یکسال مبارزه پیگیر و اعتصاب های مکرر کارگران هفتتپه که هر بار با مشتی وعده پوچ و تکراری موقتا دچار وقفه میشد، تا واپسین روزهای سال ۹۶ ادامه یافت. هفتتپه با وعدههای دروغ کارفرما، احضارها و بازداشتهای گسترده و بازجویی کارگران پیشرو و برخی فعالان سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه به سال ۹۷ پا گذاشت. دستمزد بهمن و اسفند، پاداش و عیدی مطالباتی بود که طبق وعده کارفرما، پرداخت آن میبایستی از نخستین روز کاری سال ۹۷ آغاز گردد که باز هم به آن عمل نشد.
کارگران هفت تپه و سندیکای آنها میدانستند و آموخته بودند که جز با اتحاد و اعتصاب و مبارزه متشکل نمیتوانند حق خود را بگیرند. بنابراین راهی جز اعتصاب و مبارزه وجود نداشت بویژه آنکه شایعه فروش زمینهای کشاورزی نیز قوت گرفته بود. هفت فروردین، هفتتپه وارد اعتصاب شد. بعدازظهر همان روز مدیریت سعی در بارگیری شکر موجود در انبار شرکت را داشت که کارگران جلو این کار و خروج شکر را گرفتند. هشت فروردین اعتصاب همه بخشهای شرکت را فرا گرفت. وقتی کارفرما و سایر مسئولین شرکت از توجه و پاسخ به خواستهای کارگران امتناع کردند، کارگران به سمت “کوی ایلام” و محل مسکونی “رستمی” و “اسد بیگی” و سایر مسئولین شرکت دست به راهپمایی زدند. بادیگاردها و محافظان مسلح این دو با کارگران درگیر شدند و حتا به سوی آنها تیراندازی کردند. کارگران در ادامه اعتراضات خود، نهم فروردین در برابر فرمانداری دست به تجمع زدند که شماری از کارگران بازداشت شدند و در همان حال که معاون فرماندار و همدست کارفرما، وعدههایی به کارگران میداد، همدست دیگر او در دادستانی شوش برای حدود ۲۰ کارگر اخطار کتبی میفرستاد! کارگران احضار شده صبح روز مقرر (۱۱ فروردین) به دادستانی شوش مراجعه کردند که به آنها گفته شد دادستانی تعطیل است، اما بعدازظهر همانروز نیروهای انتظامی و امنیتی با ادعای عدم حضور کارگران در دادستانی و با در دست داشتن حکم جلب کارگران، تعدادی از کارگران پیشرو و فعالان اعتراضات کارگری هفتتپه را در محل شرکت و تعداد دیگری را در محل سکونتشان بازداشت کردند.
این بازداشتها و دستگیریها روز بعد نیز ادامه یافت. مدیریت شرکت همچنین در یک لیست اسامی، ۲۰ تن از کارگران را ممنوعالورود اعلام کرد وباشیوه های گوناگونی تلاش کرد میان کارگران تفرقه ایجاد کند. شمار زیادی از فعالان و اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه جزو احضارشدهها، بازداشتیها و ممنوعالورودیها بودند.
سرانجام پس از این سرکوبهای گسترده، کوره بخار به زور سرنیزه و نیروی انتظامی در ۱۲ فروردین روشن شد!
مدیریت شرکت و همدستان آن در دستگاههای عریض و طویل دولتی، از جمله نیروهای انتظامی و امنیتی، بر این خیال بودند که بعد از سرکوب و خشونت و وحشیگری و بیرحمی علیه کارگران و بعد از بازداشتها و احضارهای گسترده، قادرند کارگران را مرعوب و به تمکین وادار سازند. اما این نخستین بار نبود که کارگران هفتتپه مشمول سرکوب و احضار و بگیر و ببند میشدند. مدیریت شرکت وسرکوبگران حامی آن شاید هنوز نمیدانند گذشته است آن زمانی که شاید میشد کارگران هفتتپه را با این اقدامات مرعوب ساخت و یا میان آنها تفرقه انداخت.
کارگران هفتتپه متحدند و تا حد امیدوارکنندهای توسط تشکل مستقل خود متشکل شدهاند. کارگر متشکل را نمیتوان مرعوب ساخت و از میدان بدر کرد. کما اینکه بهرغم روشن کردن کوره بخار توسط نیروی انتظامی شوش، کارگران شیفت بعدازظهر همان روز، از حضور در محل کار خودداری کردند.گرچه هر ده کارگربازداشتی که به زندان دزفول منتقل شده بودند باسپردن وثیقه و فیش حقوقی موقتاًآزادشدند، اما مانند نماینده کارگران اسماعیل بخشی، حق ورود به شرکت را ندارند. بنابراین مبارزه بهخاطر دستمزدهای عقبافتاده، برای رفع بازداشتها، لغو احکام جلب کارگران، برداشتن منع ورود کارگران، بازگشت به کار همه کارگران و پایان پروندهسازی و پیگردهای قضایی و امنیتی در هفتتپه ادامه دارد. یک خواست مهم کارگران هفتتپه، بازگرداندن مالکیت و اداره امور شرکت به بخش دولتیست و تا این خواست محقق نشود، کشت و صنعت هفتتپه روی آرامش به خود نخواهد دید.
