شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، چهارشنبه ۷ آذرماه، در بیانیهای خطاب به فرهنگیان، دانشآموزان و مردم ایران، ضمن بیان مجدد مطالبات معلمان اعلام کرد: “در صورتی که دولت و مجلس تا یک هفتهی دیگر از تاریخ انتشار این بیانیه؛ هیچ گامی برای رفع مشکلات برندارند و همکاران ما همچنان در زندان بمانند، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، چاره ای ندارد تا از خانواده دانش آموزان کمک بخواهد و فراخوان اعتراضی گسترده بدهد. چرا که مطالبات امروز فرهنگیان و شورای هماهنگی، مطالبات اکثریت جامعه ایران است”.
از آغاز سال تحصیلی جدید معلمان دو اعتصاب سراسری ۲ روزه را سازمان دادهاند. اعتصاب سراسری اول در روزهای ۲۲ و ۲۳ مهرماه بهرغم تلاشهای رژیم برای جلوگیری از اعتصاب، با موفقیت برگزار شد. رژیم با دستگیری تعدادی از معلمان از جمله دبیر انجمن صنفی معلمان خراسان شمالی که رئیس دورهای “شورای هماهنگی” نیز بود و ایجاد اختلال در ارتباطات معلمان با در دست گرفتن کانال تلگرامی متعلق به “شورای هماهنگی” و پخش اخبار جعلی از آن کانال، تلاش کرد تا با کاهش تعداد معلمان اعتصابی، اعتصاب را در عمل به شکست بکشاند، تلاشی که نتیجهی چندانی برای رژیم نداشت. اعتصاب در بسیاری از شهرها و مدارس با موفقیت برگزار شد.
عدم پاسخ و بیاعتنایی مطلق رژیم به خواستهای معلمان، رژیمی که با پخش اخبار جعلی حتا وقوع اعتصاب را انکار کرده بود، باعث شد تا معلمان همانطور که در پایان اعتصاب سراسری اول اعلام کرده بودند، اعتصاب سراسری دوم را در روزهای سهشنبه ۲۲ و چهارشنبه ۲۳ آبان برگزار کنند. اعتصاب دوم بنابر ارزیابی “شورای هماهنگی” موفقتر از اعتصاب مهرماه و با شرکت بیشتر معلمان برگزار شد.
در سقز و بخش زیویه، ۳۵۰ معلم در بیش از ۴۰ مدرسه در روز ۲۲ آبان در اعتصاب شرکت داشتند که در روز چهارشنبه تعداد معلمان اعتصابی به ۵۰۰ و تعداد مدارس به ۵۰ رسید. در سنندج ۴۵ مدرسه و در استان فارس بیش از ۶۰ مدرسه در اعتصاب شرکت داشتند. در مریوان بیش از ۳۰۰ معلم در بیش از ۳۰ مدرسه در اعتصاب شرکت کردند اما در روز چهارشنبه تعداد معلمان اعتصابی به بیش از ۲۵۰ و تعداد مدارس به ۲۵ مدرسه کاهش یافت. در “خمینی شهر” اعتصاب تمامی مدارس را فراگرفت. ۱۳ دبیرستان و هنرستان پسرانه، ۱۱ دبیرستان و هنرستان دخترانه، ۱۹ مدرسه راهنمایی پسرانه و ۴ دخترانه و ۸ مدرسه ابتدایی در اعتصاب کامل بودند و علاوه بر آن برخی از مدارس نیز به صورت ساعتی در اعتصاب شرکت داشتند. تعداد معلمان اعتصابی در این شهر (و بازنشستگانی که با حضور در مدارس از اعتصاب حمایت کردند) به ۱۳۰۰ نفر رسید. جدا از بازنشستگان، در “خمینی شهر” بسیاری از والدین نیز با حضور در مدارس از معلمان حمایت کردند.
براساس گزارش “شورای هماهنگی” در پایان روز اول، اعتصاب “در استانهای فارس، کردستان، کرمانشاه، اصفهان، مازندران، همدان، آذربایجان غربی، بوشهر، مازندران، یزد و … چشمگیر بود”. در گزارشات بعدی “شورای هماهنگی” همچنین اعلام شد که برخلاف گزارشات اولیه که اعلام شده بود اعتصاب در تهران چندان پا نگرفته، اعتصاب در تهران نیز با موفقیت نسبی همراه بوده است. براساس گزارشات “شورای هماهنگی” در استانهایی که تشکلات صنفی فعالیت بیشتری داشتند، اعتصاب موفقیتآمیزتر بوده است. گزارش “شورای هماهنگی” همچنین حاکی از حضور چشمگیر و در واقع پیشتازی معلمان زن در اعتصاب بود.
