دشمن ما همین‌ جاست

سال‌های بسیاری است که اعتراضات به ریزگردها، خشک شدن رودها و تالاب‌ها، عدم دسترسی به آب شرب سالم و بهداشتی و در مجموع بحران آب و تخریب محیط زیست در سراسر کشور شدت گرفته است. از جمله این معترضان کشاورزان هستند که بارها اعتراض و تجمع داشته‌اند، اما شاید بتوان تجمعات و راه‌پیمایی کشاورزان استان اصفهان، از اواخر بهمن ماه را نقطه عطف این گونه اعتراضات دانست. ویژگی‌های این اعتراضات را می‌توان چنین برشمرد: نخست، استمرار روزانه آن‌ها؛ دوم، پیوستن تعداد هر چه بیش‌تری از روستاییان مناطق مختلف استان و حتا خانواده‌ها به اعتراضات؛ سوم، عبور سریع از اعتراض به قطع حق‌آبه و انتقال آب زاینده‌رود به یزد و یافتن دشمن اصلی، یعنی سران سیاسی و مذهبی رژیم؛ مانند پشت کردن به نماز جمعه اصفهان و سر دادن شعارِ “رو به میهن، پشت به دشمن”؛ هم‌چنین به‌کارگیری شعارهای اعتراضات دیگر، جلوه‌ایست از استمرار و همبستگی اعتراضات کشاورزان با اعتراضات سراسر ایران.

اعتراضات کشاورزان اصفهان، به روال معمول در جمهوری اسلامی، با یورش نیروهای سرکوب مواجه شد. یگان‌های ضد شورش، پلیس و مأموران امنیتی با گاز اشک‌آور و تفنگ ساچمه‌ای به کشاورزان یورش بردند، بسیاری را زخمی کردند و بسیاری را نیز دستگیر. رژیم به وعده و وعید متوسل شد، اما این نیز بر عزم کشاورزان تأثیری نگذاشت و اعلام کرده‌اند تا “آب نیاد تو رودخونه، برنمی‌گردیم به خونه”.

سران رژیم سال‌هاست می‌کوشند کمبود آب در ایران را به کمبود باران، خشکسالی و حتا مصرف بی‌رویه آب در مصارف خانگی نسبت دهند، و از مردم می‌خواهند که در مصرف آب صرفه‌جویی کنند؛ توصیه‌ای ناشی از بی‌لیاقتی آنان در مدیریت بهینه منابع آبی و از آن مهم‌تر، بی‌ثمر. چرا که ۹۰ درصد آب قابل استحصال ایران صرف کشاورزی، ۷ تا ۸ درصد هم در صنعت مصرف می‌شود. از آن گذشته، کم‌آبی که ناشی از موقعیت اقلیمی ایران است، پدیده‌ی جدیدی نیست. معضل امروز ایران، کم‌آبی نیست، بلکه بحران آب است که مقوله‌ای سیاسی – اجتماعی‌ و ناشی از سوءمدیریت منابع آبی‌ست. با آن که اولین نمودهای بحران آب در دهه چهل شمسی خود را نشان داد، اما رژیم شاه اهمیت حفاظت از منابع آبی را نادیده گرفت. روندی که در چهار دهه گذشته نیز ادامه یافت و سوء مدیریت منابع آبی شتاب بیش‌تری گرفت. این همه به رغم هشدار برخی کارشناسان نسبت به خطر بروز بحران آب، و هشدار سازمان‌های بین‌المللی در میانه دهه هفتاد، مبنی بر ورود ایران به مرحله تنش آبی است.

ایران کشوری خشک و نیمه خشک محسوب می‌شود. طبق آمارهای دومین گزارش “کمیته تغییرات آب و هوایی” جمهوری اسلامی به سازمان ملل، میزان بارش جوی حدود ۴۱۳ میلیارد متر مکعب است که ۲۹۶ میلیارد متر مکعب آن بخار می‌شود. بر اثر این موقعیت اقلیمی بود که از هزاران سال پیش، ایرانیان بخشی از آب باران را در دل زمین ذخیره می‌کردند، زیرا در روش آبخوان‌داری* نسبت به سیستم نگهداری سطحی آب‌ها، میزان کم‌تری از آب تبخیر می‌شود. به ویژه آن که زمین‌های آبرفتی ایران قادر به ذخیره بیش از پنج هزار میلیارد متر مکعب آب، یعنی ۱۲ برابر میزان بارندگی سالانه (بسی بیش‌تر از آبی که پشت سدها ذخیره می‌شود) است و بسیاری از زیرساخت‌های لازم برای بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی هنوز وجود دارند. اما سران رژیم، به جای استفاده از سیستم‌های موجود و هماهنگ با شرایط اقلیمی و بهینه‌سازی آن‌ها، که نیازی به سرمایه‌گذاری‌های کلان نداشتند، به سدسازی‌های پرهزینه و بی‌رویه روی آوردند. طی سه دهه گذشته، پروژه اکثر این سدسازی‌های غیرکارشناسی نیز نصیب سپاه پاسداران و شرکت‌ها و پیمانکاران وابسته به آن گردیده است. پروژه‌هایی با سرمایه‌گذاری‌های کلان و با توجه به عدم شفافیت فعالیت‌های اقتصادی سپاه، به یقین همراه با اختلاس‌های و غارت‌های هنگفت. سدهایی که نیمی از آن‌ها در تقابل با ظرفیت اکولوژیک کشورند. از مجموع ۱۷۷ سد مهم در ایران، ۷۳ درصد کم‌تر از ۴۰ درصد ظرفیت خود ذخیره آب دارند و ۱۷ سد مهم دیگر مانند سدهای دز، کوثر، دامغان، گتوند علیا بین ۴۰ تا ۵۰ درصد پر هستند. سدهایی که برخی از آن‌ها، رودها و تالاب‌های ایران را خشکانده‌اند، هم‌چون رود کارون که زمانی عریض‌ترین و پرآب‌ترین روخانه ایران بود و امروزه به نهر کوچکی تبدیل شده است. این همه به جز آلودگی‌هایی است که اکوسیستم‌ رودها و تالاب‌ها را نابود کرده یا در معرض نابودی قرار داده است.

