شعبه ۱۰۶ دادگاه کیفری دو اراک به ریاست قاضی اکبر رضوی ۱۵ تن از کارگران مبارز و پیشرو هپکو را به اتهام “اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در اجتماعات و تظاهرات غیرقانونی، هدایت تجمعات، چاپ و نشر بنرهای اعتراضی، تحریک و تشویق کارگران به شرکت در تجمعات و تظاهرات غیرقانونی، تحریک به اغتشاش، سخنرانی ، انتشار صوت و عکس و پیام، تحریک کارگران به اغتشاش در فضای مجازی” و اتهامات دیگری مانند اینها، محاکمه و هر یک را به ۶ ماه تا یک سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرد. احکام ظالمانه حبس و شلاق برای کارگرانی صادر شده است که در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای خود و بلاتکلیفی وضعیت شرکت هپکو دست به اعتصاب و تجمع و راهپیمایی زده و خواهان رسیدگی به خواستها و ضمانت شغلی خود شدهاند. ۱۵ کارگری که مشمول این احکام (تعلیقی) و بیدادگری شدهاند عبارتند از: ۱ – مجید لطیفی ۲ – بهروز حسنوند ۳ – حمیدرضا احمدی ۴ – امیرهوشنگ پورفرزانگان ۵ – مرتضی عزیزی ۶ – هادی فاضلی ۷ – ابوالفضل کریمی ۸ – فرید کودانی ۹ – مجید یحیائی ۱۰ – امیر فتاحپور ۱۱- یاسر قلی ۱۲- امیر فرید افشار ۱۳ – مهدی عابدی ۱۴ – علی ملکی ۱۵ – بهروز لاشجردی.
حکم تعلیقی این کارگران به معنای آن است که از لحظه صدور حکم به مدت ۵ سال اگر مرتکب اقداماتی شوند که به عنوان اتهام و جرم در پرونده آنها قید شده است، احکام صادره نیز قطعیت یافته و به مرحله اجرا گذاشته میشود.
همزمان با اعلام حکم زندان و شلاق کارگران هپکو، شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر انقلاب تهران، نهم آبان ماه حکم زندان ۵ سال و سه ماه ابراهیم مددی نایب رئیس هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه را تایید کرد و پرونده وی برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام ارسال شد. دادگاه تجدیدنظر داود رضوی عضو دیگر هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد نیز که قرار بود همان روز برگزار شود، به علت عدم حضور قاضی برگزار نشد. پیش از این نیز دو بار دیگر دادگاه تجدیدنظر داود رضوی برگزار شده اما منجر به صدور حکم نشده بود.
لازم به ذکر است که در تاریخ ۹ اردیبهشت سال ۹۴ و درست در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر، ماموران سرکوبگر اطلاعات با هجوم شبانه و همزمان به منازل این دو فعال سندیکایی و تفتیش محل زندگی آنها، این دو کارگر را بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل کردند که پس از ۲۰ روز با قرار کفالت صد میلیونی آزاد شدند. اما زمستان همان سال شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، این کارگران را محاکمه، مددی را به ۵ سال و سه ماه و رضوی را به ۵ سال حبس محکوم کرد.
ابراهیم مددی و داود رضوی هر دو از اعضای بسیار فعال و موثر بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد در سال ۸۴ هستند و بیش از یک دهه است که پیوسته مورد تعقیب و پیگرد و آزار دستگاه قضایی و اطلاعاتی قرار دارند. ابراهیم مددی در جریان اعتصابات بزرگ کارگران شرکت واحد در سال ۸۴ به جرم فعالیتهای کارگری و سندیکایی سال ۸۹ بازداشت و به سه سال و ۶ ماه حبس محکوم شد که تمام این مدت را بدون حتا یک روز مرخصی در زندان سپری کرد و فروردین سال ۹۱ از زندان آزاد شد. وی یکی از اعضای فعال سندیکای کارگران شرکت واحد است که در جریان حمله اراذل و اوباش به دفتر سندیکا در خرداد سال ۸۴، مورد ضرب و شتم چاقوکشان و اوباشان وابسته به شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر قرار گرفت.
داود رضوی نیز پس از اعتصابات سال ۸۴ دستگیر و شعبه ۱۴ دادگاه انقلاب وی را محاکمه و به یک سال حبس تعلیقی در سه سال محکوم کرد.
