جمهوری اسلامی و نعش برجام

دوشنبه ۱۴ خرداد، خامنه‌ای رهبر حکومت اسلامی در سخنان خود در مراسم بیست و نهمین سال‌مرگ خمینی که سران سه قوه و جمعی از مقامات کشوری و لشگری و سفرای خارجی کشورها در آن حضور داشتند، به سازمان انرژی اتمی دستور داد که هرچه سریع‌تر مقدمات رسیدن به ۱۹۰ هزار سو(۱) را، فعلا در چارچوب برجام فراهم کند. خامنه‌ای که از نحوۀ برخورد اروپا نسبت به برجام و تحریم‌های آمریکا به شدت برافروخته شده بود با گفتن اینکه برخی کشورهای اروپایی توقع دارند جمهوری اسلامی “هم تحریم‌ها را تحمل کند و هم از فعالیت هسته‌ای خود دست بکشد و محدودیت‌ها را ادامه دهد” به ابراز نارضایتی از کشورهای اروپایی پرداخت و گفت “من به این دولت‌ها می‌گویم بدانند که این خواب آشفته تعبیر نمی‌شود”.

اگرچه دارودسته خامنه‌ای و برخی مطبوعات و رسانه‌های داخلی و خارجی تلاش کردند “تندی” سخنان خامنه‌ای را غلیظ‌تر کنند و اوضاع را به گونه‌ای ترسیم نمودند که گویا جمهوری اسلامی می‌خواهد غنی‌سازی اورانیوم را به حالت قبل از برجام برگرداند و در آستانه خروج از برجام است، اما اوضاع بطور واقعی این‌گونه نبوده و نیست و صحبت‌های رهبر حکومت اسلامی شاید ظاهری تند داشته باشد، اما توپ‌های تو خالی بیشتر نیستند.

اولا در فرمان رهبر حکومت اسلامی قید “فعلا در چارچوب برجام” که در تبلیغات و گزارش‌های داخلی و خارجی حذف یا بسیار کم‌رنگ شد، آشکارا بر پای‌بندی جمهوری اسلامی به برجام تاکید شده است بنابراین “فعلا” بحثی در مورد نقض برجام و تعهدات جمهوری اسلامی در میان نیست. ثانیا چنان‌چه حتا جمهوری اسلامی بعدا بخواهد در زمینه غنی‌سازی اورانیوم از چارچوب‌های برجام فراتر برود یا آن را نقض کند – که بسیار بعید است – این در حکم فرار به جلو خواهد بود. چرا که عواقب اقتصادی و سیاسی چنین سیاستی و نقض این توافق، اوضاع وخامت‌بار کنونی جمهوری اسلامی را صدها درجه وخیم‌تر خواهد کرد.

علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی هسته‌ای رژیم در یک کنفرانس مطبوعاتی، بی‌آنکه شاید بخواهد، از روی این ژست‌های “تند” بی‌خریدار رهبر حکومت پرده برداشت. او گفت “وقتی رهبر انقلاب ۱۹۰ هزار سو را فرمودند، گفتند که زیرساخت‌ها و آماده‌سازی آن را در چارچوب برجام فراهم کنید”! بنابراین به‌رغم اینکه دنباله‌روان خامنه‌ای حول صحبت‌های وی جنجال و سروصدا راه انداختند و از او تجمید کردند که جمهوری اسلامی با رهبری وی مسیر تعالی خود را سپری می‌کند، اما نه حرفی از نقض توافق‌نامه برجام و غنی‌سازی اورانیوم خارج از توافقات برجام هست و نه نشانی از یک اقدام عملی علیه مواضع اروپا!

در جمهوری اسلامی به‌رغم آنکه درحال حاضر چنین وانمود می‌شود که رژیم حتا پس از توافق برجام، در زمینه‌ غنی‌سازی اورانیوم بیکار ننشسته و اقدامات زیرساختی زیادی انجام داده است، و به‌رغم آنکه علی‌اکبر صالحی ادعا کرد سازمان انرژی اتمی کارهایی را آغاز کرده و در صورت فروریزی برجام این سازمان خود را برای همه سناریوها آماده کرده و “دستش روی ماشه است”! اما او کرارا تاکید و آرزو کرد که برجام پابرجا بماند! صالحی گرچه به تأسی از حرف‌های خامنه‌ای می‌گوید “ما برجامی که به آن متعهد شده‌ایم را قبول داریم، اما برجام معیوب شده را قبول نداریم”، در عمل اما و برای آنکه اوضاع وخیم‌تر از آنچه هست نشود جمهوری اسلامی مجبور است به آنچه هست رضایت دهد.

واقعیت این است که جمهوری اسلامی در یک برزخ و بن‌بست کم سابقه‌ای گرفتار آمده است. جمهوری اسلامی که می‌بیند عنقریب تحریم‌های آمریکا برقرار می‌شود و حساب‌هایی که روی اروپا کرده بود درست از کار درنیامده است، با این ژست‌ها و موضع‌گیری‌ها سعی می‌کند اروپا را تحت فشار بگذارد که حسابش را از امریکا جدا کند و خرید نفت ایران و مناسبات تجاری و بانکی و ارزی و سرمایه‌گذاری‌های خارجی و امثال آن را تضمین کند. اروپا اما چنان‌که تاکنون نیز مشخص شده، بدون آنکه قدرت تاثیرگذاری معنی‌داری در سیاست آمریکا داشته باشد و بدون آنکه از برجام خارج شود، خواهان ادامه وضع موجود است که مشخصه اصلی آن اعمال همزمان تحریم‌های آمریکا و محدودیت‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی است و این درست همان موضوعی‌ست که صدای خامنه‌ای را درآورده است.

جمهوری اسلامی بر این امید و خیال واهی بود که در این نزاع، اروپا را از آمریکا جدا کند و هنوز به این دلخوش است که با “دو اروپا” مواجه است؛ دولت‌های اروپایی که متعهد به برجام و علاقه‌مند حفظ آن هستند و “بخش خصوصی” که دنبال آن است منافع‌اش از آسیب‌هایی که ممکن است از جانب تحریم‌های آمریکا دامنشان را بگیرد، مصون بماند. دولت‌های اروپایی اما مانند هر کشور سرمایه‌داری دیگر، نمایندگان همان سرمایه‌داران و صاحبان سرمایه‌ها و بانک‌ها هستند. بنابراین بدیهی‌ست که جایگاه اروپا را در این نزاع، منافع اقتصادی آن تعیین می‌کند و نه چیز دیگری! دامنه تحریم‌ها و فشارهای مورد نظر آمریکا قراراست چنان وسیع و گسترده باشد که شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران اروپایی را از پذیرش شرایط آمریکا گریزی نیست. از این رو مستقل از امیال و آروزها و عصبانیت‌های رهبر حکومت اسلامی، اروپا مجبور است تاحد ممکن خود را با آمریکا که هنوز قدرت برتر اقتصادی است هماهنگ سازد. شواهد متعددی حاکی از آن است که این پروسه از هم اکنون آغاز شده و شکل عملی به خود گرفته است. برای نمونه، بانک سرمایه‌گذاری اروپا از پاسخ مثبت به پیشنهاد اتحادیه اروپا مبنی بر همکاری با ایران به منظور نجات برجام امتناع و آن را رد کرده است. آمریکا در مورد سرمایه‌گذاری این بانک در ایران هشدار داده است. چندین شرکت اروپایی رسما اعلام کرده‌اند با جمهوری اسلامی معامله نمی‌کنند و قراردادهای خود را نیز قطع نموده یا خواهند کرد. توتال فرانسه، انی و ساراس ایتالیا، رپسول و سپسای اسپانیا و هلنیک پترولیوم یونان که بیشترین نفت ایران در اروپا را خریداری می‌کنند، اعلام کرده‌اند پس از اعمال تحریم‌ها، خرید نفت از ایران را لغو خواهند کرد. چین و هند و حتا روسیه نیز چنان‌که تجارب پیشین نشان داده است، نمی‌توانند نسبت به تحریم‌های آمریکا و معامله با جمهوری اسلامی از جمله خرید نفت از ایران بی‌تفاوت بمانند. بسیاری دیگر از شرکت‌های اروپایی نیز اعلام کرده‌اند اگر از تحریم‌های آمریکا معاف نشوند، از قراردادهای منعقد شده با جمهوری اسلامی خارج می‌شوند. ۲۴۰۰ بانک و موسسه مالی به شبکه سوئیفت متصل هستند که زیر نفوذ بانک‌ها و سیاست‌های مالی آمریکاست و می‌تواند سیستم مبادلات ارزی، پولی و تجاری جمهوری اسلامی را به کلی فلج کند.

