در هفته های اخیر با گسترش و تعمیق همه جانبه بحران سیاسی- اقتصادی در ایران، طرح استعفای کابینه روحانی نیز توسط عناصری از هر دو جناح حاکمیت مطرح شده است. بحث استعفای روحانی یا دست کم تغییراتی در کابینه او، البته بعد از اعتصاب بازاریان در تهران و چند شهر دیگر شتاب بیشتری گرفت. تا جاییکه حس روحانی در واکنش به طرح موضوع احتمالی کناره گیری او از ریاست جمهوری، روز چهارشنبه، ششم تیر ماه در نشست هم اندیشی مدیران ارشد دولت گفت: “اگر کسی فکر می کند دولت استعفا می دهد، کنار می کشد یا می رود، اشتباه می کند”.
روحانی در این نشست، علاوه بر تاکید بر عدم “استعفای دولت”، شعارهای دیگری هم داد. اینکه: “اگر بخواهیم با سبکِ سابق و سال ۹۶ کشور را اداره کنیم بدانید ما ناموفقیم. وزیر کار باید هر ماه در دولت بگوید که برای اشتغال چکار کرده است. ما از امروز برای خدمت به مردم یک ساعت به کار موظفمان داوطلبانه اضافه کنیم. نباید قیمت ها از حد تورم بالاتر برود، همه ما باید تلاش کنیم تا تورم تک رقمی بماند، دولتمردان باید به دنبال مشاوران و کارشناسان جدید باشند” و بالاخره اینکه “دولت تمام قد در کنار بازار است”.
از شعارهای تکراری رئیس کابینه “تدبیر و امید” که بگذریم، واکنش روحانی نسبت به استعفای کابینه از جمله مهمترین موضوع سخنان او در این نشست بود. طرح “عدم کفایت سیاسی روحانی” که طی هفته های گذشته ابتدا با زمزمه هایی توسط پاره ای از شخصیت های سیاسی در درون حاکمیت مطرح شده بود، روز شنبه نهم تیرماه در خبرگزاری های رسمی کشور بازتاب بیشتری یافت. ابتدا ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت از طرح “استیضاح و عدم کفایت سیاسی” حسن روحانی توسط تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی خبر داد، و پس از آن خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران ایران در تصویری که از این طرح منتشر کرد، عدم کفایت حسن روحانی، رئیس جمهور و دلایل آن را در ۱۵ بند به نمایش گذاشت.
طرح “عدم کفایت حسن روحانی” از جمله بحران های سیاسی تازه ای است که این روزها در پی تعمیق بحران اقتصادی و رشد و گسترش اعتراضات توده ای بر مجموعه بحران های درونی هیات حاکمه ایران اضافه شده است. بحرانی که به صورت یک شبح بر اضمحلال کابینه روحانی سایه افکنده است. در واقع آنچه در این روزها شاهدش هستم، وقوع یک سری تحولات پی در پی در جامعه و در درون هیات حاکمه است. تحولاتی شتابان که بعضا یک روزش در سالی نمی گنجد. مجموعه ای از بحران های ناعلاج که این روزها با تعمیق بیشتر به شکل فزاینده ای جمهوری اسلامی را از درون و بیرون به چالش گرفته اند. مضافا اینکه با خروج آمریکا از برجام، بحران هسته ای ایران نیز مجددا به چالشی جدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
بحران هسته ای، ادامه سیاست خارجی و پان اسلامیستی جمهوری اسلامی همراه با تحریم های آمریکا که قرار است از مرداد ماه شروع شوند، بحث مذاکرات مستقیم ایران با آمریکا را در میان پاره ای از عناصر بیرون و درون نظام باز کرده است. تا جاییکه حسین موسویان، دیپلمات ارشد تیم مذاکره کننده ی هسته ای ایران در دوره ریاست حسن روحانی نیز طی مصاحبه ای با خبرنگار روزنامه همشهری اعلام کرده است، به رغم اینکه در لحظه کنونی مذاکرات مستقیم با آمریکا را مفید نمی داند، با این همه تاکید دارد که در نهایت “بحران هستهای ایران بدون مذاکره مستقیم با آمریکا، به نتیجه نمیرسید”.
در چنین وضعیت وخامت باری که طبقه حاکم در عرصه داخلی و بین المللی دست و پا می زند، غول افزایش قیمت دلار نیز از شیشه جادوی خود بیرون جهیده و کاهش ارزش برابری ریال با دلار، به صورت بهمن وار در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. افزون به همه این ها، بحران خشکسالی، زیست محیطی و بی آبی هم به صورت جدی بخش های وسیعی از مردم را تهدید می کند. خصوصا بحران بی آبی که این روزها در پاره ای از شهرهای جنوبی کشور از جمله خرمشهر با اعتراضات وسیع و توده ای همراه بوده است. اعتراضاتی که در شامگاه روز شنبه نهم تیرماه با شلیک گلوله و گاز اشک آورد نیروهای سرکوبگر رژیم منجر به کشته و زحمی شدن تعدادی از مردم معترض خرمشهر شد.
اگر تا دیروز هیات حاکمه ایران در مجموعه ای از تضادها و کشمکش های سیاسی دست و پا می زد و بحران فزاینده رکود- تورمی بی محابا بر گلویش چنگ می کشید، اکنون اما، بحران های فاجعه آمیز دیگری از جمله بی آبی نیز توده ها را تهدید می کند. در واقع، اگر جمهوری اسلامی تا دیروز از تامین نان شب مردم عاجز بود، اکنون حتا از تامین آب آشامیدنی آنان نیز باز مانده است.
