آنچه باید از مبارزات مردم خوزستان آموخت

تجمع‌ها و تظاهرات مردم مبارز شهرهای مختلف خوزستان، در پی سرکوب‌های وحشیانه واحدهای پلیس ضد شورش، فروکش کرده است. اما این فقط ظاهر قضیه است. این شعله فروزان مبارزه علیه ستمگران حاکم بر ایران، خاموش شدنی نیست. از همین روست که از دی‌ماه سال گذشته تا به امروز، در سراسر ایران پیوسته شاهد اعتراضات و تظاهرات توده‌ای در شهرهای مختلف بوده‌ایم.

تظاهرات تیرماه شهرهای خوزستان نیز درواقع، ادامه تظاهرات چند ماه گذشته توده‌های مردم این استان در اعتراض به آلودگی و ناایمنی محیط‌ ‌زیست، اعتراض به بیکاری و گرانی‌ و اعتراض عرب‌های خوزستان به نابرابری و بی حقوقی است.مضمون این اعتراضات یکی است: نارضایتی از نظم حاکم بر ایران و مبارزه  برای تغییر آن از طریق سرنگونی رژیمی که فجایع بی‌شمار به بار آورده است.  اما این مبارزه خود را به اشکال متعدد بر سر مطالبات مختلف نشان داده است. چراکه مشکلات مردم و مطالبات آن‌ها یکی و دوتا نیست.

مبارزات این بار بر سر نبود آب آشامیدنی و شوری آب در منطقه‌ای آغاز شد که گرم‌ترین منطقه ایران است و قاعدتاً باید لااقل آب و برق برای مردمی که چندین ماه از سال با گرمای طاقت‌فرسای بالای ۵٠ درجه زندگی می‌کنند، تأمین باشد. اما باوجود چندین رودخانه مهمی که در این منطقه جاری است، رژیم حاکم ، در طول ۴٠ سال حاکمیت ننگین خود، حتی نتوانسته آب آشامیدنی مردم این منطقه را تأمین کند. البته ناگفته نماند، رژیمی که تمام هست و نیست این کشور را برای چپاول و غارت  سران و مقامات آن، به حراج گذاشته است، برای کسب درآمدهای بیشتر و پیشبرد سیاست پان‌اسلامیستی خود، اگر آب آشامیدنی هم باشد، ترجیحاً آن را به دولت عراق می‌فروشد.

در اعتراض به این وضعیت اسف‌بار، توده‌های زحمتکش مردم خرمشهر روز جمعه ۸ تیرماه، با در دست داشتن ظرف‌های خالی آب، به تجمع و تظاهرات روی آوردند. اما رژیمی که ورشکستگی‌اش را به عیان در برابر همگان به نمایش گذاشته ، پاسخ مردم را با گسیل گله‌های پلیس و سرکوب مردم داد. واحدهای پلیس ضد شورش، ، شنبه‌شب نهم تیرماه به سرکوب گسترده و وحشیانه روی آوردند. مردم معترض نیز با شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای و روحانی با برافروختن آتش در خیابان‌ها، سنگربندی کردند و به مقاومت علیه مزدوران سرکوبگر حکومت اسلامی ادامه دادند. رژیم وحشی‌گری را به اوج رساند و مردم خرمشهر را به گلوله بست و تعدادی را به خاک و خون کشید. گزارش‌ها تعداد زخمی‌ها را ١١ نفر اعلام کرد. خبر از کشته شدن یک نفر نیز انتشار یافت. اما درحالی‌که فرماندار ضمن تکذیب یک کشته، تعداد زخمی‌ها را ۵ نفر اعلام کرد، وزیر کشور رژیم نه‌تنها کشته شدن یک نفر را تکذیب کرد، تعداد زخمی‌ها را نیز به یک نفر تقلیل داد.

فرماندار جیره‌خوار و دیگر مقامات مزدور رژیم، به روال همیشگی خود، مردم مبارز خرمشهر را  ” عوامل اغتشاشگر و خرابکار ” نامیدند.

در اعتراض به اقدامات وحشیانه رژیم در خرمشهر، توده‌های مردم آبادان  به حمایت از مردم خرمشهر، تظاهرات برپا کردند. واحدهای ضد شورش رژیم در اینجا نیز تظاهرات مردم را مورد یورش و سرکوب قراردادند. مردم مبارز آبادان به مقابله با وحشی‌گری نیروهای سرکوب برخاستند و ماشین‌های پلیس مزدور و سرکوبگر را به آتش کشیدند. روز یک‌شنبه ١٠ تیر، مردم اهواز، بندر ماهشهر، سر بندر، خور موسی، کوت عبدالله نیز به حمایت از مردم خرمشهر به تظاهرات روی آوردند و علیه رژیم و اقدامات وحشیانه آن، شعار سردادند.

دستگاه قضایی رژیم تاکنون از بازداشت ۱۰ نفر از معترضان و شناسایی ۳۵ نفر دیگر در خرمشهر خبر داده است. اما اسامی انتشاریافته در شبکه‌های اجتماعی حاکی است که تعداد بازداشت‌شدگان بسیار بیش از آن چیزی است که رسماً اعلام‌شده است.

این واقعیت که سرشت مبارزات کنونی توده‌های مردم در سراسر ایران، یکی است و مضمون این مبارزات، دگرگونی نظم موجود از طریق سرنگونی جمهوری اسلامی است، در اعتراضات اخیر مردم خوزستان نیز به‌وضوح دیده شد. معضل آب به‌سرعت تبدیل به شعارهای سیاسی علیه حکومت شد. همان‌گونه که در اعتراضات چند روز قبل از آن نیز دیدیم که اعتراضات بازاریان بر سر دلار، وقتی‌که به خیابان کشید، تظاهرات از دست آن‌ها درآمد و شعارها  توسط  توده مردمی که به تظاهرات پیوسته بودند، به شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنه‌ای و روحانی تبدیل شد.

امروز، توده‌های کارگر و زحمتکش سراسر ایران هر مشکل خود را که بخواهند مطرح می‌کنند، سریعاً تبدیل به مبارزه‌ای سیاسی علیه رژیم با شعارهای سرنگونی طلبانه می‌شود.

معضل آب هم گرچه این بار در خوزستان حاد شد، اما محدود به خوزستان نیست. در تعداد دیگری از شهرهای ایران نیز این معضل وجود دارد. هنوز در خرمشهر حکومت نظامی اعلام نشده پا برجاست که در بوشهر تظاهرات آغاز شده است. در برازجان مردم به خیابان‌ها ریخته‌اند و علیه رژیم و فساد مقامات حکومت شعار سر می‌دهند.

امروز در سراسر کشور، معضل قطعی پی‌درپی برق وجود دارد. همین مسئله هم می‌تواند به اعتراض و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی تبدیل شود.

افزایش روزافزون بهای کالاهای موردنیاز توده‌های وسیع مردم، وضعیت معیشتی توده‌های کارگر و زحمتکش را به درجه‌ای غیرقابل‌تحمل رسانده است. اعتراض به گرانی و فقر نیز هرلحظه می‌تواند به تظاهرات علیه رژیم در هر شهر و سراسر کشور بیانجامد.

اما چه چیزی مردم سراسر ایران باید از مردم خوزستان بیاموزند؟ اتحاد و همبستگی. آن‌هم نه در حرف، بلکه در عمل.  در جریان این مبارزه، مهم‌ترین شهرهای استان به حمایت و دفاع عملی از مردم خرمشهر به پا خاستند و به تظاهرات روی آوردند. اگر توده‌های مردم شهرهای دیگر با مردم خوزستان یک همبستگی عملی نشان می‌دادند و به تظاهرات روی می‌آوردند، رژیم ارتجاعی حاکم به‌سادگی نمی‌توانست با گسیل گله‌های واحدهای سرکوب ضد شورش از مناطق دیگر، مردم را سرکوب کند. این‌، یکی از نقاط ضعف کنونی جنبش است که رژیم از آن به نفع خود استفاده می‌کند و با جمع‌آوری نیرو از مناطق و شهرهای دیگر، مبارزات مجزا و منفرد را در هر شهر و استان کشور سرکوب می‌کند. هنوز جنبش به آن مرحله ارتقاء نیافته که توده‌های مردم سراسر ایران، هر مبارزه‌ای را در هر شهر و استان کشور جزئی از مبارزه خود علیه دشمن مشترک بدانند و به یاری آن‌ها برخیزند.  به هر رو،  برای این‌که جنبش کنونی به نتیجه مطلوب بیانجامد، نیازمند به‌هم‌ پیوستگی جویبارهای منفرد و جدا از هم مبارزات است.

ضعف بزرگ‌تر جنبش عمومی کنونی در این است که جای طبقه کارگر هنوز در آن خالی است.  نه این‌که ادعا شود کارگران در این جنبش‌های اعتراضی عمومی، حضور ندارند. بالعکس، در اغلب جنبش‌های کنونی، کارگران و زحمتکشان و خانواده‌های آن‌ها نیروی اصلی این جنبش‌ها را تشکیل می‌دهند. اما مسئله این است که آن‌ها به‌عنوان یک توده بی‌شکل و فاقد هویت طبقاتی در این جنبش‌ها حضور دارند. در همین خوزستان، توده‌های کارگر و زحمتکش و فرزندان آن‌ها در این مبارزات، حضوری فعال داشتند. اما در منطقه‌ای که ترکیب کارگری جمعیت آن فوق‌العاده بالاست و یکی از مهم‌ترین  مراکز کارگری ایران محسوب می‌شود، کارگران خوزستان،  به‌عنوان گردانی از طبقه کارگر، با هویت طبقاتی خود، با اشکال مبارزه سیاسی مختص خود، به‌ویژه با اعتصابات سیاسی، در اعتراض به وحشی‌گری‌های رژیم،  وارد صحنه نشدند. این است اساسی‌ترین ضعف جنبش انقلابی کنونی توده‌های مردم ایران که باید در جریان اعتلای بیشتر جنبش برطرف شود. وقتی‌که کارگران در سراسر ایران به اعتصابات عمومی روی‌آورند، وقتی‌که کارگران یک اعتصاب عمومی سیاسی برپا کنند، ابزارهای سرکوب رژیم کارایی خود را از دست خواهد داد و زمینه برای به هم پیوستن مبارزات مردم شهرهای مختلف و برپائی تظاهرات و راهپیمائی‌های سرا سری فراهم خواهد شد. در بطن این اشکال مختلف و پیشرفته مبارزه توده‌ای است که شرایط برای قیام مسلحانه و سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۰ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.