سرکوب خشونتبار توام با احضارها و بازداشتهای گسترده، یک بار دیگر خصومت ذاتی کارفرما و مدیریت شرکت نیشکرهفتتپه با کارگران پیشرو و تشکل مستقل کارگران هفتتپه را نشان داد. احضار و پیگرد و بازداشت کارگران پیشرو هفتتپه البته موضوع تازهای نیست. حتا پیش از اعلام موجودیت سندیکا در آبان ۸۷، پیشروترین و آگاهترین کارگران هفتتپه که در جمعها و کمیتههای خود متشکل شده بودند و بعدا خود از موسسین سندیکا و عضو هیات مدیره آن بودند، در معرض پیگرد و آزار دائمی نیروهای امنیتی قرا رداشتند. با این همه انکار نمیتوان کرد ایجاد تشکل مستقل و تودهای و اعلام موجودیت سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه خار درشتی بود در چشم مدیریت شرکت و صاحبان سرمایه. ده سال پیش تلاشهای مذبوحانه صاحبان سرمایه و حامیان دولتی آنها و توطئه مدیریت برای جلوگیری از شکلگیری این سندیکا بهجایی نرسید. اقدامات سرکوبگرانه بعدی آنها برای از هم پاشاندن و قلع و قمع سندیکا نیز با شکست روبرو شده است. تشکلی که توسط خود کارگران پایهریزی و ایجاد شد در پرتو فعالیت کارگران آگاه و حمایت توده کارگران بهرغم تلفات و افتوخیزهایش دوام آورد. این سندیکا در طول ده سالی که از فعالیت آن میگذرد توانسته است تاثیرات بسیار مثبتی نه فقط در میان کارگران هفتتپه و مبارزات آنها و آگاهسازی و تشکلیابی کارگران برجای بگذارد، بلکه این تاثیرات مفید و مثبت در مقیاس کل جنبش کارگری نیز تعمیم یافته است. تجربه این ده سال نشان داده است که کارگران هفتتپه به اهمیت تشکل در نقطه تولید و حفظ آن و به اهمیت مبارزه متشکل پیبردهاند. هزاران کارگر کشت و صنعت نیشکر هفتتپه، رسمی یا غیررسمی عضو این سندیکا هستند، برگرد آن حلقه زدهاند و در برابر هجوم سرمایه و عمال دولتی آن، از سندیکا و رهبران آن حمایت میکنند. اگر مبارزات متشکل کارگران هفتتپه استمرار یافته و تا بدان حد پیش رفته است که امروز زنان کارگر همدوش مردان وارد صحنه مبارزه شدهاند و اگر در این شرکت آگاهی سیاسی کارگران و گرایش به کنترل کارگری واداره امور کارخانه پدیدار و تقویت شده است،همه در پرتو کارِ آگاهگرانه و متشکل کارگران پیشرو است. همین قضاوت و ارزیابی عینا در مورد سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه نیز صادق است. در حال حاضر فشارها و پیگردهای امنیتی و پلیسی علیه کارگران آگاه و پیشرو هفت تپه و فعالان سندیکا، تشدید شده است. این گروه از کارگران از همه سو تحت فشارند. اما در عوض تودههای کارگر هفتتپه که همواره حامی و پشتیبان کارگران پیشرو و فعالان سندیکای خود بودهاند، هیچگاه آنها را تنها نگذاشته و تنها نمیگذارند چرا که آنها در عمل به مضمون واقعی این گفته نغز پی بردهاندکه “کارگر منفرد هیچ است و کارگر متشکل همه چیز” دفاع از کارگران پیشرو، دفاع از تشکل و کار متشکل است، تنها با اتحاد و تشکل است که میتوان بر پراکندگی مبارزات و اعتصابات کارگری غلبه کرد و سرمایهداران را درمقیاس بزرگتر و عمومی عقب راند. بنابراین، این موضوع حائزاهمیت جدیست که کارگران در تمام واحدهای تولیدی و خدماتی متشکل شوند و مبارزات متشکلی را سازمان دهند. چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است.
