معلمان؛ از مبارزه با شعار “نه به فیش حقوقی” تا سازماندهی اعتصاب

“نه به فیش حقوقی” شعاری است که معلمان آن را به پرچم اعتراضات اخیر خود تبدیل نموده وزارت آموزش و پرورش و کل دستگاه حکومتی را به چالش کشیده اند. معلمان طی چندین روز متوالی، چه در شکل گروهی، چه به‎صورت انفرادی در بسیاری از شهرها با سوزاندن و پاره کردن فیش‎ها و احکام حقوقی و ریختن آن به سطل زباله، نسبت به ناچیز بودن حقوق‎ها و بی‎پاسخ گذاشتن مطالبات خویش، دست به اعتراض زدند. از همان آغاز شکلی‎گیری این شکل اعتراض، هر فرد یا گروه اعتراض‎کننده با این اقدام سمبلیک، سایر معلمان و فرهنگیان را به پیوستن به این حرکت اعتراضی دعوت می‎کردند. چنین بود که در تکرار و توالی اقدام معلمان، این حرکت اعتراضی و سمبلیک، به یک اعتراض جمعی و تقریبا سرتاسری تبدیل شد.

برخلاف سال‎های گذشته و روال معمول همیشگی که احکام حقوقی در فروردین ماه به معلمان ابلاغ می‎شد، امسال سه ماه به تعویق افتاد. بعد از سه ماه تاخیر وقتی که این احکام که میزان حقوق و مزایای هر معلم در آن مشخص می‎شود ابلاغ شد، موجی از نارضایتی و اعتراض شدید معلمان را در پی داشت.

سال‎هاست که معلمان زحمتکش و سخت‎کوش برای همسان‎سازی حقوق‎های دریافتی با سایر کارکنان دولت تلاش و مبارزه می‎کنند و خواهان افزایش حقوق به بالای خط فقر هستند. اما دولت جمهوری اسلامی نه در دوره حسن روحانی و نه در دوره‎های پیشین هیچ‎گاه به خواست‎های معلمان توجهی نکرده واین خواست محوری معلمان را برآورده نساخته است. اکثر معلمان به شغل‎های دوم و سوم روی آورده‎اند تا معیشت خود را تامین کنند. اما وضعیت اقتصادی و معیشتی اکثریت قریب به اتفاق فرهنگیان سال به سال بدتر شده است، به‎نحوی که در حال حاضر متوسط دریافتی ماهانه معلمان چیزی حدود یک و نیم میلیون تومان، یعنی کم‎تر از یک سوم خط فقر است. حسن روحانی که در وعده‎های توخالی گوی سبقت را از پیشینیان خود ربوده است، وعده داده بود حقوق معلمان در سال ۹۷ بیست درصد اضافه شود، اما تنها چیزی بین ۶ تا ۱۰ درصد اضافه شد. نیازی به توضیح نیست که این افزایش ناچیز حقوق معلمان، در برابر افزایش سرسام‎آور قیمت‎ها و کاهش شدید ارزش ریال، قطره آبی بیش نبود که در گرمای شدید تورم جز بخاری از آن باقی نماند و به سرعت دود شد و به هوا رفت. نه در سال گذشته و نه اساسا در تمام دوران ریاست‎جمهوری حسن روحانی، هیچ‎یک از خواست‎های معلمان پاسخ مثبت نگرفت. سال ۹۷ نیز همین روال ادامه داشته و نه تنها هیچ گام ولو کوچکی در راستای بهبود وضعیت معیشتی و حقوقی معلمان و عموم فرهنگیان برداشته نشده، بلکه با یورش به سفره بی‎رونق معلمان نیز همراه شده است. در احکام جدیدی که به معلمان ابلاغ شده و آن‎ها در اقدام اعتراضی خود این احکام را به آتش کشیده و به سطل آشغال سپردند، بند مربوط به “حق عائله‎مندی زنان مجرد” و بند مربوط به “فوق‎العاده سختی کار” از احکام حذف شده‎اند. احکام جدید گروه‎های مختلف معلمان با تغییراتی همراه است که همگی دال بر حذف یا کاهش مزایایی‎ست که تاکنون شامل حال فرهنگیان می‎شده است. به عبارت دیگر دولت و وزارت آموزش و پرورش آن، از اول سال ۹۷، رسما بخشی از حقوق و مزایای معلمان و عموم فرهنگیان را زده و دریافتی آن‎ها را کاهش داده‎اند. حذف امتیاز “فوق‎العاده سختی کار” در حالی صورت گرفته است که نه فقط هیچ بهبودی در شرایط کاری معلمان بوجود نیامده، بلکه شرایط کار از هر نظر بدتر و سخت‎تر شده، منجمله تراکم شاگردان در هر کلاس افزایش یافته است. تعداد شاگردانی که به فرض باید در سه کلاس درس تقسیم شوند و سه معلم وظیفه تدریس آن‎ها را انجام دهند، در یک کلاس جا داده شده و وظیفه تدریس آن‎ها بر عهده یک معلم گذاشته شده است. افزون بر این، نیروهای اجرایی مدارس نیز تحت فشار قرار گرفته‎اند. براساس دستورالعمل وزارت آموزش و پرورش، مدیران، معاونان، سرپرستان بخش و سایر نیروهای اجرایی می‎بایستی در هفته ۸ تا ۱۲ ساعت تدریس داشته باشند.

