هپکو بار دیگر به اعتصاب و تجمع و تظاهرات خیابانی دست زد. هپکوی مبارز که اواخر سال گذشته (دی ماه ۹۵) خوش درخشید و در رویارویی مستقیم با طبقه حاکم و در یک مبارزۀ آشکار و بیواسطه سیاسی علیه دولت، در تمام کشور یگانه بود و جنبش طبقه کارگر را گام بسیار مهمی به جلو سوق داد،اواخر شهریور ماه بار دیگر به اعتصاب و تجمع و اعتراض خیابانی دست زد و خیابانهای اراک را زیر گامهای استوار خود به لرزه افکند. هپکو این بار اما تنها نبود، دوشادوش و بازو در بازوی آذراب به خیابان آمد و آن یگانه را به یگانگی با رفقای آذرابی خود مبدل ساخت.
اعتراضات پرشور و مشترک کارگران کارخانههای هپکو و آذراب در واپسین روزهای شهریور ماه، ورود آنها با پرچمها و پلاکاردهای مستقل کارگری به خیابانها و میادین شهر اراک از یک سو، تهاجم وحشیانه و بیرحمانۀ نیروهای سرکوب و ضدشورش، شلیک گاز اشکآور به صورت کارگران و ضرب و شتم آنها از سوی دیگر، یکبار دیگر نه فقط بیرحمی و زورگویی طبقه سرمایهدار حاکم و دولت این طبقه علیه طبقه کارگر را به نمایش گذاشت، بلکه این واقعیت را نیز بار دیگر به اثبات رساند که جریان زندگی و رویارویی ناگزیر طبقه کارگر با طبقه سرمایهدار در پیکار مرگ و زندگی، پیوسته بر تجارب کارگران و جنبش کارگری میافزاید، اتحاد و همبستگی میان کارگران گستردهتر و مستحکمتر میشود، جنبش طبقه کارگر مشکلات و کمبودها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد، بیبدیل و استوار در مسیر بالندگی خود گام میزند و راه را برای پیروزیهای آیندۀ خود هموار میسازد.
پس از اعتراضات پرشکوه هپکو در دی ماه سال گذشته که یکی از خواستهای مهم کارگران تعیین تکلیف با کارفرما (علی اصغر عطاریان) و بازگرداندن مالکیت و ادارۀ هپکو به دولت بود، سازمان خصوصیسازی که سال ۸۵ هپکو را تنها به قیمت ۱۵ میلیارد تومان به این شخص واگذار کرده بود، مجبور شد هپکو را به سرمایهدار دیگری، این بار به قیمت فقط ۱۰ میلیارد تومان واگذار نماید. بدین ترتیب هپکو از ۱۳ خرداد ۹۶ به شرکت “هیدرواطلس” واگذار شد. این شرکت نیز متعهد شد تمام معوقات مزدی و بیمهای کارگران را بپردازد. اما چیزی نگذشت که کارفرمای جدید هپکو نیز مانند سلف خود، بهرغم وعدههایی که داده بود، به تعهدات خود عمل نکرد و بدین ترتیب دور جدید اعتصابات و اعتراضات کارگران هپکو آغاز شد. هپکو روزهای ۱۲ و ۱۳ تیر وارد اعتصاب شد. کارگران مبارز هپکو بار دیگر از محل کارخانه تا ساختمان استانداری و میدان مرکزی شهر اراک دست به راهپیمایی زدند. مقامات دولتی استان مرکزی و مدیریت شرکت با این هدف و خیال خام که به اعتراض کارگران پایان دهند، سراسیمه در ۱۵ تیر تصمیم گرفت کارگران را به مدت دو هفته به مرخصی اجباری بفرستد. سراسیمگی به حدی بود که این موضوع در ساعات پایانی شب و از طریق شبکههای اجتماعی به کارگران اطلاع داده شد به نحوی که حتا شماری از کارگران بیخبر از این تصمیم، در محل توقف همیشگی سرویس حملونقل کارخانه حاضر میشوند و چون از سرویس کارخانه خبری نمیشود، با هزینۀ شخصی راهی کارخانه و با درهای بسته روبرو میشوند.