“شورای هماهنگی” در بیانیه خود با عنوان “در خصوص برگزاری موفقیتآمیز تحصن سراسری فرهنگیان در آبان ۹۷” که در تاریخ اول آذرماه انتشار یافت، نوشت: “تحصن سراسری آبان ماه نشان داد که معلمان ایران برای تغییر وضعیت موجود مصمم هستند. وضعیت معیشت و زندگی معلمان مانند اکثریت مردم ایران چنان مورد هجمه قرار گرفته است که تهدید و زندان هم نمیتواند معلمان را از مطالبهگری منصرف کند”.
“شورای هماهنگی” در بیانیه خود بر نکات مهمی انگشت گذاشت که در بیانیه ۷ آذرماه آنها نیز انعکاس یافت و میتواند برنامه عمل مناسبی برای پیشبرد مبارزات معلمان برای رسیدن به خواستهای برحقشان باشد.
در بیانیه “شورای هماهنگی” میخوانیم: “ما این موفقیت را حاصل حرکت متحد و آگاهانه بدنه پیشرو جنبش معلمان میدانیم و از تمام حمایتهای مردمی تشکر میکنیم و به همکاران خود در سراسر ایران فراخوان میدهیم با عضویت در تشکل موجود در منطقه خود و با ایجاد تشکل صنفی در مناطقی که تشکل فعال وجود ندارد دست به سازمانیابی بزنند. در همین راستا میتوان از ظرفیت شورای معلمان- دبیران در مدارس سراسر کشور در کلیه مقاطع برای متشکل شدن استفاده نمود و این میتواند اولین گام برای اداره مدرسه و پیگیری مطالبات از طریق جمعی و شورایی باشد”.
این قسمت از بیانیه اول آذر “شورای هماهنگی” در واقع انگشت بر نکته بسیار مهمی میگذارد که همواره بر آن تاکید شده است. یکی از عوامل مهم برای موفقیت معلمان در پیشبرد مبارزاتشان، ایجاد تشکل و شرکت توده معلمان در این تشکلات است. درگیر کردن معلمان در مقیاس سرتاسری، مهمترین گام و شرط برای رسیدن به موفقیت است.
اگرچه در اعتصاب سراسری مهر و آبان، حضور معلمان چشمگیر بود اما هنوز در مقیاس سرتاسری رضایتبخش نیست و باید بر روی این مساله کار کرد. عضویت معلمان در تشکلهای صنفی نیز به همین گونه است و باید برای عضویت معلمان در تشکلهای صنفی و فعال کردن تودهی معلمان تلاش بیشتری کرد. انگشت گذاشتن بیانیه “شورای هماهنگی” بر این مساله نشانهی آگاهی از این کمبود و ضرورت کارکردن بر آن است. ضرورتی که از دل تجارب معلمان بیرون آمده است.
نکته مهم دیگری که در بیانیه اول آذرماه آمده ضرورت درگیرکردن والدین و دانشآموزان است که خواستهای آنها در خواستهای اصلی اعلام شده از سوی معلمان انعکاس یافته است. در بیانیه اول آذرماه میخوانیم: “مسئولان نباید فراموش کنند که تاکنون ما به والدین دانش آموزان جهت همیاری و کمک به پیگیری مطالبات صنفی و آموزشی بخصوص در این روزها، که بودجه در حال تدوین است فراخوان نداده ایم و اگر بنا باشد هر خواسته ما با ضرب و شتم و احضار و زندان همراه باشد، شورای هماهنگی چاره ای ندارد جز اینکه از مردم بخواهد آنان پیگیر حقوق آموزشی کودکان خود باشند”. این موضوع در بیانیه ۷ آذر معلمان و اولتیماتوم یک هفتهای آنها به دولت نیز آمده است که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم.
نه فقط مشارکت تودهی معلمان در مقیاس سرتاسری، بلکه حمایت دانشآموزان و والدین آنها از خواستهای معلمان یک موضوع بسیار اساسی است. وضعیت آموزشی، پولی شدن آموزش و پرورش، وضعیت وخیم مدارس از جمله معضلات دانشآموزان و والدین است که در خواستهای معلمان بهوضوح بر آنها تاکید شده است.
