بحران اقتصادی کنونی تنها یک راه حل دارد

۲۳ خرداد، واعظی رئیس دفتر روحانی با اعلام ۴ دستور روحانی برای مقابله با گرانی گفته بود: “روحانی برای مقابله با گرانی دستور خالی کردن انبارها و ارسال کالاها به بازار را صادر کرده است”. ما همان زمان در کار شماره ۷۷۷ نوشتیم که این یعنی دست خالی جمهوری اسلامی برای مقابله با گرانی. ۲ هفته گذشت اما غول گرانی مهیب‎تر و ترسناک‎تر شد. مجلس جلسه غیرعلنی برای بررسی موضوع گرانی تشکیل داد!! ۱۸۷ نماینده مجلس در نامه‎ای به روحانی خواستار تغییر تیم اقتصادی کابینه شدند و حتا مساله طرح عدم کفایت سیاسی روحانی از سوی نمایندگان جبهه پایداری در مجلس اسلامی مطرح شد. امامان جمعه که “اقتصاددان” هم شده‎اند، در نمازهای جمعه به تحلیل علل گرانی پرداخته و علت اصلی گرانی را کشف کردند: “تیم اقتصادی کابینه”. هر چند که همین تحلیل را هم می‎توان نشانه‎ی پیشرفتی در “سواد اقتصادی” آخوندها تعبیر کرد، چرا که جنتی رئیس مجلس خبرگان و دبیر شورای نگهبان که تا چندی پیش امام جمعه تهران نیز بود، چند سال قبل “خواست خدا” را علت گرانی اعلام کرده بود.

اما کابینه‎ی روحانی نیز که همگی وزرا و مشاورین و معاونین با عناوین دکترا در آن حضور دارند، دست‎ کمی از آخوندها ندارد. یکی از نتایج کابینه‎ی متخصص روحانی اعلام نرخ تورم خرداد ماه است. بانک مرکزی نرخ تورم خرداد ماه را ۴/ ۹ درصد و مرکز آمار ۲/ ۸ درصد اعلام کردند. آن هم در حالی که نوبخت سخنگوی کابینه‎ی روحانی ۲۳ خرداد گفته بود: “مردم بدانند که ما افزایش ۵۰ تا ۶۰ درصدی نرخ برخی کالاها را تکذیب نمی‌کنیم”. براستی از کابینه‎ای که نرخ واقعی تورم را انکار می‎کند و آمارهایی ارائه می‎کند که حتا مرغ پخته را به خنده وامی‎دارد، چه برنامه‎ای برای مقابله با گرانی می‎توان انتظار داشت؟!!

مجلس اسلامی هم که تکلیف‎اش روشن است. یکی از همین نماینده‌های مجلس به نام قرجه طیار که به اصطلاح نماینده “گنبد کاووس” است، در مصاحبه با روزنامه “قانون” (۹ تیرماه) می‎گوید: “من فکر می‌کنم فقط و فقط دلالی و افزایش صوری و ظاهری قیمت ارز توسط چند دلال و مفسد اقتصادی، اقتصاد کشور را به بحران کشیده است”. این هم یک نمونه از مجلس‎نشین‎ها و تحلیل‎شان از بحران اقتصادی.

وضعیت خامنه‎ای هم که مشخص است. از نظر او هر چیز که حتا ذره‎ای از فساد و ناتوانی دولت، از فقر و نابسامانی اقتصادی حاکم را از پرده بیرون بیاندازد، سیاه‎نمایی‎ست و همه دنیا به پیشرفت‎ها و موفقیت‎های جمهوری اسلامی حسودی می‎کنند. او باید هم این‎ها را بگوید چرا که به عنوان فردی که قدرت اصلی در دستان او متمرکز است، بیش از هر فرد دیگری در جمهوری اسلامی مسئول شرایط وحشتناک کنونی است.

واقعیت این است که بحران اقتصادی همان‎طور که پیش‎بینی می‎شد افسار گسیخته و کار به جایی رسیده است که هر روز بدتر از دیروز خواهد بود. اکنون دیگر صحبت از گرانی و نرخ تورم سالانه نیست. اکنون بحث روز است. حتا بسیاری از اقلام خوراکی مورد نیاز مردم در طول کمتر از یک ماه افزایش بیش از صددرصدی داشته‎اند. قیمت کالا امروز روزانه تعیین می‎شود. این یعنی از بند رها شدن بحران اقتصادی. تاثیرات افسارگسیختگی بحران حتا به بانک‎های دولتی رسیده و در مواردی بانک‎های دولتی موجودی برای پرداخت پول به صاحبان حساب را نداشته‎اند و البته این موضوعی‎ست که در ماه‎های آینده بیشتر شاهد آن خواهیم بود.