با این ترفند و تاکتیک اما نمیشد کارگران آگاه و مبارز هپکو را از مبارزه برای دستمزدهایی که دست کم چهار ماه به تعویق افتاده بود بازداشت. کارگران هپکو نه فقط دست از مبارزه نشستند بلکه این بار همراه رفقای خود در آذراب دست به اعتصاب و تجمع و راهپیمایی زدند. کارگران آذراب که روز دوشنبه ۲۷ شهریور، همزمان با برگزاری مجمع عمومی شرکت آذراب برای تعیین هیئتمدیرۀ جدید، با خواست پرداخت دستمزدهای معوقه دست به اعتصاب و تجمع زده بودند، روز ۲۸ شهریور نیز راهی خیابانهای اراک شدند و جاده اراک – تهران را مسدود کردند. کارگران هپکو نیز در اتحاد و همبستگی با آذراب دست به اعتصاب زدند و با تجمع در زیر پل بختیاری و بستن مسیر راهآهن، بار دیگر به طرح مطالبات خود پرداختند. رژیم ضدکارگری حاکم که از اتحاد کارگران به وحشت افتاده بود، از ترس گسترش اعتصاب و اعتراض به دیگر صنایع و کارخانههای اراک، لشگری از نیروهای انتظامی و گارد ویژه ضدشورش مجهز به پیشرفتهترین سلاحها را به مقابله با کارگرانی فرستاد که تنها مزد نپرداخته خویش را طلب کرده بودند. مزدوران سرکوبگر با خشونت و وحشیگری به ضرب و شتم کارگران پرداختند. صبح روز ۲۹ شهریور، بهرغم آنکه دو کارخانه آذراب و هپکو به محاصره نیروهای سرکوب تا به دندان مسلح درآمده بود، اعتصاب و اعتراض کارگران ادامه یافت و پاسداران منافع طبقه حاکم با توسل به قهر و خشونت بیشتر و پرتاب گاز اشکآور، وحشیانه به جان کارگران افتادند و با ضربات باتوم و مشت و لگد، کارگران آذراب را به سمت کارخانه عقب راندند. شمار زیادی از کارگران زخمی شدند، صورت کارگر جوانی غرق در خون شد. چهار کارگر بازداشت شدند که بعدا آزاد شدند. بهرغم عقبنشینی کارگران به درون کارخانه، اما نیروهای ضدشورش و مزدوران جیرهخوار رژیم، ضرب و شتم و شلیک گاز اشکآور را تا درون کارخانه ادامه دادند.
درگیری موقتا پایان یافت. ظواهر امر چنین نشان میداد که طبقه سرمایهدار و دولت این طبقه در این مصاف ودرگیری پیروز شده است. کارگران را عقب رانده است. تجمع کارگران را پراکنده ساخته است. شمار زیادی را مصدوم و مجروح ساخته است و با وعدۀ رسیدگی به خواست کارگران، اوضاع را آرام ساخته است!
اوضاع اما به طور واقعی چنین نبود و چنین نیست. این فقط ظاهر قضیه بود که کام طبقه سرمایهدار و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن را موقتا شیرین میساخت. در اساس اما کارگران آذراب و هپکو پیروز میدان این نبرد بودند و دشمان خود را عقب راندند. سخنان کارگر شجاع و مبارز هپکو در تجمع روز اول مهر ماه مقابل استانداری چه در بیان رنجها و نابرابریها و گرسنگی و فقر و فلاکتی که صاحبان سرمایه بر کارگران و خانوادههای کارگری تحمیل کردهاند، چه در بیان این واقعیت طبقاتی که دست پلیس و استاندار در دست سرمایهداران و دزدهاست و تمام دستگاه بوروکراتیک نظامی موجود حافظ منافع آنهاست، چه در مخالفت با استفاده ابزاری از دین و “امام حسین” علیه کارگران و تحمیق مردم و صرف پولهای هنگفت در لبنان و سوریه در حالیکه کارگر در گرسنگی به سر میبرد و نمیتواند مخارج و مایحتاج خانواده خود را تهیه کند تماما حاکی از آگاهی سیاسی کارگران هپکو و نمایندگان آنهاست. کارگر آگاه و شجاع هپکو، تنها یک روز بعد از سرکوبگری و اقدامات وحشیانه مزدوران سرمایه علیه کارگران در دو جمله کوتاه دولت دینی و تمام سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی را زیر سوال برد. باتوم و گاز اشکآور و سرکوب قهری نتوانسته و نمیتواند این آگاهی رشد یابنده را زائل سازد! درعینحال کارگران هپکو و آذراب تنها نماندند. جنبش کارگری به حمایت از مبارزات و خواستهای کارگران این دو واحد صنعتی برخاست و اقدامات سرکوبگرانه و خشونتآمیز نیروی گارد ویژه علیه کارگران را به شدت محکوم کرد. علاوه بر سازمانها و احزاب سیاسی کمونیست و چپ، تمام تشکلهای کارگری و فعالان کارگری معلمان، نویسندگان، گروههایی از دانشجویان و سایر فعالان حقوق اجتماعی، این عمل جنایتکارانه را محکوم کردند.
