۱۴ آبان، از پی انتشار فراخوانی که روز قبل از آن سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه صادر کرده بود، کشت و صنعت نیشکر هفتتپه یکپارچه وارد اعتصاب شد. خواست اصلی کارگران خلعید کارفرمای بخش خصوصی از شرکت، بازگرداندن آن به دولت و پرداخت مطالبات معوقه بوده است. پس از یک هفته اعتصاب و بیتوجهی دولت، کارگران هفتتپه برای پیگیری مطالبات خود، از ۲۲ آبان در مقابل فرمانداری شوش دست به تجمع زدند و از ۲۳ آبان راهپیمایی در خیابانهای شهر شوش را آغاز کردند. روزهای ۲۵ و ۲۶ حضور خانوادهها و کودکان و فرزندان کارگران در اعتراض خیابانی گستردهتر و پررنگتر شد. آرام آرام گروههای دیگری از مردم نیز به اعتراض پیوستند و یا از کارگران حمایت کردند. راهپیمایی کارگران و خانوادههای کارگری میرفت که جمع بزرگتری از تودههای زحمتکش شهر و دانشآموزان و دانشجویان و کسبه و دیگر اقشار را به اعتراض بکشاند که ۲۷ آبان نیروهای مسلح یگان ویژه به محل اعزام شدند و خروجیهای شرکت توسط نیروی انتظامی مسدود شد.
اما هیچ یک از این اقدامات نتوانست جلو ادامه اعتصاب و اعتراض خیابانی کارگران را بگیرد. دستگاه امنیتی و سرکوب به کارگران یورش برد و ۱۸ تن ازکارگران و نمایندگانشان و یک زن خبرنگار را بازداشت کرد. تظاهرات خیابانی این بار با شعار “کارگر زندانی آزاد باید گردد” ادامه یافت ۲۸ آبان بخش زیادی از بازداشتشدگان آزاد شدند. سه تن ازنمایندگان کارگران که علیه آن ها پرونده سازی شد روز اول آذر با سپردن وثیقه آزاد شدند. تنها اسماعیل بخشی یکی از نمایندگان شجاع کارگران هفتتپه و سپیده قلیان خبرنگار در بازداشت ماندند. چند آخوند بیمقدار بهمنظور تحمیق معنوی به میان کارگران اعزام شدند و به نماز ایستادند، اما کارگرانی که ۲۵ آبان در مصلی شهر شوش شعار “پشت به دشمن – رو به میهن” سر داده بودند، وقعی به این آبرو باختگان نگذاشتند. تلاش دستگاه امنیتی و سرکوب برای ارعاب نمایندگان کارگران ادامه دارد. اما بهرغم آن، اعتراضات خیابانی با شعار “کارگر زندانی آزاد باید گردد”، “زندانی هفتتپه آزاد باید گردد” ،”مرگ برستمگر درودبرکارگر” و حمل بنر بزرگی که بر آن نوشته شده “نه رستمی نه بیگی – شرکت بشه دولتی” کماکان ادامه دارد و بیست ویکمین روز خود را پشت سر نهاده است.سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با صدور اطلاعیه ای درسوم آذرماه، خواهان منع فوری تعقیب قضائی و مختومه شدن پرونده کارگران و آزادی بی قید و شرط اسماعیل بخشی و سپیده قلیان شده است.
اعتصاب کارگران گروه ملی فولاد اهواز با خواست پرداخت حقوقهای عقبافتاده، تعیین تکلیف وضعیت شرکت، دولتی شدن آن سروسامان دادن به تولید ، ادامه کاری شرکت و تضمین شغلی آغاز شد. کارگران فولاد در تجمع یک روزهی خود در ۱۴ آبان هشدار داده بودند که اگر به خواستهایشان رسیدگی نشود “خروش این سیل و غرش این طوفان سطح شهر را در برخواهد گرفت و اهواز شاهد حضور سیل خروشان و خشمگین کارگران خواهد بود”. بهرغم این هشدار به هیچیک از خواستهای کارگران رسیدگی نشد. فولاد اهواز از ۲۰ آبان رسما وارد اعتصاب شد و بلافاصله به اعتراض در شکل تجمع در برابر استانداری خوزستان و راهپیمایی خیابانی با شعارهایی چون “میایستیم میمیریم – حق مونو میگیریم”، “مرگ بر این دولت مردم فریب” و “ما کارگران فولاد – علیه ظلم و بیداد – میجنگیم میجنگیم” و شعارهای دیگر در همبستگی با کارگران هفتتپه ادامه یافت. سوم آذر، انبوهی از مزدوران سرکوبگر تلاش کردند از اعتراض و راهپیمایی کارگران جلوگیری بهعمل آورند، اما کارگران فولاد مانند کارگران هفتتپه که با صدای بلند گفته بودند “نه تهدید نه زندان دیگر اثر ندارد” خشمگینانه و بیباک باشعار”مشکل ما حل نشه اهوازقیامت میشه” به اعتراض و راهپیمائی ادامه دادهاند.
اعتصاب و اعتراض خیابانی در فولاد و هفتتپه، مستقل از نتایج قطعی و نهایی آن، تا همین جا ثمرات و دستاوردهای زیادی داشته و تاثیرات مثبت شوقانگیزی بر کل جامعه بر جای گذاشته است. این دو اعتصاب و راهپیمایی مستمر کارگران از چند جهت حائز اهمیت هستند. نخست شعارهاییست که در این دو اعتصاب و اعتراضهای خیابانی سر داده شد. در میان شعارهای عمومیتر کارگران که تاکنون بارها تکرار شدهاند مانند “سوریه را رها کن – فکری به حال ما کن”، “نترسید نترسید ما همه با هم هستیم”، “دولت، مختلس پیوندتان مبارک”، شعارهای دیگری با جهتگیریهای ضد دولتی و ضد سرمایهداری نیز سر داده شد. “مرگ بر این دولت مردم فریب”، “مرگ بر نظام ضد کارگر” و “ما کارگران فولاد – علیه ظلم و بیداد – میجنگیم میجنگیم” و امثال آن نشان از رشد باز هم بیشتر آگاهی سیاسی و طبقاتی در میان کارگران است. کارگران همچنین با طرح شعارهایی چون “بیکاری و تورم – بلای جان مردم”، “نه حاکم نه دولت نیستند به فکر ملت” و نظیر آن که غیر از کارگران مطالبات دیگر اقشار زحمتکش جامعه را نیز پوشش میدهد، شمهای از استعداد و رسالت طبقه کارگر برای رهبری تمام جامعه را به نمایش گذاشتند. افزون بر شعارها، سخنان اسماعیل بخشی در جمع کارگران هفتتپه، میثم آل مهدی و کریم سیاحی در جمع کارگران فولاد نیز بیانگر همین رشد آگاهی سیاسی در میان کارگران است.
اسماعیل بخشی در یکی از سخنرانیهای خود ضمن اشاره به اتحاد و توانایی کارگران گفت “ما زور داریم و هر کس حقمان را بخورد از حلقومش بیرون میکشیم” سخنان افشاگرانه وی در مورد سیاستها و دروغهای مقامات دولتی، تاکید بر ادامه اعتصاب تا لغو خصوصیسازی هفتتپه، ابراز همبستگی با کارگران فولاد و آگاهگری در مورد توطئهها و تحریکات احتمالی نیروهای سرکوب برای ایجاد درگیری، افشای تلویزیون ضد کارگری رژیم و بالاخره تاکید چند باره بر خواست و شعار نان و کار و آزادی و اداره شورایی جامعه تماما نشان از همین واقعیت داشت.
در فولاد اهواز نیز سخنان میثم آلمهدی و کریم سیاحی و برخی دیگر از نمایندگان کارگران پیرامون حمایت دولت و وزارت کارآن از طبقه سرمایهدار، افشای گفتار درمانی مقامات دولتی، پروندهسازی علیه فعالان کارگری، حمایت فعال از کارگران هفتتپه و اینکه کارگران فولاد از زندان و تهدید حتا اعدام ترسی به خود راه نمیدهند، همگی نشان رشد همبستگی و آگاهی و رادیکالتر شدن مبارزات و شعارهاست. بر یکی از بنرهای بزرگ کارگران فولاد که مدام با کارگران حمل میشد این شعار دیرین کارگران نقش بسته بود “کارگران بیدارند – از استثمار بیزارند”.
شعارهایی که در اتحاد و همبستگی میان کارگران فولاد و هفتتپه سر داده شد، کمنظیر بود. درست زمانی که فولاد شعار میداد “فولاد هفتتپه کارگران متحد”، هفتتپه پاسخ میداد “فولاد هفتتپه پیوندتان مبارک”! فولاد میگفت “کارگر هفتتپه حمایتت میکنیم” و هفتتپه شعار اتحاد و تشکر سر میداد. و زمانی که کارگران هفتتپه بازداشت میشوند، فولاد ندا در میداد “کارگر هفتتپه آزاد باید گردد” و در حمایت و همبستگی با کارگران هفتتپه اینگونه شعار میداد “نیشکر هفتتپه ما هستیم ما هستیم – کنار هم میایستیم”!
یکی دیگر از مختصات اعتصاب و راهپیماییهای اعتراضی کارگران هفتتپه، حضور نسبتا گسترده و فعال زنان و خانوادهها در اعتراضات خیابانی است. وقتی که پرچمها و پلاکاردهای کارگران هفتتپه بر دوش زنان قرار گرفت و شعارهای کارگران، بر زبان زنان و کودکان جاری شد، این موضوع بیش از هر چیز پتانسیل بالای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در بسیج خانوادهها را به نمایش گذاشت. اما زمانی که برخی کسبه و بازاریان و اقشار دیگر جامعه به ابراز همدردی با کارگران پرداختند و از آنها حمایت کردند، مقدم بر هر چیزی این واقعیت در برابر چشم همهگان قرار گرفت که کارگر هفتتپه (و فولاد) از حمایت سایر اقشار و زحمتکشان جامعه نیز برخوردار است. کارگر هفتتپه نشان داد و ثابت کرد که طبقه کارگر ضمن مبارزه اخص خود علیه طبقه سرمایهدار و تاکید به جا بر خواستهای خود، پرچمدار مبارزه برای دستیابی به مطالبات سایر زحمتکشان نیز هست. این سرآغاز یک پدیده بسیار مهم و نقطه عطف در مبارزه انقلابی کارگران و زحمتکشان علیه نظم موجود است. عمومیت یافتن مبارزه از سطح کارخانه به خیابان و شرکت سایر اقشار در آن تحت رهبری و اتوریته کارگران! این است آن پدیده جدید و مبارکی که در هفتتپه کلید خورد. این البته موضوعی نبود و نیست که از چشم کارگران پیشرو و سایر واحدها پنهان بماند. میثم آلمهدی کارگر پیشرو فولاد اهواز در گفتگویی با دانشجویان، ضمن تاکید بر اتحاد وهمبستگی کارگران بر اتحاد با سایر بخشهای فرودست جامعه نیز تاکید میکند و میگوید: “اگر میخواهیم به سمت پیروزی حرکت کنیم باید کنار همدیگر باشیم و باید تمام بخشهای فرودست و بیحقوق جامعه همبسته و کنار هم فعالتر از الان شوند”. وی با توجه به حضور زنان و خانوادهها در اعتراضات هفتتپه و اهمیت آن میگوید “به صورت خیلی جدی در گروه ملی به این فکر هستیم که از زنان بخواهیم فعالیت و نقش برجستهتری داشته باشند تا این فعالیتها کم کم وارد خانوادهها و بخشهای دیگر شهر بشود”.
علاوه بر حضور پر رنگ و فعال زنان و خانوادهها، ابراز همدردی و حمایتهای گسترده از خواستها و مبارزات کارگران فولاد و هفتتپه و اعلام همبستگی با آنها، نمونه درخشان و کمنظیری از اتحاد وهمبستگی کارگری را به نمایش گذاشت. افزون بر فرهنگیان شاغل و بازنشسته، معلمان عدالتخواه، فرهنگیان کرمانشاه، فرهنگیان مشهد، معلمان وفرهنگیان شوش، گروه اتحاد بازنشستگان، دانشجویان دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و چمران، زندانیان سیاسی گوهردشت، جمعی از کارگران و مردم شهرستان دماوند و…. که از اعتصاب و خواستهای کارگران فولاد و هفتتپه حمایت کردند، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، کارگران هپکو، اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران، کارگران گروه صنایع کاغذ پارس، جمعی از کارگران و خانوادههای کارگری سنندج، جمعی از کارگران شاغل در شهرک های صنعتی جابان و خرمدشت ،جمعی از کارگران نیروگاههای ایران، کارگران مخابرات، کارگران حریر پارس، کارگران نیشکر میانآب، کارگران پتروشیمی ماهشهر، قند شوش، کارگران عسلویه،نیروهای پیمانکاری وزارت نفت، کارگران پروژه های نفتی هفتگل و برخی دیگر از کارگران و تشکلها به ابراز حمایت از کارگران فولاد و هفتتپه پرداختند و همبستگی طبقاتی خود را به نمایش گذاشتند.
همبستگی با کارگران فولاد و هفتتپه و حمایت از اعتصاب، راهپیمایی و خواستهایشان اگرچه کمنظیر و مایه بسی امیدواری است، اما برای تعمیق و گسترش مبارزه طبقاتی این هنوز کافی نیست. بخشهای پیشرو کارگری در این گونه رویدادها باید به نحو فعالتری ابراز وجود کنند و نقش خود را در پیشرفت و تعمیق مبارزات کارگری ایفا کنند. دهها پتروشیمی در استانهای جنوبی ودر سراسر کشور، کارگران نفت و گاز و پالایشگاه، ذوبآهن، خودروسازی، کارگران برق و معدن و راهآهن و سایر کارگران، مستقل از آنکه خود تا چه درجهای در تنگناهای ناشی از خصوصیسازی قرار گرفتهاند، درچنین مواردی باید آستینها را بالا بزنند و رفقای خود را تنها نگذارند. کارگران مبارز فولاد و هفتتپه نیز میتوانند با این کارگران تماس برقرار کنند یا نمایندگانی را به این بخشها اعزام کنند و حمایت و پشتیبانی آنها را جلب کنند. با تقویت اتحاد و همبستگی کارگری و رویآوری به اعتصاب عمومی سیاسی و سنگینتر ساختن کفه اعتراضات خیابانیست که میتوان گامهای موثرتری برای تعیین تکلیف نهایی با تمام نظم موجود برداشت.
پاسخ طبقه حاکم و رژیم سیاسی پاسدار منافع آن به اعتصاب و راهپیمایی مسالمتآمیز کارگران فولاد و هفتتپه تا این لحظه جز سرکوب و ارعاب و در نهایت مشتی وعده توخالی چیز دیگری نبوده است. تجربه اما مکرر ثابت کرده است که با اقدامات سرکوبگرانه، آتش مبارزه و اعتراض خیابانی در فولاد و هفتتپه خاموش نخواهد شد. برعکس آتش این مبارزه در ابعاد بزرگتری شعلهور خواهد شد و گرمای حیات بخش شعلههایش، انرژی بخش و امیدزای خوزستان و تمام کشور خواهد شد. این موضوع مهمی است که طبقه حاکم باید آن را آویزه گوش خودسازد.
درس مهمتر اما این است که اگر قرار است جنبش زیر و رو کنندهای نظم موجود را از ریشه براندازد، این جنبش همانا جنبشی است که طبقه کارگر راهبر آن است. طبقهای که با خواستهای اخص خود و شعار کار و نان و آزادی پا در میدان مبارزه گذاشته است، اما از خواستهای عمومیتر و خواستهای سایر زحمتکشان نیز دفاع میکند و به دست و رهبری اوست که این خواستها عملی خواهد شد و اگر قرار است این چنین جنبش زیر و رو کنندهای به رهبری طبقه کارگر نظم موجود را به زیر کشد، جایگزین دیگری جز یک نظم نوین و اداره شورایی جامعه و جز یک حکومت شورایی نخواهد داشت. و این آن درس بسیار مهمی است که همه مخالفان ریز و درشت و آشکار و نهان شوراهای کارگری وحاکمیت شوراها باید آن را بیاموزند.
متن کامل نشریه کار شماره ۷۹۹ در فرمت پی دی اف
نظرات شما