اعتراضات عمومی و اعتصابات مردم شهرهای مختلف کردستان که از روز ۲۶ فروردین آغاز شد، بیش از یک هفته ادامه یافته است. این اعتراضات که از شهرهای جوانرود و بانه شروع شد، به سرعت به سایر شهرهای کردستان از جمله سقز، مریوان، پیرانشهر، اورامانات و سردشت تسری یافت. در برابر سیاستهای سرکوبگرانه رژیم جمهوری اسلامی که ظلم و ستم و تبعیض و زورگویی را به حد اعلا رسانده است، کردستان یکپارچه به اعتراض برخاسته است.
انبوه جوانان، کسبه و بازاریانی که از طریق وارد کردن کالا از عراق و فروش ان روزگار میگذرانند، با مسدود شدن مرزها توسط رژیم، همگی راهی خیابان شدهاند. اعتراض کنندگان هر روز با برپایی تجمعات اعتراضی و راهپیمایی به سمت فرمانداری بالاترین نهاد دولتی در این شهرها و سر دادن شعار، خواستهای خود را مطرح میکنند. مردم ستم کشیده کردستان نسبت به سیاست دولت در زمینه بستن مرزها، ممنوعیت و محدودیت کولبری و تیراندازی به روی کولبران و همچنین نسبت به افزایش تعرفههای گمرکی شدیدا معترضاند. اعتراضکنندگان که بخش زیادی از آنها را جوانان بیکار و جویای کار، کارگران بیکار شده و دیگر اقشاری که از قِبَل سیاستهای رژیم و بستن مرزها متضرر میشوند، با پهن کردن سفرههای خالی، گرسنگی و وضعیت فلاکتبار معیشتی خود را بیان میکنند و با این حرکت نمادین مسببین اصلی این فلاکت را به چالش میکشند.
پس از بستن مرزها دهها هزار کولبر بیکار شدهاند. رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی نه فقط به مطالبات و خواستهای اعتراضکنندگان رسیدگی نکرده، بلکه نیروهای سرکوب خود را به حال آمادهباش درآورده و بخشا در خیابانها و پاساژها و بازارها مستقر ساخته است. دهها تن بازداشت و مورد مواخذه و ارعاب قرار گرفتهاند. سالهاست کولبران زحمتکش و ترددکنندگان نقاط مرزی با محدودیتهای متعددی روبرو هستند و هدف تیراندازی ماموران مرزی و مزدوران رژیم قرار میگیرند. افزون بر آن برخی حیوانات بارکش کسبه نیز در اثر تیراندازی مرزبانان کشته شده و محموله آنها توسط مامورین دولت غارت میشود.
در حالیکه فریاد اعتراض و شعار ما گرسنهایم مردم کردستان همه جا را پر کرده است و وخامت اوضاع به جایی رسیده است که حتا “فریاد” نماینده اورامانات در مجلس نیز بلند شده و خطاب به دولت میگوید؛ هیچ صنعت و کارخانهای را در کردستان دایر نکردید، زندگی مردم از محل درآمد مرزی تامین میشود، چرا راه آب باریکه درآمد مردم را میبندید، مردم چکار باید بکنند؟
اما جمهوری اسلامی بیاعتنا به این فریادها، اعتراضات و خواستهای مردم کردستان، به سیاستهای تبعیضآمیز و سرکوبگرانه علیه این مردم و کشتار کولبرها ادامه میدهد. آمارهای انتشار یافته حاکی از آن است، در نبردی که بیکاران و جوانان جویای کار و سایر اقشار زحمتکش مردم کردستان برای تامین معاش و به حکم اجبار در کوهها، درهها و کورهراههای حمل و نقل کالا به آن روی آوردهاند، سالانه تعداد زیادی جان خود را از دست میدهند. سال گذشته صدها تن از مردم کردستان در این راه جان خود را از دست دادهاند که به جز برخی از آنها که اسیر کولاک و بهمن و سرما شده و یا از کوه پرت شدهاند، بقیه توسط گلولههای مزدوران حکومتی به خاک افتادهاند.
