در دنیای معاصر کمتر رژیمی را می توان یافت که به اندازه جمهوری اسلامی نسبت به شرایط زندگی اقتصادی و سرنوشت توده های مردم خود تا بدین حد بی رحم و رفتاری ظالمانه داشته باشد. حتا مرتجع ترین نظام های معاصر نیز به رغم سرکوب و کشتاری که بر توده های مردم خود روا می دارند، لااقل گوشه چشمی هم بر شرایط زندگی آنان دارند. در این میان اما، نظام ارتجاعی حاکم بر ایران یک استثناء است. یک استثناء و حکومتی منحصر به فرد که به رغم برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز و درآمدهای حاصل از آن، نه تنها کمترین سهمی از این ثروت بیکران نصیب کارگران و زحمتکشان نشده، بلکه روز از پی روز سفره شان تهی تر و فقرشان افزونتر شده است.
فقری چنان گسترده که اکنون چهره کریه آن بر سفره اکثریت قریب به اتفاق توده های مردم ایران نشسته است. فقر و فلاکتی که مدام تشدید می شود، لایه های بیشتری از جامعه را فرا می گیرد و دیرگاهی ست همانند اختاپوسی هزارسر بر گلوی کارگران و زحمتکشان چنگ انداخته است. این وضعیت وخامت بار معیشتی در شرایطی بر توده های مردم ایران تحمیل شده است که ایران سرزمینی بسیارغنی و ثروتمند است. کشوری نشسته بر دریای بیکران نفت و برخوردار از انبوه معادن و منابع زیر زمینی که اگر هر ساله درصدی از این ثروت نامحدود به کارگران و زحمتکشان و بهترشدن شرایط معیشتی شان اختصاص داده می شد، اکنون آنان با یک چنین فقری ویرانگر دست به گریبان نبودند.
شوربختی در این است که کارگرانی که این چنین در فقر و نداری بسر می برند، خود تولیدکنندگان اصلی این ثروت بی کران در جامعه اند. ثروتی که خود از آن بی بهره اند و هرگز درصدی از این درآمد بیکران نفت و گاز بر سفره تهی شان جاری نبوده است. به راستی چرا؟
پاسخ به این پرسش را باید در ذات جمهوری اسلامی، توسعه طلبی و پیشبرد سیاست میلتاریستی آن جستجو کرد. سیاستی که ارتجاع حاکم بر ایران از همان آغاز به قدرت رسیدن بر آن پای فشرده و خامنه ای نیز درهر فرصتی که برایش پیش آمده با فضا سازی و تکیه بر “دشمنان” خارجی به شدت بر آن تاکید کرده است. نمونه آخرش نیز سخنان او در هفتم آذر، روز نیروی دریایی بود. خامنه ای روز چهارشنبه با تاکید به اینکه آمادگی نیروهای مسلح موجب “بازدارنگی و ترس دشمنان” می شود، خطاب به فرماندهان و مسئولان نیروی دریایی گفت: “هرچه می توانید توانایی ها و آمادگی خود را افزایش دهید… جمهوری اسلامی قصد آغاز جنگ با کسی را ندارد، اما باید آن چنان تواناییهای خود را افزایش دهید تا دشمن نه تنها از حمله به ایران بیمناک و هراسان باشد، بلکه… سایه تهدید نیز از سر ملت ایران دور شود.”
“دشمن” همان اسم شبی است که هیات حاکمه ایران با توسل به آن طی چهار دهه فضای جامعه را امنیتی، منتقدین و نیروهای سیاسی را سرکوب و توده ها را به فقر و فلاکت کشانده است. توسعه طلبی اسلامی، تکیه بر میلیتاریسم و گسترش ارگانها و نهادهای نظامی و پیامد آن بی توجهی محض به زندگی مادی و معیشتی توده های مردم ایران، از جمله سیاستهای آشکار جمهوری اسلامی طی چهل سال گذشته بوده است. پیشبرد این سیاست از زمانی آغاز شد که خمینی با گفتن “صدام باید برود” بر طبل صدور “انقلاب اسلامی” کوبید. جنگ ارتجاعی ایران و عراق نخستین پیامد این سیاست توسعه طلبانه بود. سیاستی که خرابی و ویرانی آن به مدت هشت سال بر سر توده های مردم ایران آوار شد. جنگی که به گفته خمینی اگرچه برای رژیم یک “نعمت” بود، اما دود ویرانی حاصل از آن یکسره به چشم کارگران و زحمتکشان ایران رفت.
پیشبرد سیاست میلتاریستی و پان اسلامیستی ارتجاع حاکم اما صرفا یک روی این سکه بود، تحمیل فقر و بی خانمانی، اختناق و سرکوب، زندان و شکنجه، سلب تمامی حقوق دموکراتیک و آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی توده ها مردم ایران، آن سوی دیگر این سیاست بود که از آن زمان تا به امروز اثرات وخامت باری بر وضعیت معیشتی مردم ایران گذاشته است. چرا که بار مالی و هزینه های سرسام آور پیشبرد چنین سیاستی عمدتا بر دوش کارگران و زحمتکشان بوده و اجرای این سیاست مخرب برای کارگران و زحمتکشان ایران جز تشدید روز افزون فقر و بدبختی چیز دیگری نبوده است. فقر و فلاکتی که این روزها آن چنان گریبان جامعه را گرفته که حتا صدای اعتراض پاره ای از عوامل حکومتی نیز بلند شده است.