بنابراین روشن است که نه فقط گشایشی درکارفرهنگیان ویا بهبودی درشرایط کاری آن ها بوجودنیامده، بلکه کار درآموزش و پرورش پیوسته سخت‏ترشده است.با این‏همه نه وزارت آموزش و پرورش و نه کل کابینه روحانی و دستگاه حکومتی، نه تنها رغبتی برای رسیدگی به خواست ها و حل مشکلات صنفی و سیاسی و بهبود وضعیت حقوقی و معیشتی معلمان ندارند و تلاش مثمرثمری را انجام نداده‎اند، بلکه مستقیم و غیرمستقیم مجموعه فشارهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی علیه معلمان و عموم فرهنگیان را تشدید نیز کرده‎اند.

در تجمع اعتراضی اردیبهشت سال جاری که با فراخوان “شورای هماهنگی تشکل‎های صنفی معلمان” در تهران برگزار شد، معلمان زحمتکش و مبارز برای صدمین بار به طرح مطالبات خود پرداختند. اما دستگاه حکومتی، چنان‎که پیش از آن نیز نشان داده بود، باز هم از پذیرش خواست‎های معلمان سر باز زد و نه فقط قدمی برای تحقق مطالبات آن‎ها برنداشت، بلکه تجمع مسالمت‎آمیز معلمان را وحشیانه مورد یورش قرار داد. شمار زیادی از معلمان را مورد ضرب و شتم قرار داد و تعداد دیگری را نیز بازداشت و روانه زندان کرد. علاوه بر رسول بداقی، محمد حبیبی از دیگر فعالان صنفی معلمان نیز که هم اکنون بیش از ۷۰ روز در زندان بسر می‎برد، از جمله معلمانی هستند که در همین یورش وحشیانه دستگیر شدند. فعالان صنفی و فعالان جنبش اعتراضی معلمان، دست کم در یک دهه اخیر، جزو زندانیان سیاسی ثابت زندان‎های رژیم بوده‎اند و به تناوب، این یا آن معلم مبارز بازداشت و زندانی شده و بعضا به حبس‎های طولانی مدت محکوم شده‎اند. در حال حاضر نیز محمود بهشتی و اسماعیل عبدی دراعتراض به بازداشت خود، نقض حقوق زندانی و برای آزادی از زندان برای چندمین بار دست به اعتصاب غذا زده‎اند.

بی‎اعتنایی رژیم ارتجاعی و ضد اعتلاء و ترقی فرهنگ نسبت به معلمان و فرهنگیان و خواست‎های بر حق آن‎ها، نشان دهنده این واقعیت است که معلمان و عموم فرهنگیان برای وادار ساختن رژیم به پذیرش مطالبات‎شان، بایستی متحد و یکپارچه، به‎صورت متشکل و سازمان‎یابی شده و در اشکال مبارزاتی موثرتری وارد میدان مبارزه شوند تا بتوانند خواست‎های خود را با زور، بر رژیم تحمیل کنند. مبارزه متشکل اما در گرو تشکیلات و برخورداری معلمان از تشکل‎های مستقل و مبارز است. تشکل‎های صنفی موجود معلمان نیاز به بازسازی دارند. باید زمینه‎های مناسبی بوجود آورد که توده معلمان بتوانند نمایندگان واقعی خود را در جایگاه رهبری این تشکل‎ها قرار دهند. چند ده تشکل صنفی معلمان حدود ۱۰ سال است نتوانسته‎اند نشست‎های عمومی خود را برگزار نمایند. رژیم تاریک‎اندیش و سرکوب‎گر حاکم مانع شده است که این تشکل‎ها مجمع عمومی خود را برگزار و اعضاء رهبری یا هیات مدیره آن را انتخاب کنند.

نیازی به توضیح نیست که رهبری این تشکل‎ها با ترکیب و کیفیت تاکنونی نتوانسته‎اند و نمی‎توانند و بخشاً حتا نمی‎خواهند در راستای تحقق مطالبات معلمان مبارزات متشکل و مؤثری را سازمان دهند. به‎گفته محمد حبیبی معلم در بند و عضو کانون صنفی معلمان، در بعضی از این تشکل‎ها تقریبا ۹۰ درصد و حتا بیش از ۹۰ درصد افراد تصمیم‎گیرنده، نیروهای بازنشسته هستند که به علت کهولت فاقد انرژی و کارآیی لازم برای پیشبرد مطالبات معلمان هستند! باید افزد که بعضی از آن‎ها نیز اسیر و تحت نفوذ اندیشه‎های “اصلاح‎طلبی” و “اعتدال‎گرایی” و لاجرم دنباله‎رو جناح‎های حکومتی بوده‎اند. از این رو این تشکل‎ها نیازمند یک خانه تکانی جدی و اساسی هستند. طی دو سال اخیر برخی از این تشکل‎ها توانسته‎اند مجمع عمومی خود را برگزار نمایند. معلمان زحمتکش و سخت‎کوش، از هر گونه موقعیتی که در این زمینه بوجود آید، باید به حداکثر بهره جویند. نیروهای جوان آگاه، مورد اعتماد و پیگیر مطالبات خود را به رهبری و هیات مدیره این تشکل‎ها بفرستند. دولت زیر پوشش “نظارت”، سعی می‎کند عناصر حلقه به گوش خود را به این تشکل‎ها و رهبری آن بفرستد. عوامل حکومتی با تمام توان خود به شیوه‎های گوناگون می‎کوشند در میان معلمان و در میان تشکل‎های صنفی آن‎ها، نفاق و چند دستگی ایجاد کنند و تشکل‎های صنفی معلمان را فلج کنند. معلمان آگاه و مبارز باید هوشیار باشند و این تلاش‎های مذبوحانه را افشاء و خرابکاری آن‎ها را خنثی سازند و از هرگونه مداخله دولت در تشکل‎های مستقل خود و سازوکار آن ممانعت به‎عمل آورند.

تردیدی در این مساله وجود ندارد که اعتراضات معلمان در هر شکل و شیوه‎ای، بهتر از سکوت و خاموشی‎ست و اثرات نسبی خود را خواهد گذاشت. اعتراض در شکل پاره کردن فیش‎های حقوقی نیز یکی از این شیوه‎هاست. اما به تجربه ثابت شده است که جمهوری اسلامی رژیمی نیست که با این شیوه‎های مبارزه و اعتراض، تن به عقب‎نشینی بدهد. برای وادار ساختن آن به عقب‎نشینی به شیوه‎های مبارزاتی موثرتری نیاز هست. یکی از موثرترین اشکال مبارزه و اعتراض، اعتصاب و تعطیلی کلاس‎های درس است. اعتصاب سراسری و تعطیلی کلاس‎های درس نه فقط اداره آموزش و پرورش در کل شهرها را به تعطیلی ودولت را درمقیاس سراسری به چالش می‎کشاند، بلکه در ادامه خود، دانش‎آموزان و والدین و سایر بستگان آن‎ها را نیز به میدان مبارزه و اعتراض جمعی و آشکار می‎کشاند.

ازسوزاندن فیش های حقوقی تا تعطیل کلاس درس و سازماندهی اعتصاب سراسری،راه درازی نیست،گرچه پر ازمانع و سنگلاخ است اما باید آن را پیمود. با این شیوه اعتراض و مبارزه و استمرار آن، اگر که معلمان گام‎هایی را که پیش از این به سوی اتحاد وهمکاری با کارگران برداشته‎اند نیز تکمیل کنند، میزان اثرگذاری مبارزات خود را دوچندان خواهند کرد.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۲ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.