بیکاری گسترده در کردستان عقبنگاه داشته شده به لحاظ تولیدی و صنعتی و سیاستهای تبعیضآمیزی که از دیرباز چه در دوره رژیم شاهنشاهی و چه در دوره رژیم جمهوری اسلامی در قبال مردم کردستان اعمال شده است، عملا زندگی میلیونها انسان ساکن این منطقه را مستقیم و غیرمستقیم به مبادلات کالا از طریق مرزها، وابسته ساخته است. این، تنها کانالیست که مردم با بجان خریدن مخاطرات جدی، میتوانند اندک درآمدی کسب کنند و با آن چرخ زندگی خود را بچرخانند. طبقه سرمایهدار حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع این طبقه که خود مسبب فقر و بیکاری گسترده در کردستان است، اکنون با بستن مرزها، افزایش پستهای کنترل، دیوارکشی، کانالکشی و اعمال قهر عریان و تیراندازی به روی مردمی که از این راه ارتزاق میکنند، به روشنی و در کمال ددمنشی، پا روی زندگی مردم کردستان گذاشته است.
این واقعیتیست که کردستان ماننند بسیاری از استانهای دیگر، از شرایط مناسبی برای توسعه اقتصادی در بخش صنعت، کشاورزی و گردشگری برخوردار است. اما سیاستهای تبعیضآمیزی که قریب به یک قرن علیه این منطقه و مردم آن اعمال شده، مانع توسعهیافتگی ودرصد بالای بیکاری در این استان در مقایسه با استانهای غیر مرزی شده است.
در حالیکه مرکز آمار نرخ بیکاری سال ۹۶ را بطورمتوسط ۱۲ درصد اعلام کرده است – صرفنظر از غیر واقعی بودن این آمار و اینکه در محاسبه مرکز آمار کسی که در طول هفته تنها یک ساعت کار کند، شاغل است و بیکار محسوب نمیشود – اما خبرگزاری مهر نرخ بیکاری را ۸/ ۲۸ درصد اعلام کرد و عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور اعتراف نمود که نرخ بیکاری در برخی از شهرها از ۶۰ درصد هم گذشته است. سلمان خدادادی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس نیز اعتراف کرد که نرخ بیکاری سه برابر نرخ رسمی اعلام شده است! بر طبق این اعتراف اگر نرخ بیکاری در مقیاس عمومی ۳۶ درصد باشد، اما نرخ بیکاری در نقاط مرزی از جمله استان کردستان از این هم بیشتر است. نماینده سنندج در مجلس، نرخ بیکاری در کردستان را ۴۵ درصد و نماینده سروآباد و مریوان آن را ۴۸ درصد اعلام کردهاند. برخی منابع مستقل، نرخ بیکاری را از این هم بیشتر اعلام کردهاند. هم اکنون متجاوز از ۱۰ میلیون نفر بیکارند و صدها هزار تن از آنان در استانهای مرزی با فقر و فلاکت خانمان براندازی دست و پنجه نرم میکنند.
بدیهیست که این خیل عظیم بیکاران به هر کاری که با آن لقمهای نان تامین شود، روی آورند. در کردستان جمعیت انبوه بیکاران گزینه دیگری ندارند جز آنکه راهی مرز عراق شوند و چند قلم کالا با خود بیاورند و بفروشند و از این طریق ارتزاق کنند. کولبر و کولبری تنها بر متن چنین شرایط اسفبار و تبعیض و ظلم آشکاری که در حق مردم کردستان اعمال شده است میتوانست شکل بگیرد و چنین گسترده شود.
بسیاری از جوانان، دیپلمهها و حتا دانشآموختگان دانشگاهی که هیچ شغلی پیدا نمیکنند، از روی اجبار به کولبری روی آوردهاند. نه فقط گذران زندگی خیل عظیم کولبران، بلکه همچنین اقشار دیگری از مردم این منطقه، وابسته به همین مبادلات کالایی و باز بودن مرزهاست.
