در کشوری که مشتی دزد و قاتل و راهزن و عمله امپریالیزم بر جان ومال مردم حکم میرانند تمامی معیارها و ارزشهای شناخته شده فرهنگی چنان تغییر مضمون میدهند که به ضد خود تبدیل میگردند. تغییرات مضمونی در روابت میان انسانها با یکدیگر و انسانها با طبیعت و جامعه به مثابه عاملان آگاه و شناسندگان جهان پیرامونی،در وحله آخر چیزی جز اشکال پیچیده و تودرتوی انعکاس تغییرات در بنیانهای مادی هستی طبیعی و اجتماعی انسانها نیستند.تبدل ارزشها و نیازها نیز،علیرغم تلاش حیله گران تا آنها را برخاسته از منشاهای غیر طبیعی جلوه دهند،دقیقادرهمین مضامین برآمده از فرایندهای دگرگونیهای بنیادین مادیست که ریشه میدوانند.
رژیم ضد انسان و قتل مداری همچون رژیم جمهوری اسلامی سالهای متمادیست با فرآراستن دستگاه ایدئولوژیک مخوف خویش و تبلیغ کردن فرهنگ خرافه و تزویر و سکوت،تلاش میکند تا با جدا کردن هستی مادی انسانها از هستی فرهنگیشان چنین بنمایاند که میتوان با توسل به معنویات( تو بخوان فرهنگ جهل و خفقان و سرکوب) بر سیه روزیهای مادی چیره گشته و روئین تن درمقابل تضادهای غیر قابل تصور طبقاتی به تحمل پرداخته و سرفرازانه به بهشت رهنمون شوند.این ترفندهای تبلیغاتی عملآ در مسیر برآوردن نیازهای طبقاتی رژیم بوده ودقیقا در جهت نیازهای قدرت حاکمه،که نقطه مقابل نیازهای مادی وضروری خلق های تحت ستم ایران می باشند، عمل می کنند.
رژیم جلاد جمهوری اسلامی که هرچه باشتابتر سعی دربرآوردن نیازها و اجرای دستورات سازمان تجارت جهانی و نیز بانک جهانی میکند و تا کوچکترین و بی ارزشترین سلول هایش به امپریالیزم جهانی وابسته میباشد پس از انکه همه شاهرگهای اقتصادی مملکت را به دست تجار،مالکین اراضی،سپاه پاسداران سرمایه،خانواده هاو افراد بانفوذ جامعه سپرد، چنان فقری را بر توده های میلیونی کارگران و دیگر زحمتکشان جامعه تحمیل کرده که عمق آن را به راحتی نمیتوان توصیف نمود. وقتیکه بر اساس گذارش رسمی رئیس شورای اصناف ۴۰ هزار تن سیب و پرتقال را به منظور به اصطلاح توزیع نمودن میان واحدهای صنفی خریداری و ذخیره مینمایند و قیمت هر کیلو را ۶۵۰ تا ۷۵۰ تومان تعیین میکنند میتوان تصور تمودکه زحمتکشان در کشوری که بر اساس گزارشها پانزده میلیون از مردم آن(نزدیک به یک پنجم جمعیت) زیر خط فقر زندگی میکنند، چند بار در سال میوه
میخورند.و یا حتی از این هم بدتر،هنگامی که گوشت را قرار است کیلوئی۴۲۰۰ تومان و مرغ منجمدرا کیلویی۱۷۵۰ تومان برای توزیع میان فقط ۳۰۰ واحد صنفی در نظریگیرند، ژرفای فقر و سیه روزی مردم و کیفیت زیست آنان بیشتر مشخص می شود.نا گفته نماند که اینها همه فقط بخشی از تعابیری ست که برای مبارزه با بازار آزاد در نظر گرفته شده است،همان بازاری که بدست سرمایه داران حکومت نشین و یا نورچشمی های آنها اداره می گردد.