وضعیت موجود، تصویر روشنی از شکست جمهوری اسلامی در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. این شکست همه جانبه که اکنون به صورت تعمیق بحران هایی ناعلاج، رژیم را فرا گرفته است، آن چنان پُر شتاب پیش می روند که دیگر نه تنها نشانی از توقف آن ها نیست، بلکه کمترین چشم انداز امیدی هم در کاهش یا تعدیلی هرچند کوچک در هیچ کدام از آن ها دیده نمی شود.
نتیجه این وضعیت همانا گسترش اعتراضات توده ای در پائین و تعمیق شکاف باز هم بیشتر در میان بالایی هاست. دیر گاهی ست که تامین معیشت زندگی بر گلوی کارگران و توده های زحمتکش چنگ می کشد. روزی نیست که اعتراض و اعتصابات کارگری در بخش های مختلف تولیدی رخ ندهد، زنان اکنون به مبارزه ای مستقیم و علنی با نظام فاسد اسلامی روی آورده اند، معلمان، بازنشستگان و مال باختگان برای طرح مطالبات شان مدام دست به تجمع و اعتراض می زنند. جوانانِ بیکار و توده های مستاصل در هر فرصتی برای اعتراض به وضعیت موجود به خیابان ها می ریزند. دیگر کار به جایی رسیده که حتا بازاریان، این متحدان همیشگی و استراتژیک جمهوری اسلامی نیز صدای اعتراض شان بلند شده است. همان بازاریانی که روحانی در سخنان چهارشنبه خود گفت: “دولت تمام قد در کنار بازار است”.
در وضعیت کنونی، که مجموعه شرایط تماما به ضرر جمهوری اسلامی پیش می رود، کابینه روحانی، مستاصل و ناتوان از هرگونه اقدامی جهت مهار بحران های موجود، فقط نظاره گر روند جاری ست. در این میان اما، گسترش اعتصابات کارگری و حضور اعتراضی پُر شور جوانان و توده های عصیان زده در خیابان ها، تنها نقطه امید برون رفت از وضعیت موجود و رهایی از چهار دهه نکبت جمهوری اسلامی است. اعتراضات رو به رشد و فزاینده ای که به رغم فروکش کردن موقتی خیزش عمومی و سلحشورانه جوانان و توده های مردم در دی ماه ۹۶، اکنون به هر بهانه ای در گوشه و کنار کشور شکل می گیرند، عروج می یابند و روز از پی روز وسعت و عمق بیشتری می گیرند.
وحشت از تعمیق این همه بحران های ناعلاج، هرگز تا بدین حد در رفتار و کردار مسئولان نظام آشکار نبوده است. وحشتی فزاینده که همانند شبحی جمهوری اسلامی را فرا گرفته و بعضا تا بحث “عدم کفایت سیاسی روحانی” پیش رفته است. سیر اینهمه تحولات پِر شتاب طی هفته های گذشته ممکن نبود، مگر به یمن حضور اعتراضی توده های عصیان زده و توده های ستمدیده ای که برای رهایی از وضعیت موجود و خاتمه دادن به چهار دهه حاکمیت ننگین جمهوری اسلامی به اعتراضات خیابانی روی آورده اند.
با شکل گیری وضعیت موجود و خطر ناشی از اضمحلال کابینه روحانی، خامنه ای و تمامی دارو دسته اش که تا دیروز به عنوان منتقد و مخالف سیاست های حسن روحانی به صورت “اپوزیسیون” عمل می کردند، به یکباره در نقش مدافعان “دولت تدبیر و امید” ظاهر شده اند. خامنه ای در آخرین سخنرانی خود اعلام کرد، قوه مجریه از قوای اصلی کشور است و همه باید با آن همکاری کنند.
حسن روحانی نیز با آگاهی از همین چرخش نگاه خامنهای در دفاع از کابینه او، جرئت پیدا کرد که بگوید، دولت کنار نخواهد کشید و تا آخر خواهد ایستاد.
این چرخش نگاه خامنه ای و به دنبال آن، به صف شدن نهادهای زیر مجموعه رهبری از جمله فرمانده سپاه در حمایت از روحانی، طبیعتا روندی موقت و برگرفته از حاد شدن شرایط موجود برای کلیت نظام است.
روند اصلی اما، همان تعمیق شکاف و تشدید درگیری های فزاینده در بالاست. همان روندی که تا به امروز به شکل فزاینده در حال پیشروی بوده است. روندی که نتیجه بلافصل تعمیق بحران های سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی در تمام عرصه های داخلی و خارجی است. بحرانی که با حضور موثر کارگران و توده های فقر زده در اعتراض به وضعیت فلاکت بار موجود به شدت تعمیق یافته و دست به نقد تا این مرحله به صورت طرح “عدم کفایت سیاسی” روحانی سر باز کرده است. روندی که با گسترش هرچه بیشترمبارزات عمومی کارگران و توده های سرکوب شده دیر یا زود به سمت اضمحلال کامل جمهوری اسلامی پیش خواهد رفت.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۷۹ در فرمت پی دی اف
نظرات شما