روشن است که مسدود ساختن یگانه راه انبوه عظیم زحمتکشان برای نمردن از گرسنگی، اعتراض شدید آنها را برانگیزد و هر کس بخواهد نان این زحمتکشان و دیگر اقشاری را که کار و کسبشان در گرو مرزهای باز و مبادلات کالا از مناطق مرزی عراق است، بِبُرّد، مورد نفرت و انزجار شدید آنها قرار گیرد. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی که ظلم و ستم و تبعیض را به حد اعلا رسانده و میلیونها انسان را به بیکاری و فقر و فلاکت وحشتناک سوق داده است، مورد نفرت عمومی تودههای مردم در کردستانی که یکپارچه به اعتراض برخاسته و در سرتاسر ایران است. نارضایتی و اعتراض در میان عموم تودههای مردم پیوسته در حال افزایش است. رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی نه فقط به هیچ بخش از خواستهای هیچ گروهی از کارگران، معلمان، زنان، جوانان جویای کار و دیگر اقشار زحمتکش و فرودست جامعه و ساکنین شهرهاو روستاها پاسخ نداده است، بلکه مدام فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را تشدیدنموده و سطح زندگی و معیشت توده های مردم را به قهقرا برده است.
اعتراضات یکپارچه مردم کردستان اگرچه متاثر از شرایط محلی و تشدید اقدامات سرکوبگرانه رژیم علیه آنهاست، اما تنها بر بستر شرایط سیاسی عمومی کشور و شرایط رو به اعتلایی که در دیماه کلید خورد، میتوانست تا این حد عمق و گسترش یابد و کلیت رژیم را به چالش بکشد. مبارزه مردم کردستان به این معنا بخشی از اعتراضات تودهای در سراسر کشور است. چنانکه اعتراضات مردم خوزستان، اعتراضات و تظاهرات پرشور کشاورزان شهرهای مختلف اصفهان و تجمعات و راهپیماییهای اعتراضی مردم کازرون نیز چنین است و تنها در تحت شرایط سیاسی رو به اعتلای جامعهای که به یک انفجار بزرگ نزدیک میشود، میتوانست چنین گسترش وبازتاب یابد و جمهوری اسلامی را به چالش بکشد. این اعتراضات و اعتصابات پیش زمینه اعتراضات و اعتصابات سرتاسریست. عموم تودههای زحمتکش مردم در استانهای مرزی و غیرمرزی در سرتاسر کشور از دست رژیم ارتجاعی و ستمگر جمهوری اسلامی به تنگ آمدهاند. کارگران و زحمتکشان و تهیدستان، نفرت از رژیم حاکم و اراده خود برای تغییر وضع موجود را در اشکال مختلفی از مبارزه بروز دادهاند. مبارزاتی که روز به روز گستردهتر ورادیکالتر شده است.مبارزات علنی و تعرضی درسرتاسرکشور درحال گسترش است. این مبارزات را بایستی تشدید کرد و آن را بیش از این گسترش داد. با تشدیدمبارزه و گسترش آن در استانها و شهرهای مختلف در سرتاسر کشور، بایستی ارتجاع حاکم را از همه سو به محاصره درآورد .وقت آن است طبقه کارگرکه نقش تعیین کننده ای درسرنوشت تحولات آتی دارد،اعتصابات گسترده تری راسازمان دهد و رهبری جنبش اعتلا یابنده کنونی را دردست گیرد. اعتصابات و اعتراضات کنونی را باید به اعتصاب عمومی سیاسی در مقیاس سرتاسری ارتقا داد وبا اعتصاب عمومی سیاسی، راه ورود به فاز عالیتر مبارزه، قیام مسلحانه را هموار ساخت. رژیم جمهوری اسلامی را باید با اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه تودهای برانداخت. این تنها راه نجات مردم ایران در سرتاسر کشور است. راه دیگری جز براندازی نظم موجود و استقرار حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان وجود ندارد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما