واکنش بازنشستگان در قبال بی‌اعتنایی دولت

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور (حسن روحانی) در کنفرانس منطقه آسیا و اقیانوسیه روز اول آبان، سخنانی در مورد بازنشستگان و صندوق‌های بازنشستگی بیان کرد و چشم‌انداز به نسبت روشنی از حد و حدود وظایف و مسئولیت‌های کابینه در مورد بازنشستگان را به تصویر کشید. وی در این کنفرانس که با عنوان “نقش خانواده، اجتماع و دولت در جوامع رو به سالمندی” برگزار شد، ضمن بیان یک رشته حرف‌های پوچ و کلی و تعریف خشک و خالی از سالمندان از قبیل این‌که “دوره سالمندی دوره کمال انسان است و بلندای زندگی هر انسانی در آن نهفته است”، “دوران سالمندی و فرزانگی یکی است” و این‌که باید به “منزلت و حرمت” سالمندان “توجه شود”، از صندوق‌های بازنشستگی به عنوان یک “ابرچالش” یاد کرد. جهانگیری با ذکر این‌که “بیش از ۸۰ درصد منابع مورد نیاز صندوق‌های بازنشستگی و ۱۰۰ درصد هزینه‌های صندوق بازنشستگی نیروهای مسلح را دولت تامین می‌کند” تلویحا ورشکستگی این صندوق‌ها را اعلام کرد. وی هم‌چنین با ذکر این‌که در سال‌های آینده با انباشت بیشتری از نیروی انسانی سالمند روبرو هستیم، از ضرورت برنامه‌ریزی برای آن صحبت کرد و راه‌حل ویژه‌ای هم برای این معضل ارائه داد که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

طرح ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی توسط مقامات و رسانه‌های دولتی موضوع جدیدی نیست. چند ماه پیش رسول خضری عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفته بود: “۱۸ صندوق از ۲۰ صندوق بازنشستگی ورشکسته هستند”. وی پیشنهاد کرد صندوق‌های بازنشستگی به‌جای بنگاه‌داری و کارخانه‌داری که سودی ندارد، پول‌های‌شان را در بورس سرمایه‌گذاری کنند.

مقامات و رسانه‌های حکومتی به منظور توجیه سرگردانی بازنشستگان و بی‌توجهی دولت نسبت به سرنوشت آن‌ها، پی در پی از ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی خبر می‌دهند اما نمی‌گویند بر سر سرمایه این صندوق‌ها چه آمده است! بحث مفصل در مورد این صندوق‌ها و سرنوشت آن‌ها نوشته مجزای دیگری را می‌طلبد، اما در درجه اول باید دید اداره امور این صندوق‌ها در دست چه کسانی بوده است. همه می‌دانند که مقامات حکومتی و بستگان آن‌ها و مفتخورهای دیگری از قماش آن‌ها، در راس این صندوق‌ها قرار داشته و آن‌ها را مدیریت می‌کرده‌اند. همان کسانی که با حساب‌سازی‌ها، حقوق‌ها و پاداش‌های نجومی، و تحت عناوین مختلف سرمایه این صندوق‌ها را غارت کرده و به یغما برده‌اند. اولا صندوق بازنشستگی کشوری همین دو سال پیش چند پتروشیمی را خرید. این صندوق در چندین پتروشیمی از جمله پتروشیمی خارک، فن‌آوران، آبادان، امیرکبیر، جم، ایلام، شمیران، باختر، برزویه و هم‌چنین در نفت و گاز مانند پالایش نفت اصفهان، نفت پاسارگاد، پشم و شیشه ایران، پالایش نفت آناهیتا و ده‌ها شرکت دارویی، غذایی، سیمان، کاشی، معدن، حمل و نقل هوایی، نیروگاه، ناوگان نفتکش و امثال آن سرمایه‌گذاری نموده که نمی‌توانستند زیان ده بوده باشند. ثانیا اگر با حساب‌سازی‌ها و دزدی‌ها و تقلبات گردانندگان آن ها، بدهکار شده باشند، یا حتا به‌طور واقعی زیان کرده باشند، باز هم مسئولیت آن برعهده‌ی اداره‌کنندگان این شرکت‌هاست که همگی بدون استثناء از عناصر حکومتی و مشتی دزد و غارتگرند. اعضای هیات مدیره و هیات امنای این صندوق‌ها در زدوبند با دولت، میلیاردها تومان از پول و ثروت بازنشستگان را بالا کشیده‌اند. دولت نیز میلیاردها تومان از حساب این صندوق‌ها برداشته و به آن‌ها بدهکار است و چنان بلایی بر سر این صندوق‌ها آورده‌اند که حقوق بازنشستگانی را که وضعیت معیشتی آن‌ها بسیار وخیم است و زیر خط فقر زندگی می‌کنند، نمی‌توانند تامین کنند.