وزرای خارجه و دارایی انگلیس، فرانسه و آلمان در نامه مورخ ۴ ژوئن به همتایان آمریکایی خود، از آمریکا خواسته‌اند آن دسته از شرکت‌های اروپایی را که پس‌از برجام در ایران سرمایه‌گذاری کرده‌اند، از تحریم‌ها مستنثی کند. این نامه که به امضای فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اروپا نیز رسیده است، هیچ تغییری در اساس سیاست‌های آمریکا و تحریم‌های گسترده آن ندارد. نامه‌پراکنی ظریف و توسل وی به وزرای خارجه کشورهای جهان برای نجات برجام نیز کم‌ترین تاثیری بر روند تحریم‌ها و برچیده شدن بساط برجام ندارد.

به‌رغم تمام این شرایطی که اساسا به زیان جمهوری اسلامی است، اما جمهوری اسلامی تا آخرین لحظه‌های ممکن و هرطور شده سعی خواهد کرد در برجام بماند. کم‌ترین لغزش در این زمینه نه فقط باعث خواهد شد اروپا ملاحظات کنونی خود را کنار نهد و بی‌کم و کاست هم‌رای آمریکا شود و راه باریکه‌ای که شاید هنوز برای مبادلات تجاری و بانکی رژیم با غرب بازمانده باشد، بکلی مسدود گردد، بلکه حتا چین و روسیه نیز به کمپ آمریکا و اروپا ملحق خواهند شد. هشدار وزیرخارجه فرانسه، پس‌از سخنان خامنه‌ای در مورد افزایش ظرفیت غنی‌سازی اورانیوم و نزدیک‌ شدن جمهوری اسلامی به “خط قرمز” نیز آستانه تحمل اروپا را نشان داد.

رژیم جمهوری اسلامی که در تمام دوران حیات خود در چنین تنگنا و بن‌بستی گرفتار نیامده است، از شرایط موجود و سرنوشت برجام به شدت ناراضی و نگران است، اما چاره‌ای جز تن‌دادن به آن ندارد. ماندن در برجام مایه سرشکستگی و تحقیر و زیان‌های سیاسی و اقتصادی بزرگ است، خروج از آن اما همه این زیان‌ها را سنگین‌تر می‌کند. از این روست که “برجام معیوب” را به خروج از آن ترجیح می‌دهد. انگشت جمهوری اسلامی روی “ماشه” است اما ماشه سلاحی که فاقد کارکرد شلیک است. به‌رغم هارت‌وهورت‌های رهبر حکومت اسلامی و حرف‌های به ظاهر تند و تیز او، حتا شخص وی نیز از برجام دست بردار نیست.

می‌بینیم که خواب کشورهای اروپایی چندان هم آشفته نیست و برخلاف نظر خامنه‌ای از هم اکنون “تعبیر” شده است. جمهوری اسلامی راهی ندارد جز آن‏که به برجامی که دیگر برجام نیست تن دهد. برجام روی دست آن باقی مانده است . تا لحظه ای که هنوز زمان دفن رسمی برجام فرا نرسیده است، برجام بر سر دست جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند ولوتابوتی که حامل نعش آن است.

۱ ­– سو ( SWO ) واحدی است برای بیان میزان کاری که به منظور جداسازی دوایزوتوپ از یک عنصر انجام می‌گیرد و قدرت سانتریفوژها را در جداسازی و میزان غنی‌سازی اورانیوم نشان می‌دهد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۶ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.