در ایران میلیونها انسان از حق کار که یکی از بدیهیترین حقوق انسانهاست، محروم میباشند. حقی که حتا مجامع حقوق بشری نظام سرمایهداری جهانی همچون سازمان جهانی کار آن را به رسمیت شناختهاند. در ماده ۲۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز از جمله آمده است: “هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده، آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است”.
اما در ایران بهگفتهی محمدرضا بادامچی رئیس فراکسیون “کار و کارآفرینی” مجلس اسلامی ۲۰ میلیون نفر از جوانان بین ۱۵ تا ۲۹ سال بیکار هستند. جوانانی که از هیچ گونه حمایتی در برابر بیکاری برخوردار نیستند. تمامی آمارها نیز حکایت از افزایش بیکاری در سالهای اخیر دارد. براساس گزارش بانک مرکزی در ۲۸ درصد از خانوارهای ایرانی حتا یک فرد شاغل نیز وجود ندارد که بیانگر شش درصد افزایش در طول دوران ریاستجمهوری روحانی میباشد. از خانوارهایی که دو فرد شاغل دارند نیز در طول این مدت ۵ درصد کاسته شده است.
همچنین با تشدید رکود، بسیاری از کارگران شاغل کار خود را از دست داده و یا در خطر اخراج هستند. بهنوشتهی روزنامه اعتماد (۱۸ فروردین) از فروردین ۱۳۹۶ تا فروردین ۱۳۹۷ بیش از ۳۰۰ هزار کارگر به دلایلی همچون ورشکستگی کارگاه، پایان قرارداد و تعطیلی کارخانه از کار اخراج شدهاند.
با اعلام بازگشت تحریمهای اقتصادی آمریکا (اردیبهشت ۹۷)، و سیاستهای بانکی و ارزی جمهوری اسلامی که تشدید رکود اقتصادی را به همراه آورده، بر شتاب اخراج کارگران و یا کارگرانی که در خطر اخراج هستند، افزوده شده است. مازیار بیگلو دبیر انجمن قطعهسازان خودرو در این زمینه میگوید: “هفته پیش طی نامهای به وزیر کار به طور رسمی اعلام کردیم که از شهریورماه آماده موج بیکاری ۴۵۰ هزار نفر باشند” (خبرگزاری ایلنا ۲۴ مرداد). وی با بیان مشکلات ارزی، نقدینگی و بانکی قطعهسازان که برای تامین نقدینگی خود مجبورند وامهایی با ۲۵ درصد بهره بگیرند، گفت: “از ابتدای سال تا به امروز ۱۴ هزار نفر بیکار شدند و شرکت کروز نیز ۳۵۰۰ نفر را این هفته اخراج میکند. دیگر اعضای انجمن نیز بعد از پایان شهریور دیگر قرارداد سه ماهه کارگران خود را تمدید نخواهند کرد”. وی از برگزاری نشستهای متعدد با مقامات دولتی از جمله مسولان وزارت اطلاعات برای حل این معضل خبر داد، جلساتی که نتیجهای به همراه نداشتند.
کم آبی، خشک شدن زمینها و باغات کشاورزی، یکی دیگر از عوامل افزایش بیکاری در سال جدید است که بسیاری از روستاییان را مجبور به ترک روستا و پناه آوردن به حاشیه شهرها در جستجوی کار کرده است. کاهش شدید جمعیت روستایی و خالی شدن بسیاری از روستاها از سکنه بویژه در مناطقی همچون سیستان و بلوچستان، نتیجهی این شرایط است.
اما اقدامات دولت سرمایهداری ایران برای مقابله با بیکاری و ابعاد فاجعهبار آن چه بوده است؟!
حکومت اسلامی در تمام این سالها به جز وعده هیچ پاسخ دیگری برای بیکاران نداشته است. جمهوری اسلامی نه تنها در مقابله با رکود ناتوان بوده و مدام بر شدت و دامنهی رکود اقتصادی افزوده شده، بلکه بیکاران نیز که بزرگترین قربانی این رکود هستند، از هیچگونه حمایت دولتی برخوردار نشدند. میلیونها بیکار که به گفته بادامچی نماینده مجلس ۲۰ میلیون تنها در سنین ۱۵ تا ۲۹ سالگی هستند، بدون هیچ درآمدی و بدون هیچگونه خدمات اجتماعی رها شدهاند.
برای همین است که جمهوری اسلامی به جای اذعان به ابعاد وسیع بیکاری، و پذیرش مسئولیت خود در این زمینه، همواره سعی در کوچک جلوه دادن و حتا انکار آن دارد. سخنان اخیر روحانی در مجلس اسلامی در رابطه با بیکاری و ایجاد اشتغال میلیونی، یک نمونهی بارز از این انکار توسط مقامات جمهوری اسلامی است. او بهقدری وقیحانه از دستاوردهای کابینه در افزایش اشتغال سخن گفت که حتا موجب استهزاء نمایندگان مجلس اسلامی شد. براساس آمارهای رسمی حکومتی تعداد بیکاران سه میلیون و ۲۲۶ هزار نفر است، آماری که هیچ سنخیتی با واقعیتها ندارد. علت آن نیز روشن است. میلیونها جوان جویای کار هیچگاه در آمارهای رسمی حضور ندارند، برای اینکه هیچ ارگانی در جمهوری اسلامی برای ارائه خدمات به بیکاران – از جمله جوانان جویای کار – وجود ندارد. بیکاران خودشان باید به این در و آن در بزنند تا شاید کاری حتا شده برای یک هفته یا یک روز پیدا کنند. وقتی هیچگونه حمایت دولتی وجود ندارد، طبعا آمار درستی نیز از میزان بیکاری هرگز وجود نخواهد داشت. برخلاف کشورهای اروپای شمالی که آمار بیکاری در این کشورها تا ۹۹ درصد نزدیک به واقعیت است. علت آن هم این است که براساس قوانین این کشورها هر بیکاری با رجوع به اداره بیکاری، مورد حمایت این اداره قرار میگیرد و تا زمانی که بیکار است از حقوقی حداقل که نیازهای اولیه از جمله مسکن، بهداشت و درمان، خوراک، آموزش و تا حدودی سایر نیازها را تامین کند، برخوردار میشوند.
اما جمهوری اسلامی چه میکند؟! جمهوری اسلامی به جای کمک و تامین نیازهای معیشتی بیکاران، در کردستان، سیستان و بلوچستان، خوزستان و دیگر مناطق کشور با خشونت به تلاش آنها برای تهیه یک لقمه نان برخورد میکند. با حمله اوباشان شهرداری به دستفروشان، بیکارانی که برای تامین نیازهای خود و یا خانوادهی خود مجبور به دستفروشی شدهاند. با مینگذاری برای جلوگیری از کولبری، بیکارانی که هر هفته اخباری از کشته شدن و یا قطع پای آنها در اثر انفجار مین یا تیراندازی ماموران نظامی منتشر میشود. با تیراندازی و قتل جوانان بلوچ بیکاری که برای تامین نیازهای اولیهی زندگی خود مجبور به قاچاق کالا هستند، و یا صیادانی که تورهای صیدشان خالی از ماهیست و مجبور به قاچاق کالا شدهاند و در نهایت سرکوب اعتراضات جوانان بیکاری که از این ستم به خروش آمدهاند. این تنها اقدام عملی جمهوری اسلامی برای بیکاران است!!!
خادمی نماینده مجلس اسلامی ۱۲ دیماه ۹۶، در رابطه با اعتراضات جوانان ایذه که دو تن از آنها با گلوله دژخیمان رژیم جان خود را از دست دادند، گفته بود: “اگر میبینید که تجمعات و اعتراضات اخیر در ایذه تا حدودی پُررنگتر بوده، به این دلیل است که جوانان ایذه همه بیکار هستند، هر جا بیکاری بیشتر باشد، طبیعتا زمینه اعتراضات بیشتر است”. در اعتراضات دیماه ۹۶ که در بیش از ۱۰۰ شهر صورت گرفت، جوانان بیکار بیشترین نقش را داشته و تقریبا در همه جا در صف اول قرار داشتند.
جدا از آن، جوانان بیکار بارها در اعتراض به بیکاری در شهرهای مختلف دست به تظاهرات زدند. ۲۶ تیرماه، جمعی از جوانان شهر هویزه در برابر فرمانداری در اعتراض به بیکاری دست به اعتراض زده و راههای ورود و خروج به فرمانداری را مسدود کردند. روز شنبه ۲۵ فروردین نیز جوانان بیکار عسلویه و گنگان دست به اعتراض زدند. پیش از این در روز ۱۱ آذر ۹۶ هم جوانان عسلویه در اعتراض به بیکاری به تظاهرات دست زده بودند. ۲ اسفند ۹۶ تعدادی از جوانان بیکار در برابر فرمانداری قصرقند در استان سیستان و بلوچستان در اعتراض به بیکاری دست به تجمع زدند که ماموران سرکوب رژیم آنها را متفرق کردند. آبان ۹۶ نیز جوانان آبادانی دو روز متوالی در برابر فرمانداری آبادان دست به تجمع زده و خواستار کار شدند.
در شهرستان مُهر در جنوب استان فارس نیز در روز ۹ شهریور ۹۶ تعدادی از جوانان در برابر دفتر نماینده مجلس اسلامی شهرهای لامرد و مُهر دست به تجمع زدند، آنها ۲۷ مرداد هم در محل برگزاری نماز جمعه این شهر تجمع اعتراضی برپا کرده بودند. ۲۴ اردیبهشت ۹۶ جمعی از جوانان بیکار با مدرک دانشگاهی در شهرستان شادگان در مراسم روشن شدن مشعلهای ریفرمر کارخانه تولید آهن اسفنجی دست به تجمع اعتراضی زدند. به گفتهی یکی از جوانان معترض، از هر ۱۰ نفر ۷ نفر در شادگان بیکار هستند و هیچ کاری به جز شرکت فولاد شادگان وجود ندارد.
اینها تنها نمونههایی از اعتراضات جوانان بیکار بودند، اما این اعتراضات که در اقصا نقاط کشور صورت گرفته، نتیجهای برای بیکاران به همراه نیاورد. یک علت بسیار مهم این است که بیکاران بهرغم اینکه بخش بزرگی از جمعیت را تشکیل میدهند اما متاسفانه فاقد هرگونه تشکلی هستند. در سال ۵۸ تجاربی از ایجاد تشکلهایی علیه بیکاری بویژه از سوی جوانان بیکار وجود دارد. امروز نیز با توجه به ابعاد بیکاری و افزایش تعداد بیکاران، عدم وجود هرگونه برنامه و حمایت دولتی و شرایط اسفناک بیکاران، ضرورت دارد تا بویژه جوانان بیکار با ایجاد تشکلاتی در شهرهای گوناگون و ارتباط این تشکلات با یکدیگر، نیروی خود را متحد کرده و به مبارزه علیه بیکاری برخیزند.
رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی ثابت کرده است که هیچ اقدامی برای بیکاران نخواهد کرد. بنابراین تنها بیکاران هستند که باید برای سرنوشت خود به میدان آمده و با ایجاد تشکلهای بیکاران، مبارزه علیه بیکاری را متحدانه به پیش برده و گامهای موثری در این زمینه بردارند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۸۸ در فرمت پی دی اف
نظرات شما