دولتهای بورژوایی از آگاهی تودههای مردم هراس دارند. آنها همواره کوشیدهاند طبقات فرودست را در ظلمت و ناآگاهی نگاه دارند. نفع طبقاتی بورژوازی ایجاب میکند که حقیقت از چشم تودههای کارگر و زحمتکش پوشیده بماند تا آنها را در انقیاد و اسارت نگهدارند. از اینرو تمام وسایل و روشهای ممکن را به خدمت میگیرند تا مانع از آن شوند، حقیقت برملا شود و تودهها آگاه گردند.
همین واقعیت که بر سیاست داخلی دولتها جاری و حاکم است، به عرصه سیاست خارجی نیز بسط مییابد و به عریانترین و رسواترین شکل، خود را در روشها و شیوههای پیشبرد و تحقق اهداف سیاست خارجی آنها، در دیپلماسی سری، به نمایش میگذارد.
دولتهای سرمایهداری، در مناسبات خارجی خود، همه چیز را با ادعاهای موهوم امنیت و منافع ملی، به دور از چشم مردم، در خفا پیش میبرند. بدون اطلاع و آگاهی مردم در پشت درهای بسته مذاکره و بده و بستان دارند. قراردادهای مخفی امضا میکنند. به توطئه، آدمکشی و جاسوسی علیه یکدیگر متوسل میشوند. قرار و مدار تدارک جنگها و اشغال سرزمینهای دیگران را میگذارند. بازارهای جهان را میان خود تقسیم میکنند و تودههای زحمتکش مردم از آنچه که در پشت درهای بسته و در زد و بندها و مذاکرات سری آنها گذشته است، بیخبر میمانند.
افشای صدها هزار سند وزارت دفاع و خارجهی دولت آمریکا توسط سایت ویکیلیکس که از اوایل سال جاری میلادی آغاز گردید، با انتشار موج جدید مکاتبات سفارتخانهها و کنسولگریهای آمریکا در یک ماه اخیر، انعکاس گستردهای در سراسر جهان یافت. این افشاگریها هم اکنون به یکی از مهمترین مسایل سیاسی مورد بحث در میان دولتها، رسانهها و مردم سراسر جهان تبدیل شده است.
اهمیت این مسئله در کجاست که این همه واکنش را برانگیخته است؟ چه چیزی در این اسناد نهفته است؟ تا چه حد اسنادی واقعاً سریاند؟ تا چه حد ابعاد دیپلماسی مخفی را بازتاب میدهند؟ چه عواملی در انتشار آنها دخیلاند و سرانجام تودههای مردم چه چیزی باید از این افشاگریها بیاموزند؟
ویکیلیکس از سال ۲۰۰۶ که به عنوان یک سایت اینترنتی راهاندازی شد، کار خود را با افشاگریهای سیاسی آغاز نمود. از سازماندهندگان این سایت به جز افرادی محدود اطلاعاتی انتشار نیافته است. تنها اعلام شده است که ویکیلیکس به عنوان یک سازمان “غیر انتفاعی رسانهای جدید بینالمللی” در سوئد به ثبت رسیده است و توسط گروهی از روزنامهنگاران، مخالفین دولت چین، ریاضیدانها و فعالین عرصههای کامپیوتر اداره میشود. وقتی که این سایت راهاندازی شد، اعلام نمود که هر مدرکی که جنبه خبری داشته باشد و نتواند در رسانهای رسمی چاپ شود، انتشار خواهد داد. حیطهی کار خود را عمدتاً افشای رژیمهای سرکوبگر در آسیا، کشورهای بلوک پیشین شوروی، منطقه خاورمیانه و آفریقا اعلام نمود. اما در عین حال گفت که به مردم تمام مناطق برای افشای رفتار غیر اخلاقی دولتها و شرکتها کمک خواهد کرد. پیش از افشاگریهای چند ماه اخیر، موارد متعددی از افشاگریهای منفرد در مورد دولتها، شرکتها، احزاب و افراد داشت که به گفتهی دستاندرکاران این سایت به حدود ١٠۰ مورد شکایت و پرونده انجامیده است. در سال ۲۰۰۸ صدها سند در مورد فعالیتهای یک بانک سوئیسی انتشار داد که به تعطیل موقت سایت انجامید. در جریان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تعداد زیادی از نامههای الکترونیکی، عکسها و آدرسهای سارا پلین، نامزد معاونت ریاست جمهوری از حزب جمهوریخواه را که جنجال بزرگی در آمریکا ایجاد نمود، افشا کرد. یکی دیگر از افشاگریهای مهم آن، افشای دستورالعمل عملیاتی در ارتباط با نحوه رفتار با زندانیان بازداشتگاه گوانتانامو بود. افشاگریهای متعددی در مورد رژیمهای سرکوبگر آفریقا انجام داد و در سال ۲۰۰۹ جایزهی رسانهای سازمان عفو بینالملل به خاطر افشای قتلها و آدمکشیهای فراقانونی در کنیا به این سایت تعلق گرفت. شهرت این سایت با افشاگریهایش علیه جنگ آمریکا در عراق و افغانستان فوقالعاده افزایش یافت. در آوریل سال ۲۰۱۰ ویدئویی از کشتار ۱۲ غیر نظامی از جمله دو خبرنگار رویترز توسط هلیکوپترهای آمریکایی در عراق در سال ۲۰۰۷ را انتشار داد که فرستندههای تلویزیونی سراسر جهان آن را پخش کردند. در ماه ژوئیه، یک مجموعه نزدیک به ۷۷ هزار سند از اقدامات جنگی نیروهای نظامی آمریکا در فاصله ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ را در افغانستان منتشر ساخت که اسناد متعددی از آن به افشای جنایتهای جنگی و کشتار مردم غیر نظامی اختصاص یافته بود. در اکتبر سال جاری نیز حدود ۴۰۰ هزار سند دیگر را در مورد جنگ آمریکا در عراق، این بار هماهنگ با سازمانهای رسانهای مهم جهان علنی کرد. در نوامبر ۲۰۱۰ ویکیلیکس اعلام نمود که ۲۵۱ هزار سند از مکاتبات ۲۷۴ سفارتخانه و کنسولگری آمریکا با وزارت امور خارجه این کشور را انتشار خواهد داد که تاکنون تنها بخش کوچکی از آنها انتشار یافته است و منجر به بازداشت مدیر سایت، ژولیان آسانژ گردید.
تا جایی که روشن است این اسناد واقعی هستند و دولت آمریکا نیز آن را انکار نکرده است. اولین سؤالی که پیرامون این اسناد پیش میآید، این است که این اسناد حقیقتاً تا چه حد محرمانهاند و تا کجا افشاگر ماهیت دیپلماسی سری دولتها. اسناد انتشار یافته عموماً مکاتبات روزمرهای هستند که سفارتخانههای هر کشوری با وزارت امور خارجه کشور خود دارد. محتوای این مکاتبات در برگیرندهی حیطهی وسیعی از گزارشات کم اهمیت تا مسایل فوقالعاده مهم است که در طبقهبندی دیپلماسی سری بر آنها مهر به کلی سری زده میشود. تا جایی که این اسناد توسط ویکیلیکس علنیشدهاند، موارد بسیار محدودی را میتوان یافت که در زمره اسناد به کلی سری جای گیرند. اسناد مربوط به جنگ در عراق و افغانستان عموماً آنچه را بازگو میکنند که قبلاً به اشکال مختلف از طریق رسانهها علنی شده بودند. این که ارتش آمریکا دست به چه جنایات فجیعی میزند و افراد غیر نظامی را به قتل میرساند، تعداد افرادی که در عراق به قتل رسیدهاند، هزاران تن بیش از رقمیست که رسماً اعلام شده است، دار و دستههای فاسد حاکم بر عراق و افغانستان چگونه دزدی و غارت میکنند، سران آنها جوخههای مرگ و ارتشهای خصوصی در اختیار دارند، با جمهوری اسلامی ایران زد و بند دارند، جمهوری اسلامی دخالت آشکار در این کشورها دارد و حتا نیروهای شبه نظامی وابسته به آن در عراق، عملیات نظامی انجام میدهند و دهها و صدها مورد دیگر مسایل پوشیدهای نبوده و نیست. این که در خاورمیانه، عربستان، شیخنشینهای حاشیه خلیج، بحرین، ابوظبی و امثالهم اصلیترین منابع تغذیه مالی گروههای اسلامگرای سنی، القاعده، طالبان و لشکر طیبه هستند، پوشیده نبوده و نیست. این که دولتهای عربی منطقه، عموما در بلوکبندی مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند و همسو با اسرائیل خواهان دخالت نظامی و جنگ آمریکا علیه جمهوری اسلامی هستند، آشکار بوده و هست. این که دستگاه جاسوسی امپریالیسم آمریکا حتا در درون کشورها و سازمانهای بینالمللی دوست و مورد اعتماد دولت آمریکا نیز اقدام میکنند، به دبیر کل سازمان ملل هم اطمینان ندارد، مراکز حساس کشورهای همپیمان خود را شناسایی و تحت مراقبت قرار میدهد، این که دولت آمریکا با دولتهای همپیمان خود تضاد و اختلاف دارد و شرکتهای انحصاری رقیب انحصارات آمریکایی را تحت کنترل قرار میدهد و دهها هزار سندی که پیرامون این مسایل انتشار یافته، به دفعات در رسانههای کشورهای سرمایهداری مورد بحث، اظهار نظر و تحلیل قرار گرفته است. اما به جز در مواردی بسیار محدود، نمیتوان از مذاکرات، زد و بندها، و توافقات مهم سیاسی، نظامی و اقتصادی که همواره میان دستگاه دیپلماسی آمریکا با دولتهای دیگر و شرکتها و انحصارات آنها در جریان است، اثری پیدا کرد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اسناد به کلی سری از این مجموعههای انتشار یافته کنار گذاشته شدهاند. یا توسط آنهایی که این اسناد را در اختیار ویکیلیکس قرار داده و یا توسط گردانندگان این سایت و روزنامههای دست اندرکار انتشار آنها.
با این وجود آیا این بدان معناست که افشای این اسناد فاقد اهمیتاست؟ به هیچوجه.
انتشار این اسناد در همین محدوده، لااقل گوشههایی از فجایع دیپلماسی سری را بر مردم سراسر جهان آشکار میسازد و نشان میدهد که چگونه دولتهای سرمایهداری، حقیقت را از چشم مردم پنهان میدارند، به آنها دروغ میگویند، در پشت درهای بسته مذاکره میکنند و تصمیم میگیرند، بدون این که توده مردم از آنها آگاه شوند. در عین حال این اسناد، بر صحت موضعگیریها و تحلیلهای به ویژه سازمانهای رادیکال و کمونیست در مورد سیاستهای ارتجاعی دولت آمریکا و عموم دولتهای سرمایهداری و نقش دیپلماسی سری در سیاست خارجی این دولتها برای در ناآگاهی نگاه داشتن تودههای مردم، مهر تأیید میزنند. بنابراین تا این حد که به بیداری و آگاهی مردم کارگر و زحمتکش یاری میرسانند و نقش دیپلماسی سری را در سیاست خارجی دولتها برملا میکنند، حائز اهمیتاند.
از همین روست که دولت آمریکا شدیداً بر سر افشای این اسناد واکنش نشان داد و به رغم ادعاهای عوامفریبانه خود در مورد جریان آزاد اطلاعات و رعایت آزادی بیان و نشر، نتوانست آن را تحمل کند. سران و مقامات دولت آمریکا همگی انتشار این اسناد را محکوم کردند و اقدامات متعددی را برای توقف آنها به مرحله اجرا درآوردند.
سرویس اطلاعاتی آمریکا در یک نامهی سری، سایت ویکیلیکس را تهدیدی برای ارتش آمریکا معرفی نمود. با انتشار اسناد، وزیر خارجه آمریکا انتشار آنها را محکوم کرد و آن را باعث ایجاد اختلاف میان کشورهای جهان اعلام نمود. وزیر دفاع این کشور انتشار این اسناد را باعث به خطر افتادن جان سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان دانست و گفت: این اقدام لطمه به حیثیت و اعتبار آمریکاست. رئیس کمیتهی امنیت ملی مجلس نمایندگان، ویکیلیکس را خطری جدی و آشکار معرفی نمود که امنیت آمریکا را مورد تهدید قرار داده است. اعضای کنگره آمریکا خواهان تعیین این سایت به عنوان یک سایت تروریست خارجی شدند. حتا سخن از اعدام دست اندرکاران این سایت به میان آوردند. مشاور امنیت ملی کاخ سفید با صدور بیانیهای اعلام کرد که افشای اطلاعات طبقهبندی شده، زندگی آمریکاییان و شرکای ما را به خطر انداخته و امنیت ما را مورد تهدید قرار داده است. سرانجام، مقامات آمریکایی درخواست نمودند که انتشار بقیه اسناد متوقف شود. یک سخنگوی ویکیلیکس این پیشنهاد را رد کرد و گفت: “اگر ثبات دنیا بر روی دروغ و فریب استوار است، زمان آن رسیده که پایههای این ثبات اندکی به لرزه درآید.”
