوری اسلامی با تکیه‌بر نیروهای داخلی سخن گفته‌اند. در مصوبه کنگره آمریکا نیز در اساس، نهادها و ارگان‌هایی مشمول تحریم‌ها هستند که تحت کنترل جناح موسوم به اصول‌گرا و شخص خامنه‌ای قرار دارند.

اما دامنه تأثیر اقتصادی و سیاسی تحریم‌های مصوبه جدید بر جمهوری اسلامی گرچه به‌ظاهر محدود است و قابل‌مقایسه با تحریم‌های گذشته نیست، بااین‌وجود به علت نقش و موقعیت اقتصادی و سیاسی امپریالیسم آمریکا در جهان سرمایه‌داری، گاه می‌توانند تأثیراتی نزدیک به تحریم‌های بین المللی گذشته داشته باشند.

واقعیتی است ناگفته روشن، که درنتیجه این تحریم‌ها، درهرحال دامنه سرمایه‌گذاری بین‌المللی که یکی از نیازهای مبرم جمهوری اسلامی است، محدود خواهد شد. چون انحصارات بزرگ بین‌المللی که یا وابسته به آمریکا هستند، یا انحصارات آمریکایی در آن‌ها سهم و نقش دارند و بالاخره در بازار آمریکا از منافع بیشتری برخوردارند، از ترس تحریم‌های دولت آمریکا، برای سرمایه‌گذاری یا حتی خریدوفروش کالاهای خود احتیاط می‌کنند.

جمهوری اسلامی به فروش نفت و درآمدهای آن وابسته است، اما این درآمدها باید عمدتاً با تبدیل به دلار و از طریق بانک‌های بزرگ جابه‌جا شوند. سیستم بانکی جهان مستقیم و غیرمستقیم، تحت کنترل دولت آمریکاست. لذا، بانک‌ها به‌سادگی نمی‌توانند نقل‌وانتقال میلیاردها دلار را بر عهده گیرند، چون ممکن است مشمول تحریم‌های آمریکا و جریمه‌های سنگین شوند.

همان‌گونه که دیدیم در این مصوبه سپاه پاسداران یک سازمان تروریست، مشمول تحریم اعلام‌شده است. سپاه پاسداران یک ارگان نظامی درون دستگاه دولتی است و بودجه آن توسط رئیس دستگاه اجرایی هرسال در بودجه سالانه تعیین می‌شود. بنابراین دولت آمریکا هرگاه که سیاستش ایجاب کند، می‌تواند نقل‌وانتقال دلارهای نفتی را بخشی از پولی اعلام کند که برای یک سازمان نظامی تروریست و یک دولت تروریست ارسال می‌شود. بنابراین روشن است که بار دیگر جمهوری اسلامی برای نقل‌وانتقال دلارهای نفتی با مشکل روبه‌رو خواهد شد. شرکت‌های بیمه بین‌المللی نیز تحت یک چنین شرایطی، به معضل دیگری برای رژیم تبدیل می‌شوند.

تأثیر خیلی فوری این تحریم‌ها را هم در طی چند روز اخیر در ایران دیده‌ایم که بهای ارزهای بین‌المللی سریعاً افزایش و بهای سهام در بورس اوراق بهادار کاهش یافت. البته تردیدی نیست که کشورهای اتحادیه اروپا ازآنجایی‌که منافع کلانی در سرمایه‌گذاری‌های نفتی، گاز پتروشیمی و ماشین‌سازی و صدور کالا، در ایران دارند، در برابر تحریم‌های آمریکا مقاومت خواهند کرد، اما این مقاومت محدود خواهد بود، چراکه به‌رغم افزایش اختلافات و تشدید تضادها میان اتحادیه اروپا و آمریکا، اتحادیه اروپا، برای این‌که بتواند در عرصه بین‌المللی نقش داشته باشد، لااقل در کوتاه‌مدت، چاره دیگری جز اتحاد با آمریکا و دنباله‌روی از آن در مورد ایران را ندارد.

چنانچه در همین چند روز اخیر دیدیم، در اعتراض آن‌ها به مصوبه کنگره “قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌‌ها” که در آن تحریم‌های روسیه، کره شمالی و جمهوری اسلامی ایران، صورت گرفته، اتحادیه اروپا کمترین اعتراضی به تحریم‌ها علیه ایران نداشت، بلکه از روسیه دفاع کرد و از این‌که نباید با تحریم روسیه، منافع اتحادیه اروپا در رابطه با تأمین انرژی از طریق روسیه و سرمایه‌گذاری در این کشور به مخاطره افتد.

علاوه بر این، به‌محض این‌که دولت آمریکا پرتاب موشک ماهواره‌بر جمهوری اسلامی را نقض برجام اعلام کرد، کشورهای اروپایی عضو گروه ۱ + ۵ بار دیگر با دولت آمریکا بیانیه مشترکی در محکومیت جمهوری اسلامی انتشار دادند. مصوبه جدید کنگره آمریکا نه‌فقط، اقدامات اقتصادی علیه جمهوری اسلامی را تشدید کرده، نه‌فقط خواستار یک استراتژی سیاسی جامع برای مقابله با جمهوری اسلامی‌شده است، بلکه این امکان را به دولت این کشور نیز داده است که مستقیماً یا در همراهی با دولت‌های دیگر، حتی کشتی و هواپیماهای جمهوری اسلامی را به بهانه حمل‌ونقل سلاح مورد تجسس قرار دهند.

اما اقدامات دولت آمریکا محدود به آنچه قرار است بر طبق این مصوبه در آینده پس از امضای آن توسط رئیس جمهوری آمریکا به مرحله اجرا درآید، نیست. از وقتی‌که ترامپ بر سرکار آمد، تلاش نموده است با محوریت عربستان به یک اتحاد سیاسی از دولت‌های منطقه علیه جمهوری اسلامی شکل دهد و پیشرفته‌ترین تسلیحات را در اختیار آن‌ها قرار دهد. دولت آمریکا برای تحقق استراتژی خود و چنانچه منافعش ایجاب کند، حتی می‌تواند ، جمهوری اسلامی و دولت‌های منطقه‌ای را به یک درگیری نظامی مستقیم با یکدیگر بکشاند. درعین‌حال همان‌گونه که در طول چند هفته اخیر شاهد بودیم. کوشیده است دامنه تحرکات نیروی دریایی جمهوری اسلامی را در خلیج‌فارس محدود کند. تمام این اقدامات اجزاء تشکیل‌دهنده همان استراتژی هستند که مصوبه کنگره نیز خواهان تحقق آن است. بنابراین برخلاف ادعای رئیس مجلس، مصوبه اخیر کنگره آمریکا، دربرگیرنده اقدامات جدید و گاه جدی است و می‌تواند عواقب متعدد اقتصادی و سیاسی برای جمهوری اسلامی در برداشته باشد. البته جمهوری اسلامی به روال گذشته تلاش خواهد کرد تمام فشارهای امپریالیسم آمریکا را مستقیم و غیرمستقیم به توده‌‌های مردم ایران منتقل کند. سال‌هاست که این کشمکش و منازعه میان جمهوری اسلامی و دولت آمریکا ادامه یافته و رژیم حاکم بر ایران،همواره کوشیده است فشارهای ناشی از این درگیری به‌ویژه تحریم‌های اقتصادی را بر گرده توده مردم ایران قرار دهد.

این منازعه که ناشی از اهداف و مقاصد توسعه‌طلبانه،‌ تجاوزکارانه و جاه‌طلبانه طرفین درگیری است، به‌سادگی حل نخواهد شد و باگذشت هرروز عواقب وخیم‌تری برای مردم ایران به‌بار خواهد آورد.

توده‌های مردم ایران در هر فرصتی مکرر اعلام کرده‌اند که مخالف مقاصد توسعه‌طلبانه امپریالیستی و پان‌اسلامیستی هستند. آن‌ها مکرر مداخله جمهوری اسلامی را در عراق، سوریه، لبنان، یمن و دیگر کشورهای منطقه محکوم کرده‌اند و خواهان پایان یافتن این سیاست تجاوزکارانه، شده‌اند. جمهوری اسلامی اما کمترین ارزشی برای نظر مردم ایران و خواست آن‌ها قائل نیست. ده‌ها میلیون تن از مردم ایران بیکار، گرسنه و فقیرند، دستمزد کارگران ماه‌ها به تعویق می‌افتد، اوضاع اقتصادی ازهم‌گسیخته و سطح معیشت عموم توده‌های مردم به‌شدت تنزل یافته است. جمهوری اسلامی اما حاصل دسترنج توده‌های کارگر و زحمتکش ایران و تمام درآمدهای حاصل از نفت و گاز را صرف مخارج نظامی و توسعه‌طلبی پان‌اسلامیستی در منطقه می‌کند. هیچ تغییری در این اوضاع رخ نخواهد داد، جز این‌که طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش به پا خیزند و جمهوری اسلامی و تمام جناح‌ها و باندهای آن را سرنگون و جاروب کنند.

متن کامل نشریه شماره ۷۴۶ در فرمت پی دی اف

 

 

POST A COMMENT.