اگرچه در تمام طول چهل سال حاکمیت ارتجاع اسلامی، بازداشت و حبس کارگران آگاه و اعمال قهر و سرکوب آشکار علیه طبقه کارگر بویژه بخش پیشرو آن هیچگاه متوقف نشده و همواره یکی از روشهای اصلی و ثابت برخورد طبقه حاکم با کارگران بوده است، اما اقدامات سرکوبگرانه دستگاه قضایی و امنیتی رژیم در دوره حسن روحانی فوقالعاده گسترش یافته و تشدید شده است. همپای گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگری در دو سه سال اخیر، سرکوب و بگیر و ببند کارگران پیشرو و فعالان تشکلهای مستقل کارگری نیز افزایش یافته است. هر جا کارگران تشکل مستقلی را سازمان داده و پیگیر مطالبات خود شدهاند یا با اتحاد و همبستگی خود، به مبارزهای متشکل دست زدهاند و در مصاف با سرمایهداران و دولت آنها گاه عقبنشینیهایی را نیز بر آنها تحمیل کردهاند، همانجا دولت سرکوبگر حاکم نیز با خشونت و بیرحمی بیشتری وارد عمل شده تا ضمن انتقامجویی از کارگران آگاه و سازمانده و وادار ساختن آنان به دست کشیدن از تشکل و مبارزه متشکل، عموم کارگران را نیز مرعوب سازد و آنها را از تشکلیابی و مبارزه متشکل باز دارد. فراموش نکنیم که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، نخستین تشکل کارگری مستقلی است که پس از سرکوبهای خونین دهه شصت توسط کارگران آگاه و پیشرو این شرکت در سال ۸۴ اعلام موجودیت نمود و بهرغم تمام فشارها و سرکوبهایی که علیه این سندیکا و فعالان آن اعمال شده و میشود، تا به امروز به فعالیت خود ادامه داده و نقش بسیار مهمی در تشکلیابی کارگران و پیشرفت جنبش کارگری ایفا نموده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد همواره خاری در چشم مرتجعین حاکم بوده است. پس از شکست تلاشهای دولت و عمال آن برای ممانعت از بازگشایی آن، با توسل به قهر و سرکوب و بازداشت و آزار مداوم فعالان سندیکا و بریدن حبسهای طولانی مدت برای آنها، سعی کرد این سندیکا و فعالان آن را قلع و قمع کند. تشدید فشار و سرکوب و پروندهسازی علیه فعالان این سندیکا ازجمله رضاشهابی، محکومیت ابراهیم مددی به ۵ سال و سه ماه حبس و تایید آن در دادگاه تجدیدنظر، محکومیت داود رضوی به ۵ سال حبس تعزیری، اخراج فعالان سندیکا و اعمال فشارهای گوناگون اقتصادی، قضایی وامنیتی علیه آنها، بدگویی علیه فعالان خوشنام سندیکا و بالاخره پروژه سندیکاسازی دستگاه اطلاعاتی رژیم همه و همه در همین راستا بوده است.
کارگران مبارز هپکو نیز در زمره آگاهترین و پیشروترین کارگران هستند و تاکنون بارها و بارها دست به اعتصابات یکپارچه و تظاهرات خیابانی پرشکوه زدهاند. از یاد نبریم که شعار “زیر بار ستم نمیکنیم زندگی – جان فدا میکنیم در ره آزادگی” که یادآور روزهای قیام ۵۷ است و در تظاهرات تودهای آن سالها مطرح میشد، در سال ۹۵ توسط کارگران هپکو و در اعتراضات خیابانی آنها سر داده شد. هپکو در اعتراضات دو سال اخیر خود و در مخالفت با دولت و سیاستهای آن و زیر سوال بردن دولت مذهبی و سیاست خارجی آن، همتایی نداشته است. هپکو در مبارزه آشکار و بیواسطه علیه دولت، در این سالها، پیشتاز جنبش کارگری بوده است.
کسی نمیتواند این واقعیت را انکار کند که اعتراضات و اعتصابات کارگری در طی دو سه سال اخیر پیوسته در حال رشد و گسترش بوده است. خیزش تودهای دیماه ۹۶ که دست کم ۱۰۰ شهر را در بر گرفت و ۱۰ روز تمام زمین زیر پای مرتجعین و طبقه حاکم را به لرزه انداخت، جامعه را وارد یک فاز اعتلای انقلابی ساخته است. رژیم ارتجاعی و سرکوبگر حاکم که در بحران و بنبستی مرگبار گرفتار آمده است، نه میخواهد و نه میتواند خود را از بنبست و بحران برهاند و خواستهای کارگران و عموم تودههای زحمتکش مردم را برآورده سازد. از این رو بیش از پیش به حربه سرکوب عریان و خشن روی آورده است. اما به رغم این موضوع، توام با اعتراضات تودهای در استانها و شهرهای مختلف که با فراز و فرودهای معینی تا به امروز ادامه یافته، اعتراضات و اعتصابات کارگری چه به لحاظ کمی و چه از نظر کیفی مسیر رشد یابندهای را طی نموده است. سطح آگاهی و تشکلیابی کارگران به نحو محسوسی ارتقاء یافته است. اتحاد و همبستگی در صفوف کارگران بیش از پیش تقویت شده است. همکاری میان تشکلها و فعالان کارگری در رشتههای مختلف تولیدی و خدماتی نیز افزایش یافته است. شوراهای هماهنگی متعددی در میان واحدهای مختلف یک رشته شکل گرفته و در حال شکلگیری است. اعتصابات فراواحدی، اعتصاب در رشتههای مختلف و اعتصابهای سراسری در حال افزایش است. روز به روز کمیت بیشتری از کارگران به مبارزه علنی و مستقیم علیه سرمایهداران و دولت آنها روی آورده و خصلت سیاسی مبارزات کارگری پر رنگتر شده است. جنبش کارگری در تدارک اعمال کنترل و نظارت بر تولید و توزیع و آماده شدن برای اداره امور کارخانهها و فراتر از آن استقرارشوراها و اداره تمام امور جامعه و انجام وظایفیاست که تعمیق مبارزه طبقاتی آن را بر دوش این طبقه خواهد گذاشت.