اما در شرایطی که دیکتاتوری عریان و استبداد مذهبی بر جامعه حاکم است، در شرایطی که سندیکا و هر گونه فعالیت مستقل تودهای سندیکایی غیرقانونی است، در شرایطی که ارتجاع حاکم حق آزادی تشکل را به رسمیت نمیشناسد و اجازه شکلگیری و فعالیت علنی و تودهای اینگونه تشکلها را نمیدهد، و در شرایطی که فعالان سندیکا را به اتهامهای واهی به زندان و حبسهای طولانی مدت محکوم میکند، بدیهیست که کارگران دست روی دست نگذارند و به اشکال دیگری از سازماندهی روی آورند. اگر که ارتجاع حاکم اجازه نداده و اجازه نمیدهد در کنار دو سندیکای کارگری هفتتپه و شرکت واحد، چهار و یا چهل سندیکای کارگری دیگر بوجود آید، در عوض کارگران پیشرو نیز راههای دیگری برای متشکل شدن کارگران جستجو کرده و به آن عمل کردهاند. هر کارگر پیشرو و هر فعال کارگری تنها بر پایه شرایط عینی محیط کار خویش و البته با استفاده از تجارب جنبش کارگری، دست به کار ایجاد آن نوعی از تشکل میشود که با شرایط مشخص جامعه منطق باشد. اگر راه فعالیت علنی و تودهای بر او مسدود گردد، کسی اما نمیتواند مانع فعالیت مخفی وی شود. بنابر این ایجاد تشکل در نقطه تولید و تلفیق مناسبی از فعالیت علنی، نیمه علنی و مخفی شرط دوام و بقاء تشکل کارگری در محیط کار است. کمیتههای مخفی کارخانه که متشکل از آگاهترین و پیشروترین کارگران است، مناسبترین شکل تشکل کارگری در شرایط حاضر و مشخص ایران است. تردیدی در این مساله وجود ندارد که به نسبت اعتلاء بیشتر جنبش کارگری، جنبههای مخفی فعالیت این کمیتهها کمرنگتر میشود و در موقعیت انقلابی یا زمانی که آزادیهای سیاسی بر حاکمیت تحمیل شده باشد و ضد انقلاب حاکم از کنترل جامعه و سلطه بر آن ناتوان گردد، به کلی ناپدید میشود.در هر حال این فاکتوریاست که تا حد زیادی تابع توازن قوا خواهد بود. تجربه فعالیت مبارزاتی سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و سندیکای کارگران شرکت واحد نیز گویای این واقعیت است که پس از سرکوبهای گسترده و تلفات سنگینی که رژیم سرکوبگر و آزادیکش جمهوری اسلامی بر این دو سندیکا و فعالان آن وارد ساخت، پرهیز از علنیکاری صرف و تمام عیار و گرایش به مخفیکاری و نیز حفظ و احیای کمیتههای کارگری در بیرون و یا حتا در درون سندیکا تقویت شده است.
کمیتههای مخفی نه فقط در شرایط امروز و محرومیت کارگران از آزادیهای سیاسی قادرند مبارزات کارگران را حول مسائل مشخص و مطالبات روزمره و بیواسطه آنان سازمان داده و متشکل سازند، بلکه به دلیل ساختار انعطافپذیرشان میتوانند پاسخگوی چشمانداز متحول جنبش انقلابی نیز باشند.
نیازی به گفتن نیست که کمیتههای کارخانه در شرایط خفقان و سرکوب کنونی نمیتوانند به تشکل تودهای کارگری تبدیل شوند. اما در شرایط اعتلا بیشتر مبارزه، این مانع از پیش پای کارگران برداشته میشود واین تشکلها با ایجاد پیوند میان خود به تشکلهای تودهای طبقه کارگر تبدیل میشوند.
در عین حال نبایستی این نکته را از نظر دور داشت در حالیکه اتحادیههای کارگری عموما مبارزه طبقه کارگر را در دایره مناسبات بورژوایی موجود محدود میسازند ، کمیتههای کارخانه از این خصوصیت برخوردار هستند که مبارزات و مطالبات طبقه کارگر را عمق و وسعت بخشند و علاوه بر مبارزه برای مطالبات روزمره و اقتصادی، پرچمدار مبارزه سیاسی شوند و در شرایط اعتلای انقلابی به کمیتههای اعتصاب و شوراهای کارگری تبدیل شوند و مبارزات کارگری را نیز از چارچوبهای بورژوایی فراتر برند. تجارب جنبش کارگری در مقیاس جهانی سرشار از این نمونههاست. در جنبش کارگری ایران نیز ماشاهد بودیم که اعتصابات کارگران نفت در سال ۵۷، توسط همین کمیتههای مخفی و کمیتههای اعتصاب سازماندهی و هدایت شد و از پیوند آنها نیز کمیته اعتصاب سراسری نفت شکل گرفت که بعدا به شورای سراسری نفت تبدیل گردید.
لازم به ذکراست که تاکید بر کمیتههای مخفی و تلفیق فعالیت علنی، نیمه علنی و مخفی، به معنای نفی و یا چشمپوشی از تشکلهای علنی و نیمه علنی که تودههای کارگر را در برگیرد نیست. همچنین سازمان ما بهرغم تاکید بر کمیتههای مخفی کارخانه همواره از هر تشکل مستقلی که توسط خود کارگران ایجاد شود – مستقل از هر نامی که داشته باشد- و در راه تحقق مطالبات کارگران مبارزه کند- از نمونه دو سندیکای کارگری در هفتتپه و شرکت واحد – حمایت نموده و حمایت خواهد کرد.
نظرات شما