اعتصاب یکپارچه، تجمعات، تظاهرات و راهپیمایی خیابانی کارگران “گروه ملی صنعتی فولاد اهواز” (از این پس فولاد اهواز) که از روزهای نخست هفته دوم خرداد آغاز شد، بیش ازدو هفته ادامه یافت. پرداخت دستمزدهای معوقه، پرداخت حق بیمه، تعیین تکلیف نهایی وضعیت تملک شرکت و ادامه کاری آن، خواستهایی بودند که کارگران فولاد اهواز را به خیابان کشاند. مسئولین شرکت اما نه فقط به خواستهای کارگران توجهی نکردند، بلکه ورشکستگی شرکت و احتمال تعطیل کامل آن را به میان کشیدند. اعلام ورشکستگی و تعطیل شرکت، بهمعنای بیکاری حدود ۴ هزار پرسنل شرکت و گرسنگی بیش از پیش نزدیک به ۲۰ هزار اعضای خانوادههای کارگران است. گرچه چند و چون این تصمیم هنوز بهطور قطعی و رسمی روشن نبوده و نیست، با این وجود روشن بود که این بهاصطلاح راهحل مسئولین برای پایان بلاتکلیفی فولاد اهواز نمیتوانست اعتراض گسترده توام با خشم کارگران را که نزدیک به ۹ سال است با اجحافات روزافزون کارفرما، تعویق پرداخت دستمزدها و استرس دائمی در مورد آینده شغلی خود دست و پنجه نرم میکنند، در پی نداشته باشد. از این رو اعتراضات کارگران فولاد، پیوسته فشردهتر، یکدستتر و شعارها رادیکالتر شد. این اعتراضات که روزهای متوالی خیابانهای شهر اهواز را به لرزه انداخت، با آگاهگری و سخنرانی کارگران پیشرو همراه بود. کارگری میگفت : “ما ۴ ماه است حقوق نگرفتهایم، کارد به استخوان رسیده است، فشارهای زندگی طاقت بر و توان فرساست، شرایط ما جنگ بین زندگی و مرگ است، ما نمیتوانیم بیش از این تحمل و مدارا کنیم. چه داریم از دست بدهیم؟ چه کسی از ما محرومتر و بیچیزتر است؟” و توده کارگران با شعار “کارگر میمیرد، ذلت نمیپذیرد”، “میمانیم میایستیم حقوقمان میگیریم” وی را همراهی میکردند.
مسئولین اما جز وعده، چیزی به کارگران ندادند.
۲۰ خرداد ارتش گرسنگان بار دیگر به راه افتاد و در مسیر بولوار راهآهن کیانپارس به حرکت درآمد. تمام پهنای دو طرف بولوار از کارگران معترض پر شد. مسیر ایاب و ذهاب وسائل نقلیه، جز آمبولانس و آتشنشانی توسط کارگران مسدود شد. کارگران در سه راهی پل لشگر که یکی از مناطق حساس شهر اهواز است توقف نمودند و بیش از دو ساعت منطقه را به قُرُق خود درآوردند. گروه دیگری از کارگران با نصب بنر در جلو خط راهآهن، مانع حرکت قطار اهواز – تهران شدند.
با این همه باز هم کسی به خواستهای کارگران توجه نکرد.
۲۱ خرداد تجمع و راهپیمایی کارگران از سر گرفته شد و شبانه در فلکه کیانپارس اهواز دست به تجمع زدند. این تجمع مسالمتآمیز، مورد یورش وحشیانه نیروهای گارد ویژه قرار گرفت. دهها تن از کارگران مبارز بازداشت و روانه زندان شدند و مورد ضربوشتم شدید نیروهای سرکوب قرار گرفتند.
رژیم بر این خیال بود که با این عمل وحشیانه و بازداشت و زندان گسترده، میتواند در دل کارگران رعب و هراس بیاندازد و اعتراض و اعتصاب آنها را به شکست بکشاند. اما کارگران فولاد اهواز که طی اعتصابات، اعتراضات خیابانی و مبارزات مستمر خود دست کم از مقطع واگذاری این شرکت به بخش خصوصی (سال ۸۸) تجارب فراوانی بدست آورده و فولاد آبدیده شدهاند، با این توپها میدان را خالی نکردند. در آخرین اعتصاب کارگران فولاد اهواز در ماههای پایانی سال ۹۶ که بیش از ۳۰ روز ادامه داشت و کارگران با شعار “سفره ما خالیه، ظلم و ستم کافیه” به میدان آمده بودند، ۱۰ فعال اعتصاب در یورش شبانه نیروهای سرکوب بازداشت و روانه زندان شدند. اگر قرار میبود کارگران فولاد با دستگیری و بازداشت و زندان عقب رانده و مرعوب شوند، دو ماه بعد از آن کف خیابانها را به اشغال خود در نمیآوردند. مبارزه کارگران فولاد اهواز، مبارزهای است برای ادامه حیات، برای نمردن از گرسنگی، برای بهبود وضعیت معیشتی و چنانکه خود کارگران گفتهاند، جنگیست برای زندگی و روشن است که چنین کارگرانی را که به گفته خودشان، دردشان درد نان است و با طبقه حاکم چنگ در چنگ شدهاند تا از شر آن نجات یابند و یک زندگی انسانی داشته باشند، با ده بازداشتی و صد بازداشتی نمیتوان از مبارزه بازداشت. کارگر فولاد از این تهاجم وحشیانه نه فقط نهراسید و جا نزد، بلکه بلافاصله فراخوان تجمع داد و روز ۲۲ خرداد، اجتماع اعتراضی کارگران پرشورتر از روزهای قبل تمام خیابانهای اصلی اهواز را فرا گرفت. شعار “کارگر زندانی آزاد باید گردد” و “کارگر زندانی حمایتات میکنیم” به شعارهای پیشین افزوده شد. چندین کارگر دیگر بازداشت و روانه زندان شدند. شمار بازداشت شدگان به بیش از۶۰ نفر افزایش یافت. اما هیچیک از این اقدامات سرکوبگرانه، کمترین خللی در اراده استوار و فولادین کارگران ایجاد نکرد. جمعیت کارگران معترض انبوهتر، خشم آنها افزونتر و شعارها رادیکالتر شد. “تولید خواستیم نه وعده – کارگر چرا تو حبسه”، “سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن”، “ما کارگریم نون میخوایم – دوا و درمون میخوایم”، “حقوقها را نمیدن، مرگ بر آمریکا”، از جمله شعارهای کارگرانی بود که سیلوار وارد خیابان شده بودند. فولاد مردان گروه ملی را این بار فولاد زنان و خانوادهها همراهی میکردند.
دولت و عوامل آن در فولاد اهواز بهرغم آنکه از مشکلات این مجتمع و خواستهای کارگران کاملا آگاه و مطلع بودند و اساسا خود، ایجاد مشکل کرده بودند، اما از پذیرش خواستهای کارگران طفره میرفتند. یکی از کارگران که در جمع اعتراضکنندگان از ضرورت مبارزه برای حقخواهی سخن میگفت و حرفهای وی مورد تایید سایر کارگران قرار میگرفت، خطاب به مسئولین شرکت و مسئولین دولتی میگفت: اگر آنها بخواهند بگویند مشکلات کارگران را نمیدانند غلط کردند و بیکفایت هستند، اگر هم میدانند و کاری نمیکنند، باز هم بیکفایت هستند.
اعتراضات کارگران فولاد، روز ۲۳ خرداد با تجمع در برابر استانداری و شعارهایی چون “استاندار بیعرضه نمیخوایم نمیخوایم”، “دزدان آزادند، کارگران زندانند” و شعار محوری “کارگر زندانی آزاد باید گردد”، ادمه یافت.