دولت آمریکا با آغاز انتشار آخرین سری اسناد، اقدامات عملی خود را برای متوقف ساختن آنها تشدید کرد. سرورهای ارائه دهندهی خدمات به این سایت پی در پی مورد حمله قرار گرفتند و یا زیر فشار دولت آمریکا از ارائه خدمات خودداری کردند. مؤسسات بانکی، حسابهای سایت را بلوکه کردند. اما اقدام جدیتر، دستگیری مدیر سایت بود که از پیش تدارک آن دیده شده بود. آنگونه که اکنون برخی رسانهها خبر میدهند، سازمان جاسوسی آمریکا طراح ماجرایی بود که توجیه دستگیری وی شود. این ماجرا آنگونه که روزنامههای سوئدی به نقل از گزارش پلیس این کشور، خبر آن را منتشر کردهاند از این قرار است که یک زن سوئدی به نام آنا که در دانشگاه اوپسالا مشغول به کار است، با ارسال یک ای – میل به مدیر این سایت و معرفی خود به عنوان یک فعال سیاسی و حقوق زنان، روزنامهنگار و علاقمند به کشورهای آمریکا لاتین و غیره از وی دعوت میکند که در اجلاس “جنبش برادری” یک سازمان مسیحی وابسته به حزب سوسیال دمکرات سوئد، سخنرانی کند. این دعوت پذیرفته میشود و در ۱۴ اوت، ژولیان آسانژ، در این اجلاس حضور مییابد. وی در منزل آنا ساکن میشود و گویا در دو مورد با یکدیگر رابطهی سکسی برقرار میکنند. در جریان سخنرانی، سر و کله زن دیگری به نام سوفیا به عنوان عکاس پدیدار میشود که خود را علاقمند به فعالیت ویکیلیکس و در ارتباط با حزب پیرات معرفی مینماید. او را به منزل خود دعوت میکند و همان ماجرا در این جا نیز تکرار میگردد. دو روز بعد، آنا و سوفیا که گویا برای نخستین بار در همین اجلاس با هم آشنا میشوند با یکدیگر تماس تلفنی میگیرند، و هر دو روز ۲۰ اوت به پلیس مراجعه میکنند و اظهار میدارند که قربانی سوء استفاده جنسی شدهاند. مدیر سایت ویکیلیکس تحت تعقیب قرار میگیرد. تا جایی که برخی منابع خبری و روزنامهنگاران قضیه را دنبال کردهاند، روشن شده است که آنا از همکاران نزدیک فراریان کوبایی در آمریکاست که سرنخ آن در دست سازمانهای جاسوسی آمریکا “سیا” است. آنا را یک عامل سیا معرفی کرده و تمام ماجرا را صحنهسازی سازمان جاسوسی آمریکا برای به دام انداختن مدیر سایت ویکیلیکس میدانند. خود وی تا پیش از بازداشتاش اظهار نظر مشخصی در مورد اصل ماجرا نکرد و تنها در مصاحبه با شبکه خبری الجزیره گفت: “طرح این مسایل بخشی از کارزار تخریبی علیه ویکیلیکس است.”
روز ۱۸ نوامبر دادگاهی در سوئد دستور دستگیری وی را به اتهام تجاوز و خشونت جنسی صادر کرد. وکیل سوئدی وی میگوید: “پلیس بینالملل یک روز پس از آن که این سایت اقدام به بزرگترین افشاگری خود کرد، حکم بازداشت وی را به اجرا گذاشت… این گمان وجود دارد که برخی از کشورها میخواهند وی را به آمریکا تحویل دهند. سوئد این مسیر را کوتاه میکند.” بدون علت نبود که دادگاه انگلیس، جایی که او خود را به پلیس معرفی نمود، از آزادی وی به قید وثیقه خودداری نمود و او را در بازداشتگاه نگه داشت. رد پای سازمانهای جاسوسی و دیپلماسی سری دولتها به وضوح بر سر همین ماجرا نیز دیده میشود. ادامهی ماجرا به تصمیم دولت انگلیس موکول میگردد.
بر سر اسناد افشا شده، یک سؤال مهم هنوز بدون جواب مانده است. این اسناد توسط چه کسانی و با چه هدفی در اختیار سایت ویکیلیکس قرار گرفته است؟ بعید به نظر میرسد، آنگونه که اکنون شایع است، تمام نقل و انتقال این اسناد توسط یک نفر انجام گرفته باشد. تضادهای درونی هیئت حاکمهی آمریکا و حتا دولتهای رقیب میتواند در این میان نقش داشته باشد. اقدامات گروههایی از هکرها را هم که در توهم جریان آزاد اطلاعات اند و مخالف انحصار اطلاعات هستند، نمیتوان نادیده انگاشت. اما اصل قضیه هر چه باشد، در هر حال یک چیز مشخص است. انتشار این اسناد نتیجهی نوعی از هم گسیختگی در درون دولت آمریکا و طبقه حاکم بر این کشور است که به درون دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، نظامی و دیپلماتیک آن نیز رسوخ کرده است. این خود نتیجه بحرانهای متعدد و نارضایتیهای مردم آمریکاست که امپریالیسم آمریکا اکنون با آنها روبروست.
