برطبق گزارشهای انتشار یافته، در اعتراضات مردم عرب استان خوزستان تاکنون دست کم ۴۰۰ نفر دستگیر شدهاند. خبرها حاکی از آن است که اکثر بازداشتشدگان نوجوان هستند. گذشته از آن نیروهای اطلاعاتی و امنیتی شبانه به خانهها و منازل مردم هجوم برده و عدهای را بازداشت کردهاند.
اعتراضات مردم استان خوزستان از ۸ فروردین ۹۷ با تجمع در مقابل ساختمان صدا و سیمای استان خوزستان آغاز شد و بسیار زود به سایر شهرهای خوزستان مانند آبادان، خرمشهر، ماهشهر، عین دو، حمیدیه، کوت عبدالله نیز گسترش یافت. معترضان در روزهای اول خواستار عذرخواهی صدا و سیما بودند ولی با گذشت چند روز نه تنها مسئولان صدا و سیما به این خواسته پاسخی ندادند، بلکه به روال معمول، نیروهای سرکوب رژیم وارد صحنه شدند و با پرتاب گاز اشکآور، شلیک گلولههای پلاستیکی، و ضرب و شتم وحشیانه به مقابله با مردم رفتند. از تعداد مجروحان و کشتهشدگان هنوز اطلاعی در دست نیست. فرمانده نیروی انتظامی در حالی ادعا میکند، کسی در تظاهرات شهرهای خوزستان کشته نشده است که یکی از نمایندههای مجلس میگوید” “شب تا صبح صدای گلوله شنیده میشود”.
در برنامهای در روز دوم فروردین، مجری یکی از برنامههای تلویزیونی، روی نقشه ایران، عروسکهایی را با لباس ملیتهای مختلف در محل زندگی آنها میچسباند، اما کنار نام اهواز، به جای عروسکی با لباس عربی، عروسک دیگری را قرار داد. این سرآغازی شد بر تجمعات و اعتراضات در خوزستان که این برنامه را ادامه سیاستهای تبعیضآمیز و حذفی رژیم در قبال اعراب ایران میدانند. اما در ادامه تظاهرات و گسترش آن، طرح مطالبات دیگر بسیار زود آبشخور نارضایتی مردم را آشکار ساخت. معضلاتی چون مشکل بیکاری، حقوق معوقه کارگران، تبعیض در سیاست استخدامی علیه بومیها، انتقال آب از سرشاخههای کارون، روند تخریب محیط زیست، حق تحصیل به زبان مادری، توقف روند دستگیری فعالین مدنی عرب، تاسیس روزنامه و رسانههای مستقل به زبان عربی و در ادامهی آن آزادی دستگیرشدگان. یعنی آمیزهای از مطالبات اقتصادی و رفاهی، سیاسی، ملیتی و محیط زیستی.
استان خوزستان، طبق سرشماری دو سال پیش با جمعیتی در حدود ۷ / ۴ میلیون نفر، پنجمین استان کشور از نظر جمعیتی است. ۶ / ۳۳ درصد از این جمعیت عرب، ۴ / ۳۲ درصد آن لر، ۹ / ۳۱ درصد آن فارس و بقیه از ملل مختلف هستند. این استان نفتخیز، پس از استان تهران، در تولید ناخالص داخلی، با سهمی ۱۰ درصدی رتبه دوم را داراست و از لحاظ ارزش افزده فعالیتهای صنعتی در رتبه نخست قرار دارد. به گفته نورالله حسنزاده رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان خوزستان در دی ماه ۹۶، خوزستان ۲۳ پتروشیمی دارد که در سال ۱۸ میلیون تن تولیدات دارند. همچنین در این استان، سالانه ۶ / ۳ میلیون تن فولاد خام و ۷۰۰ هزار تن شکر تولید میشود و دارای ۴۰۰ واحد تولید قطعات مورد نیاز نفت، گاز، پتروشیمی و حفاری است. در حالی که در گزارش “مشرق” در تیر ماه ۹۶، بنگاههای اقتصادی و شهرکهای صنعتی این استان، “گورستان ماشینآلات و حصارهای بتونی” توصیف شده است. در بهار ۹۶ نیز، بنا به آمار رسمی، خوزستان با نرخ بیکاری ۳ / ۱۵ درصدی، جزو ۳ استان بیکار کشور قرار داشت. در چشمانداز نیز وضعیت بهتری دیده نمیشود. در ۱۷ اردیبهشت، معاونت حفاظت بهره برداری سازمان آب خوزستان با توجه به کاهش بارندگی و ذخایر آب در دو نوبت به مزارع پرورش ماهی هشدار داده است که آبگیری نکنند و برای سال ۹۷ برنامه ریزی تولید نداشته باشند. مزارعی که برای ۳۰ تا ۳۵ درصد بازار استان و بیش از ۵۰ درصد بازار عراق تولیدات دارد. اجرای این تصمیم، به گفته معاون آبزی پرورش اداره کل شیلات