در حال حاضر بیش از ۶ میلیون بازنشسته داریم که همه آن‌ها زیر خط فقر زندگی می‌کنند. ۶۵ درصد از کارگران بازنشسته و مستمری بگیر حداقل حقوق را می‌گیرند. بیش از ۸۲ درصد حقوق‌بگیران صندوق بازنشستگی کشوری کم‌تر از ۲‌میلیون تومان و متجاوز از ۲۰۰ هزار نفر از آن‌ها کمتر از یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان و ۲ هزار نفر کمتر از یک میلیون تومان دریافت می‌کنند (شرق ۲۴ بهمن ۹۶). بزرگترین گروه بازنشستگان کشوری را معلمان و فرهنگیان بازنشسته تشکیل می‌دهند. این گروه که جمعیتی بالغ بر ۷۹۹ هزار تن هستند برای افزایش حقوق و تحقق سایر مطالبات خود تاکنون بارها دست به اعتراض زده وهر ساله چندین تجمع بزرگ و سرتاسری بر پا کرده‌اند. در این تجمعات که در مقابل مجلس یا سازمان برنامه و بودجه یا دیگر نهادهای حکومتی برگزار شده، گاه بیش از ۲ تا ۳ هزار نفر از بازنشستگان فرهنگی از استان‌های مختلف کشور حضور داشته و خواستار رسیدگی به مطالبات خود شده‌اند. تیرماه امسال نیز در پی فراخوانی که در تاریخ ۲۲ تیر از سوی “گروه اتحاد بازنشستگان” برای تجمع در ۳۱ تیر انتشار یافت، گروه بزرگی از بازنشستگان در این روز در مقابل مجلس دست به تجمع زدند و بار دیگر خواهان افزایش حقوق، هم‌ترازسازی حقوق ودریافتی بازنشستگان ، بیمه جامع و فراگیر، اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری، نظارت مستقیم بر صندوق‌های بازنشستگی توسط نمایندگان منتخب بازنشستگان، پرداخت به‌موقع حقوق و پاداش خدمت، آزادی معلمان دربند، آزادی تشکل و تجمع و سایر خواست‌های خود شدند. اما کسی به خواست‌های این زحمتکشان توجه و رسیدگی نکرد. بیستم شهریور بار دیگر در مقابل سازمان برنامه و بودجه در تهران دست به تجمع زدند و هم‌زمان در چندین شهر و استان دیگر نیز اجتماعات اعتراضی بر پا کردند. نیروهای سرکوب رژیم برای خاموش ساختن فریاد اعتراض بازنشستگان، در کمال بی‌رحمی و به‌طرز وحشیانه‌ای صفوف اعتراض‌کنندگان را مورد یورش قرار دادند و به ضرب و شتم سالمندان پرداختند و یکی از اعتراض‌کنندگان را که با ویلچر در تجمع شرکت کرده بود، نقش بر زمین ساختند. مزدوران سرکوبگر با ارعاب و اعمال خشونت و وحشی‌گری سعی کردند فریاد سالمندانی را که با شعار “ای داد ای داد، فریاد از این همه بیداد” و “خط فقر ۵ میلیون حقوق ما ۲ میلیون” خواهان بهبود شرایط معیشتی خود شده بودند در گلو خفه کنند. اما ددمنشی رژیم و نیروهای سرکوب آن نتوانست فریاد اعتراض بازنشستگان را خاموش سازد. بخش‌های آگاه‌تر و پیشروتر بازنشستگان و “گروه اتحاد بازنشستگان” بر تلاش‌های خود برای اتحاد تمام بازنشستگان (لشکری، کشوری و تامین اجتماعی) و سازماندهی اعتراض جمعی افزودند.

۱۴ مهر “اتحاد سراسری بازنشستگان ایران” با صدور اطلاعیه‌ای، با هدف پایان پراکندگی در میان بازنشستگان و ایجاد صف واحد، اعلام موجودیت کرد. ۲۴ مهر بازنشستگان برای چندمین بار در سال جاری دست به تجمع سراسری زدند. اما هیچ یک از خواست‌های بازنشستگان تاکنون محقق نشده است و تمام شواهد حاکی از آن است که آن‌ها برای رسیدن به خواست‌های خود به مبارزه ادامه خواهند داد.

اعتراضات و تجمعات بازنشستگان فقط به بازنشستگان کشوری و فرهنگی خلاصه نشده است. بازنشستگان تامین اجتماعی و سایر بازنشستگان نیز بارها دست به اعتراض زده‌اند. بازنشستگان فولاد کشور تاکنون چندین بار تجمعات سراسری بر پا کرده‌اند. بازنشستگان کیان تایر، هفت‌تپه و بسیاری از موسسات دیگر تاکنون بارها و بارها دست به اعتراض زده‌اند. روز پنجم آبان ۹۷ نیز گروه زیادی از بازنشستگان بانک‌ها یک تجمع سراسری در تهران بر پا کردند.

با این همه رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی تاکنون به هیچیک از خواست‌های بازنشستگان رسیدگی نکرده و کمترین اقدامی برای افزایش حقوق و دریافتی آن‌ها انجام نداده است. کابینه روحانی نیز با این بهانه که پول نیست و بودجه نیست، از مسئولیت‌های خود شانه خالی کرده است. در حالی‌که هر ساله ده‌ها و صدها میلیارد تومان صرف نیروهای نظامی و تسلیحات و سپاه می‌شود و پول‌های هنگفتی در چاه ویل حزب‌الله لبنان، سوریه، یمن و عراق می‌ریزد و ده‌ها و صدها میلیارد تومان دیگر را صرف “حوزه‌های علمیه” نهادها و موسسات تبلیغات مذهبی و دستگاه روحانیت و اربعین و زائرین کربلا و هزار و یک ابزار و وسیله تحمیق معنوی مردم می‌کند، اما زمانی که نوبت کارگران و معلمان و پرستاران و بازنشستگان و مردم زحمتکش می‌رسد، پول نیست! رژیم ارتجاعی و ستمگر جمهوری اسلامی حتا حاضر نیست چند درصد این مبالغ را صرف بازنشستگان کند و به خواست‌های این بخش از زحمتکشان که ۳۰ سال کار کرده و زحمت کشیده‌اند به امید آن‌که در روزهای سالمندی از رفاه و آرامش برخوردار باشند و دغدغه نان و معیشت نداشته باشند، رسیدگی کند.

کابینه روحانی و معاون اول وی اسحاق جهانگیری، به‌رغم لفاظی‌های مکرر در مورد “منزلت و حرمت” سالمندان و بازنشستگان در عمل اما این “منزل و حرمت” را فقط با اعزام نیروهای سرکوب و لت و پار کردن بازنشستگان نشان نداد.جهانگیری در نطق خود در کنفرانس منطقه آسیا و اقیانوسیه مشخص کرد سوای راه‌هایی نظیر افزایش سن بازنشستگی، برای یک راه حل بکر و تازه که در جمهوری اسلامی جواب داده است نیز برنامه‌ریزی نموده و تدارک دیده است. جهانگیری با اشاره به مساله مدرسه سازی توسط خیّرین گفت: “مسائلی مانند مدرسه سازی و بهداشت و درمان و ازدواج از موضوعات اولیه جامعه ایرانی است، انسان‌هایی شریف با نهادهای دولتی به صحنه آمدند  و بخش عظیمی از این مسئولیت را بر دوش گرفتند، باید موضوع سالمندی توسط رسانه‌ها، صداوسیما، شخصیت‌ها و صاحب‌نظرات تبیین شود تا خیّرین و انسان‌های دلسوز بر نیازهای این مساله تمرکز کنند” (اقتصاد نیوز اول آبان ۹۷) [تاکید از ماست].

بدین ترتیب سالمندان و بازنشستگان باید از دولت و مسئولیت‌های آن قطع امید کنند و در عوض منتظر بمانند تا “خیرین” و “انسان‌های دلسوز” همان‌طور که در موضوعاتی چون مدرسه‌سازی، بهداشت و درمان و ازدواج به صحنه آمده‌اند و بخش عظیمی از مسئولیت‌ها را برعهده گرفته‌اند، وارد صحنه شوند و معضلات و مشکلات بازنشستگان را حل و فصل کنند و آن‌ها را از زندگی زیر خط فقر نجات دهند.

حقیقتا که پاسخ این اهانت آشکار مقامات درجه اول دولتی و فرار آن‌ها از مسئولیت را جز با تشدید مبارزه‌ای بیرحمانه و آشتی‌ناپذیر نمی‌توان داد. مبارزه بی‌رحمانه علیه این دزدان و غارتگران وقیح و براندازی تمام نظمی که به این عناصر رذل و پُررو پر و بال و امکان داده است چنین وقیح و بی‌ملاحظه جمعیت چند میلیونی بازنشستگان را به صدقه‌گیری دعوت ‌کنند و بر قلوب آن‌ها خنجر زهرآگین فرود آورند.

چهل سال حاکمیت ارتجاع اسلامی، چهل سال تجربه حاکمیت دزدان و غارتگران و استثمارگران، به تمام کارگران و زحمتکشان و آحاد توده‌های مردم ایران ثابت کرده است که این رژیم با خواست‌های مردم از کارگر و معلم و پرستار گرفته تا دانش‌آموز و دانشجو و نویسنده و بازنشسته به کلی بیگانه است. وضعیت معیشتی و اقتصادی تمام گروه‌های زحمتکش و بزرگ اجتماعی مدام بد و بدتر شده است و ادامه حیات این رژیم معنای دیگری جز وخیم‌تر شدن اوضاع نخواهد داشت.

جمعیت چند میلیونی بازنشستگان مانند کارگران، معلمان و سایر زحمتکشان راه دیگری ندارند جز آن‌که اتحاد میان خود را تقویت و مستحکم سازند و مبارزه علیه رژیم و تغییرودگرگونی وضع موجود را تشدید کنند. بازنشستگان باید راه‌های اتحاد و همبستگی با شاغلین بویژه کارگران و معلمان را پیدا کنند، حمایت فعال آن‌ها را جلب کنند و خود نیز حامی فعال مبارزات و اعتصابات آن‌ها باشند و جنبش اعتصابی را تقویت کنند. تنها با گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسری، تقویت بیش از پیش جنبش اعتصابی و نهایتا قیام مسلحانه توده‌ای‌ست که می‌توان برای نبردی که دست کم از دی‌ماه ۹۶ آغاز شده، پایان خوش و درخوری را رقم زد.

تنها با سرنگونی رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی و استقرار یک حکومت شورایی‌ست که می‌توان به وضعیت مشقت‌بار کنونی و تمام نابسامانی‌ها و مصائبی که رژیم حاکم به بار آورده است نقطه پایان گذاشت،چرا که یکی از اهداف و اقدامات فوری حکومت شورایی برقراری یک نظام تامین اجتماعی کامل و همگانی از لحظه تولد تا مرگ است تا عموم مردم بتوانند بی‌دغدغه، از یک زندگی انسانی و مرفه برخوردار باشند.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۵ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.