همچون سالهای گذشته معلمان ایران ۵ اکتبر برابر با ۱۳ مهر روز جهانی معلم، با برگزاری تجمعات اعتراضی و بیان خواستهای خود به استقبال این روز خواهند رفت.
سال گذشته در این روز هزاران معلم در بسیاری از شهرها با شعارهایی چون “معلم زندانی آزاد باید گردد”، “این همه بی عدالتی، هرگز ندیده ملتی”، “معیشت منزلت سلامت حق مسلم ماست”، “ظلم و ستم کافیه سفره ما خالیه”، خواستار اختصاص بودجهای عادلانه به آموزش و پرورش شده و به ظلم و ستمی که جمهوری اسلامی بر معلمان و بازنشستگان روا ساخته، اعتراض کردند.
از جمله خواستهای معلمان که در تمامی اعتراضات سالهای اخیر مطرح شده میتوان به آموزش رایگان، تغییر کیفی نظام آموزشی، دخالت معلمان در تعیین محتوای کتب و برنامههای آموزشی، توقف سیاست پولیسازی آموزش که به نفع طبقه سرمایهدار است، افزایش حقوق معلمان و بازنشستگان و یکسانسازی حقوق معلمان با سایر کارکنان دولت، بیمه درمانی کارآمد و جامع، آزادی تشکلهای مستقل معلمان و بالاخره آزادی زندانیان سیاسی از جمله معلمان زندانی اشاره کرد.
اما تجمع معلمان در روز جهانی معلم تنها تجمع اعتراضی آنها در سال تحصیلی گذشته نبود. در طول سال تحصیلی گذشته معلمان بارها به اشکال گوناگون، همچون سالهای قبلتر، دست به اعتراض زدند که در یکی از آخرین موارد آن که در ۲۰ اردیبهشت در تهران و چند استان دیگر برگزار شد، مزدوران جمهوری اسلامی در تهران وحشیانه به صفوف معلمان مبارز حمله کرده و ضمن ضرب و شتم آنها تعدادی را از جمله محمد حبیبی دبیر کانون صنفی معلمان تهران دستگیر کردند. از کمپین “نه به فیش حقوقی” در خرداد و تیر امسال نیز میتوان بهعنوان آخرین اعتراض معلمان نام برد. در جریان این کمپین، معلمان چه گروهی و چه فردی در خیابان و یا در منازل، با آتشزدن و یا پاره کردن فیشها و احکام حقوقی نسبت به ناچیز بودن حقوق خود و بیپاسخ گذاشتن مطالباتشان دست به اعتراض زدند.
کمپین “نه به فیش حقوقی” در عین حال اثبات یک چیز بود و آن اینکه مقامات جمهوری اسلامی نه تنها گوشی برای شنیدن خواستهای معلمان ندارند، بلکه سیاستهایشان درست جهت عکس منافع و خواستهای معلمان است. برای نمونه در حالی که مقامات جمهوری اسلامی ابتدا وعده افزایش ۲۰ درصدی حقوق معلمان را در سال ۹۷ داده بودند، اما در عمل حقوقها بین ۶ تا ۱۰ درصد افزایش یافتند. از سوی دیگر با حذف “فوقالعاده سختی کار”(۱) و “حق عائلهمندی زنان مجرد” در عمل حتا دریافتی برخی معلمان کاهش یافت. این پاسخ رژیم به تجمع معلمان در برابر سازمان برنامه و بودجه با خواست “بودجه عادلانه” بود. “فوقالعاده سختی کار” در شرایطی از فیش حقوقی معلمان حذف شد که سال به سال بر سختی کار معلمان به دلیل کمبود معلم و افزایش تعداد شاگردان در هر کلاس افزوده میشود و معلمان مجبورند به دلیل کمبود معلم حتا ساعتهای بیشتری تدریس کنند.
در مورد سایر خواستهای معلمان نیز رفتار جمهوری اسلامی به همینگونه بوده است. صدور احکام سنگین زندان برای معلمان زندانی از جمله محمد حبیبی، اسماعیل عبدی و بهشتی لنگرودی، گسترش خصوصیسازی از طریق افزایش مدارس هیات امنایی و انتفاعی و محروم شدن هر چه بیشتر کودکان از حق تحصیل همگی بیانگر بیاعتنایی جمهوری اسلامی به خواستها و اعتراضات معلمان هستند.
آغاز دور جدید مبارزات معلمان را میتوان از ۲۵ دیماه سال ۸۰ و تجمع سه هزار معلم در یکی از مراکز تربیت معلم در خیابان حافظ تهران دانست. ۲ بهمن حدود ده هزار معلم در برابر مجلس دست به تجمع زدند و در نهایت تظاهرات معلمان به سمت خیابان پاستور (دفتر ریاستجمهوری) در ۶ بهمن با یورش وحشیانهی نیروهای سرکوب رژیم به مجروح شدن و دستگیری تعدادی از معلمان منجر شد. از آن زمان تاکنون مبارزات معلمان بهرغم افتوخیزهایی ادامه داشته است. در روزهای ۱۲ و ۱۷ اسفند ۸۵ بیش از بیست هزار معلم در برابر مجلس دست به تجمع زده و با شعار “معلم، کارگر، اتحاد اتحاد” دولت را تهدید کردند که در صورت عدم رسیدگی فوری به خواستهای معلمان کلاسهای درس را تعطیل خواهند کرد. با گذشت ۱۲ سال از آن اعتراضات پُرشکوه، معلمان اما همچنان با همان شعارها در خیابانها حضور دارند و نه تنها خواستهایشان تحقق نیافت که شرایط از همه جهات بدتر و بدتر شد!! براستی معلمان برای رسیدن به خواستهای خود چه باید کنند و موانع پیشاروی آنها چیست؟!
بدون تردید یکی از این عوامل تهدیدات و سرکوب رژیم است. واقعیت این است که معلمان در یک محل مشخصی مشغول به کار هستند و ماهانه حقوقی میگیرند. اگرچه حقوقشان پایین است، اما به هر حال کار دارند همراه با درآمدی بخور و نمیر. آنهم در کشوری که بیش از ده میلیون نفر بیکارند که از میان آنها میلیونها نفر تحصیلکرده دانشگاهی هستند. همین عامل باعث میشود تا در شرایطی که بحران انقلابی بر جامعه حاکم نیست، روحیات محافظهکاری در میان زحمتکشان جامعه وجود داشته باشد و در نتیجه سرکوب و بویژه خطر اخراج کارسازتر باشند. اما به همان میزان که روحیات انقلابی در تودهها افزایش مییابد، هر چه به موقعیت انقلابی نزدیک میشویم، روحیات محافظهکاری نیز کاهش و گروههای بیشتری از تودهها به مبارزه علنی روی میآورند که این مساله در مورد معلمان نیز صادق میباشد.
از جنبهی دیگری نیز میتوان تاثیر سرکوب را به تصویر کشید. بعد از اعتراضات سال ۸۸ و سرکوب جنبشی که شکل گرفته بود، تا مدتها این سرکوب خشن تا حدودی جنبش کارگری، اما بویژه جنبشهای دیگر از جمله معلمان را تحت تاثیر قرار داد و باعث رکود در آنها شد. برای مثال به رغم اعتراضات متعدد معلمان در این سالها، بعد از سال ۸۵ که معلمان شرکتکننده در اعتراض ۱۷ اسفند ۸۵ در تهران و در برابر مجلس حتا تا ۲۵ هزار نفر تخمین زده شد، هرگز چنین تجمعی بعد از سال ۸۸ با این تعداد شرکتکننده شکل نگرفت.
دومین عاملی که میتوان و باید از آن نام برد، تاثیر گرایشات “اصلاحطلبی” در میان تشکلات معلمان بود. اگرچه بعد از اعتراضات سال ۸۰ معلمان که “اصلاحطلبان” یک صدا آن را تخطئه و تلاش “اصولگرایان” برای تخریب کابینهی خاتمی نامیدند، اما بویژه پس از روی کار آمدن مجلس هفتم و سپس کابینه احمدینژاد، “اصلاحطلبان”سعی کردند تا در گروههای اجتماعی جای پا پیدا کرده و از این گروهها در راستای اهداف خود در قدرت بهره ببرند. اگر چه تلاش آنها برای نفوذ در جنبش کارگری همواره با شکست روبرو شد و جریان “خانه کارگر” رسواتر از آن بود که بتواند جای پایی در جنبش کارگری بدست آورد، اما در میان معلمان و تشکلهای معلمان توانستند افکار خود را تا حدودی تسری بخشند. همین افکار “اصلاحطلبی” بود که به مانعی در رشد رادیکالیزم و در نتیجه تودهایتر شدن مبارزات معلمان و مطالباتشان تبدیل شد. بویژه پس از روی کار آمدن کابینهی روحانی که اصلاحطلبان ضمن ابراز “ندامت و توبه” در محضر “ولی فقیه” خواستار سهم بیشتری از قدرت شده بودند. این جریان با ترفندهایی چون “تجمع سکوت” و مانند آن، تاثیر زیادی در به هدر دادن انرژی مبارزاتی معلمان و کند کردن لبه تیز مبارزات آنها داشت. اما با گذشت زمان، عدم پاسخگوی به خواستها و مطالبات معلمان و باقی ماندن وعدهها در حد وعده و حتا بدتر شدن وضعیت معیشتی معلمان، افزایش فشار سیاسی و قضایی بر آنها و طبقاتیتر شدن هر چه بیشتر آموزش در کشور در دوران کابینهی روحانی، نظرات “اصلاحطلبان” و گرایش “اصلاحطلبی” به محاق رفت. اولین نشانهها و در واقع گسست از گرایش “اصلاحطلبی” را میتوان در اعتصاب سراسری معلمان در ۳۰ دی و اول بهمن و ده اسفند ۹۳ دید. در همان زمان نشریه کار در مقالهای با نام “اعتصابات سراسری معلمان، گسست از گرایش اصلاحطلبی” شکلگیری این روند را در جنبش معلمان توضیح داد. در ادامه این اعتصابات و تجمعات اعتراضی بود که در ۲۷ فروردین ۹۴ هزاران معلم در سراسر کشور با تعطیل کردن کلاسها در برابر ادارات آموزشوپرورش و دیگر مراکز دولتی همچون فرمانداری، استانداری و مجلس اسلامی دست به اعتراض زدند(۲). در سنندج بیش از ۳ هزار و در مشهد ۴ هزار معلم در این تجمعات اعتراضی شرکت داشتند. یکی از ویژگیهای مهم این اعتراضات، تلاشهای گرایش اصلاحطلبی برای مهار این اعتراضات و در راس آن گرایش “اصلاحطلبی” در کانون صنفی معلمان تهران بود. اعتراضاتی که به دلیل همین کارشکنیها از سوی گرایش “اصلاحطلبی”، با بهرهگیری از ارتباطات قدیمی معلمان آگاه و نیز شکبههای اجتماعی، خارج از تشکلهای مرسوم معلمان سازماندهی شد(۳). از آن زمان به بعد نیز مدام از حضور و نقش این جریان در جنبش معلمان کاسته شده است. تضعیف این جریان در جنبش معلمان است که مهدی بهلولی، یکی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان ایران با تفکر “اصلاحطلبی” را بر آن داشت تا پیش از برگزاری تجمع باشکوه ۱۹ اسفند ۹۵ که هزاران معلم در سراسر کشور دست به اعتراض زدند، نارضایتی خود از رشد رادیکالیزم و گسست از اندیشه “اصلاحطلبی” در جنبش معلمان را در کانال تلگرامی خود اینگونه ابراز کند: “برخی از معلمان فعال که برخی از آنھا در برخی تشکلھای صنفی ھم حضور دارند… با رویکرد ایدئولوژیک عمدتا چپ کارگری و ستیزهجویانه به کنشھای صنفی مینگرند”.
نبود تشکلی که بتواند نقش رهبری مبارزات معلمان را داشته باشد، یکی دیگر از موانع جنبش معلمان است. اگرچه کانون صنفی معلمان در بسیاری از استانها و شهرها تشکیل شد، اما کانونهای صنفی معلمان در مقاطع مهمی از جنبش معلمان نتوانستند نقش خود را در سازماندهی مبارزات معلمان ایفا کرده و در مواقع بسیاری حتا از این جنبش جا ماندند.
یکی از علتهای این مساله همانطور که در بالا آمد نفوذ تفکر اصلاحطلبی در این کانونها بود. اما مهمتر از آن عدم انتخاب هیات مدیرههای جدید در کانونهای صنفی است. اغلب کانونهای صنفی معلمان بیش از ۱۰ سال است که نتوانستهاند نشستهای عمومی خود را برگزار کرده و اعضای هیات مدیره را انتخاب کنند. بهگفتهی محمد حبیبی معلم زندانی و عضو جوانتر کانون در برخی از این تشکلها بیش از ۹۰ درصد اعضای هیات مدیره از نیروهای بازنشسته هستند که به علت سن بالا فاقد انرژی و کارآیی لازم برای این کار هستند.
یکی دیگر از اشکالات مهم رهبری کانونهای صنفی معلمان، حضور کمرنگ زنان در هیات مدیره این تشکلهاست. جدا از کمیت بالای زنان معلم، زنان به دلیل ظلم و ستم دوگانه که نتیجه تبعیضات جنسیتی نظام سرمایهداری حاکم است، در بسیاری از مواقع حتا از پتانسیل مبارزاتی بالاتری نسبت به مردان برخوردارند اما متاسفانه در رهبری این کانونها نقش بسیار کمرنگی دارند. در یکی از بهترین نمونههای حضور زنان در هیات مدیره کانونهای صنفی معلمان، انتخابات کانون صنفی فرهنگیان گیلان بود که آنهم از ۱۵ عضو هیات مدیره تنها سه زن انتخاب شدند.
واقعیت این است که مبارزه متشکل نیاز به تشکل دارد، تشکلی که بتواند مبارزات معلمان را سازماندهی کرده و اعتماد آنان را به خود حفظ و حتا گسترش دهد. تشکلی که بتواند تودههای وسیع معلمان را گرد هم بیاورد و متکی به نیروی معلمان باشد و نه وعدههای عوامفریبانهی اصلاحطلبان و غیره.
پس از بررسی موانعی که بر سر راه جنبش معلمان وجود دارد، در اینجا به راه کار جنبش معلمان برای تحقق مطالباتشان میرسیم. اعتصاب سراسری تنها راه کار واقعی جنبش معلمان است. همانطور که از اعتراضات سالهای ۸۰ و ۸۵ از جمله تجمع ۱۷ اسفند در برابر مجلس اسلامی و در شعارهای سر داده از سوی معلمان همچون “تعطیلی مدارس، جواب رد مجلس” و یا “از فردا مدرسه تعطیل میشه” این تفکر وجود داشته و همچنان وجود دارد.
نکته مهم اما این است که هیچگاه شرایط مانند امروز برای اعتصاب سراسری فراهم نبوده است. اولین علت آن شرایط وخیم معیشتی است که بهای بسیاری از کالاها در طول ماههای اخیر حتا تا چند صددرصد افزایش یافتهاند. نرخ تورمی که براساس محاسبات “استیو هانکه” یکی از اقتصاددانان دانشگاه “جانز هاپکینز” در تیرماه از مرز ۲۰۰ درصد عبور کرد و ایران بعد از ونزوئلا و سوریه بالاترین شاخصهای بدبختی را دارد. تورمی که باعث شده است تعداد هر چه بیشتری از کودکان نسبت به سالهای گذشته از حق تحصیل محروم شوند. تورمی که اکثریت قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان از جمله معلمان را از تامین ضروریترین نیازهای خوراکی نیز ناتوان ساخته است. الان زمانیست که باید تغییری واقعی در زندگی و معیشت کارگران و زحمتکشان ایجاد شود. آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب، دیگر چیزی برای از دست دادن وجود ندارد، نه برای معلمان، نه برای کارگران و نه برای دیگر زحمتکشان.
دومین علت وجود اعتلای انقلابی در جامعه است. اعتراضاتی که از دیماه سال گذشته وارد مرحلهی جدیدی شد نه تنها فروکش نکرد، بلکه مدام گروههای دیگری از مردم به صفوف معترضین پیوستند که اعتصاب سراسری رانندگان کامیون یک نمونهی بارز آن است. در این شرایط آمادگی تعداد هر چه بیشتری از معلمان برای پیوستن به اعتصابی که با خواستهای آنها هماهنگی داشته باشد بسیار بیشتر از گذشته است.
اعتصاب سراسری معلمان همچنین به چند دلیل بسیار موثرتر از تمامی اشکال دیگری میباشد که تاکنون معلمان در اعتراضات خود از آنها بهره جستهاند. اول اینکه اعتصاب سراسری معلمان و تعطیلی کلاسهای درس، دانشآموزان و والدین آنها را بویژه در شرایط کنونی با معلمان همراه کرده و در نتیجه اعتصاب موثرتر میشود. دوم اینکه اعتصاب سراسری، نه تنها همبستگی معلمان را افزایش داده و آمادگی آنها (از جمله تجاربشان) را برای تعمیق مبارزه برای تحقق مطالباتشان افزایش میدهد، بلکه انعکاس وسیع آن در جامعه همبستگی سراسری با آنها و مطالباتشان را به همراه خواهد آورد، از جمله همبستگی طبقه کارگر. در چنین شرایطیست که دیگر جمهوری اسلامی نمیتواند مانند همیشه به این اعتصاب سراسری و مطالبات معلمان بیتفاوت باقی بماند. طبیعیست که جمهوری اسلامی در صورت تحقق اعتصاب سراسری از همهی امکانات و تاکتیکها برای درهم شکستن اعتصاب استفاده خواهد کرد، اما معلمان در صورت اتحاد قادر به شکست همهی توطئههای رژیم خواهند شد. و همانطور که در بالا آمد لازمه این اتحاد، لازمه یک اعتصاب سراسری فراگیر تشکل است. درست است که بهرهگیری از شبکههای اجتماعی برای سازماندهی و فراگیرتر کردن ایدهی اعتصاب سراسری بسیار مهم است، اما تشکل از آن هم مهمتر است.
از همین روست که اعتصاب سراسری و پُرشکوه رانندگان در خرداد ماه نتوانست به تحقق خواستهایشان بیانجامد و حتا شرایط با این گرانیها برای رانندگان بدتر شد. اما کارگران نیشکر هفتتپه همزمان با رساندن صدای خود به دیگر کارگران و زحمتکشان، با ایجاد شورای کارگری و با حمایت همه جانبه از شورای خود توانستند دولت و کارفرما را حداقل در این مرحله به زانو درآورده و خواستهای خود را به دولت و کارفرما تحمیل کنند.
بنابراین “پیش بهسوی اعتصاب سراسری معلمان” تا تحقق مطالبات.
پی نوشت:
۱ – علی الهیار ترکمن معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش روز ۲۹ شهریور اعلام کرد ۱۲۰ امتیاز سختی کار که از فیش حقوقی فرهنگیان کسر شده بود برگردانده شده و فرایند اصلاح احکام حقوقی فرهنگیان آغاز شده است. عقبنشینی جمهوری اسلامی نتیجهی اعتراضات معلمان و بیش از هر چیز ترس رژیم از اعتصاب سراسری آنها با بازگشایی مدارس است.
۲ – در خوزستان این اعتراضات در روز یکشنبه ۲۳ فروردین صورت گرفت.
۳ – این اولین بار بود که از طریق شبکههای اجتماعی اعتصابی سراسری سازماندهی شد. در سالجاری رانندگان کامیون نیز برای برپایی اعتصاب سراسری از شبکههای اجتماعی بهره جستند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۱ در فرمت پی دی اف
اعتصاب سراسری