خوزستان، نه تنها بیکاری ۱۵ هزار را در پی خواهد داشت، بلکه منجر به تشکیل یک کانون ریزگرد دیگر در اهواز خواهد شد. همچنین بنا به یکی از اخبار، با توجه به قیمت بالای سوخت لنجها، قرار است رفته رفته ملوانان و ناخداها هم به جمع بیکاران افزوده شوند. بیکاری مزمنی که یکی از علل آن، تبعیض در استخدام نیروهای بومی و غیر بومی است. بنا به ادعای مقامات تنها ۳۰ درصد از مشاغل به غیر بومیان اختصاص دارد، اما مردم خوزستان تجربهای دیگر دارند. گذشته از آن که تمامی شرکتهای نفتی عمدتاً نیروهای غیر بومی را استخدام میکنند. برای نمونه میتوان به اعتراضات بسیاری از اهالی بومی در حد فاصل اهواز تا خرمشهر در آذر ماه اشاره کرد. روستاییانی که در دهه ۷۰ شمسی، به امید توسعه و پیشرفت، زمینهای کشاورزی خود را با قیمتهایی اندک به کارخانههای نیشکر فروختند. یکی از شروط نیز، اسخدام نیروهای بومی در این کارخانهها بود. شرطی که با گذشت بیش از ۲۰ سال، نه تنها از سوی کارخانهداران عملی نشد، بلکه با سوزاندان نیشکر و مصرف بیرویه آب، به تخریب محیط زیست دامن زدند. نمایندگان مجلس اسلامی نیز از سال ۹۵ وعده دادهاند درباره این مسایل و نیز تخلفات مالی و حقوقهای نجومی مدیران “تحقیق و تفحص” کنند!
اما بیکاری تنها معضل این استان نیست. مطالبه دیگر مردم، یعنی پرداخت حقوق معوقه، آینهایست از وضعیت انبوهی از شاغلان، یعنی کارگران. از اعتراضات خیابانی کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز هنوز چندی نگذشته است. اعتراضاتی که با یک اعتصاب ۲۶ روزه همراه بود و با شعارهای متنوعی چون “سفره ما خالیه، ظلم و ستم کافیه”، و “این همه بیعدالتی هرگز ندیده ملتی”. پاسخ رژیم به این اعتراضات، باز هم، یورش شبانه نیروهای امنیتی و سرکوب به منازل کارگران و بازداشت حدود ۱۵ تن از فعالان کارگری، همرا با تهدیدات رئیس کل دادگستری خوزستان مبنی بر “بروز مشکلات بیشتر برای کارگران” در صورت تجمع و شعار دادن بود. رژیم در برابر اعتراضات و اعتصابات کارگران شرکت نیشکر هفتتپه نیز همین شیوه را در پیش گرفت. در سال گذشته، تنها در هفتتپه بیش از ۷۰ کارگر احضار، بازداشت یا زندانی شدهاند و بسیاری از اعضای سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و هیئت مدیره آن، بارها بازداشت شده و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند. این تنها دو نمونه است. به گزارش “عصر جنوب”، کارگران خوزستانی به طور میانگین در سال گذشته هر روز یک تجمع برگزار کردهاند.
در تظاهرات دوم دی ماه ۹۶، حتا پیش از آغاز اعتراضات سراسری، مردم خوزستان در اعتراضات خود خطاب به مسئولان رژیم شعار میدادند: “نفت و گاز و چاپیدی، آب هم که هی دزدیدی، دیگه چیزی نمونده، به خونمون رسیدی”.
شعاری بسیار پرمعنا، زیرا رژیم با تخریب محیط زیست و سوءمدیریت منابع آبی در چهل سال گذشته، حتا آب و هوای قابل تنفس را نیز از مردم این منطقه دریغ کرده است و سلامت آنان را در معرض مخاطرات جدی قرار داده است. در نتیجه انتقال آب رود کارون و سرشاخههای آن طی چندین پروژه عمده به مرکز ایران، تالابها و منابع آبی این استان خشک شده است. علت دیگر را باید در این منطقه در سودجویی و عدم توجه سرمایهداران به محیط زیست و البته حمایت دولتمداران از اقدامات آنان جست. نماینده شادگان در مجلس اسلامی، چند روز پیش گفت، “هم اکنون نیشکر به صورت گسترده آب مصرف کرده و آب شیرین را تبدیل به آب شور میکند، این در حالی است که درهمین نقطه تالاب شادگان و نخلستان خشک است؛ متاسفانه هیچ اولویت بندی مناسبی دراین شرایط صورت نمی گیرد، صنعت نیشکر در شادگان بدون حساب مشخصی آب مصرف می کند.”