اعتراضات و راهپیماییهای پرشور و پرشمار کارگران فولاد اهواز، اتحاد و یکپارچگی کارگران، حمایت گسترده و پیگیرانه از کارگران بازداشت شده، استمرار تجمع و اعتراض خیابانی و پیوستن خانوادهها به آن، سرانجام مسئولین شرکت و دولت حامی آنها را وادار به عقبنشینی کرد. احکام آزادی کارگران زندانی صادر شد. جز ۱۰ تن ازکارگران بنام های؛۱- سعید شابثی ۲- امیر حریزاوی ۳- محمود خسرو شاهی ۴- علی طاهری اصل۵- کریم سیاحی ۶- محمد فلاحی ۷- عبدالرحمن ساکی ۸- جواد اسکندری ۹- محمد علی جماعتی ۱۰- سجاد حسین پور که “دادگاه انقلاب” به بهانه داشتن شاکی خصوصی و شکستن شیشه دفتر نماینده اهواز در مجلس اسلامی، از پذیرش وثیقه وآزادی آنها خودداری نمود ، ظاهرا بقیه کارگران با سپردن وثیقه آزاد شدند. در رابطه با کارگران زندانی نیز گروه هائی ازکارگران همراه با خانواده های بازداشت شدگان چندروزپی درپی درمقابل دادگستری دست به تجمع زده و خواستارآزادی آن ها شده اند که تاکنون(۲۷ خرداد) ۴ نفراول لیست فوق آزادشده اند.علاوه براین بخشی از دستمزدهای معوقه پرداخت شد و وعدههای دیگری نیز به کارگران داده شد. بدین سان اعتراضات کارگران فولاد اهواز بعد از دو هفته موقتا پایان گرفت تا روز دیگری از نو آغاز گردد، چرا که معضلات و مشکلات اصلی فولاد اهواز و بخش اعظم خواستهای کارگران همچنان پابرجاست.
فولاد اهواز سال ۸۸ به بخش خصوصی (شرکت منصور آریا) واگذار شد. در پی بحرانی که سال ۹۰ به دلیل پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی “مهآفرید خسروی” مالک فولاد اهواز، گریبان شرکت را گرفت، این واحد از طرف دادگستری توقیف و سرپرستی آن به یکی از طلبکاران اصلی (بانک ملی) واگذار شد. ظاهرا قرارداد واگذاری فولاد اهواز به بانک ملی به امضا رسید. بانک ملی از محل فروش اموال شرکت میلیونها تومان بالا کشید و آبان ۹۶ فولاد اهواز را به عبدالرضا موسوی مالک شرکت هواپیمایی زاگرس، باشگاه استقلال اهواز، هتل داریوش و پارک دلفین کیش فروخت. نام برده نیز بعد از فقط چند ماه (۳۰ بهمن ۹۶) اعلام کرد پولی برای پرداخت دستمزد کارگران ندارد که اعتصاب و اعتراضهای خیابانی اسفند ۹۶ کارگران را در پی داشت.
در حال حاضر نیز در حالیکه از واگذاری مجدد فولاد اهواز به بانک ملی صحبت میشود، اما وضعیت مالکیت و مهمتر از آن آینده فولاد اهواز و کارگران آن در ابهام باقی مانده است. اختلاف و کشمکش میان باندها و جناحهای حکومتی برای تصاحب فولاد اهواز، موجب ادامه و تشدید رکود و بلاتکلیفی این واحد بزرگ صنعتی و تعویق پرداخت دستمزد کارگران شده و آیندهی شغلی ۴ هزار پرسنل این شرکت را بهطور جدی به خطر انداخته است.
