این موج برخاسته از خشم توده‌ها، متوقف نخواهد شد

به موازات رشد بحران‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که رشد اعتراضات کارگران و زحمتکشان را به دنبال داشته، چرخ‌های ماشین سرکوب رژیم با سرعت بیشتری به چرخش درآمده‌اند. اعدام، افزایش فشار بر زندانیان سیاسی، دستگیری گسترده‌ی فعالین سیاسی و اجتماعی، امنیتی کردن فضای جامعه، نمایش خیابانی نیروهای سرکوب، همگی بخشی از این زنجیره هستند.

هر روز اخباری از دستگیری‌های جدید منتشر می‌شود، به‌نحوی که در ماه‌های اخیر تعداد زندانیان سیاسی به میزان زیادی افزایش یافته است. تنها بعد از عملیات تروریستی داعش در اهواز، صدها تن که نه تنها هیچ ارتباطی با این عملیات نداشتند بلکه عموما مخالف آن بودند، دستگیر شده‌اند. برخی از منابع تعداد دستگیرشدگان خوزستان در ماه اخیر را ۶۰۰ نفر اعلام کرده‌اند. دستگیری در خوزستان آن‌چنان وسیع بوده است که حتا سازمان عفو بین‌الملل را به واکنش واداشته و به بازداشت صدها تن از فعالان عرب خوزستان اعتراض کرده است. فیلیپ لوتر مدیر بخش تحقیقات خاورمیانه و شمال آفریقا این سازمان در این رابطه گفت: “ابعاد بازداشت‌ها در هفته‌های اخیر عمیقا هشداردهنده است. به نظر می‌رسد که مقامات ایرانی از حمله اهواز به عنوان بهانه‌ای برای اقدام علیه اقلیت قومی عرب و نیز جامعه مدنی و فعالان سیاسی در اهواز استفاده می‌کنند”. در برخی از موارد نه فقط جوانان بلکه پدران و مادران آن‌ها نیز دستگیر شده‌اند. حتا تلاش برای کسب خبر از بازداشت‌شدگان منجر به دستگیری آن‌ها شده است. “محمد مومنی تیماس” روز هشتم مهر و در پی مراجعه به “دادگاه انقلاب” اهواز برای پیگیری وضعیت دو فرزند زندانی‌اش بازداشت و تاکنون هیچ خبری از وی و محل نگهداری او منتشر نشده است. عموم خانواده‌های دستگیرشدگان از وضعیت عزیزان خود بی‌اطلاع هستند. جمهوری اسلامی حتا از بازداشت زنان باردار نیز ابایی نداشته و “صهبا حمادی” را بازداشت کرده است.

بازداشت‌های وحشیانه این‌چنینی که با بی‌خبری مطلق از بازداشت شدگان همراه است، تنها با هدف ایجاد رعب و وحشت در منطقه‌ای‌ست که در طول یکسال اخیر و به‌ویژه در دی‌ماه سال گذشته نقش مهمی در گسترش اعتراضات توده‌ای داشته است. خوزستان جدا از اهمیت استراتژیک آن، در سالیان اخیر از پیشتازان مبارزه علیه ظلم و بیداد حاکم بوده است. ما در نشریه کار شماره ۷۳۶ (نیمه اول اسفند ۹۵) با اشاره به اعتراضات مردم خوزستان و به طور خاص شهر اهواز به آلودگی هوا بود که نوشتیم “اعتراضات اهواز بیان‌گر نطفه‌های اعتلایی نوین بوده و در کنار اعتراضات اخیر کارگری به وضوح تغییراتی را در روحیه مبارزاتی توده‌ها نشان می‌دهد”. کارگران خوزستان از جمله کارگران نیشکر هفت‌تپه و فولاد اهواز نیز از جمله پیشروترین و مبارزترین کارگران ایران هستند.

در روزهای اخیر هم‌چنین اخباری از احضار تعدادی از زنان معترض به نظم سیاسی و حقوقی موجود منتشر شده است. امیر رئیسیان وکیل مدافع زنان احضار شده به دادسرا تعداد آنان را ۹ نفر اعلام کرده و گفت: “امکان دارد تعداد بیشتری به دادسرا احضار شده باشند”. پیش از این نیز چهار فعال سیاسی زن با نام‌های نجمه واحدی، هدی عمید، رضوان محمدی و مریم آزاد دستگیر شده بودند که دو نفر از آن‌ها هنوز در بازداشت بوده و دو نفر دیگر با قید وثیقه به طور موقت از زندان آزاد شده‌اند. نجمه واحدی، هدی عمید و رضوان محمدی چند روز پیش از برگزاری کارگاهی با موضوع برابری زن و مرد در ازدواج در منازل خود بازداشت شده بودند.