بروز ریزگردها در نتیجهی خشک شدن تالابها و منابع آبی این استان، همچون چندین استان دیگر، بارها باعث تعطیلی مدارس و ادارهها، لغو پروازها و ایجاد مشکلات تنفسی برای اهالی این استان شده است. در بهمن ماه یک مقام بهداشتی خبر داد میزان ریزگردها در این استان و برخی از مناطق جنوب غربی کشور “از شاخص فوق بحران” نیز عبور کرده است. به گونهای که گاهی میزان ریزگردها در برخی از شهرهای این استان به بیش از ۶۰ برابر حد مجاز رسیده است. در نتیجه، در شهرهایی مانند اهواز، آبادان و مناطق دیگر خوزستان، تنها در یک روز، گزارشهایی از انتقال صدها نفر به بیمارستانها منتشر میشود. هفته گذشته بود که رئیس دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور در جلسه “ستاد مقابله با خشکسالی در استان خوزستان” با هشدار نسبت به شیوع بیماری وبا و بیماری هپاتیت آ خبر داد. و در برابر اعتراضات و تجمعات مکرر مردم در برابر ساختمان استانداری، در بهمن ۹۵، فرمانده انتظامی خوزستان با صدور فرمانی، هر گونه تجمع در مقابل استانداری را ممنوع اعلام کرد.
با وجود این، در بودجه سال ۹۷، هزینه مقابله با ریزگردها حذف شد و تنها پس از اعتراضات دی ماه بود که با “اجازه” خامنهای و پس از برداشت چهار میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی، تنها ۱۵۰ میلیون دلار از آن به مقابله با ریزگردها اختصاص داده شد؛ آن هم در برابر اختصاص دو و نیم میلیارد دلار جهت فعالیتهای نظامی جمهوری اسلامی و ۱۵۰ میلیون دلار به صدا و سیما برای تولید برنامههایی همچون برنامه شونیستی فروردین ماه امسال.
ریزگردها تنها به سلامتی مردم لطمه نمیزنند. به گفته معاون فنی جهاد کشاورزی دزفول گفت، طبق برآورد اولیه و مشاهده میدانی کارشناسان کشاورزی بروز پدیده ریزگردها در سال زراعی ۹۷ – ۹۶، یک هزار و ۵۰۰ میلیارد ریال به محصولات زراعی و باغی شهرستان دزفول خسارت وارد آمده است.
تبعیض ملی، دستگیری و پیگردهای قضایی فعالان مدنی، توهینهای مکرر و نژادپرستانه رسانههای حکومتی همراه با فقر و ستم و سرکوب مضاعف ناشی از تعلق به یکی از ملیتهای ساکن در ایران، وضعیت عربهای ساکن استان خوزستان را دو چندان هولناکتر کرده است.
روز ۱۸ فروردین، نماینده خوزستان در “مجلس خبرگان رهبری” وحشتزده از اعتراضات مردمی، طی بیانیهای به “مطالبات بهحق” مردم اشاره کرد و با سر هم کردن مزخرفاتی مدعی شد، این مطالبات “زیر سایه پرچم اتحاد اقوام حول محور ولایت فقیه به نتیجه مطلوب خواهد رسید نه با تفرقهافکنی و آتشافروزی توسط دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب”. این آخوند مرتجع، به روال رواج یافته پس از اعتراضات سراسری دی ماه، با اعتراف به “مطالبات بهحق” مردم میکوشد تمامی معترضان را به زیر پرچم “ناسیونالیسم عربی” براند و در تلاشی مضحک، وعده میدهد مسبب تمام مصایب کنونی، یعنی نظام جمهوری اسلامی، حلال مشکلاتشان خواهد بود!
اما زهی خیال باطل. همان گونه که سیر حوادث در خوزستان نشان داد، اعتراضات و خواستههای مردم بسیار زود از مرزهای اعتراض به “توهین ملیتی” و مطالبهی “عذرخواهی سران صدا و سیما” درگذشت و در کنار اعتراض به تبعیضهای ملی و نژادپرستی حاکمان، خواستههای عموم تودههای کارگر و زحمتکش طرح شد. همچون تظاهرات سراسری دی ماه.
از آن گذشته، کارگران آگاه خوزستان بارها نشان دادهاند، در این کارزار مبارزاتی همدرد و همرزم کارگران و زحمتکشان سراسر ایراناند و به هیچ گرایش ارتجاعی اجازه نمیدهند در میان طبقه کارگر و تودههای زحمتکش ایران نفاق افکند. در جریان همین اعتراضات سراسری اخیر بود که سندیکای کارگران شرکتواحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران شرکت کشتوصنعت نیشکر هفتتپه، در اطلاعیه مشترکی با عنوان “با مردم به جان آمده خشونت نکنید” از اعتراضات سراسری مردم حمایت کردند. حتا جمعی از فعالین کارگری شرکت نیشکر هفتتپه با صدور اطلاعیهای در ۱۵ دی ماه ۹۶ با عنوان “فریاد بزنیم: نان، کار، آزادی” ضمن ابراز همبستگی با اعتراضهای سراسری، از تمام “اصناف و سندیکاها و جوامع کارگری” دعوت کردند با شعار “نان، کار و آزادی” در اعترضات و تظاهرات خیابانی شرکت کنند. اعتراض و تظاهرات مشترک و همبسته علیه رژیم و وابستگان رنگارنگش وضعیت وخیم جمهوری اسلامی را نشان میدهد.
متن کامل نشریه کار شماره ٧۶٨ در فرمت پی دی اف
نظرات شما