فولاد اهواز با بیش از ۵۰ سال سابقه کار در تولید و صادرات آهنآلات که زمانی بالاترین رکورد تولید را داشت و یکی از قطبهای مهم تولید فولاد و تولیدکننده ۳۰ درصد فولاد کشور بوده است، اکنون در اثر سیاستهای ضد کارگری رژیم، اجرای سیاست اقتصادی نئولیبرال و همچنین رقابت سرمایهداران و باندهای حکومتی بر سر تصاحب و تصرف آن، به وضع وخامتبار کنونی درآمده و این مجتمع بزرگ با ۴ هزار پرسنل آن، به حال خود رها شدهاند.
کارگران فولاد اهواز اما چنانکه در اعتصابات یکپارچه واعتراضات خیابانی خود نشان دادند، نخواهند گذاشت حقوقشان زیر پای حاکمان و سرمایهداران لگدمال شود. اتحاد و همبستگی کارگران فولاد اهواز که در اعتراضات اخیر به نحو برجستهای نمایان شد، ضامن پیروزیهای بعدی کارگران است. آگاهی سیاسی در صفوف کارگران فولاد به سرعت در حال افزایش است. فولاد اهواز تحولات جنبش کارگری و مبارزات همطبقهایهای خود در سایر واحدها و کارخانهها را دنبال میکند. فولاد اهواز “هپکو” را الگوی خود قرار داد که در آستانه تعطیلی بود، اما کارگران مبارز هپکو با اتحاد و مبارزات پرشور و مستمر خود مانع تعطیل آن شدند. فولاد اهواز بار دیگر به دستگاه حاکم نشان داد که سرکوب و بازداشت و زندان و ضرب و شتم کارگران، تاثیری بر ادامه مبارزه و روند شکوفایی جنبش طبقاتی کارگران ندارد. دستگاه حکومتی نیز به این مساله پی برده و مستاصل شده است. خانوادههای کارگری همه جا آمادهاند تا به فوریت به صفوف مبارزاتی کارگران و رژه خیابانی آنها ملحق شوند. فولاد اهواز نیز این واقعیت را تاکید کرد. تمامی این فاکتورها مؤیّد این واقعیت است که جنبش طبقه کارگر در حال پیشروی و اعتلاست. کارگران بیش از پیش دست به اعتصاب و تجمع میزنند. اشکال رادیکال مبارزه مانند ایجاد راهبندان، بستن خطوط راهآهن، راهپیمایی و تظاهرات خیابانی و امثال آن در حال افزایش است. تردیدی نیست که در ادامه همین روند و گسترش بیش از پیش اعتراضات کارگری، توازن قوا به طور قطعی به سود کارگران بر هم خواهد خورد.
کارگران فولاد اهواز اما زمانی میتوانند توفیقات بیشتری بدست آورند که صفوف خود را متشکلتر سازند و تشکلهای خود را سازمان دهند. فولاد اهواز میتواند همیاری کارگران در سایر کارخانههای فولاد را بدست آورد و در اتحاد و هماهنگی با آنها، تشکل ویژه فولادگران (کارگران فولاد) را پایهریزی کند. این وظیفه برعهدهی آگاهترین و پیشروترین کارگران فولاد اهواز است که با استفاده از ابزارهای مختلف و ایجاد پیوند و ارتباط با کارگران فولاد در سایر واحدها مانند فولاد آکسین خوزستان، صبا فولاد، ذوب نورد خلیج فارس، فولاد خوزستان، فولاد مبارکه اصفهان، فولاد اصفهان، ذوبآهن اصفهان، فولاد کرمان، فولاد یزد، ذوبآهن و نورد کرمان، مجتمع فولاد اردکان، مجتمع فولاد سیرجان و دهها و احد مشابه، نطفههای اولیه تشکل ویژه کارگران فولاد را بوجود آورند. ایجاد تشکل ویژه کارگران فولاد، پیکار و موفقیت کارگران فولاد اهواز را صد گام جلوتر خواهد برد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۷ در فرمت پی دی اف
نظرات شما