سرانجام روحانی پس از غیبتی طولانی دوشنبه شب ۱۵ مرداد، در مصاحبهای فرمایشی تحت عنوان “گفتگو با مردم” ظاهر شد. وی در این مصاحبه، طبق انتظاری که میرفت، حرفی برای گفتن نداشت یا حداقل حرفی که پاسخی باشد بر سؤالات متعدد یا دارای راهکاری برای مشکلات متعدد پیشاروی مردم. او در این مصاحبهی طولانی بار دیگر استعداد درخشان سران جمهوری اسلامی در دروغگویی، وارونهنمایی واقعیتها و گریز از پاسخگویی و مسئولیتپذیری را نشان داد.
اگر وی پیش از این، تمام معضلات اقتصادی را به دولت یا دولتهای پیشین نسبت میداد، این بار نشسته در ماشین زمان، بدون اشاره مشخص به این مشکلات، “برخی” از آنها را به دوران پیش از انقلاب نسبت داد. هرچند توضیح نداد، چرا ۴۰ سال برای حل “برخی از مشکلات” کافی نبوده و حتا در این مدت، روز به روز شدیدتر و گستردهتر شدهاند. وی البته مردم معترض در دی ماه را نیز بینصیب نگذاشت و مدعی شد این اعتراضات به “خارجیها و به خصوص آمریکاییها پیام دادند که میتوانند با فشار بیشتر مشکلات اقتصادی و اجتماعی” ایران را بیشتر کنند. آن چه ناگفته میماند علت “اعتراضات” است؛ یعنی گرانی، فقر، چپاول، بیکاری، فساد و دهها معضل دیگر. آنچه نادیده گرفته میشود، اعتراضات پیش از آن است. اعتراضات و اعتصاباتی که از ماهها پیش به ویژه از سوی کارگران، معلمان و بازنشستگان شدت گرفته بودند.
وی وقیحانه در حالی از “همکاری مردم با دولت” پس از اعتراضات دی ماه سخن میگوید که اعتراضات کارگری و مردمی، پس از آن هم، همچنان ادامه داشته و از ۹ مرداد، در چندین شهر از جمله اصفهان، گوهردشت، شیراز، رشت، تهران، قزوین، زنجان، اهواز و چندین شهر دیگر، باز مردم به خیابان آمده و علیه رژیم و سران آن شعار میدادند. اعتراضاتی که بار دیگر به مدد گسیل گلههای پلیس و بسیجی و سپاهی رژیم سرکوب یا به کلام روحانی “مهار” شدند.
یا شاید منظور وی “از همکاری مردم با دولت”، نزدیکی جناحهای رقیب در جمهوری اسلامی در قوای سهگانه و نیروهای انتظامی و نظامی رژیم و همصدایی آنان در سرکوب مردم است. ماه عسلی که چندان به دراز نکشید، چرا که استمرار اعتراضات آنان را سرآسیمه واداشته است بیش از گذشته انگشت اتهام به سوی یکدیگر دراز کنند و “دیگری” را مسئول مصایب کنونی جامعه معرفی کنند.
وی با اشاره به بخشی از مشکلات مردم از جمله “مشکلات آبی به دلیل خشکسالی”، “مشکلاتی در تأمین برق” و در کنار آنها “مشکلاتی نظیر محیط زیست و مسایل ارزی”، علت رویدادهای اخیر را به یک “احساس نگرانی” در میان مردم تقلیل میدهد و منکر واقعیت زندگی تودههای کارگر و زحمتکشی میشود که تورم ۲۰۰ درصدی برخی از کالاها، آنان را به قعر فقر هولناکتری پرتاب کرده است. بیهوده نیست کاربری در توئیتر نوشته: “ما از جناب آقای روحانی بخاطر مشکلاتی که توهم داشتیم که هست و دیشب فهمیدیم که نیست عذر میخوایم. همه چی خوب و آرومه.”
این مصاحبه بار دیگر نشان داد روحانی حاضر نیست کوچکترین مسئولیتی در قبال وضعیت فعلی بر عهده گیرد. او تمامی تقصیرها را به گردن “اغتشاشگران” دی ماه و خروج آمریکا از برجام و تحریمها میاندازد، اما در اسفند ۹۵، یعنی پس از امضای برجام، جمعی از اقتصاددانان رژیم در نامهای خطاب به وی از “وضعیت بسیار خطرناک” اقتصادی گفته بودند و آن را “نتیجه سیاستهای دولت” وی دانسته بودند. (نامه ۴۰ اقتصاددان به روحانی). در همان روز ۱۵ مرداد نیز بار دیگر ۳۸ اقتصاددان دیگر، ۲۹ علت را برای مشکلات اقتصادی برشمردند.
هرچند هیچ یک از این اقتصاددانان به ریشههای بحران اقتصادی نزدیک نشدهاند. بحرانی که در نظام سرمایهداری حاکم بر ایران ریشه دارد و سیاستهای مخرب کابینههای متعدد رژیم آن را تعمیق بخشیدهاند.
روحانی در سخنرانیاش با اغتشاش مرز “مردم” با “سرمایهداران و سران رانتخوار و فاسد رژیم و ابستگان آنان”، بار دیگر بر سر مردم منت میگذارد که “ما به مردم گفتیم هر چه میخواهید وارد کنید، به شما ارز میدهیم، با یک قیمت مناسب ۴۲۰۰ تومانی. اما عدهای آمدند و سوءاستفاده کردند.” این “مردم” که هستند؟ مردمی که گاهی ماههاست رنگ گوشت در سفره خود ندیدهاند یا تاجران و مقامات دولتی و وابستگان به آنان؟ چنان چه پس از افشای بخشی از فسادها معلوم شد وزارتخانه و نهاد دولتی نبوده است که از این خوان یغما بینصیب مانده باشد.
وی در این مصاحبه اعلام میکند در آینده قرار است ارز دولتی تنها به واردات کالاهای اساسی مردم اختصاص داده شود؛ قرار است “همه چیز را شفاف در اختیار مردم بگذاریم”، با “فساد با شفافیت مبارزه میکنیم”. ادعای مبارزه با فساد در سیستمی سراپا فاسد و توسط فاسدان، بیش از آن مضحک است که نزد مردم خریداری بیابد. در همین پرونده اخیر فساد ارزی، بانک مرکزی در لیست خود تنها ۲ و نیم میلیارد دلار از ارزبگیران را مشخص کرده است و در این میان گیرندگان ۹ میلیارد دلار به همراه ارزها و کالاها گم شدهاند. روحانی برای اطمینان بیشتر اعلام میکند، برای جلوگیری از خروج کالا و سوخت و ارز، سپاه از مرزهای جنوب و شرق و غرب حفاظت میکند. یعنی همان نیروی معروف به “برادران قاچاقچی” که روزی نیست یک یا چند کولبر و سوختبر فقرزدهای را که برای کسب لقمهای نان به این کار روی آوردهاند، به گلوله نبندند.
سخنان روحانی در این مصاحبه بازتاب وضعیت جمهوری اسلامی است. رژیمی که به بنبست رسیده است، تودههای کارگر و زحمتکش به رویاروییاش برخاستهاند و حرفی برای گفتن ندارد جز تهدید و تلاش برای ارعاب. او به همپالکیهایش دلگرمی میدهد: “نظام ما از همیشه مستحکمتر است. قوای سهگانه کاملا در کنار هم هستیم. نیروهای مسلح ما متحد هستند. رهبری مسئولیت سنگینی دارد و به استحکام دارد نظارت خود را انجام میدهد. ما هیچ دغدغهای نسبت به آینده نباید داشته باشیم.” اما تجربه انقلابها و سقوط رژیمها ثابت کرده است در برابر امواج سهمگین مبارزات کارگران و زحمتکشان، این قوای پوشالی از هم خواهد پاشید و سران جنایتکار رژیم و وابستگانشان ناگزیر به گریزند. “دغدغه”ای که آنان را واداشته بر چپاول و دزدی و خروج حاصل دسترنج مردم از کشور بیافزایند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۵ در فرمت پی دی اف
نظرات شما