دولت آمریکا عجالتاً یک سرباز به نام برادلی منینگ را به اتهام استفادهی غیر مجاز و افشای اطلاعات طبقهبندی شده بازداشت کرده است. بر طبق اسنادی که در ویکیپدیا انتشار یافته است، یکی از هکرهای معروف به نام آدریان لامو، اطلاعاتی از این فرد در اختیار دستگاه اطلاعاتی آمریکا قرار داده و گفته است در یکی از گفتگوهای اینترنتی با منینگ وی مسئولیت انتقال اسناد را به ویکیلیکس پذیرفته است. یک مقاله در واشنگتن پست میگوید: منینگ توهمی به سیاست خارجی آمریکا نداشت و بر این عقیده بود که اسناد دیپلماتیک، زد و بندهای سیاسی پشت پرده و جنایتکارانه را افشا میکند و امیدوار بود که افشای ویدئوها به یک رسوایی بزرگ بیانجامد و به مباحثات و مناظرات جهانی و اصلاحات بیانجامد. ویکیلیکس از تأیید هویت منینگ به عنوان منبع فاش شدن اسناد امتناع نموده است.
در هر حال، قضیه هر چه باشد، از جنبه افشای دیپلماسی سری دولتهای سرمایهداری حائز اهمیت است. وقتی که تودههای کارگر و زحمتکش مردم ایران اخباری از این اسناد را از طریق رسانهها میشوند و میبینند، میتوانند دریابند که وقتی در یک دولت بورژوازیی به اصطلاح “قانونمدار” نظیر آمریکا، دیپلماسی سری در همین محدودهی کوچک انتشار و افشای این اسناد، چه فجایعی به بار آورده است، در یک رژیم بی قانون و کاملاً استبدادی بورژوایی، از نمونه جمهوری اسلامی چهها میگذرد. رژیمی که تمام موجودیتاش، بر اختناق، استبداد، کشتار، فریب، توطئه و دروغ استوار است، دیپلماسی مخفی آن، بی نهایت سری و فاجعهبار است. به نحوی که مردم ایران حتا کمترین اطلاعات واقعی از سیاست خارجی این رژیم به دست نمیآورند. این رژیم دائماً در حال زد و بند و معامله با دولتهای دیگر است، بدون این که مردم ایران از آنها آگاه شوند. این رژیم همواره در توطئهها، کشتارها و ترورها در سراسر جهان نقش داشته و دارد، اما مردم ایران از آنها بیخبرند. این رژیم، همه ساله میلیاردها دلار از حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران را صرف سازماندهی گروههای اسلامگرا در کشورهای مختلف و دخالت و نفوذ در کشورهای دیگر برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خودمیکند، اما کلامی هم در مورد آن به مردم ایران گفته نمیشود.
دیپلماسی سری، ابزاری در دست طبقات ارتجاعی، در خدمت منافع آنها و علیه منافع تودههای زحمتکش مردم در سراسر جهان است. منافع طبقه کارگر و عموم تودههای زحمتکش مردم در برافتادن رسم دیپلماسی سریست. از همین روست که برای نخستین بار در تاریخ بشریت، این طبقه کارگر بود که دیپلماسی سری را ملغا اعلام نمود و نخستین اقدام انقلاب کارگری و سوسیالیستی روسیه در دوران لنین در عرصه سیاست خارجی، لغو دیپلماسی سری و افشا و لغو تمام قراردادهای اسارتبار و جنایتکارانه تزاریسم بود.
این اصل که دیپلماسی سری باید برافتد، از سالهای پیش در بخش سیاست خارجی برنامهی سازمان فدائیان (اقلیت) جای گرفته است. در برنامه سازمان ما آمده است: باید “رسم دیپلماسی مخفی و سری برافتد و عموم مردم از تمام مناسبات، مذاکرات عقد قراردادها و پیمانها با دول دیگر آگاهی داشته باشند.” بورژوازی هرگز دیپلماسی سری را ملغا نخواهد کرد. سازمان فدائیان (اقلیت) که خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار فوری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان ایران است، لغو دیپلماسی سری را اصل سیاست خارجی حکومت شورایی اعلام کرده است.
نظرات شما