رخدادهای سیاسی اخیر در عرصهی مناسبات بینالمللی جمهوری اسلامی، به وضوح نشان میدهد که منازعات این دولت با برخی از قدرتهای جهانی و منطقهای به مرحلهای جدید و خطرناک وارد شده است. تعرضات سیاسی و دیپلماتیک دولت آمریکا در طول یک ماه گذشته علیه جمهوری اسلامی به درجهایست که از هر سو خطر نزدیکتر شدن لحظه درگیری نظامی احساس میشود. قدرتهای درگیر با جمهوری اسلامی، مستقیم وغیر مستقیم به تهدید نظامی روی آوردهاند. رسانههای بینالمللی به تجزیه و تحلیل عواقب ناشی از یک چنین درگیری مشغولاند. روسیه و چین که ظاهراً مخالف افزایش روزافزون تنش میان طرفین نزاعاند، نسبت به هر گونه اقدام نظامی هشدار دادهاند. مقامات جمهوری اسلامی نیز پنهان نمیکنند که احتمال درگیری نظامی افزایش یافته و از آمادگی نیروهای مسلح خود خبر میدهند.
واقعیت این تحولات چیست؟ آیا تعرضات سیاسی و دپیلماتیک اخیر دولت آمریکا و متحدین آن علیه جمهوری اسلامی صرفاً تاکتیکیست تعرضی برای ترساندن جمهوری اسلامی و وادار کردن آن به عقبنشینی در همان چارچوب سیاست سالهای گذشته، یا واقعاً همانگونه که از ظواهر و شواهد امر پیداست، مرحله جدیدیست که دیر یا زود به درگیری نظامی نیز خواهد کشید.
با نظری اجمالی به اتفاقاتی که در این چند هفته در مناسبات جمهوری اسلامی و دولت آمریکا رخ داد، میتوان دریافت که افزایش تنش در مناسبات این دو دولت، چیزی متفاوت و متمایز از گذشته است. دولت آمریکا در طول یک ماه گذشته، پشت سه پرونده علیه جمهوری اسلامی در مجامع و سازمانهای بینالمللی و طرح آنها از طریق رسانههای مهم بینالمللی در سطح افکار عمومی جهان بوده است تا نشان دهد، جمهوری اسلامی یک رژیم تروریست و حامی بیثباتی بینالمللی، یک رژیم سرکوبگر و ناقض حقوق و آزادیهای مردم ایران و یک رژیم تهدیدکننده صلح و ثبات بینالمللیست. دولت آمریکا در مهر ماه اعلام کرد که دو شهروند ایرانی که یکی از آنها عضو واحد قدس سپاه پاسداران است، قصد داشتند از طریق به خدمت گرفتن باندهای مواد مخدر مکزیک، سفیر عربستان سعودی را در ایالات متحده ترور کنند. برنامه بعدی آنها انفجار سفارتخانههای عربستان و اسرائیل بوده است. چند روز پس از اعلام این خبر، دولت آمریکا و عربستان سعودی، این پرونده را برای رسیدگی به شورای امنیت سازمان ملل فرستادند. از طرح همین ماجرا و فرستادن پرونده به شورای امنیت روشن بود که منازعات آمریکا با جمهوری اسلامی وارد فاز جدیدی شده است. چرا که در گذشته مسایلی مهمتر و حساستر از این مورد، در مناسبات آمریکا و عربستان با جمهوری اسلامی پیش آمده بود که نه آن را به سطح رسانهها کشانده بودند و نه شورای امنیت. از این گذشته، جمهوری اسلامی تا پیش از این موارد متعددی از ترورهای برونمرزی و بمبگذاری در کشورهای دیگر داشت که نه فقط دولت آمریکا و دیگر قدرتهای جهانی صدای آن را درنیاوردند، بلکه در مواردی تروریستهای دستگیر شده را به سادگی رها کردند و گاه بی سر و صدا امکان فرار آنها را فراهم ساختند.
اکنون اما برای معرفی جمهوری اسلامی به عنوان رژیمی تروریست که قواعد و مقررات بینالمللی را در مناسبات دولتها نقض کرده و فراتر از آن قصد انجام اقدامات نظامی در داخل آمریکا را داشته، تبلیغات وسیعی به راه افتاده تا نه فقط مردم آمریکا، بلکه سراسر جهان را متقاعد سازند که جمهوری اسلامی یک رژیم تروریست و خطرناک برای کل جهان است. فقط همین مسئله به تنهایی کافیست تا نشان دهد، دوره بحث و گفتگو و تلاش دولت آمریکا از این طریق برای پیشبرد سیاستهای خود به پایان رسیده است.
چند روزی پس از این ماجرا، گزارشگر ویژه حقوق بشر، گزارش خود را در مورد نقض حقوق مدنی و سیاسی مردم ایران و برخی اقدامات سرکوبگرانه رژیم انتشار داد. دولت آمریکا با توجه به نفوذی که در سازمان ملل و ارگانها و نهادهای آن دارد، تلاش نمود به همراه متحدین خود از این مسئله نیز در خدمت سیاست خود علیه جمهوری اسلامی بهره گیرد. به رغم این که استبداد، خفقان و سرکوبگری جمهوری اسلامی مسئله جدیدی نیست، اما دولت آمریکا و متحدین آن اکنون بر سر این مسئله نیز ابتکار عمل را در محکوم ساختن جمهوری اسلامی در دست گرفتند. لذا کمیته حقوق بشر در نیمه اول آبان ماه، جمهوری اسلامی را به علت نقض تعهدات خود در قبال میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، تبعیض جنسیتی و نقض حقوق زنان، آزادیهای اجتماعی، آزادی مذهب، تشکل و بیان و بالاخره به خاطر شکنجه و مجازات اعدام محکوم کرد.
در همین شرایط است که رسانههای بینالمللی در سطحی وسیع اخبار و گزارشهایی از احتمال حمله نظامی اسرائیل به تأسیسات هستهای جمهوری اسلامی انتشار دادند. سران رژیم اسرائیل بر ضرورت اقدام نظامی تاکید کردند. خبر آزمایش موشک بالستیک جدید اسرائیل انتشار یافت که قادر به حمل کلاهک هستهای و پوشش دادن دورترین نقطه در خاک ایران است. برای جلب هرچه بیشتر توجه افکار عمومی به خطر جمهوری اسلامی، اخباری از مانورهای هوایی ارتش اسرائیل و مانورآمادگی در برابر حملات موشکی ضمیمه تبلیغات شد.
مطبوعات انگلیس نیز گزارشی از تدارکات نظامی این کشور برای همکاری با ارتش آمریکا در جریان حمله احتمالی به ایران را انتشار دادند.
پیامد این تبلیغات، انتشار گزارش جدید مدیر کل آژانس انرژی اتمی در نیمه دوم آبان ماه بود که گزارشی متمایز از گزاشات پیشین بود و در آن مستقیم و غیر مستقیم بر اهداف نظامی جمهوری اسلامی در پروژه هستهای تأکید شده است.
پیدا بود که اطلاعات و مسایل مطرح شده در این گزارش کشف جدیدی نیست، بلکه اطلاعاتیست که از مدتها پیش وجود داشته، اما بنا به ملاحظات سیاسی قدرتهای بزرگ و سیاست آنها در قبال جمهوری اسلامی مخفی نگه داشته شده بود، اما اکنون زیر فشار آمریکا در گزارش انعکاس یافتهاند تا در راستای سیاست جدید دولت آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، نشان داده شود که این رژیم مخفیانه در تدارک سلاح هستهای بوده و هست و دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هستهای خطر بزرگی برای صلح و امنیت جهانیست.
در این گزارش گفته شده است که “آژانس در رابطه با ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران نگرانی جدی دارد.” در هیچیک از گزارشهای پیشین با این صراحت از ابعاد نظامی برنامه هستهای جمهوری اسلامی سخن به میان نیامده بود. گزارش مدیر کل آژانس، این “نگرانی جدی” را مبتنی بر اطلاعاتی میداند که آنها را معتبر اعلام میکند و میافزاید: “بعد از ارزیابی دقیق و موشکافانه اطلاعات وسیعی که در اختیارش است، دریافت که این اطلاعات در مجموع معتبر هستند.” این اطلاعات نشان میدهد که ایران فعالیتهایی در ارتباط با توسعه ادوات انفجاری هستهای انجام داده است. “ایران یک محفظه پوششی برای انفجارات بزرگ، برای آزمایشات هیدرودینامیکی ساخته است و آزمایشات هیدرودینامیکی نشانههای قوی از توسعه احتمالی تسلیحات است.” قرار دادن خرج جدید بر روی موتور موشک شهاب ۳، که قابلیت بازگشت مجدد دارد، مدلسازی رایانهای در حداقل ۱۴ طرح تصاعدی اتاقک خرج و محتویات آن با استفاده از کدهای رایانهای، خرید کالاها و خدمات از جمله سوئیچهای الکترونیکی پرسرعت، ساخت پنهانی تعدادی تجهیزات، توسعه سیستم آغازگر مواد منفجره و توسعه آرایش تشخیص با سرعت بالا، استفاده برای نظارت آزمایشهای مربوطه توسط یک کارشناس خارجی، ساختار برنامهای مدیریت شده فعالیت هستهای لااقل در یک دوره زمانی و حضور شخصیتهای ارشد ایران در داخل این ساختار فرماندهی وغیره، موارد دیگریست که گزارش مدیر کل آژانس به آنها اشاره دارد.
آژانس سپس با ارائه این اطلاعات از جمهوری اسلامی میخواهد که قطعنامههای الزامآور شورای حکام و شورای امنیت را در مورد اجرای کامل موافقتنامه پادمان، اجرای مفاد پروتکل الحاقی، تعلیق فعالیتهای مرتبط با غنیسازی و فعالیتهای مرتبط با آب سنگین را به مرحله عمل درآورد.
گزارش، رسماً اعلام میکند که جمهوری اسلامی در حال تولید مخفیانه سلاح هستهایست و این موضع در واقع یک جواز رسمی بالقوه برای توسل به ابزار نظامی علیه جمهوری اسلامیست. بیدلیل نیست که روسیه نه فقط نارضایتی خود را از انتشار این گزارش ابراز داشت، بلکه اعلام نمود که با هر گونه تصمیم شورای امنیت علیه جمهوری اسلامی بر سر این مسئله مخالفت خواهد کرد، چرا که به معنای برانداختن جمهوری اسلامی خواهد بود که روسیه با آن مخالف است.
تمام فاکتهایی که به آنها اشاره شد، چه چیزی را نشان میدهند؟ این واقعیت را که جهت دیپلماسی دولت آمریکا و متحدین آن در قبال جمهوری اسلامی و اختلافات فی مابین تغییر کرده است. به این معنا که اگر تاکنون به هر علتی دولت آمریکا برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود در منطقه خاورمیانه و در برخورد با جمهوری اسلامی از وسایل و روشهایی استفاده میکرد که بتواند به شیوهای به اصطلاح مسالمتآمیز اختلافات خود را با جمهوری اسلامی به نفع سیاست خارجی خود حل کند، خواه از طریق مذاکرات و اجلاسهای دو جانبه و چند جانبه، واسطههای منطقهای و بینالمللی، سازمانهای بینالمللی، اعمال فشار، انفراد بین المللی و حتا تهدید، اکنون اما جهت این دیپلماسی تغییر کرده است، یعنی تمام ابزارها و روشهایی که در خدمت تحقق اهداف سیاست خارجی بر سر این مسئله قرار دارند، وظیفه تدارک و هموار کردن راه برای کاربرد وسایل قهرآمیز را بر عهده گرفتهاند. در اینجا دیپلماسی دولت آمریکا در جهتی به کار افتاده است تا زمینه را حتا برای درگیری نظامی آماده سازد. طرح پروندههای جدید در سازمان ملل، به جریان افتادن پروندههای پیشین در ابعادی جدید، تلاش برای محکومیت جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی به عنوان یک رژیم تروریست و برهم زننده صلح و امنیت بینالمللی، استفاده از تمام وسایل ارتباطی و رسانهای برای بی اعتبار کردن هر چه بیشتر جمهوری اسلامی در افکار عمومی مردم جهان، تلاش برای تشدید تضاد دولتهای منطقهای با جمهوری اسلامی و انفراد روزافزون رژیم، مهمترین وظایفیست که دیپلماسی دولت آمریکا در این مرحله در برخورد با جمهوری اسلامی بر عهده گرفته است.
اما چرا جهت دیپلماسی از زمینه سازی برای حل مسالمتآمیز اختلافات به قهرآمیز تغییر کرد؟ به این علت که وسائل و روشهائی که سالها برای حل اختلافات به کار گرفته شده بود، ، نتیجهای برای دولت آمریکا و متحدین منطقهای و بینالمللی آن به بار نیاورد، به بنبست رسید و پایان یافت. یعنی دیپلماسی مسالمتآمیز نتوانست اهداف سیاست خارجی دولت آمریکا را متحقق سازد. البته این نکته پوشیدهای نبود که طرفین درگیر نمیتوانند از این طریق به سازش برسند. چون نزاع آنگونه که طرفین در ظاهر ادعا میکنند، بر سر سلاح هستهای نبوده و نیست. اگر صرفاً اختلاف بر سر این قضیه بود، قطعاً از مدتها پیش حل شده بود. اختلاف بر سر نقش و موقعیتیست که جمهوری اسلامی در منطقه طلب میکند و اهدافیست که در سیاست خارجی خود تعقیب مینماید. جمهوری اسلامی به زبان صریح، خواهان استقرار یک امپراتوری اسلامی به سبک و سیاق عثمانی، اما این بار تحت رهبری و زعامت ایران و رهبران مذهبی آن است. روشن است که این ادعای جمهوری اسلامی با اهداف و مقاصد سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا و منافع رژیمهای منطقه خاورمیانه در تضاد قرار دارد.
در اینجا دو سیاست توسعهطلبانه رو در روی یکدیگر قرار دارند که یکی نمیتواند به سادگی و از طریق گفتگو و مذاکره تسلیم دیگری شود. علاوه بر این، جمهوری اسلامی به حسب نقشی که برای خود قائل است، نمیتواند دولت یهودی اسرائیل را تحمل کند و خواهان نابود کردن آن است. اما پوشیده نیست که اسرائیل را به سادگی نمیتوان نابود کرد، چرا که قدرتهای بزرگ جهان، حامی و پشتیبان آن هستند. این دو دولت نیز نمیتوانند به سازش و تفاهمی با یکدیگر برسند. جمهوری اسلامی گرچه سعی میکند به شکلی تاکتیکی مناسبات حسنهای با دولتهای منطقه داشته باشد که تعدادی از آنها حتا دولتهای مذهبیاند، اما جمهوری اسلامی با آنها نیز تضاد دارد. جمهوری اسلامی خواهان استقرار دولتهای مذهبی در منطقه بر طبق الگوییست که خود ارائه داده است تا بتواند هدف سیاست خارجی خود را محقق سازد. بنابراین، اختلافات پیچیدهتر و بزرگتر از آن هستند که با مذاکره و گفتگو حل شوند. از همین روست که دیپلماسی گفتگو و مذاکره با شکست روبرو گردید. اما آیا این بدان معناست که جنگ قریب الوقوع خواهد داد؟
پاسخ این سؤال منفیست. چرا که پس از بنبست و شکست دیپلماسی مذاکره و سازش، نخست، دیپلماسی باید زمینه سیاسی راه حل قهرآمیز را هموار کند. طرح پرونده اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی در شورای امنیت، به جریان انداختن پرونده حقوق بشر در سازمان ملل، به جریان انداختن پرونده هستهای این بار با ابعاد نظامی آن، کاریست که دیپلماسی دولت آمریکا و متحدین آن هم اکنون در جهت تدارک و هموارسازی راه، برای اقدامات قهرآمیز انجام داده اند. اما هنوز وظایف متعدد دیگری بر عهده دیپلماسیست که نه فقط در سازمانهای بینالمللی بلکه در مناسبات دو جانبه و چند جانبه دولتها باید انجام بگیرد که نیاز به گذشت زمان دارد. در این فاصله اقدام عملی مستقیمی که میتواند انجام بگیرد، تشدید تحریمها ست.
البته به دلائل دیگری هم میتوان اشاره کرد که قریبالوقوع بودن جنگ را رد میکند. لااقل تا جایی که به دولت آمریکا مربوط میشود، نه فقط هنوز آمادگی نظامی آن را ندارد، یعنی تدارک نظامی برای یک چنین اقدامی صورت نگرفته، بلکه بعید است در شرایطی که تازه قرار است نیروی نظامی خود را از عراق برگرداند، وارد یک درگیری نظامی دیگر شود. چون این اقدام نارضایتی بخش وسیعی از مردم آمریکا را در پی خواهد داشت.علاوه براین برای دست زدن به یک اقدام نظامی، باید لااقل انسجام و یکپارچگی در درون طبقه حاکم آمریکا و نمایندگان سیاسی آن وجود داشته باشد، که اکنون به ویژه در شرایطی که کشمکشهای انتخاباتی نیز در جریان است، اراده واحدی برای چنین اقدامی وجود ندارد. با تمام این اوصاف، این حقیقت به جای خود باقیست که نزاع وارد مرحله جدیدی شده است، خطر بالقوه جنگ وجود دارد و احتمال بروز آن با مد نظر قراردادن ترکیب و بافت سیاسی کنونی جمهوری اسلامی، از هر زمان دیگر بیشتر شده است. این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که در این مرحله، ممکن است شرایطی پیش آید که از هم اکنون قابل پیشبینی نیست. قدرتهای امپریالیست اکنون تجربه سرنگون کردن بی درد سر و بدون تلفات رژیم معمر قذافی را دارند.
با توجه به نارضایتی گسترده توده مردم ایران و نفرت بیکران آنها از جمهوری اسلامی، اگر در منطقهای و حتا شهری از ایران مردم به قیام برخیزند، چه کسی میتواند تضمین کند که قدرتهای امپریالیست به ویژه امپریالیسم آمریکا برای به دست گرفتن و کنترل زمام امور جنبش و در عین حال تسویه حساب با جمهوری اسلامی به اقدام نظامی متوسل نشوند؟ وزیر خارجه آمریکا از هم اکنون به اپوزیسیونهای بورژوایی اعلام کرده است، از ما تقاضای کمک کنید و ما اقدام خواهیم کرد. بنا براین اتفاقات متعدد و پیش بینی نشدهای هم هستند که میتوانند جنگی را که اکنون قریبالوقوع نیست، به جنگی بالفعل تبدیل کنند.
اما در این شرایط که مرحله جدیدی در مخاصمات فرا رسیده است و احتمال بروز جنگ را بیش از همیشه افزایش داده است، موضع جمهوری اسلامی چیست؟
جمهوری اسلامی هم گرچه این را میداند که در این مقطع جنگی رخ نخواهد داد، اما پذیرفته است که بالاخره جنگ رخ خواهد داد. موضعگیریهای سران و مقامات سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی به وضوح همین واقعیت را نشان میدهد.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی میگوید: “ما به عنوان دستگاههای نظامی، تهدید را هر چند با احتمال کم و دور باشد، تهدید قطعی میدانیم و در کمال آمادگی و با تجهیزات درست آمادهایم تا هر نوع اشتباه را آنچنان تنبیه کنیم که از انجام آن متعجب شوند.”
خامنهای نیز در جمع نظامیان گفت: “دشمنان و بخصوص آمریکا و دست نشاندگانش و رژیم صهیونیستی بدانند، هر گونه تجاوز و حتا تهدید را با قدرت کامل و به گونهای پاسخ خواهد داد که متعرضان و متجاوزان را از درون متلاشی کند.” وی افزود: “هر کس که فکر تجاوز به جمهوری اسلامی ایران، در مخیلهاش خطور کند باید خود را آماده دریافت سیلیهای محکم و مشتهای پولادین ارتش، سپاه، بسیج و در یک کلام ملت بزرگ ایران کند.” وی در پایان سخنرانی خود، نیروهای مسلح رژیم را به حفظ آمادگی فراخواند.
کسی که اندک شناختی از مسئله جنگها در جهان کنونی و مجهز بودن ارتشهای قدرتهای جهانی به سلاحهای پیشرفته و ویرانگر داشته باشد، میداند که تهدیدات سران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی از نمونه تهدیدات صدام و قذافیست. اگر جنگی رخ دهد، این جنگ، از نوع جنگ ارتشیان صدام و جمهوری اسلامی نیست که سالها نیز به طول انجامد. بعید است نیروهای نظامی جمهوری اسلامی بتوانند بیش از چند هفته دوام آورند. تهدیدات جمهوری اسلامی توخالیست. چرا که اولاً، اکثریت بزرگ مردم ایران مخالف جنگ و مخالف جمهوری اسلامیاند و کسی حاضر نیست به خاطر این رژیم ارتجاعی جان خود را از دست بدهد. ثانیاً، تسلیحات جمهوری اسلامی مطلقاً قابل قیاس با سلاحها و تکنیکهای پیشرفته جنگی قدرتهای جهانی نیست. جمهوری اسلامی تمام توان نظامیاش در شلیک چند موشک به سوی اسرائیل خلاصه میشود که این موشکها هم میتواند در آسمان منحرف و منهدم شوند. ثالثاً، جمهوری اسلامی یک رژیم منفرد در سطح منطقه و جهان است. متحد جدی و قدرتمندی ندارد که بتواند آن را یاری دهد. نزدیکترین متحد جمهوری اسلامی، سوریه میباشد که در حال فروپاشیست. به رغم این که روسیه بنا به منافع اقتصادی و سیاسی خود در ایران، حامی جمهوری اسلامی و مخالف برافتادن آن است، اما متحد قابل اتکایی برای جمهوری اسلامی نیست و هرگز نمیتواند تا جایی از جمهوری اسلامی حمایت کند که پای خود او را به درگیری نظامی بکشد. هیچ فاکت داخلی و خارجی نمیتوان یافت که دلیلی بر توان ایستادگی جمهوری اسلامی و ادامه حیات آن در جریان جنگی باشد که بزرگترین ارتشهای جهان درگیر آن میشوند. با تمام این اوصاف که درگیر شدن در یک چنین جنگی به نفع جمهوری اسلامی نیست، راهی هم برای عقبنشینی این رژیم وجود ندارد. جمهوری اسلامی میداند که هرگونه عقب نشینی از اهداف سیاست خارجی خود به معنای پایان ادعاهای هژمنی طلبانه و توسعه طلبانه پان اسلامیستی خواهد بود. اما معضل رژیم به همینجا خلاصه نمیشود. سیاست خارجی پیوندی ناگسستنی با سیاست داخلی دارد. سیاست خارجی نمیتواند تغییر کند، بدون این که در سیاست داخلی تغییری رخ دهد. جمهوری اسلامی به خاطر فجایع و جنایات بیشماری که علیه مردم ایران مرتکب شده است، بیش از ارتشها خارجی از تودههای مردم ایران هراس دارد. میداند که اگر در سیاست خارجی گامی به عقب بگذارد، لزوما در سیاست داخلی انعکاس خواهد یافت و به عقبنشینی در برابر مردم و سرانجام نابودی سریعتر جمهوری اسلامی ختم خواهد شد. از این رو نفعاش را در این میبیند که به ماجراجوئی ادامه دهد و توده مردم را به گرداب جنگی بکشاند که مصائبی بسیار عظیم برای آنها به بار خواهد آورد. کشتار بیرحمانه مردم زیر بمبارانهای وحشتناک، نابودی سرپناه زندگی میلیونها انسان، نابودی تأسیسات صنعتی و زیربنایی کشور که حاصل سالها تلاش و کار تودههای کارگر و زحمتکشاند، فقط نمونههائی از نتایج یک جنگ ارتجاعی خواهد بود.
تودههای کارگر و زحمتکش مردم ایران باید خطر را جدی بگیرند و از هم اکنون جلوی فاجعهای را که جمهوری اسلامی و قدرتهای امپریالیست در حال آفریدن آن هستند، بگیرند. جنگ هیچ نفعی برای مردم ایران نخواهد داشت. جمهوری اسلامی و آمریکا هر یک به خاطر منافع اقتصادی و سیاسی و اهداف و مقاصد توسعهطلبانه و هژمنی طلبانه خود میخواهند این جنگ را برافروزند. مردم ایران نباید اجازه دهند که مرتجعین داخلی و بینالمللی سرنوشت آنها را تعیین کنند. تنها راه موثر، برای مقابله با تهدید جنگ و نجات از شر فجایع آن، قیام برای سرنگونی جمهوری اسلامیست.
نظرات شما