دلیل آن نیز روشن است. دولت از نظر مالی ورشکسته است و در ماه‎های آینده این ورشکستگی عیان‎تر شده و ابعاد گسترده‎تری پیدا خواهد کرد. هم اکنون حتا بسیاری از تعهدات مالی دولت به کارمندان و بازنشستگان عقب افتاده است. به‎گفته‎ی سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اسلامی، تا پایان سال وزارت آموزش و پرورش با کسری ۲۰ هزار میلیارد تومانی بودجه مواجه می‎شود و این در حالی‎ست که در بودجه سال‎ جاری ۴۰ هزار میلیارد تومان بودجه برای آموزش و پرورش تعیین شده بود. به گفته‎ی مشاور وزیر آموزش و پرورش، “اگر کمک‎های مردمی نباشد مدارس دولتی تعطیل می‎شوند”. منظور او از کمک‎های مردمی همان پول‎هایی‎ست که به زور از خانواده‎ها در مدارس دولتی گرفته می‎شود و یکی از دلایل ترک تحصیل در میان کودکان کارگران و زحمتکشان جامعه است.

بدهی دولت به پیمانکاران نیز به شدت افزایش یافته است. بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی به بحران مالی و حتا امکان ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی منجر شده و بدهی این سازمان به داروخانه‎ها یکی از این موارد است.

از این بدتر وضعیت شهرداری‎هاست که اغلب ورشکسته هستند. به‎گفته‎ی نجفی شهردار سابق تهران، بدهی شهرداری تهران به ۵۲ هزار میلیارد تومان می‎رسد. شهردار تبریز نیز با اشاره به وضعیت اقتصادی کشور و کاهش درآمدهای شهرداری‎ها، از شهرداری‎ها به عنوان ورشکسته‎ترین مجموعه در کشور نام برد. صالحی عضو شورای شهر اصفهان و از اعضای شورای عالی استان‎ها نیز روز ۳۱ خرداد گفت: “بیش از نیمی از شهرداری‎ها رو به ورشکستگی هستند”، موضوعی که پیش از این هم از سوی دیگر مقامات حکومت اسلامی بیان شده بود.

بحران مالی که بی‎شک در آینده‌ای نه چندان دور با سرعتی که هرگز در جمهوری اسلامی سابقه نداشته گسترش خواهد یافت، به فروپاشی سیستم مالی دولت و تمامی موسسات وابسته به دولت از جمله بانک‎ها منجر خواهد شد. در واقع ما در دوران آغازین این فروپاشی هستیم که در ماه‎های آینده با سرعتی کم و بیش، پیش خواهد رفت و جمهوری اسلامی نشان داده که هیچ راه حلی برای جلوگیری از فروپاشی سیستم مالی خود ندارد.

وقتی تمام بحث‎های دولت و راه‎حل‎های آن به این ختم می‎شود که چند نفر را که قبلا در پست‎های دیگر بودند به جای چند وزیر کنونی صندلی وزارت را اشغال کنند، وقتی که علت گران شدن دلار و سکه به خرید ۳۸ هزار و پانصد سکه توسط یک جوان ۳۱ ساله نسبت داده می‎شود و مانند آن، نشان دهنده‎ی یک واقعیت است و آن این‎که رژیم جمهوری اسلامی راه‎حلی برای برون رفت از بحران اقتصادی افسار گسیخته حاکم و فروپاشی مالی ندارد. اگر داشتند حداقل این بود که با اشاره به واقعیت‎ها، با بیان دلایل واقعی علت بحران، سیاست‎هایی را اعلام می‎کردند که به مقابله با ریشه‎های واقعی بحران بپردازد و گام‎هایی عملی در این راه برمی‎داشتند. وقتی حکومتی خود را به ندانم‌کاری می‎زند، وقتی دولتی به انکار واقعیت‎ها می‎پردازد، وقتی دولتی معضلات را به گردن چند وزیر و یا این جناح و آن جناح می‎اندازد، وقتی که دولتی از پذیرش حقایق خودداری کرده و انگشت اشاره به بیراهه‎ها می‎کند، بیان‎گر تنها یک چیز است و آن ناتوانی دولت.

در تمام این سال‎ها هم به عنیه دیدیم که تمامی راه‎حل‎هایی که از سوی سران جمهوری اسلامی ارائه شد، تنها نتیجه واقعی‎اش افزایش بحران بود.

بحران اقتصادی کنونی تنها یک راه حل دارد و آن یک راه حل انقلابی است.

جدا از این که دلایل بحران اقتصادی کنونی و تاثیر انحطاط سرمایه‎داری در آن چیست، برای درک این‎که از زاویه‎ی منافع کارگران و زحمتکشان چرا بحران اقتصادی کنونی تنها یک راه حل انقلابی دارد، پاسخ به یک سوال کلیدی موضوع را برای ما آشکار می‎سازد و آن این که چرا در چهار دهه حکومت اسلامی، همواره کارگران و زحمتکشان فقیرتر و گروه کوچکی به نام سرمایه‎دار ثروتمندتر شده‎اند؟!

در همین چند سال اخیر که کابینه‎ی روحانی با شعار حل مشکلات اقتصادی بر سر کار آمد، نتیجه‎ی تمامی سیاست‎های اقتصادی حاکم افزایش شکاف طبقاتی بود. یک گروه اندک سرمایه‎دار و زالوصفت، با بهره‎گیری از شرایطی که جمهوری اسلامی فراهم ساخته، به آن‎چنان ثروت‎هایی دست یافتند که اساسا در مخیله انسان نمی‎گنجد. در عوض، نه فقط کارگران و زحمتکشان به فقر بیشتر محکوم شدند، بلکه حتا گروه بزرگی از خرده‎بورژوازی کاسبکار و یا تولیدکننده‎های کوچک به صف توده‎های فقیر شهری پرتاب شدند.

این سیاست‎ها و نتایج آن را در عرصه‎ها و اشکال گوناگون می‎توان دید. یکی از این سیاست‎ها بودجه سالانه است که ما همواره در نقدهایی که بر بودجه‎های سالانه نوشتیم نشان دادیم که چرا و چگونه بودجه در جمهوری اسلامی همواره به ضرر کارگران و زحمتکشان و به نفع سرمایه‎داران تهیه، تصویب و اجرا می‎شود. یکی دیگر از این سیاست‎ها سرکوب کارگران، بیکاران و دیگر توده‎های زحمتکش جامعه است. مثلا سرکوب کارگران و جلوگیری از تشکل‎یابی آن‎ها، دست کارفرمایان را برای استثمار شدید کارگران باز می‌گذارد. وجود میلیون‎ها بیکار نیز در این شرایط، یعنی شرایطی که کارگران فاقد تشکل هستند، تنها منجر به افزایش رقابت بین کارگران شده که سودش به جیب سرمایه‎داران می‎رود. رواج شرکت‎های پیمانکاری و بازگذاشتن دست آن‎ها در استثمار کارگران یکی دیگر از همین سیاست‎هاست. مهم‎ترین آن‎ها اما کاهش دستمزدهای واقعی کارگران در طول این سال‎ها بوده و هست. به‎رغم افزایش چند درصدی دستمزدهای اسمی کارگران، نتیجه‎ی واقعی با توجه به تورم واقعی، کاهش دستمزدهای واقعی کارگران بوده که در کاهش قدرت خرید آن‎ها خود را نشان داده است. کاهش هزینه دستمزد در قیمت تمام شده‎ی کالاها به زیر ۵ درصد نتیجه‎ی همین سیاست‎هاست که معنایی جز افزایش فقر در میان کارگران ندارد. به اعتراف رسانه‎های دولتی، قدرت خرید کارگران و زحمتکشان در طول یک دهه ۲۰۰ درصد کاهش داشته است که البته به‎طور واقعی بسیار بیشتر از آن است. فقط در همین یک ماه اخیر و با کاهش ارزش ریال، قدرت خرید کارگران ۸۰ درصد کاهش یافته است.

اما کاهش قدرت خرید و افزایش فقر در میان کارگران و زحمتکشان و هم زمان با آن افزایش ۲۸ درصدی نقدینگی در هر سال به چه معناست؟ به این معناست که به همان اندازه که اکثریت بسیار بزرگ جامعه فقیرتر و بی‎چیزتر می‎شوند، ثروت (از جمله در شکل نقدینگی) هر چه بیشتر در دستان عده‎ی معدودی قرار گرفته و این عده‎ی معدود مدام ثروتمندتر می‎شوند. بنابراین چرا باید تعجب کنیم که یک نفر به راحتی ۳۸ هزار سکه بخرد؟!!! وقتی آخوند مصباحی مقدم نماینده سابق مجلس می‎گوید ۸۰ درصد سپرده‎های بانکی متعلق به ۲ درصد از افراد است و شقاقی اقتصاددان حکومتی می‎گوید ۸۰ درصد نقدینگی در دست ۵ درصد افراد قرار دارد، در واقع عمق شکاف طبقاتی را از دهان حکومتیان می‎شنویم.

بنابراین کارگران و زحمتکشان برای برون رفت از این شرایط به حکومتی نیاز دارند که منافع آن‎ها را تامین کند. وقتی حکومتی نتیجه‎ی سیاست‎های‎اش در طول چهار دهه ثروتمندتر شدن عده‎ای معدود از جامعه یعنی سرمایه‎داران است، به این معناست که این حکومت در خدمت منافع همان گروه اندک است و معنای دیگری نداشته و نمی‎تواند داشته باشد. بنابر این تنها راه، یک راه حل انقلابی‎ست، سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۹ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.