سیاست دولت آمریکا در جداسازی فرزندان پناهجویان از والدینشان در هفتههای اخیر، سرتیتر اخبار بسیاری از رسانههای جهان بوده است. به گزارش “سی ان ان” در ۵ مه تا ۹ ژوئن ۲۰۱۸، دستگاه امنیت مرزی ۲۳۴۲ کودک را از والدینشان جدا کرده و پس از گسیل والدین به زندانها، کودکان را به اردگاههایی فرستاده است که حتا یکی از مقامات سابق سیا آنها را با آشوویتس (اردوگاه کار اجباری یهودیان در زمان سلطه نازیسم در آلمان) مقایسه کرده است.
دونالد ترامپ در دفاع از اقدام خود گفته است نمیخواهد آمریکا “اردوگاه پناهندگان” شود. پس از اعتراضات داخلی و بینالمللی گسترده، رئیس جمهوری آمریکا با امضای فرمانی در ۲۰ ژوئن، از این سیاست خود عقبنشینی کرد و کودکان را به خانوادهها بازگرداند تا همراه والدین زندانی شوند. در پی آن نیز سندی منتشر شد که طبق آن، ترامپ از نیروهای دریایی و هوایی آمریکا خواسته است تا ایجاد اردوگاههایی را برای انتقال و بازداشت دهها هزار مهاجر در پایگاههای هوایی سابق مورد بررسی قرار دهند. اکنون نیز موفق شده است موافقت جمهوریخواهان جهت اختصاص ۲۵ میلیارد دلار بودجه برای ساخت دیوار مرزی بین آمریکا و مکزیک را جلب کند تا وعدهی پیش از انتخاباتش مبنی بر جلوگیری از ورود “مهاجران غیرقانونی و مجرمان” را عملی کند.
تمامی این اقدامات ضد مهاجرتی و پناهندهستیز دولت آمریکا در حالی صورت میگیرد که در روز ۱۹ ژوئن (۲۹ خرداد) کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به مناسبت ۲۰ ژوئن (۳۰ خرداد)، “روز جهانی پناهندگان” گزارشی را منتشر کرد. در این گزارش گفته شده است در سال ۲۰۱۷، جنگ، خشونت، تعقیب قضایی، فقر و بیکاری موجب گشته تعداد آوارگان جهان به رقم بیسابقه ۵ / ۶۸ میلیون نفر افزایش یابد. در بخشی از گزارش آمده است بیش از دو سوم از این آوارگان (۴۰ میلیون) نفر در داخل کشور خود بیخانمان شدهاند و ۴ / ۲۵ میلیون نفر به کشورهای دیگر پناه بردهاند که ۵۲ درصد از آنان را کودکان زیر ۱۸ سال تشکیل میدهند. آمار سال ۲۰۱۷، با یک افزایش ۹ / ۲ میلیون نفری طی یک سال، تاکنون بیسابقه بوده است.
بر اساس این آمار، دو سوم پناهجویان جهان از ۵ کشور سوریه (۶ میلیون نفر)، افغانستان (۲ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر)، سودان جنوبی (دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر)، میانمار (یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر)، سومالی (۹۹۰ هزار نفر) میآیند. در میان کشورهای پناهندهپذیر، ترکیه با ۳ و نیم میلیون نفر، برای چهارمین سال مقام اول را داراست و پس از آن کشورهای پاکستان و اوگاندا و لبنان و ایران قرار دارند.
به گفته وزارت امور مهاجران افغانستان تعداد مهاجران افغان در ایران ۲ میلیون و ۴۵۰ هزار نفر هستند که از این میان ۹۵۰ هزار نفر دارای کارت اقامت، ۴۵۰ هزار نفر با گذرنامه و اقامت موقت، ۳۰ هزار نفر دارای اقامت بلند مدت و حدود یک میلیون نفر نیز فاقد مدرک معتبر هستند. مقامات ایران در اردیبهشت ۹۷ اعلام کردند، طبق سرشماری ۱۳۹۵ بالغ بر ۱ میلیون و ۵۸۳ هزار مهاجر افغان در ایران زندگی میکنند اما تعداد کل افغانهایی که به طور رسمی و غیر رسمی در ایران زندگی میکنند بالغ بر ۳ میلیون نفر میشود.