درست در چنین شرایطیست که سرکوب کارگران تشدید شده است، در شرایطی که جنبش اعتراضی معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، کشاورزان، تهیدستان شهر و روستا و در راس همه جنبش طبقاتی کارگران به مرحله پیشرفتهتری پا نهادهاند.
تشدید اقدامات سرکوبگرانه و پروندهسازی علیه کارگران، صرفا به کارگران شرکت واحد و فعالان سندیکای آنها و یا کارگران آگاه و مبارز هپکو خلاصه نمیشود. حدود دو ماه بعد از خیزش تودهای دیماه ۹۶، در یک یورش شبانه مزدوران حکومت، ۱۰ فعال اعتصاب فولاد اهواز دستگیر و روانه زندان شدند. خرداد ۹۷ از پی اعتصابات و تجمعات باشکوه کارگران فولاد اهواز، ۶۰ تن از فعالان اعتصاب و کارگران پیشرو بازداشت شدند. در جریان اعتصابات سراسری رانندگان و کامیونداران، صدها تن بازداشت و مورد تهدید و ارعاب قرار گرفته و حتا تهدید به اعدام شدند. در هفتتپه چندین و چند بار دهها کارگر پیشرو و فعال اعتصاب به دادگاه احضار و بازداشت شدهاند. تنها در یک مورد ۷۰ کارگر احضار و بازداشت شدند و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفتند، در بسیاری دیگر از واحدهای تولیدی و خدماتی نیز دهها کارگر پیشرو و فعال اعتصاب بازداشت و در بیدادگاههای رژیم مورد بازجویی و محاکمه و ارعاب قرار گرفتهاند.
این اعتصابات رو به گسترش کارگری و صدای گامهای استوار طبقه کارگر است که رژیم سرمایهدار حاکم را به وحشت افکنده است. جنبش طبقه کارگر استوار و پیگیر در چنان راهی گام نهاده است که تعیین تکلیف قطعی و نهایی با تمام نظم موجود از ملزومات اولیه آن است. جنبش طبقاتی کارگران امروز به چنان مرحلهای از رشد و پیشرفت خود رسیده است که با بازداشت چند ده فعال اعتصاب و کارگر پیشرو و صدور احکام زندان، نمیتوان آن را مهار کرد و در برابر رشد و شکوفایی آن سدی عبورناپذیر ایجاد نمود. تحت چنین شرایطی باید بطور فعال و با تمام توان ازتشکل ها و ازجنبش کارگری، از کارگران پیشرو، از نمایندگان واقعی کارگران، ازفعالان سندیکا در شرکت واحد و هفتتپه، کارگران هپکو، فولاد اهواز و هر بخش دیگری که مورد تعرض دستگاه قضایی و امنیتی رژیم قرار میگیرند حمایت کرد و در تحت هیچ شرایطی نباید آنها را تنها گذاشت.
در شرایطی که رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی در بحران و بنبست علاجناپذیر گرفتار است، در شرایطی که جامعه در غلیان و تب و تاب تغییر و دگرگونی میسوزد، در شرایطی که تودههای زحمتکش به جان آمده هر روز دست به اعتصاب و تجمع میزنند یا وارد تظاهرات خیابانی میشوند و بالاخره در شرایطی که کارگران و عموم زحمتکشان و تهیدستان، تعرض به نظم موجود را آغاز کردهاند نباید به رژیم اجازه داد که با هدف خارج ساختن کارگران آگاه و فعالان کارگری و سندیکایی از صحنه مبارزه، علیه کارگران و جنبش طبقاتی آنها دست به تعرض بزند. در برابر این تعرضات باید ایستاد. برای ایجاد اتحادی مستحکمتر در صفوف کارگران، اتحاد در صفوف تمام زحمتکشان تلاش کنیم و به حمایت جدی و عملی از طبقه کارگر و جنبش طبقاتی این طبقه برخیزیم. بر گرد این طبقه که یگانه طبقه تا به آخر انقلابیست حلقه زنیم. با گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسری و قیام مسلحانه، ارتجاع حاکم وتمام نظم موجود را براندازیم، پرچم شوراها و پرچم آزادی و برابری را درسراسرکشور به اهتزاز درآوریم!
متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۶ در فرمت پی دی اف
نظرات شما