به اعتراف برخی از مسئولان، به جز تمایل خود دولت برای تظاهر به اقداماتی “بزرگ” برای “خدمت به مردم”، گروه‌های دیگری هم هستند که حتا در شرایط کنونی برای تصویب طرح‌های جدید به دولت فشار می‌آورند. بخشی از آنان، نمایندگان نادان مجلس یا مسئولین جاهل استانی و محلی هستند که هدفی ندارند جز جلب رأی مردم بی‌خبر با نمایش افتتاح سد. نمونه آن تبلیغات تلویزیونی افتتاح سدهای کرخه و گتوند. سد کرخه‌ای که مانع رسیدن حق‌آبه هورالهویزه شده و سد گتوند که بلای جان کارون شده است.

بی‌دلیل نیست یکی از چهره‌های منفور نزد کشاورزان اصفهانی، محمد خاتمی است که با پیگیری‌ها و در دوران کابینه وی، طرح انتقال آب زاینده‌رود به یزد به اجرا درآمد. پروژه‌های انتقال آبی که بر اثر تحولات عمیق بر شرایط اقلیمی و طبیعی منطقه بایستی با دقت بسیار بررسی می‌شدند و با اصول علمی به اجرا درمی‌آمدند. که چنین نشدند.

یکی دیگر از عوامل بحران آب کنونی، سیاست “کشاورزی، محورِ توسعه” و تأکید بر خودکفایی و در نتیجه “تولید محصول به هر قیمت” به جای “توسعه کشاورزی” با استفاده از فن‌آوری‌های نوین، تغییر روش‌های آبیاری یا تغییر الگوی کشت بود. در برخی از مناطق، پیامد این سیاست، استفاده بی‌رویه از منابع آبی زیرزمینی بود؛ یعنی حفر چاه‌های بی‌مجوز و با مجوز. با اجرای این سیاست، برای مثال امروزه با هفت میلیون تن مازاد گندم روبروییم. مازادی که حتا در صورت صادرات فاقد ارزش افزوده و غیر اقتصادی است. چرا که دولت گندم را کیلوئی ۱۲۷۰ تومان می‌خرد، اما ۶۳۸ تومان می‌فروشد تا با قیمت جهانی قابل رقابت باشد. در واقع، ایران گندم صادر نمی‌کند، بلکه “آب مجازی”** صادر می‌کند. گذشته از آن، به اعتراف عیسی کلانتری، وزیر کشاورزی کابینه‌های رفسنجانی و خاتمی و از مشوقان این طرح، فرسایش “سالانه دو میلیون هکتار خاک” هم از دیگر پیامدهای این سیاست بود. طرح توسعه نیشکر در خوزستان که خسارت‌های بزرگی به این استان وارد آورده است، نیز از ابتکارات آقای کلانتری بوده است.

اما هیچ‌یک از این فجایع محیط زیستی موجب نشده است، سران رژیم درس عبرت بگیرند. در برنامه ششم روحانی، هم‌چنان، سیاست افزایش تولیدات کشاورزی روحانی گنجانده شده است؛ یعنی افزایش ۳۵ میلیارد متر مکعب آب بر اضافه برداشت سالانه ۵۰ میلیارد متر مکعبی کنونی.

