اکنون کمتر کسی حتا در مجموعه هیات حاکمه ایران هست که بر اوضاع وخامت بار و تلاطمات درونی جمهوری اسلامی اذعان نداشته باشد. این شرایط، به ویژه بعد از خیزش انقلابی جوانان سلحشور و توده های ستمدیده در دیماه ۹۶ به طور فزاینده ای شدت یافت. وضعیت موجود که برآمد یک بحران انقلابی در جامعه است، طی هفته ها و روزهای اخیر به طرز آشکارتری در بیان مواضع جناح های درون هیئت حاکمه و دستگاه دولتی بازتاب داشته است. شرایط ویژه ای که به روشنی روند از هم گسیختگی درونی هیئت حاکمه ایران را بازتاب می دهد.
سخنان اخیر حسن روحانی از جمله تازه ترین نمونه آن است. روحانی با توجه به انتقادها و فشارهای عدیده ای که از طرف جناح رقیب و بعضا حتا نیروهای معتدل و اصلاح طلب مواجه است، روز چهارشنبه ۱۶ اسفند در نشست هیات دولت گفت: “ضربه به دولت ضربه به نظام است، بعضی ها فکر می کنند که اگر دولت تضعیف شود، نهادهای دیگر تقویت می شوند، اینطور نیست؛ ما امروز در یک کشتی نشسته ایم و اگر بخشی از کشتی تخریب شود، همه کشتی با هم غرق می شویم”.
آنچه را که حسن روحانی در هفته گذشته مطرح کرد، پیش از این عناصر شاخص هر دو جناح نظیر محسن رضایی، احمد توکلی و سعید حجاریان با تعبیر روند “سقوط” و “فروپاشی” نظام هشدار داده بودند. بحرانی که بهزاد نبوی نیز طی یک مصاحبه با روزنامه اعتماد خطاب به “همه میانه روها و اعتدالگرایان اعم از اصولگرا، مستقل و اصلاح طلب” هشدار داده است که “حل مشکلات موجود بسیار با اهمیت تر از منافع گروهی و جناحی است” و اگر چنین نشود باید منتظر “احتمال تکرار ناآرامی های اخیر” باشیم.
بحران و ازهم گسیختگی درونی جمهوری اسلامی اما، بسیار فراتر از اظهارنظرهای فوق است. همزمان با سخنان حسن روحانی، سایت های “رویداد” و “بهار” نیز با تعابیر بحران “بی اعتمادی”، “نشنیدن صدای اعتراضات مردم” و اینکه نظام دیگر “ظرفیتی برای هزینه کرد در اختلاف و تفرقه و تنش هایی سیاسی و اجتماعی ندارد”، تلویحا روند فروپاشی جمهوری اسلامی را هشدار داده اند. سایت الف متعلق به احمد توکلی -از نیروهای شاخص اصولگرایان- نیز به نوعی تشدید تلاطمات درونی نظام را بازتاب داده است. این سایت در مورد بحران حاکم بر جمهوری اسلامی نوشته است: ناهم خوانی شدید بین مسیرهای نظام مدیریت کشور و مردم موجب نگرانی شدید است. اعتراضات دیماه نمونه روشن تولد جریانی در بین مردم بود که دیگر علاقه ای به ملاحظه اختلاف مشی معین بین دو جریان اصلی قدرت ندارند. اعتراضات آینده به احتمال زیاد در مسیر خشونت بیش از پیش و بدون کمترین مدیریت پیش خواهد رفت”.
سخنان هشدارگونه حسن روحانی، ابراز نگرانی شخصیت ها و سایت های مشخص حکومتی از وضعیت موجود، جملگی بیانگر روند فروپاشی و شکاف عمیق در درون طبقه حاکم است. بحرانی که از دیرباز در تار و پود نظام ریشه داشت و اکنون با توجه به خیزش انقلابی جوانان و توده های زحمتکش در دیماه گذشته و نیز به تاسی از اعتصابات روز افزون کارگران و اعتراضات پراکنده توده ای در شهرهای مختلف به صورت یک بحران انقلابی سر باز کرده و عملا جمهوری اسلامی را در معرض از هم گسیختگی درونی قرار داده است.