سندیکای کارگران شرکتواحد اتوبوسرانی تهران و حومه، با صدور اطلاعیهای در ۳۱ شهریور، برخورد خشونتآمیز با کارگران آذراب و هپکو را به شدت محکوم کرد و از تمام تشکلهای مستقل کارگری و نهادهای مدنی و دانشجویی و معلمان خواست که اینگونه اعمال را محکوم کنند و جامعه را به اتحاد علیه زورگویان دعوت نمود. سندیکای کارگران شرکتواحد از حق اعتراض و تجمع دفاع کرد و خواستار رسیدگی به وضعیت کارگران و محاکمه کارفرمایان این دو کارخانه شد. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه نیز با صدور اطلاعیه ای در همین تاریخ، سرکوب کارگران هپکو و آذراب را قویا محکوم کرد و “حافظان نظام سرمایهداری” را، به فوران خشم طبقه کارگر که هیچکس را یارای مقاومت در برابر آن نخواهد بود، هشدار داد. سندیکای کارگران هفتتپه ضمن حمایت از مطالبات کارگران، بر منافع واحد طبقاتی کارگران تاکید نموده و همه کارگران را به اتحاد و همبستگی و مبارزه برای نان و آزادی و یک زندگی شایسته فرا خواند.
افزون بر این، اعتصاب، تجمع و راهپیمایی متحدانه آذراب و هپکو با واکنشهای دیگری در درون کارخانهها که مؤیّد تعمیق و تقویت اتحاد و همبستگی کارگران است همراه بود. کارگران کارخانه “ایرالکو” واقع درکیلومتر ۵ جاده اراک – تهران نیز ضمن محکوم کردن ضرب و شتم کارگران آذراب و هپکو، همبستگی خود را با آنها اعلام نموده و خواستار برخورد قاطع با مسببین این اقدامات خشونتآمیز شدند. صدها کیلومتر آن طرفتر، کارگران شرکت آلومینیمسازی ایران در هرمزگان نیز ضمن حمایت از کارگران آذراب و هپکو، همدردی و همبستگی خود را با این کارگران اعلام نمودند ، اقدامات سرکوبگرانه علیه آنها را محکوم ساختند و خواستار برخورد قاطع با مسببین ضرب و شتم کارگران شدند. کارزار حمایت از کارگران و محکومیت ضرب و شتم آنان چنان گسترده و فراگیر شد، که سرکوبگران را به غلط کردن واداشت. حتا تشکلهای وابسته به حکومت از نوع شوراهای اسلامی کار و برخی نمایندگان مجلس نیز سرکوب قهرآمیز کارگران راتقبیح کرده، آن را “ناشایست” خواندند و خواهان “دلجویی” از کارگران شدند.
به سرعت ،این بحث و قضاوت که اگر دستمزد کارگران به موقع پرداخت میشد، این حوادث رخ نمیداد، فضای جامعه را پر کرد. در این فضا نه فقط حق به کارگران داده شد، بلکه همه جا عمل کارفرما و دولت در تعویق پرداخت دستمزدها و سرکوب کارگران محکوم شد! چنین بود که برخی مقامات دولتی استان مرکزی، از “تعلل” صاحبان این دو واحد صنعتی و “عدم پایبندی به تعهدات قانونی” سخن گفتند. بهرغم سرکوب و اعمال قهر و زور علیه کارگران آذراب و هپکو وپیروزی ظاهری طبقه حاکم ، اما فضای سیاسی جامعه سرشار از حمایت از کارگران شد تا آن جا که فرماندهی انتظامی استان مرکزی مجبور شد در شبکه تلویزیونی استان حاضر شود و بابت برخورد صورت گرفته از کارگران عذرخواهی کند. بنابراین پیروز این ماجرا، نه دولت که کارگران بودند. دولت به سرعت تن به عقبنشینی داد.
در جلسات پیدرپی بالاترین مقامات دولتی دخیل در موضوع مانند وزرای صنعت و معدن، کار، اقتصاد و روسای بانک مرکزی، سازمان خصوصیسازی، مدیرعامل سازمان تامین اجتماعی و بالاترین مسئولان دولتی استان، وضعیت کارگران و دو کارخانه هپکو و آذراب مورد بررسی قرار گرفت. بلافاصله بخشی از طلب کارگران به حساب آنها واریز شد. از پی آن خبر بازداشت مدیرعامل آذراب منتشر شد. از سازمان خصوصیسازی خواسته شد بر عملکرد صاحبان این دو کارخانه و پرداخت دستمزدهای عقبافتاده نظارت کند. استاندار مرکزی به کارگران وعده داد، دولت و استانداری مرکزی تا رفع مشکلات واحدهای تولیدی و تنگناهای کارگری صنایع استان در کنار کارگران خواهد بود!
و سرانجام دولت تسهیلاتی برای ادامهکاری این دو واحد صنعتی در نظر گرفت. سخنان وزیرکار بهرغم آنکه تلویحا کارگران را تهدید کرد که نباید “ثبات” و “امنیت” موجود را بهم بریزند، اما به آشکارترین شکلی عقبنشینی دولت را به تصویر کشید. او گفت “ما به عنوان دولت وظیفه داریم مشکلات کارگران را رفع کنیم…. و نمیتوانیم به صرف خصوصی بودن شرکت، کارگران را به حال خود رها کنیم چرا که خصوصیسازی آنها نیز توسط دولت انجام شده است”
این سخنان علی ربیعی وزیرکار روحانی که بیان روشنی از عقبنشینی دولت است، بسیار مهم است. سخنان ربیعی اعتراف به این واقعیت است که مسئول مستقیم و بیواسطه خصوصیسازیها و وضعیت وخیمی که برای کارگران ایجاد شده، دولت است. خصوصیسازی فقط در آذراب و هپکو نیست و مشکلات و تنگناهای کارگری فقط به این دو واحد خلاصه نمیشود. کجاست که خصوصیسازی نشده باشد؟ کجاست که پرداخت دستمزد کارگر به تاخیر نیافتد؟ کجاست که ظلم و استثمار و زورگویی و فشار به نهایت خود نرسیده باشد؟ به معادن نگاه کنید، به صنایع فولاد نگاه کنید، به برق و مخابرات نگاه کنید، به پتروشیمیها نگاه کنید، به کشت و صنعتها نگاه کنید، همه جا همین بساط استثمار خشن و حداکثری، زورگویی سرمایه و احجاف در حق کارگران پهن است. همهجا کارگران به اسارت در آمده و به قعر فقر و گرسنگی و فلاکت افکنده شدهاند. در تمام این رشتهها و هرجا که دولت آن را به بخش خصوصی واگذار نموده، اوضاع وخیمتر شده و کارگران این بخشها به نسبت بیشتری با مشکل اخراج، عدم پرداخت دستمزد ومزایا، دستمزدهای پایین،معوقات بیمه ای و تشدید فشار کار و غیره و غیره روبرو شدهاند. در قبال تمام این مسائل، علاوه بر صاحبان فعلی این بخشهای واگذار شده، دولت نیز باید پاسخگوی باشد. در قبال وضعیت وخیم و فشارهای شدیدی که پس از واگذاری کشت و صنعت هفتتپه به بخش خصوصی برای کارگران این شرکت بوجود آمده دولت باید پاسخگو باشد، به کارگران معدن سنگآهن بافق و چادرملو و معادن زغالسنگ کرمان، سمنان و گلستان، علاوه بر صاحبان فعلی آنها، دولت باید پاسخگو باشد! کارگران میتوانند به دولتی که درحال عقبنشینیست، ضربات بعدی را وارد کنند و آن را وادار سازند یا خود اداره امور این بخشها را بر عهده بگیرد یا سرمایهداران بخش خصوصی را قانوناً موظف سازد لااقل دستمزد و مزایای کارگران را کامل و بموقع پرداخت کنند، سهم بیمه کارگران را به موقع به حساب سازمان تأمین اجتماعی واریز کنند و در صورت سرپیچی از آن، بازداشت و محاکمه و به جریمههای سنگین محکوم شوند. مساله کارگران آذراب و هپکو مساله اکثریت بسیار بزرگی از کارگران و مساله طبقه کارگرایران است. اگر که کارگران هپکو و آذراب در اراک دست به اعتصاب و اعتراض خیابانی میزنند، نه فقط کارگران تمام واحدهای صنعتی اراک مانند ماشینسازی، آزمون صنعت، نورد آلومینیم، کمباینسازی، آلومرول، واگنپارس، ایرانپتک و دیگر کارخانهها و موسسات تولیدی و خدماتی باید به یاری کارگران این دو واحد برخیزند و مانند کارگران آلومینیم در هرمزگان و کارگران ایرالکو (اراک)، اتحاد و همبستگی خود را با کارگران هپکو و آذراب اعلام کنند، بلکه وظیفه سایر کارگران است که به یاری هم بشتابند و با اتحاد و همبستگی خود به مقابله با طبقه سرمایهدار و دولت این طبقه برخیزند.
جمعبندی
اعتصابات و اعتراضات خیابانی و متحدانه کارگران هپکو و آذراب، حمایتهای وسیع و نسبتا گستردهای که از این کارگران بعمل آمد و نتایجی که این اعتصابات و تظاهرات برای کارگران بهبار آورد، همگی حاکی از رشد بیشاز پیش روحیه اعتراضی کارگران، تقویت اتحاد و همبستگی در میان کارگران و گسترش اعتصابات فراکارخانهایست. حمایت و پشتبانی تشکلهای کارگری و فعالان کارگری بویژه دو سندیکای کارگران شرکتواحد و کارگران هفتتپه، حمایت و پشتیبانی و همبستگی کارگران کارخانه الومینیم ایرالکو (اراک) و کارخانه آلومینیم (هرمزگان) بار دیگرنشان داد که مبارزه کارگران با سرمایه داران از حد مبارزه دریک کارخانه منفرد فراتر رفته است. این مبارزات به نحو روشنی جهتگیری جنبش کارگری به سمت مبارزات رشتهای و ضرورت ایجاد تشکلهای فراکارخانهای و رشتهای را نشان داد و درعین حال براین واقعیت صحه گذاشت که درگیری های میان کارگران وسرمایه داران درکارخانه های منفرد ، بیش ازپیش خصلت درگیری های بین دو طبقه را به خود می گیرد. اتحاد و همبستگی کارگران هپکو و آذراب، همبستگی کارگران آلومینیم المهدی (هرمزگان) و ایرالکو (اراک) با هپکو و آذراب، رویداد در نوع خود بسیار مهمیست که تکرار و تعدد آن، کمک شایانی به پیشرفت جنبش کارگری خواهد کرد. ایرالکو و المهدی، سمبلهایی از اتحاد و همبستگی کارگری هستند و در جریان اعتصابات اخیر و مشترک هپکو و آذراب کارگران این دو واحد، یکی در اراک و یکی در هرمزگان، هر دو آذرابی و هپکویی شدند. اینها نمونههای کوچک، اما نشاندهنده پیشروی جنبش کارگری است. جنبش طبقاتی کارگران در حال پیشروی است و آرام آرام در مسیر بالندگی خود حرکت میکند. این پیشرویهای جنبش کارگری در این مقطع خاص با عقبنشینی دولت در زمینه خصوصیسازی همراه شده است. این عقبنشینی از این جهت نیست که دولت در سیاستهای خود به فرض تجدید نظر کرده باشد، بلکه از این واقعیت سرچشمه میگیرد که بحرانهای متعدد نظم حاکم، جمهوری اسلامی را در موقعیت بسیار وخیم و شکننده ای قرار داده و از جنبش طبقه کارگر به شدت هراسناک ساخته است. رویدادهای اخیر نه فقط یکبار دیگر شجاعت و نترسی کارگران، بلکه وحشت دستگاه حکومتی از خیزشها و برآمدهای تودهای و گسترش اعتصابات کارگری را نشان داد. ترس در میان کارگران تقریبا مفهوم خود را از دست داده و کارد به استخوان رسیده است. کارگر چیزی برای از دست دادن ندارد. محافظهکاری بخاطر ترس از اخراج و بیکاری پیوسته در حال کاهش و فرو ریختن است. سخنان نماینده مبارزکارگران هپکو تنها یک نمونه و بیانگر جسارت و نترسی و درعین حال نفرت عمیق طبقه کارگر از رژیم سرمایهداری حاکم است که روزگار کارگران را سیاه کرده است.
افزون بر این، همدردی و حمایت سایر اقشار زحمتکش از کارگران پیوسته در حال افزایش است. خشم و نارضایتی در میان این اقشار بیشازپیش افزایش یافته و متراکم تر شده است. نطفههای اتحاد و همکاری میان کارگران و زحمتکشان در حال شکلگیریست. اینها همه روندهای مثبتیست که امروز در جامعه جاری است. روندهایی که در ادامه خود و با اعتلاء مبارزات، توازن قوا را به سود انقلاب و طبقه کارگر بکلی برهم خواهد زد. این جهتگیریها و تحولات ادامه خواهد یافت تا طبقه کارگر با کسب آمادگی بهتر و بیشتر و متشکلتر، در یک پیکار طبقاتی، تمام نظم موجود را به زیر کشد، قدرت سیاسی را به چنگ آورد و دولت شورایی کارگران را مستقر سازد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۵۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما