رژیم جمهوری اسلامی بنابه ماهیت طبقاتی وخصلت مذهبیاش حقوق زنان را به شدید ترین شکل ممکن نقض و پایمال نموده است. تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان ایران درمعرض شدیدترین تبعیض جنسیتی، ستم و فشار قرار گرفته اند. حکومت باوضع قوانین و مقررات ارتجاعی و با ایجاد موانع، محدودیت ها و تضییقات مختلف، زنان را از ابتدائی ترین حقوق دمکراتیک، مدنی و انسانی محروم ساخته و به یک شهروند درجه دو تبدیل نموده است. روبنای سیاسی آغشته به ارتجاع مذهبی که بر تمام عرصه های زندگی اجتماعی و روزانه زنان تأثیر گذاشته و به نحو آشکاری با منافع و حقوق زنان متعارض است، تضاد زنان با دستگاه دولتی را پیوسته تشدید نموده است. برهمین اساس است که زنان در ایران از جمله معترضترین گروههای اجتماعی میباشند که در اعتراضات تودهای سال ٨٨ به صورت بیسابقهای حضور یافتند.
حکومت اسلامی هرگاه که فرصت یافت، بر تلاش خود در گسترش قوانین اسلامی افزود. از همان آغاز برقراری حکومت اسلامی که با برقراری قوانین مجازات اسلامی همچون قصاص آغاز گشت و حجاب را اجباری کرد تا اکنون که شعار تفکیک جنسیتی را سرداده است. واقعیت این است که حکومتهای اسلامی منطقه هیچ تفاوتی از نظر سبک رفتار و ایدئولوژی با یکدیگر نداشته و ندارند. اگر حکومت اسلامی در ایران میتوانست همان قوانینی را پیاده میکرد که طالبان در افغانستان پیاده کرده بودند، اما به دلیل شکلگیری مناسباتی که بهویژه از دههی ۴٠ منجر به رویآوری زنان به بازار کار و متعاقب آن حضور گستردهی آنها در مراکز روشنفکری از جمله دانشگاهها گردید، رژیم نتوانست همهی آنچه را که در آرزویاش بود، تحقق بخشد. بیشک از نظر حکومت اسلامی بهترین مکان برای زن، همان خانه است. اما مناسبات سرمایهداری به نیروی کار زنان نیاز دارد و برای همین زنان باید تحصیل کنند و حتا وارد دانشگاه شوند. پس حالا که مقدرات نظام سرمایهداری این است، حکومت اسلامی سعی میکند تا آنجا که زوراش میرسد و شرایط به آن اجازه میدهد، قوانین اسلامی را اجرا کند.
تفکیک جنسیتی در دانشگاهها یکی از همان آرزوهای حکومت اسلامی است که طرح آن نه به امروز که به دههی ۶٠ بر میگردد، زمانی که خمینی رهبر، خامنهای رئیسجمهور، رفسنجانی رئیس مجلس و موسوی نخستوزیر بود. در سال ۶۶ این شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که طرح تفکیک جنسیتی را قانونی کرده و بهتصویب رساند.
اساسا جداسازی جنسیتی در سیستم آموزشی، عموما در برخی از کشورهای اسلامی مطرح است که در این میان ایران و عربستان از جمله پیشتازان آن در جهان میباشند. امروز در اکثر کشورهای جهان چیزی به نام جداسازی جنسیتی در سیستم آموزشی وجود ندارد، این در حالیاست که دولت ایران درست مسیر عکس تحولات جهانی را طی میکند و تلاش دارد تا تفکیک جنسیتی در سیستم آموزشی را فراگیرتر سازد. اگر پیش از حکومت اسلامی تنها در مقطع تحصیلی دبستان، راهنمایی و دبیرستان تفکیک جنسیتی آن هم در شهرها وجود داشت، اکنون با دستور جدید وزارت آموزش و پرورش در دورهی پیش دبستانی نیز این تفکیک برقرار شده است. هر چند که پیش از دوران حکومت اسلامی حتا در مقطع دبیرستان نیز مدارس مختلط (نمونهوار) وجود داشتند.
اما این که در شرایط کنونی حکومت اسلامی تفکیک جنسیتی در دانشگاهها را آغاز کرده است، یک دلیل سیاسی دیگر نیز دارد. جنبش دانشجویی و زنان به ویژه در اعتراضات سال ٨٨ نقش مهمی عهدهدار بودند. تفکیک جنسیتی در دانشگاهها به عنوان یک اقدام ضد زن که با سیاستهای حکومت دینی خوانایی دارد از سوی دیگر با هدف عقبراندن جنبشهای دانشجویی و زنان، و گسترش جو امنیتی و خفقان در دانشگاهها میباشد. هم اکنون شاهدیم که برای مثال در دانشگاه مازندران، برای اجرای این طرح و به بهانهی آن، حضور نیروهای سرکوب افزایش یافته و جو خفقان تشدید شده است.
بنابر این از نقطه نظر جنبش مترقی دانشجویی ایران، طرح تفکیک جنسیتی از دو جهت مورد اعتراض است. اول بدلیل ضد زن بودن این طرح و تبعیض جنسیتی که نتیجهای جز کاهش حضور دختران در دانشگاهها و کاستن از سطح کیفیت آموزشی (که هم اکنون نیز فاجعهبار است) به ویژه در میان دختران دانشجو ندارد. برای مثال در دانشگاههایی که این تفکیک جنسیتی صورت گرفته است مانند دانشگاه علامه، سهمیه دختران دانشجو در آن رشتهها حذف و یا کاهش پیدا کرده است و شکی نیست که در صورت تداوم، نتیجهای جز کاهش میزان دختران دانشجو بهبار نخواهد آورد. این در حالی است که در سالهای اخیر بر تعداد دانشجویان دختر افزوده شده بود. از سوی دیگر به دلیل کمبود و محدودیت در امکانات آموزشی از فضاهای آموزشی گرفته تا اساتید مجرب، این طرح منجر به کاهش دوبارهی سطح کیفیت آموزشی بهویژه میان دختران دانشجو خواهد شد. کاهش سطح کیفیت آموزشی و مشکلاتی که در این رابطه جامعهی دانشگاهی با آن روبرو میشود از سویی استادان دانشگاهها را نیز با مشکل روبرو میسازد و در نتیجه بهصورت طبیعی مخالفت آنها را نیز برخواهد انگیخت.
دومین دلیل جامعه دانشجویی ایران برای مخالفت با این طرح، مقاومت در برابر سیاستهای به غایت ارتجاعی رژیم برای عقبراندن جنبش دانشجویی، افزایش فشار امنیتی و تحمیل دیدگاههای بهغایت ارتجاعی حاکمیت به محیط دانشگاهی کشور است.
جنبش دانشجویی بهخوبی میداند که اقدامات ضد زن و ضد دانشگاهی رژیم در صورت سکوت جنبش دانشجویی به همین جا ختم نمیشود. حکومت اسلامی ایران مانند عربستان حتا به دنبال دانشگاههای تک جنسیتی میباشد که دانشگاه “الزهرا” نمونهی آن است. اگر هم تاکنون بهصورت پیگیرانه آن را دنبال نکرده، نتیجهی امکانات محدود دولت ایران نسبت به دولت عربستان است.
افتتاح حوزههای علمیه در شش دانشگاه تهران، از جمله دانشگاههای مهمی چون پلیتکنیک، علموصنعت، صنعتی و ملی یکی دیگر از همین سیاستهای رژیم است. اگر رژیم اسلامی مانند سال ۵٩ دانشگاهها را تعطیل نکرده است، اینبار با روشهای دیگر تلاش دارد تا همان کاری را که یکبار با شکست مفتضحانهای روبرو شد، تکرار کند و با اتخاذ این سیاستها دانشگاهها را به سالهای دههی ۶٠ بازگرداند. حکومت اسلامی از سویی به دنبال اتخاذ و پیشبردن سیاستهای ارتجاعی در دانشگاههاست و از سوی دیگر به دنبال تلفیق حوزه و دانشگاه، و ارسال طلبهها و نیروهای به اصطلاح بسیجی به محیط دانشگاه برای کنترل جو دانشگاههاست. از همین رو جنبش دانشجویی که اکنون از حاصل تجارب نسلهای پیش از خود بهرهمند است، وظیفه دارد این تاکتیک رژیم را به ضد خود تبدیل کرده و ضمن افشای اهداف ارتجاعی رژیم، مبارزه دانشجویان علیه این طرح و دیگر طرحهای ارتجاعی رژیم را سازمان دهد.
اگرچه تفکیک جنسیتی تنها در تعدادی از دانشگاهها و آن هم در تعدادی از رشتهها آغاز و هنوز فراگیر نشده است. اما در برخورد به سیاست تفکیک جنسیتی در دانشگاهها باید از این موضع به آن نگاه کرد که در صورت عدم مقاومت، سیاست تفکیک جنسیتی به سایر رشتهها و دانشگاهها نیز سرایت کرده و بیشک شاهد گسترش آن در سالهای آینده خواهیم بود. برای همین تجمعات اعتراضی دانشجویان از نمونهی تجمع دانشجویان دانشگاه زنجان در اعتراض به اجرای طرح تفکیک جنسیتی در روزهای اخیر از اهمیت خاصی برخوردار است که اگرچه هنوز عمومیت پیدا نکرده است، اما دلایل بسیاری وجود دارد که دانشجویان دیگر دانشگاهها به آنها بپیوندند.
در شرایطی که رژیم تمام قوای خود را برای سرکوب جنبشهای پیشرو جمعآوری کرده است، حمایت از اعتراضات و خواستهای دانشجویان یک دانشگاه توسط دیگر دانشگاهها اهمیت بسیاری دارد. دانشجویان تنها با حمایت از ابتکارات و اعتراضات یکدیگر میتوانند، در برابر رژیمی که اینگونه در برابر جنبش دانشجویی صف کشیده است، مقاومت کنند. سکوتِ دانشجویان، دانشگاه را خفه خواهد کرد و این اجازه را به رژیم میدهد تا بر شدت سیاستهای ارتجاعی خود افزوده و ضمن وادار کردن جنبش دانشجویی به عقبنشینی بر جو و فضای خفقان دامن بزند. سیاستهایی که تاکنون دامن تعدادی از اساتید را نیز گرفته است و در صورت گسترش، دامن بسیاری دیگر را نیز خواهد گرفت. از همینروست که اساتید نیز بهجز گروه معدودی که عموما جزو اساتید تحمیلی و جیرهخوار رژیم میباشند، نفعی از این سیاست نمی برند و وظیفهشان مقابله با این طرح بهغایت ارتجاعی میباشد.
دانشجویان در شرایطی سال تحصیلی جدید را آغاز نمودهاند که بحرانهای رژیم نسبت به سال گذشته نه تنها تخفیف نیافته که افزوده نیز شده است. تضادهای داخلی حکومت به مرز انفجاری دوباره نزدیک شده و با توجه به نزدیکی انتخابات مجلس انتظار تشدید آن نیز میرود. بر شدت بحران بینالمللی رژیم نیز افزوده گشته و بهویژه در روزهای اخیر مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای عربی و آمریکا بهشدت رو به وخامت نهاده است. از نظر اقتصادی نیز ایران از وضعیت بدی برخوردار است، بیکاری، فقر، تورم، رکود اقتصادی و به همهی اینها باید اضافه کرد تاثیرات تحریمهای اقتصادی که اقتصاد بیمار ایران را بیمارتر و ناتوانتر ساخته است. حتا تردید نسبت به بقای حکومت در میان عوامل رژیم گسترش یافته و رو شدن اختلاسهای عجیب و غریب و یکی پس از دیگری یکی از نشانههای همین تردید و فروپاشیدگی در ساختار سیاسی حاکمیت است.
بنابر این با توجه به آنچه که گفته شد، رژیم اسلامی بسیار ناتوانتر از سال گذشته میباشد و شرایط از نقطه نظرعینی به نفع جنبش دانشجویی میباشد. اما فراهم بودن شرایط عینی مناسب بهخودیخود هرگز نمیتواند جنبش دانشجویی را ارتقاء دهد. جنبش دانشجویی برای این منظور، باید به مقابله سازماندهی شده با سیاستهای ارتجاعی حاکمیت برخاسته و برخواستهای عمومی دانشجویان از جمله مشکلات آموزشی، خوابگاهها، کیفیت و گرانی غذا، تشکیل شوراهای صنفی مستقل و با انتخابات آزاد، عدم دخالت در نوع پوشش دانشجویان، آزادی تشکلهای دانشجویی، عدم دخالت حراست در اعتراضات دانشجویی و ممنوعیت ورود نیروهای سرکوب به محیط دانشگاه و بهویژه تفکیک جنسیتی اعتراض نماید. جنبش دانشجویی این امکان و فرصت را امروز دارد تا در راستای تحقق خواستهای خود، گامهای مثبت و موثری بردارد.
تنها در جریان مبارزه است که دانشجویان میتوانند از سویی سطح خواستهای خود را ارتقا داده و از سوی دیگر خود را برای زمانی که شرایط برای سرنگونی رژیم مهیا میشود، آماده نمایند.
نظرات شما