در واقعیت پناهندگان ساکن ایران، به ویژه پناهندگان افغان، برخلاف ادعاهای سران جمهوری اسلامی، از کمکهای محدودی برخوردارند و در فقر شدیدی به سر میبرند. سکونت افغانها در بسیاری از استانها یا شهرستانهای برخی استانها ممنوع است. بنا به گزارشی در فروردین ماه در تسنیم که یکی از رسانههای حکومتی است، بسیاری از وعدههای مقامات هنوز اجرایی نشده است. برای مثال، مشکل تمدید بیمه سلامت مهاجرین افغانستان با وجود گذشت نزدیک به یک ماه از آغاز سال جدید هنوز “به طور رسمی کلید” نخورده است در حالی که مهلت دفاتر بیمه سلامت مهاجرین در اسفند ۹۶ به پایان رسیده است. در سالهای پیش درباره مشکلات موجود بر سر راه تحصیل کودکان مهاجران و پناهندگان افغان گزارشهای متعددی در رسانهها درج شده است. در گزارشی در مهر ۹۵، به گفته مدیر عامل انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده، تنها ۱۰ درصد کودکان بازمانده از تحصیل افغان در مدارس ثبتنام شدهاند. کودکانی که با محرومیت از تحصیل و در نتیجه فقر خانوادهها به کودکان کار و خیابان میپیوندند. در گزارشی در ایسنا به تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۹۷ آمده است، ۷ / ۶۳ درصد کودکان کار اتباع افغانستان و در حدود ۴ درصد نیز تبعه پاکستان هستند. در همین گزارش به گفته کمیسیون حقوق بشر افغانستان قاچاق کودکان افغانستانی برای کار به ایران ۱۰ درصد افزایش یافته و روزانه بیست کودک کار به اجبار یا داوطلبانه برای بازگشت به افغانستان در مرزها رها میشوند. افغانها در ایران از اشتغال در بسیاری از مشاغل محروماند و تنها میتوانند در مشاغلی “دشوار، خطرناک و با دستمزد کم” به کار گرفته شوند.
در شهریور سال ۹۵، وزیر کشور از دستگیری و اخراج ماهانه ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار “افغانی غیر مجاز” خبر داد و وزارت مهاجرین افغانستان در سپتامبر ۲۰۱۶، اعلام کرد روزانه حدود ۱۵۰۰ افغان از ایران با توسل به زور و خشونت اخراج میشوند. در گزارش دیگری در خبرگزاری آناتولی در آوریل ۲۰۱۸، برخی از پناهندگان افغان که به ترکیه رفتهاند، از تشدید فشار مسئولین ایران سخن گفتهاند.
مقامات رژیم به این نیز اکتفا نمیکنند. آنان حتا از قربانی کردن جان آنان برای پیشبرد اهداف توسعهطلبانه منطقهای خود نیز ابایی ندارند. به گزارش دیدهبان حقوق بشر در مهر ۹۶، سران رژیم با وعده و وعید حقوق و دریافت اجازه اقامت، و حتا با فشار، برخی از پناهندگان را با یک دوره آموزشی یک ماهه به عضویت لشکر فاطمیون درآورده و آنان را رهسپار میدانهای جنگ در سوریه میکنند. “سربازانی” که شمار زیادی از آنان را کودکان تشکیل میدهند. خبرگزاری تسنیم شمار مهاجران لشکر فاطمیون را ۱۴۰۰۰ نفر عنوان کرده است.
طبق آمار رسمی سازمان ملل، ۸۵ تا ۹۰ درصد پناهجویان جهان برای نجات جان خود در کشورهای مجاور پناه میگیرند. الگویی که با آمار پناهندگان در ایران مطابقت دارد. اما برخی از افغانهای پناهجو، ایران را تنها گذرگاهی برای رفتن به ترکیه و رساندن خود به اروپا میدانند. سفری که بسیاری آن را به پایان نمیبرند. گروهی در فضای بسته کامیونها خفه میشوند، دستهای در انبار کشتیهای باری جان میسپارند و بسیاری در دریا به کام مرگ فرو میروند.
به گفته سازمان پناهندگی سازمان ملل، فقط از ابتدای سال جاری میلادی بیش از یکهزار نفر در راه عبور از دریای مدیترانه و رسیدن به اروپا غرق شدهاند، ۲۲۰ نفر از این عده، طی روزهای گذشته.
هزاران نفر نیز پس از عبور از این راههای پرخطر به پشت مرزهای اروپا میرسند ولی یا با سیم خاردار مواجه میگردند یا پس از رسیدن به ساحل کشورهای اروپایی، باید همچنان در دریا سرگردان بمانند زیرا که کشورهای اروپایی از پذیرش آنان خودداری میکنند. با وجودی که ۱۲۰ کشور کنوانسیون مربوط به وضعیت پناهندگان را امضا کردهاند، به گفته سازمان ملل، به دلیل کاهش سطح پناهندهپذیری کشورهای اروپایی، با وجود افزایش پناهجویان، اسکان پناهجویان ۵۴ درصد کاهش یافته است. گذشته از آن، در آمریکا و اروپا، سران کشورها با پیگیری سیاست پناهندههراسی، از سویی پناهجویان را مسئول بحرانهای اقتصادی و اجتماعی از جمله بیکاری و افزایش جرم و جنایت معرفی میکنند و از سویی دیگر با استفاده از جو پناهندهستیزی، راستترین سیاستهای نه تنها ضد پناهجویی بلکه راستترین سیاستهای اقتصادی را با تکیه به آرای افکار عمومی ناآگاه و هراسیده به تصویب رسانده و به اجرا درمیآورند.
سیل پناهندگی که اکنون به بحرانی برای نظام سرمایه داری تبدیل شده است، پیامد بحرانهای جهان سرمایهداری ، تهاجم نظامی و مداخله سیاسی کشورهای امپریالیستی از یک سو و کشورهای مرتجع منطقه و رشد جریانات اسلامگرا از سوی دیگر است. کشورها و دولتهایی که باز این کشورهای امپریالیستی حامی و پشتیبانشان آنها هستند. در چنین شرایطی، با گذشت هر سال بر شدت و دامنه این بحران افزوده میشود و زندگی میلیونها انسان را به کام فقر و تباهی خواهد کشاند.
اما این تنها عامل در گسترش این بحران نبوده است. از دیگر عوامل مؤثر در این بحران، فقر و بیکاری است. در آوریل ۲۰۱۵، “کنسرسیوم بینالمللی خبرنگاران تحقیقی” گزارشی منتشر کرد. در این گزارش آمده است: در ۵ سال گذشته، بانک جهانی موجب آوارگی ۴ / ۳ میلیون نفر شده است. با تحمیل برنامههای نئولیبرالی، با قطع یا کاهش بودجههای رفاهی، ضبط زمینها و سدها، حمایت از کمپانیها و دولتهای متهم به تجاوز، قتل و شکنجه و با سرمایهگذاری ۵۰ میلیارد دلاری در پروژههای دارای عواقب اجتماعی “بازگشتناپذیر و بیسابقه” که در گسترش فقر در سراسر جهان نقش عظیمی داشتهاند. و نه تنها بانک جهانی، بلکه مؤسسات مالی بینالمللی دیگری نظیر صندوق بینالمللی پول، بانک سرمایهگذاری اروپا و بانک اروپا برای بازسازی و توسعه و…
با وجود این، آمریکا و اروپایی که خود از عوامل اصلی بروز این فجایع در این کشورها هستند، اکنون میکوشند با دیوار و حصار و زندان از خود محافظت کنند، اما همانگونه که آمار سال جاری سازمان ملل نشان میدهد، با ادامه این سیاستها، هیچ اقدامی نمیتواند مانع استمرار و گسترش این بحران گردد و این دیوارها و حصارها و زندانها بازدارنده نخواهند بود. آوارگی میلیونها انسان در عصر کنونی، پیامد مستقیم نظام سرمایهداری است و بار دیگر گندیدگی سیستمی رو به زوال را نشان میدهد که با وجود به سر رسیدن دورانش، جانسختانه پابرجا مانده است. از همینروست که جز جنایت و خون، آوارگی و ویرانی حاصلی پدید نمیآورد.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۸ در فرمت پی دی اف
نظرات شما