سخنان حسن روحانی، خصوصا آن بخش از سخنان وی که خود را سخنگوی بلافصل نظام و مردم معرفی می کند و می گوید: “اگر بناست کسی از طرف ملت سخنگو باشد، این رئیس جمهور است که منتخب مردم بوده و می تواند بهترین سخنگو از طرف مردم، مطالبات و خواست مردم باشد”، اگرچه در نگاه اول بیانگر تعمیق شکاف در جمهوری اسلامی است، اما در همان حال بیان یک هشدار جدی نیز است. هشداری به کل هیات حاکمه ایران، البته نه فقط به نیروهای منتقد هیات دولت، بلکه به همه جناح های درون طبقه حاکم از اصولگرا گرفته تا نیروهای به اصطلاح معتدل و اصلاح طلب نیز هست. یک هشدار جدی نسبت به از هم گسیختگی درونی رژیم و ناتوانی نظام در پاسخگویی به انبوه مطالبات تلمبار شده کارگران و توده های فقر زده که اکنون به صورت خشمی انفجارگونه در زیر پوست جامعه جاری است. خشمی نهادینه شده که نمایی از آن، طی اعتراضات خیابانی جوانان و توده های وسیع مردم در دیماه ۹۶ آشکار شد و اکنون به رغم فروکش کردن فاز نخست آن اعتراضات علنی و خیابانی، هر آن ممکن است با شدت و حدت بیشتری سر باز کند. یک نارضایتی عمومی و خشمی انفجارگونه که محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین و رهبر “اصلاح طلبان” حکومتی نیز با تاکید بر وجود “یک نوع نارضایتی عمیق در کشور” نسبت به شعله ور شدن دوباره آن ابراز نگرانی کرده است.
وضعیتی که اکنون جمهوری اسلامی در آن دست و پا می زند، دیگر چیزی نیست که فقط سازمان های کمونیست، عناصر آگاه جامعه و نیروهای مبارز و انقلابی بر آن تأکید داشته باشند. آنچه را که سازمان ما به عنوان یک سازمان کمونیست طی سالیان متمادی بر آن تأکید داشت و در هر برهه زمانی با تحلیل مشخص و متکی بر فاکت های معین همان دوره بر ماهیت ضد مردمی و اصلاح ناپذیر بودن نظام جمهوری اسلامی پای می فشرد، اکنون نه فقط برای توده های میلیونی، که برای بسیاری از نیروهای ظاهراً اصلاح طلب درون حاکمیت نیز مشخص شده است. آنچه را که محمد خاتمی با عنوان “نارضایتی عمیق در کشور” بر آن تاکید دارد، ریشه در چهار دهه سرکوب، چهار دهه تحمیل بی حقوقی، چهار دهه تحمیل فقر و فلاکت بر توده ها و عدم پاسخگویی بر انبوه مطالبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان است. یک نارضایتی همگانی که سبب جدایی عموم توده ها از هیات حاکمه و به طور اخص گسست معنادار نیروهای جوان و تحصیلکرده از جریان “اصلاح طلبی” و “اصلاح طلبان” حکومتی ست که در اعتراضات خیابانی دیماه گذشته به صورت همگانی در جامعه تبلور یافت. گسستی که بیش از همه برای “اصلاح طلبان” حکومتی سنگین و آزار دهنده بوده است.
اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی با شکل گیری یک جریان ریاکار موسوم به “اصلاح طلبان” حکومتی، دست کم طی دو دهه توانست استمرار خود را در میان بخش وسیعی از لایه های مرفه خرده بوژوازی و توده های ناآگاه جامعه مشروعیت بخشد. در واقع جریان “اصلاح طلبی” درون حاکمیت، دست کم طی بیست سال گذشته به یکی از ابزارهای اصلی بقای جمهوری اسلامی تبدیل شد. سازمان ما، از جمله اولین سازمان های کمونیستی بود که از همان آغاز شکل گیری “اصلاح طلبان” حکومتی، پیگیرانه در افشای ماهیت دروغین آنان همت گماشت. با نوشتن ده ها مقاله در نشریه کار و ده ها مصاحبه رادیو، تلویزیونی نقش مخرب “اصلاح طلبان” حکومتی را در ایجاد توهم و استمرار بخشیدن به حاکمیت استبدادی جمهوری اسلامی تشریح و بازگو کرد. در ادامه همین تلاش های پیگیرانه بود که سازمان فدائیان (اقلیت) در گزارش سیاسی ارائه شده به کنفرانس چهاردهم سازمان، طی تحلیلی جامع و روشن اعلام کرد: “جناح موسوم به اصلاح طلب جمهوری اسلامی، پایه اصلی طبقاتی حفظ نظم سرمایه داری و جمهوری اسلامی است. این جریان، با تکیه بر نفوذ گسترده خود در میان قشر خرده بورژوازی… توانسته است یک توازن طبقاتی و سیاسی به نفع جمهوری اسلامی و حفظ بقای آن شکل دهد. درهم شکستن این توازن برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برپایی یک انقلاب اجتماعی ضروری است”.(۱)
خیزش انقلابی توده های ستمدیده ایران در دیماه ۹۶ با طرح شعار “اصلاح طلب، اصولگرا- دیگه تموم ماجرا” عملا به این سطله بیست ساله “اصلاح طلبان” حکومتی پایان داد. هیئت حاکمه ایران آن بخش از مشروعیتی را که از قَبلِ جریان “اصلاح طلبی” برای خود کسب کرده بود، به یکباره از دست داد. اعتراضات وسیع توده ای در دیماه گذشته نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسلامی بود. اعتصابات گسترده کارگری، اعتراضات علنی زنان علیه حجاب اجباری، تجمعات مکرر معلمان، بازنشستگان و مالباختگان در یک سال گذشته و مهمتر از همه خیزش انقلابی توده های مردم ایران در دیماه عملا در مسیر تغییر توازن قوا به نفع طبقه کار و توده های زحمتکش پیش رفته است. وضعیت موجود سبب شد تا بحرانهائی که از دیر باز بر جامعه حاکم بود، تبدیل به یک بحران انقلابی شود. از آنجاییکه برون رفت از هر بحران انقلابی راه کارهای انقلابی را طلب می کند، این بحران تاثیرات مستقیم خود را در دو سو گذاشته است. در یک سو، کارگران، زنان، معلمان، روشنفکران و دیگر نیروهای کنشگر درون جامعه عملا وارد فاز نوینی از اعتصاب، اعتراض و مبارزه علیه جمهوری اسلامی شده اند. در سوی دیگر، گستردگی اعتراضات کنونی و اتخاذ تاکتیک های مختلف مبارزاتی توسط کارگران و توده های معترض، سبب تعمیق بحران در بالایی ها و در نتیجه موجب آشکار شدن از هم گسیختگی درونی هیئت حاکمه ایران شده است.
وضعیت کلی جامعه، فقر و فلاکت حاکم بر زندگی کارگران و توده های زحمتکش مردم، و روی آوری آنان به مبارزات علنی و رو در رو با رژیم، بیش از هر زمان دیگری هیات حاکمه ایران را به وحشت و سراسیمگی کشانده است. سرنشینان کشتی جمهوری اسلامی که تا بیش از این بر دریای نسبتاً آرام توده ها شناور بودند، اکنون با وحشت به امواج خروشان و سهمگین دریای توده ها می نگرند. هرچند خامنه ای “ناخدا”ی مستبد و خودرأی کشتی ترک برداشته جمهوری اسلامی همچنان چشم و گوش خود را بر واقعیات موجود بسته و مبارزات کارگران و زنان ایران را “حقیر” می خواند. حسن روحانی اما، با توجه به روند از هم گسیختگی درونی نظام و پیامد آن غرق شدن کشتی جمهوری اسلامی در دریای متلاطم توده ها سراسیمه به همگان هشدار داده است: “ما امروز در یک کشتی نشسته ایم و اگر بخشی از کشتی تخریب شود، همه کشتی با هم غرق می شویم”.
(۱): گزارش سیاسی کمیته اجرایی سازمان به کنفرانس چهاردهم سازمان فدائیان (اقلیت) که به تصویب اعضای شرکت کننده در کنفرانس رسید. این گزارش به عنوان یک سند سازمانی در نشریه کار شماره ۷۰۳ نیمه دوم مهرماه ۹۴ درج شده است.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۵ در فرمت پی دی اف
نظرات شما