هم‌چنین محکومیت تعدادی از زندانیان سیاسی به زندان که در پی اعتراضات مردادماه دستگیر شده بودند، از جمله اخبار روزهای اخیر بود. گفته می‌شود به تازگی بیش از ۲۴ تن از آن‌ها از جمله صبا کردافشاری ۱۹ ساله که گزارش این اعتراضات را در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کرد، به زندان محکوم شده‌اند.

دستگیری تعدادی از معلمان قبل و بعد از اعتصاب سراسری مهرماه یک نمونه دیگر است. اگرچه عموم آن‌ها از زندان آزاد شده‌اند، اما عبدالرضا قنبری معلمی که سال‌ها در زندان اسیر بود، در ۲۱ مهرماه یک روز قبل از آغاز اعتصاب سراسری معلمان به بهانه‌ اجرای حکم دستگیر و زندانی شد.

هاشم خواستار معلم بازنشسته و از اعضای کانون صنفی معلمان مشهد نیز اول آبان دستگیر و در بیمارستان روانی زندانی شد که در پی اعتراضات متعدد ۱۹ آبان از زندان (بیمارستان روانی) آزاد شد. نحوه زندانی کردن هاشم خواستار در بیمارستان روانی یک نمونه تازه از روش جمهوری اسلامی برای درهم‌شکستن مخالفان خود و نشانه‌ی بی‌شرمی بی‌حد و مرز ماموران سرکوب رژیم است. حتا تجمع خانواده و تعدادی از دوستان و همکاران هاشم خواستار در برابر بیمارستان روانی برای ملاقات با هاشم خواستار منجر به برخورد وحشیانه رژیم و دستگیری حداقل ۱۲ نفر شد که براساس برخی از اخبار دو نفر از آن‌ها از جمله “اعظم غلامی‌ زه‌آب” هم‌چنان در بند هستند.

صدور احکام طولانی مدت زندان برای دانشجویان، از جمله دانشجویانی که در اعتراضات دی‌ماه دستگیر شده بودند یک نمونه دیگر است. دشمنی و شدت عمل رژیم با دانشجویان بویژه به این دلیل است که دانشجویان در اعتراضات دی‌ماه نه فقط با شعار خود “اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا” نقطه‌ی پایانی بر داستان “اصولگرا و اصلاح‌طلب” گذاشتند، بلکه با سر دادن شعارهایی هم‌چون “نان کار آزادی” رادیکالیزم رو به رشد در جنبش دانشجویی را که این بار رو به سوی توده‌های کار و زحمت دارد به نمایش گذاشتند. افزایش جو امنیتی در دانشگاه و فشار بر دانشجویان در یک ماه اخیر نیز بیش از هر چیز پاسخ رژیم به رشد اعتراضات دانشجویی است. برای نمونه ممنوعیت پوشیدن لباس راحتی در خوابگاه دانشجویی، اعلام حضور ایدئولوژیک و امنیتی رژیم حتا در خوابگاه‌هاست. حضور در محل زندگی دانشجویان و دخالت در خصوصی‌ترین امور آن‌ها، دانشجویانی که حتا اجازه پوشیدن لباس راحتی در محل زندگی خود را ندارند.

دستگیری گسترده رانندگان اعتصابی در جریان سومین اعتصاب سراسری آن‌ها یک نمونه دیگر از سیاست سرکوب رژیم در شرایط فعلی است. در حالی‌که در جریان دو اعتصاب قبلی، رژیم واکنش چندانی از خود نشان نداد، در جریان سومین اعتصاب سراسری آن‌ها حدود ۲۷۰ راننده اعتصابی دستگیر شدند که از سرنوشت آن‌ها تاکنون اخباری منتشر نشده است.

کانون نویسندگان ایران نیز روز ۱۷ آبان با صدور اطلاعیه‌ای “اتهام تراشی و پرونده سازی برای اعضای این کانون را محکوم کرد”. رضا خندان مهابادی و کیوان باژن از دبیران کانون نویسندگان ایران و بکتاش آبتین از بازرسان کانون بار دیگر به دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و این‌بار جدا از اتهام “تبلیغ علیه نظام”، اتهاماتی هم‌چون “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” به آن‌ها زده شد. اتهامات اخیر به دلیل حمایت کانون نویسندگان از حق برابری زن و مرد بوده است. در بخشی از اطلاعیه کانون نویسندگان ایران در این رابطه آمده است: ” برای این اتهام شرم‌آور کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد می‌دانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رسانده‌اند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشته‌اند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاه‌ها و خیابان‌ها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل می‌کنند”.

افزایش فشار بر زندانیان سیاسی یک نمونه دیگر از تشدید سرکوب و تلاش برای محدودتر کردن فضای سیاسی است. برای جمهوری اسلامی زندان ابزار مهمی برای ایجاد رعب و وحشت در میان توده‌هاست. بسیاری از زندانیان سیاسی هم‌چون فرهاد میثمی و نسرین ستوده در این مدت بارها دست به اعتصاب غذا زده‌ و یا در اعتصاب غذا بسر می‌برند. خانواده‌ی زندانیان سیاسی زندان ارومیه نیز در روزهای گذشته نسبت به افزایش فشار و تشدید محدودیت‌های زندانیان سیاسی در این زندان، در برابر زندان دست به اعتراض زدند.

صدور احکام زندان و شلاق برای ۲۴ کارگر مبارز هپکو، تایید حکم ۵ سال و سه ماه زندان ابراهیم مددی کارگر بازنشسته و عضو هیات مدیره سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و احتمال تایید حکم زندان داود رضوی دیگر عضو سندیکا در دادگاه تجدید نظر، تداوم دستگیری وکلا، فعالان شبکه‌های اجتماعی، محیط زیست و غیره به صورت روزانه، مانورهای نظامی، استقرار نیروهای نظامی و انتظامی در خیابان‌ها تحت عناوین مختلف، همگی بخش‌هایی به‌هم پیوسته از چرخ‌های ماشین سرکوب رژیم هستند.

‌هدف اصلی رژیم ایجاد آن‌چنان جو سرکوب و اختناقی‌ست که مانع شعله‌ور شدن آتش خشم توده‌ها شود. بعد از اعتراضات دی‌ماه که وسعت و رادیکالیسم آن رژیم را به شدت هراسان کرد، جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که با توجه به علل عینی شکل‌گیری اعتراضات و چشم‌انداز وخامت اوضاع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، شرایط برای گسترش این اعتراضات و شکل‌گیری موج جدیدی از اعتراضات توده‌ای که بسیار طوفانی‌تر از دی‌ماه خواهد بود وجود دارد.

به همین دلیل جمهوری اسلامی تمام ابزارهای خود را برای جلوگیری از شعله‌ور شدن آتش خشم توده‌ها به کار گرفت که در این میان دستگاه‌های سرکوب رژیم اعم از سپاه، نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات، دستگاه قضایی و زندان‌ نقش اصلی را برعهده دارند. دلیل آن نیز روشن است. مهم‌ترین و کارآترین ابزار رژیم برای مقابله با خشم توده‌ها سرکوب است. جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت بورژوایی خود همان‌طور که بعد از اعتراضات دی‌ماه دیدیم، قادر به مقابله با رشد بحران اقتصادی رکود – تورمی، رشد بیکاری و فقر نبوده و بحران مدام عمیق‌تر می‌شود به نحوی که در ماه‌های اخیر شاهد افزایش وحشتناک گرانی و گسترش فقر بوده‌ایم. بحرانی که بستر اصلی اعتراضات تاکنونی را فراهم نموده است.

بنابراین تنها ابزار رژیم که البته در طول چهل سال حاکمیت اسلامی همواره از آن به نحو بارزی بهره جسته سرکوب بوده و هست. رژیم به همین منظور سعی می‌کند فضای سیاسی جامعه را با بهانه‌های متفاوت بسته‌تر و در نتیجه امکان شکل‌‌گیری اعتراضات را محدود ‌کند. اما واقعیت مهم این است، همان‌‌طور که رژیم در برابر موج اعتراضات دی‌ماه غافلگیر شد، جلوی بروز مجدد و مکرر این اعتراضات را هم با هیچ حربه‌ای نمی‌تواند بگیرد. ادامه اعتراضات از دی‌‌ماه به‌رغم تمام فراز و نشیب‌ها بیان همین واقعیت است، از اعتراضات خیابانی تا اعتصابات سراسری‌.

اعتراضات و اعتصابات سراسری کامیونداران به‌رغم دستگیری ۲۷۰ راننده متوقف نشده است. اعتصابات سراسری معلمان تداوم یافته است. اعتراضات و اعتصابات کارگری هم‌چنان روندی صعودی دارند. بازنشستگان، مال‌باختگان بارها دست به اعتراض زده‌ و خواهند زد.

موج اعتراضات اخیر نه تنها خاموش شدنی نیست، بلکه در مسیر خود و با پیوستن هر چه بیشتر توده‌ها به اعتراضات علنی و اعتصابات، از میزان اثرگذاری سرکوب نیز کاسته خواهد شد. این به معنای آن نیست که رژیم دیگر سرکوب نخواهد کرد، بلکه به این معناست که با عمومی‌‌تر شدن اعتراضات و اعتصابات، به رغم سرکوب، توده‌های بیشتری حاضر به فداکاری و مبارزه علنی شده و آمادگی آن‌ها برای پیوستن به اعتراضات بیشتر می‌شود.

این موج برخاسته از خشم توده‌ها را هیچ چیز متوقف نخواهد کرد، این موج تا سرنگونی رژیم به پیش خواهد رفت.

متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۷ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.