از زمانی که خامنه ای،سید جلادان جمهوری قتل و غارت اسلامی،در ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵ سیاستهای راهبردی ملوکانه اش را با هدف واگذار نمودن ۸۰% سهام بنگاهها و کارخانه های بزرگ دولتی در اختیار رئیسان سر تا پا حیله و جنایت مجمع بی صلاحتان گذارد مدت زمانی می گذرد و طی این مدت با تشدید شدن ضریب بیکاریها،اخراجها،اعتصابهاو دستگیریهای کارگران و زحمتکشان روبرو هستیم.ولی انچه که در این میان شگفتی برانگیز است نه تنها فاجعه فقر،فحشا و جنایت(اینها دیگر به امور طبیعی زندگی ایرانیان تبدیل شده اند)بلکه ارغام سرسام آور اقتصادیست که در عین حال سیر حرکت نزولی یک رژیم وابسته به امپریالیسم جهان خوار را به گونه ای آشکار به نمایش می گذارد.در دولتی که تمامی ارگانهای اقتصادی،فرهنگی،اجتماعی و حقوقی به اختیار سرمایه داران کلان،تجار،قشر اداری متخصص در همه انواع چپاول،خبرگان طبقات مسلح و پرقدرت و سرمایه های خارجی سپرده میشود به خوبی می توان فهمید وقتی محمود حیدری مدیرکل تعاون استان تهران اعلام می کند که ۱۲۰ میلیارد تومان از محل بنگاههای زودبازده!! با عنوان تسهیلات دولتی در اختیار شرکت های تعاونی قرار می گیرد و ۴۵ میلیارد تسهیلات نیز از سوی صندوق تعاون کشور به منظور کمک به تعاونی های فرهنگی-آموزشی تخصیص داده می شود آیا این جا به جایی میلیاردها جز بدین معنی ست که مردم محروم جامعه دقیقا به دلیل دسترسی نداشتن به این تسهیلات است که حتی از فرهنگ که هیچ بلکه از نان هم محروم مانده اند؟مسلما کسانی که با چگونه گی کارکردهای اقتصاد ملی در یک کشور عقب افتاده از نظر صنعتی مثل ایران آشنائی دارند بخوبی می دانند که یکی از راههای به طور کامل به استقلال دست یافتن، سرمایه گذاری و صرف نیروی کار فنی و حرفه ای و ایجاد فضای مناسب برای پژوهش و تحقیق در حیطه هایی ست که می توانند به امرتولید صنعتی وتکنولوژیک مدد رسانده و زمینه های لازم را برای استقلال اقتصادی فراهم سازند،ولی ما نه تنها شاهد هیچگونه تلاشی در این جهت از سوی رژیم ملایان و غاصبان آدم کش نیستیم بلکه تمام سرمایه ها و تلاشها دقیقا فقط در زمینه هائی صرف میگردد که هیچگونه مناسبتی با ترقی و پیشرفت نداشته که هیچ،حتی هر چه بیشتر به تخریب تمامی زمینه های لازم برای امکان بخشیدن به استقلال پرداخته می شود.از این روست که می بینیم دفتر صادرات بین المللی اعلام میکند که ایران میان سالهای ۲۰۰۴-۲۰۰۸ پس از آمریکا در رده ی دوم کشورهای وارد کننده اسباب بازی در جهان قرار دارد.البته هیچکس گمان نخواهد کرد در کشوری که کودکان طبقات محرومش کار میکنند تا نان خانواده تامین کنند این اسباب بازی ها را به چشم خواهند دید!
وقتیکه تجارت،آنهم تجارت بی برنامه و بی هدف ( البته اگر از سودمندی آن برای پر کردن جیب قاتلها بگذریم ) بر اقتصاد این رژیم سیطره داشته باشد و حجم واردات آن بر طبق آمار رسمی واحدهای اقتصادی رژیم جنایتکاران چهار برابر صادرات آن را تشکیل دهد معلوم میشود که با اقتصاد و سیاستی این چنین وابسته ،سیاستهای این مبادلات اقتصادی وبالنتیجه سیاسی از طرف کدام قدرتهای بین المللی دیکته می شوند.رجزخوانیهای رژیم آدم کشان در مقابل امپریالیسم جهانی نمیتوانند پرده بر روابط تنگاتنگ و وابستگی آن به قدرتهای جهانی بکشند.
اکنون دیگر بر همگان واضح است که زندگی مردم عراق در دست امپریالیسم آمریکا وهم پیمانان او در منطقه میباشد.اقتصاد و سیاست این کشور اشغال شده در دست شرکتهای انحصاری بین امللی، بانک تجارت جهانی، شرکتهای نفتی بزرگ و ارتشهای تجاوزگر امپریالیستی قرار دارد.با این همه در میان مشتریان صادرات ایران در سال گذشته، عراق با ۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار، یعنی ۴/۱۰% از صادرت ایران،در رده دوم کشورهائیست که از ایران خریداری کرده اند.اعمال سیاستهای استعماری در عراق هیچ راهی برای روابط اقتصادی مستقل باقی نگذاشته و هر گونه رابطه اقتصادی با کشورهای تحت سلطه امپریالیسم دقیقا به معنای وارد شدن در روابطی ست که در جهت سیاستهای جهان خوارانه امپریالیسم در منطقه و در سایر نقاط جهان عمل می کنند.در اینجا نیز همچون سایر زمینه ها، سرمایه دارن راهی به جز بازتولید دوباره و دوباره این روابط تحت سلطه چه در عرصه ملی و چه در عرصه بین المللی ندارند و عین روابطی را که امپریالسم در عرصه بین المللی بر آنها اعمال میکند به طور کامل و حتی بدتر بر زندگی خلق های تحت ستم ایران انعکاس می دهند.
نظرات شما