ظریف، وزیر امور خارجه از تحمیل این همه فشار اقتصادی بر توده ها، احساس ناراحتی!! می کند و از همدردی!! با آنان حرف می زند، علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی و معاون حسن روحانی با تاکید بر اینکه “فشار اقتصادی” در “ایران” غوغا می کند” آه از نهادش بلند شده است. او در مصاحبه ای با شبکه خبری یورونیوز با اشاره به اینکه حقوق ماهیانه او به عنوان استاد دانشگاه تا سال پیش ۳ هزار دلار بوده که اکنون به معادل ۷۰۰ دلار در ماه تنزل پیدا کرده است، گفت: “این واقعا فشار اقتصادی است. ببینید اقشار دیگر چقدر تحت فشار هستند.” در واقع آش آنچنان شور شده که دیگر آشپز هم صدایش درآمده است.
فقر، فلاکت و سرنوشت وخامت باری که اکنون کارگران و توده های زحمتکش ایران بدان گرفتاراند، هرگز آن چیزی نبود که آنان برای آن انقلاب کردند. رهایی از فقر، بیکاری، بی مسکنی و برخورداری از رفاه اجتماعی، آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی از جمله مطالبات اولیه و عمومی توده های مردم ایران در انقلاب ۵۷ بود.
خمینی اما که تمام نگاهش معطوف به صدور “انقلاب” اسلامی بود، از همان ابتدا بر تقویت ارگان های نظامی و تدارک سلاح و تجهیزات جنگی پای فشرد. او برای پیشبرد این سیاست ارتجاعی، قبل از هر اقدامی شعار های دموکراتیک، آزادیخواهانه و صدای مطالبات اقتصادی و رفاهی کارگران و زحمتکشان را در در گلو خفه کرد. خمینی برای سرپوش گذاشتن بر انبوه مطالبات اقتصادی توده های مردم ایران با وقاحت تمام اعلام کرد، “اقتصاد مال خر” است. ما “برای شکم انقلاب” نکردیم، انقلاب ما برای “اسلام” بود و بس.
شعاری که از آن زمان همراه با سرکوب عریان توده ها، راه کار عملی جمهوری اسلامی در مواجهه با مطالبات اقتصادی و رفاهی کارگران و زحمتکشان شد و طبقه حاکم با بی توجهی محض به وضعیت اقتصادی و معیشتی توده های فقر زده ایران تا به امروز ادامه داده است.
میلتاریسم و پیشبرد سیاست توسعه طلبانه طبقه حاکم که خامنه ای همواره بر آن پای فشرده است، در واقع همان چاه ویلی است که از سال ۵۸ تا به امروز بخش اعظم ثروت های جامعه را بلعیده است. چاه ویلی که هر ساله میلیاردها دلار حاصل دسترنج کارگران را به کام خود گرفته بی آنکه کمترین ثمری عاید توده های مردم ایران شود. در واقع میلیاردها دلاری که هرساله برای جاه طلبی های جمهوری اسلامی در سوریه، لبنان، یمن و عراق هزینه می شوند و یا ده ها میلیارد دلاری که هرساله برای رشد میلتاریسم،تقویت و گسترش نهادهای نظامی، تجهیز نیروهای نظامی به سلاح های پیشرفته جنگی، موشکی و اتمی هزینه می شوند، همه سرمایه ها و حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران است که اینگونه به تاراج می رود.
میلیاردها دلاری که هرساله می باید صرف افزایش دستمزد کارگران و مزدبگیران می شد، با دست و دل بازی جمهوری اسلامی برای بقاء حکومت فاسد بشار اسد هزینه شده اند. سرمایه های کلانی که می بایست برای ایجاد امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی توده های ایران صرف می شد، هزینه حزب الله لبنان شدند. درآمدهای سرشاری که می باید برای ایجاد اشتغال، بهینه سازی مدارس و تهیه امکانات آموزشی برای کودکان هزینه می شد، صرف ارسال سلاح و تجهیزات حوثی های یمن شد و ثروت های کلانی که بجای رهایی کارگران و زحمتکشان ایران از فقر و گرسنگی که در آن گرفتارند، به ثَمَن بخس در عراق هزینه شدند.
پوشیده نیست که تمامی این هزینه های میلیاردی که هرساله صرف ارتقاء میلتاریسم و توسعه طلبی های جمهوری اسلامی در کشورهای منطقه شده اند، تماما به بهای تهی تر شدن سفره کارگران و توده های مردم ایران بوده است. فقر و فلاکتی که بی رحمانه بر گلوی مردم چنگ انداخته و با استمرار جمهوری اسلامی مدام تشدید هم خواهد شد. جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت ارتجاعی و پان اسلامیستی خود هرگز از سیاست توسعه طلبانه دست بر نخواهد داشت و سیاست توسعه طلبانه رژیم نیز نیازمند گسترش میلتاریسم و تقویت ارگانهای نظامی است.
نتیجه اینکه پیشبرد این سیاست جاه طلبانه طبقه حاکم برای کارگران و توده های مردم ایران چیزی جز تشدید فقر و فلاکتی که اکنون بدان گرفتارند، نخواهد بود. طبیعی است که رهایی از این دور باطل با بودن جمهوری اسلامی ممکن نیست. سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری حکومت شورایی کارگران و زحمتکشان تنها راه نجات توده های مردم ایران از این فقر و فلاکت موجود است.
متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما