بدنبال فراخوان اعتصابی که از سوی “شورای هماهنگی کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راهآهن ” در ۲۸ تیر انتشار یافت، کارگران راهآهن در شهرها و استانهای مختلف کشور از اوائل مرداد وارد اعتصاب شدند. این اعتصاب اگرچه در برخی شهرها و استانها اندکی زودتر یا دیرتر آغاز شد، اما یک اعتصاب سرتاسری بود که شهرها و استانهای مختلف کشور از جمله آذربایجان، خراسان، لرستان، زنجان، هرمزگان، سمنان، شاهرود، دامغان، کرج، دورود، اندیمشک و اسلامشهر را دربرگرفت. اعتصاب کارگران راهآهن آذربایجان در ششمین روز خود به تجمع بزرگ شبانه در ایستگاه راهآهن تبریز انجامید که روز بعد با راهپیمایی خیابانی کارگران و تجمع در مقابل فرمانداری همراه شد. در برخی دیگر از شهرها نیز کارگران در ادامه اعتصاب خود، در مقابل اداره راهآهن و فرمانداریها دست به تجمع زدند. اعتصاب کارگران راه آهن در برخی از شهرها تا روز ۱۴ مرداد ادامه یافته است.
این بخش از کارگران راهآهن که اساسا زیر مسئولیت “شرکت خدمات مهندسی خط و ابنیه فنی راهآهن تراورس” (یا شرکت تراورس) کار میکنند، جمعیتی بیش از ۷۰۰۰ نفر را تشکیل میدهند. بخش عمده فعالیت این شرکت در زمینه زیرسازی و روسازی خطوط ریلی، احداث و نگهداری ابنیه فنی راه اهن و تولید تراورسهای بتنی و چوبی است. این شرکت که در سال ۷۱ تاسیس شده سال ۸۹ به بخش خصوصی واگذار گردید. تمام محدودیتها، فشارها، بیحقوقیها و محرومیتهایی که در بخش خصوصی علیه کارگران اعمال میشود، در “شرکت تراورس” نیز با شدت و حدت بیشتری علیه کارگران اعمال میشود. ساعات کار و شدت کار بالاست. کاری که به فرض باید توسط ۳۰ کارگر انجام شود بر دوش ۲۰ کارگر گذاشته میشود. بیش از ۹۵ درصد قراردادها حتا قرارداد کارگرانی که ۱۰ تا ۲۰ سال سابقه کار دارند، موقتی است. کار، سخت و طاقتفرساست با دستمزدهای پایین که عموما با چند ماه تاخیر پرداخت میشود. هیچگونه ایمنی و ضمانت شغلی وجود ندارد. دهها کارگر پس از اتمام مدت قرارداد کار اخراج شدهاند. دستمزدها ناهمسان و تبعیضآمیز است. در حالی که هر ماه مبلغی بابت بیمه تکمیلی از دستمزد کارگران کسر میشود، اما آنها از خدمات بیمه تکمیلی و امکانات درمانی آن محروماند. حق سنوات کارگران پرداخت نشده است. مطالبات بیمهای کارگران نیز چند ماه به تعویق افتاده است. افزون بر همه اینها اخیرا کارفرما، ضریب سختی کار را کاهش داده که در نتیجهی آن دریافتی کارگران کمتر شده است. فشارهای معیشتی بر دوش کارگران فوقالعاده شدید است. تمام کارگرانی که زیر پوشش “شرکت تراورس” کار میکنند از عملکرد این شرکت به شدت ناراضیاند و بارها دست به اعتراض و تجمع زده و در چند نوبت اعتصاب سراسری برپا کردهاند. کارگران خواهان افزایش دستمزد و پرداخت بهموقع آن هستند، خواهان کاهش شدت کار و افزایش ضریب سختی کار، لغو قراردادهای موقت، تضمین شغلی، بیمه تکمیلی، پرداخت کلیه معوقات مزدی، بیمهای، حق سنوات و سایر مطالبات معوقه و همسانسازی دستمزد کارگران رسمی و غیررسمی هستند.
در اثر سلسله اعتصابات و اعتراضات قبلی کارگران راهآهن استان آذربایجان، اداره امور خطوط ریلی و ابنیه فنی راهآهن این استان، به “شرکت گسترش آهنراه” واگذار شده بی آنکه کارفرمای قبلی یعنی “شرکت تراورس” با صدها کارگر این شرکت تسویه حساب کند و طلبهای پرداخت نشده کارگران از جمله حق سنوات آنان را بپردازد. از اینرو یکی دیگر از خواستهای کارگران این بخش، تسویه حساب با “شرکت تراورس” است. اگرچه پس از تجمعات اعتراضی متعدد و اعتصاب سراسری کارگران راهآهن در هفته نخست مرداد، وعدههایی برای رسیدگی به خواستهای کارگران داده شد، اما هنوز هیچ گام عملی موثری در راستای تحقق این خواستها و رسیدگی به مشکلات کارگران برداشته نشده و سرمایهداران و دولت آن ها، با بیاعتنایی از کنار اعتصاب سراسری کارگران رد شدهاند.
بر هم زدن این بیاعتنایی و تحقق خواستها، اعتصابات گستردهتر و اتحادهای محکمتری در صفوف تمام کارگران راهآهن را میطلبد. باید توجه کرد که علاوه بر هفت هزار کارگری که در بخش خدمات مهندسی و نگهداری خطوط ابنیه فنی راهآهن مشغول به کار هستند که تنها بخشی از آنها وارد اعتصاب شدند، هزاران کارگر دیگر در بخش مسافربری و حمل بار نیز در راهآهن مشغول به کار هستند که متاسفانه در اعتصاب اخیر کارگران حضور نداشتند. البته غیر از شرکت خصوصی بزرگ و فعال در عرصه خدمات و ابینه فنی خطوط ریلی (شرکت تراورس) شرکتهای خصوصی متعدد دیگری نیز وجود دارند که در بخش جابجایی مسافر یا حمل و نقل کالا فعال هستند. دولت جمهوری اسلامی به منظور واگذاری راهآهن ، به بخش خصوصی ابتدا در دهه هفتاد تعدادی شرکت اقماری ایجاد کرد که زیر مجموعه خود راهآهن بودند و در دهه هشتاد این شرکتها را به بخش خصوصی واگذار کرد. سال ۷۶ بخش مسافربری از راهآهن جمهوری اسلامی جدا و به شرکت “حمل و نقلی ریلی رجا” و سپس به بخش خصوصی واگذار شد. این شرکت که بیش از ۲۰۰۰ پرسنل دارد، بزرگترین ارائهدهنده خدمات مسافری ریلی است و به تنهایی ۶۵ درصد جابجایی مسافران را انجام میدهد. علاوه بر دو شرکت بزرگ تراورس و حملونقل ریلی رجا، چندین شرکت خصوصی دیگر در بخش جابجایی مسافر یا حمل بار فعال هستند. در زمینه جابجایی مسافر میتوان به شرکت “راهآهن شرقی بنیاد”، “رعد تبریز”، “ریل سیر کوثر”، “مهتاب سیر جم”، “ریل ترابر سبا”، “قطارهای مسافری جویار”، “نورالرضا”، “وانیاریل”، “هستیا” و “قطار پرستو” یاد کرد. در زمینه حملونقل بار نیز میتوان به شرکت “آسیا سیرارس”،” سمندریل”، “سایپا لجستیک”، “بهتاش سپاهان”، “پارسیان ریل شرق”، “بالاست” و چندین شرکت دیگر اشاره کرد. قابل ذکر است که اغلب این شرکتها متعلق به دارودستههای حکومتی، سپاه، آقازادهها و امثال آن هستند.
در حال حاضر کل راهآهن و کارگران آن، بخش بخش و تکه تکه شده و هر تکه به یک یا چند سرمایهدار واگذار شده است. مالک هر شرکت مطابق سلایق و ضوابط خود عمل میکند و تا جایی که میتواند از کارگر بهرهکشی میکند. تقسیم راهآهن به بخشهای مختلف نه فقط از تمرکز کارگران میکاهد و میتواند تاثیرات منفی بازدارندهای بر اتحاد و اتفاق کارگران بگذارد، بلکه این شرکتهای خصوصی نیز با واگذاری کار، به شرکتهای پیمانکاری، شدت کار و استثمار را به حد نهایی خود و ضمانت شغلی و ادامه کاری کارگران را که غالبا قرارداد موقت دارند، به صفر رساندهاند. پیمانکار با اتمام پروژه یا قرارداد کار، کل شرکت را به پیمانکار جدیدی واگذار میکند که در این میان کارگران قربانی میشوند چرا که اولین اقدام پیمانکار و کارفرمای جدید، اخراج و تعدیل نیرو و زیر ضرب بردن حق و حقوق کارگران، برهم زدن نرمها، قرارها و سنتهاییست که احیانا کارگران در اثر مبارزات و اعتصابات خود بر کارفرمای قبلی تحمیل کردهاند. تجربه کاری و سابقه نیز در شرکت پیمانکاری جدید لحاظ نمیشود و کسی هم به کارگران پاسخگو نیست.
شرایط کار کارگران راهآهن در تمام بخشهای آن سال به سال بدتر و مشکلتر شده است. کمی بیش از سه دهه قبل یعنی سال ۶۵ نزدیک به ۳۹ هزار نفر (۳۸۹۶۱ نفر) در راهآهن مشغول به کار بودند. در حالی که طی ۳۰ سال از سال ۶۵ تا سال ۹۵، خطوط راهآهن گسترش یافته است، تعداد لوکوموتیوها، واگونهای مسافری و باری و شمار مسافران و تناژ بار افزایش یافته است، اما شمار کارگران و کارکنان راهآهن حدد ۷۵ درصد کاهش یافته و به ۹ هزار نفر (۹۰۲۲ نفر) رسیده است. البته در این ارقام پرسنل شرکت خدمات خط و ابنیه (۷۰۰۰ نفر)، شرکت رجا (۲۰۰۰ نفر) و شرکت خدمات مهندسی ساختمان (به تقریب ۱۰۰۰ نفر) و مجموعا ۱۰ هزار نفر، محاسبه نشده است. با اینهمه حتا با محاسبه این ۱۰ هزار نفر، باز هم پرسنل راهآهن به نصف تقلیل یافته است.
انجام کار بیشتر اما با تعداد نیروی کمتر، معنای دیگری جز تشدید فشار و استثمار نیروی کار ندارد. “حسن” یکی از کارگران خدماتی رجا که دریافتی ماهانهاش با ۱۹ سال سابقه کار، یک میلیون و چهارصد هزار تومان است میگوید “چند ماه است حقوق نگرفتهایم اما از ترس اخراج کاری نکردهایم حتا در این مدت بیشتر از میزان عرف کار کردهایم. قاعده و قانون، ۴۸ ساعت کار ۴۸ ساعت استراحت است اما این ساعت کاری در اغلب موارد رعایت نمیشود. هر زمانی تماس بگیرند ما میرویم. نیرو کم داریم و به همین دلیل باید زمان بیشتری کار کنیم. سالهای قبل در صورت تغییر کارفرما، کارگران با همان شرایط منتقل میشدند، اخیرا این را رعایت نمیکنند. جابجایی انجام میشود بدون آنکه حق و حقوق افراد رعایت شود”. حسن کارگر راهآهن که مدرک لیسانس دارد میگوید: “من کارگر صفر نیستم اما در لیست بیمه، کارگر صفر رد کردهاند. وضع سایر همکارانم هم مشابه من است”.
“حسن” تنها کارگری نیست که در راهآهن با این وضعیت مشقتبار و با این درجه از استثمار و بیحقوقی دست به گریبان است. هزاران “حسن” در بخشهای مختلف راهآهن در حالی که به سختترین کارها اشتغال دارند و به شدت استثمار میشوند اما نمیتوانند حتا نیازهای اولیه زندگی خود و خانوادهشان را تامین کنند.
بهرغم این اما این واقعیتیست که کارگران امروز دیگر کارگران ۳۰ سال قبل نیستند. جریان مبارزه طبقاتی راه رهایی از وضع موجود را به آنان آموخته و بیش از این میآموزد و مگر نه این است که کارگران راهآهن با سازماندهی اعتصابهای گسترده و سرتاسری، گام در راه تغییر وضع موجود نهادهاند؟ به رغم تمام مشکلات و محدودیتها، کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند که سال به سال و روز به روز بر شمار کارگران آگاه و میزان آگاهی سیاسی در میان کارگران بهطور کلی و کارگران راهآهن افزوده شده است. حتا به لحاظ سواد معمولی، کارگران امروز راهآهن با گذشته قابل مقایسه نمیباشند. به عنوان مثال درصد دارندگان مدارک ابتدایی یا سیکل، از بالای ۵۰ درصد در سال ۶۵ به کمتر از ۱۰ درصد در سال ۹۵ و دارندگان مدارک تحصیلی دیپلم و لیسانس به بیش از ۵۰ درصد رسیده است. در حال حاضر فقط ۱ درصد از کل پرسنل راهآهن دارای مدارک ابتدای و کمتر، ۴ درصد دارای مدرک سیکل، ۳۳ درصد دیپلم، ۱۶ درصد مدرک کاردانی و ۴۶ درصد دارای مدرک کارشناسی و بالاتر هستند.
اگر در گذشتههای نه چندان دور – بگو نیم قرن پیش – زمانی که رفقای ارزنده ما حسن نوروزی در بخش لولهکشی و تاسیسات ، یوسف زرکاری در بخش نجاری راهآهن کار میکردند، حضور علنی یک فرد تحصیلکرده دانشگاهی لیسانس و فوق لیسانس در جایگاه یک کارگر، شکبرانگیز، تعجبآمیز و غیر ممکن میبود، امروز اما این شرایط آماده و فراهم است که آگاهترین نیروهای چپ و تحصیلکرده دانشگاهی، جایگاه خود را در کارخانهها، در میان کارگران یعنی در قلب تپنده جامعه مستحکم سازند و به عنوان یک کارگر آگاه و پیشرو به امر سازماندهی تشکلیابی کارگران یاری برسانند.
تحقق خواستهای کارگران راهآهن ، در گرو مشارکت فعالتر و اعتراض متشکل کارگران در تمام بخشهای راهآهن و در گرو سازماندهی اعتصابات گستردهتر و یکدستتر در مقیاس سرتاسری است. کارگران راهآهن گامهای اولیهای را که در این زمینه برداشتهاند، با گامهای بلند بعدی خود باید تکمیل کنند. با سلاح اعتصاب و تشکیلات، سرسختترین سرمایهداران را نیز میتوان به زانو درآورد. با تمام توان خود کمیتههای اعتصاب را در تمام بخشها و در تمام شهرها و استانها سازمان دهیم. از پیوند میان این کمیتهها و مستحکمتر ساختن آن، کمیته هماهنگی یا شوراهای هماهنگی سراسری را ایجاد کنیم. این کمیته یا شورا که متشکل از پیشروترین و آگاهترین نمایندگان کارگران متشکل در کمیتهها لااقل در چند استان است، قادر است، اعتصابات متحد و یکپارچه و سرتاسری در تمام بخشهای راهآهن اعم از حمل بار و جابجایی مسافر یا کارگرانی که در بازسازی و زیرسازی ریلها و خطوط ابنیه ریلی کار میکنند را سازمان دهد. نطفههای اولیه تشکل مستقل کارگران راهآهن گذاشته شده که باید آن را بارور کرد. کارگران آگاه و پیشرو راهآهن، ضمن حفظ هوشیاری و خنثا ساختن تلاشهای مذبوحانه عناصر تشکلهای وابسته به رژیم از قماش خانه کارگر برای نفوذ در آن، میتوانند با اتکا به توده کارگران تشکل مستقل و سرتاسری ویژه کارگران راهآهن را پایهگذاری کنند و با صفوفی متحد و یکپارچه، وارد عرصه نبرد با سرمایهداران و تمام نظم موجود شوند.
نظرات شما