سیاست افزایش جمعیت و توزیع مکانی جمعیت نیز از عوامل مؤثر در بحران آب است. افزایش روزافزون جمعیت و رشد شهرنشینی، گذشته از رشد تمامی نیازهای دیگر از جمله مواد غذایی، با تقاضای آب بیش‌تر در مناطق شهری همراه است. آبی که هم اکنون کفاف جمعیت فعلی را نمی‌دهد. بحران آب کنونی، نه تنها کشاورزی را به مخاطره افکنده، بلکه دسترسی مردم به آب شرب در ماه‌های پیش رو را نیز با تردیدهای بسیار روبرو ساخته است. بنا به پیش‌یبنی سازمان هواشناسی ایران، میزان بارندگی سال زراعی جاری*** دست‌کم ۴۵ درصد کم‌تر از پارسال خواهد بود. آن هم در حالی که هم اکنون دولت برای تأمین آب مورد نیاز تهران، در حال بهره‌برداری از آخرین ظرفیت‌های منابع آبی البرز است. استاندار اصفهان وضعیت کمبود آب در این استان با پنج میلیون و دویست هزار نفر جمعیت را “نگران‌کننده” می‌خواند. سال گذشته برخی کارشناسان گفتند، به علت برداشت‌های بی‌رویه، با ادامه این روند در ۵۰ سال آینده منابع آبی ۱۲ استان از ۳۳ استان کشور به پایان خواهد رسید. با وجود این، رهبر جمهوری اسلامی به یک‌باره فرمان می‌دهد جمعیت باید به ۱۵۰ میلیون نفر افزایش یابد! به نظر او جمعیت ایران نه تنها نیازی به کار و سرپناه و غذا ندارد، بلکه بدون آب هم می‌تواند به حیات خود ادامه دهد.

در “انتخابات” ریاست جمهوری سال گذشته، مقابله با بحران تغییرات اقلیمی، تخریب محیط زیست، ریزگردها و خشکسالی نیز بر وعده‌های نافرجام پیشین روحانی افزوده شد. در این نزدیک به یک سال، همایش‌ها و سخنرانی‌ها برگزار شده، بدون نتیجه‌ای ملموس. ماده ۲ قانون برنامه ششم، محور اصلی برنامه را آب و محیط زیست اعلام کرد و دولتمداران منت‌ها بر سر مردم گذاشتند که در این برنامه نسبت به این موضوعات “اهتمام ویژه‌ای” شده است. در راستای این “اهتمام ویژه”، بودجه مشکلات محیط زیستی افزایش یافته و به حدود ۲ دهم درصد (۲ / ۰ درصد) بودجه عمومی سال ۹۷ رسیده است! خود می‌توانید آن را با بودجه نهادهای مذهبی و ارگان‌های سرکوب و جنگ‌های هژمونی‌طلبانه رژیم در خارج از مرزها مقایسه کنید.

در تیر ماه ۹۶، یکی از نمایندگان مجلس ارتجاع افشا کرد که ۱۰ تا ۲۰ میلیارد تومان بودجه کنونی، کفاف هزینه‌های جاری خود سازمان را هم نمی‌دهد، چه رسد به ریزگردها. و نیز آن که بودجه‌ای که مجلس برای ریزگردها اختصاص داده بود، با اصرار دولت حذف شد.

روحانی از آن سو، بودجه لازم برای مقابله با بحران‌های زیست‌بومی، از جمله بحران آب را اختصاص نمی‌دهد، حتا از بودجه پیشنهادی هم‌پالکی‌هایش در مجلس ارتجاع می‌کاهد، از آن سو به کشاورزان وعده می‌دهد: “در دولت یازدهم، مردم را از خطر خشکی دریاچه ارومیه نجات دادیم و این‌بار نوبت زاینده رود است.” اما نه دریاچه ارومیه نجات یافت و نه زاینده‌رود نجات خواهد یافت. با همین وقوف است که کشاورزان خشمگین اصفهان فریاد می‌زنند: “روحانی دروغگو، زاینده‌رود ما کو؟”

و در این میان، روستاهایند که متروک می‌شوند، کشاورزان‌اند در انتظار محصول رسته با زحمت و عرق جبین‌شان، ریزگردهایند برخاسته از بستر خشک رودها و تالاب‌ها، مردمانی در تمامی گستره ایران در حسرت آب و هوایی قابل تنفس. و فقر است و گرسنگی و بیکاری. و چماق و گلوله و توهین در پاسخ به مطالبات برحق مردم.

اما، مدتی است که توده‌های کارگر و زحمتکش علیه این آینده شوم برآشوبیده‌اند. کارگران، کشاورزان، تهیدستان، زنان، جوانان، کمونیست‌ها هر یک در گوشه‌ای از این پهنه، اما همبسته، بر آن‌اند تا آینده‌ای بهتر را برای خود رقم بزنند.

 

زیرنویس‌ها:

* آبخوان: محدوده‌ای از زمین که می‌تواند میزبان آب‌های زیرزمینی باشد.

** آب مجازی: آبی که برای تولید یک محصول (کشاورزی یا صنعتی) مصرف می‌شود.

*** سالی زراعی یا آبی در ایران از اول مهر حساب می‌شود.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۶۹ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.