حمایت از اعتراضات و خواستهای معلمان توسط سایر گروههای اجتماعی موضوع مهم دیگریست که باز در بیانیه ۷ آذرماه “شورای هماهنگی” بر آن تاکید شده است، آنجا که “شورای هماهنگی” در بیانیه خود مینویسد: “مطالبات امروز فرهنگیان و شورای هماهنگی، مطالبات اکثریت جامعه ایران است”. در اعتصابات سراسری مهر و آبان، شاهد حمایتهایی از اعتصاب و خواستهای معلمان توسط کارگران، دانشجویان، بازنشستگان، کانون نویسندگان و غیره بودیم. بویژه در اعتصاب آبانماه این حمایتها پُررنگتر بود. حمایت و اتحاد کلیه کارگران و زحمتکشان، ضرورتیست که امروز برای بسیاری از گروههای اجتماعی آشکار شده است. این را ما در حمایت از مبارزات کارگران هفتتپه و فولاد اهواز نیز دیدیم.
این حمایت که از ضرورتها و واقعیتهای امروز جامعه نشات گرفته اما باید وسیعتر، عملیتر و شفافتر باشند نه تداعیگر چانهزنی با حاکمیت. برای نمونه میتوان حمایتهای متعدد سندیکای کارگران شرکت واحد و یا بیانیه کانون نویسندگان ایران را با بیانیه حمایت کانون صنفی معلمان تهران و الیگودرز از کارگران هفتتپه مقایسه کرد.
کانون نویسندگان ایران به عنوان تشکل صنفی نویسندگان در بیانیه کوتاه اما صریح خود ضمن آنکه خواستار آزادی فوری و بیقید و شرط کارگران زندانی و سپیده قلیان شد، به صراحت از خواستهای کارگران هفتتپه دفاع و آنها را بیان کرد. کانون نویسندگان هیچ تقاضایی از حاکمیت که مسئول تمام این فجایع است نمیکند، بلکه بر این نکته انگشت میگذارد که “اعتراض بخشی از آزادی بیان کارگران هفتتپه” است و ” هرگونه تلاش برای خفه کردن صدای اعتراض، از جمله این بازداشتها، نقض آشکار آزادی بیان و پایمال کردن حقوق اولیهی انسان است”. اما بیانیه کانون صنفی معلمان تهران و اطلاعیه کانون صنفی معلمان الیگودرز تماما درخواست از حاکمیت برای اجرای “قانون اساسی” است. کانون صنفی معلمان تهران و الیگودرز از چه کسی خواستار رعایت حقوق کارگران هفتتپه میشوند؟ از حکومت. حکومتی که خود مسبب این فجایع است. در واقع این اصل مهم در بیانیه و اطلاعیه کانونهای صنفی معلمان تهران و الیگودرز فراموش میشود که “حق گرفتنیست نه دادنی”. آیا تجارب همهی این سالها برای این دو کانون صنفی به اندازه کافی گویا نبوده است؟!!
اعتصاب سراسری معلمان در مهر و آبان بیانگر یک نکته مهم بود و آن اینکه با رشد و اعتلای جنبش، از جنبش کارگری تا سایر جنبشهای اجتماعی و وضعیت عینی و مشخص لحظهی کنونی که بویژه از دیماه سال گذشته در جامعه ایجاد شد، جریانی که در برخی تشکلهای معلمان سعی داشت با چانهزنی با حاکمیت از تاثیر مبارزات معلمان بکاهد و نیروی آنها را به انحراف بکشاند، کاملا منزوی شد. اما این جریان همواره درصدد است تا از برخی روزنهها بار دیگر در جنبش معلمان نفوذ کرده و به آن ضرباتی بزند. به همین دلیل همانطور که از اعتصاب و خواستهای معلمان میباید شفاف و عملی حمایت کرد، معلمان نیز باید به همین روش از دیگر جنبشهای اجتماعی حمایت کنند و این جمله را که در تجربه مبارزاتی آنها نیز هویداست، هر بار تکرار کنند: “حق گرفتنیست نه دادنی”.
نباید فراموش کرد که جمهوری اسلامی همواره تلاش دارد تا در کنار سرکوب که سلاح اصلی رژیم برای مقابله با جنبشهای اجتماعی است، با بهرهگیری از برخی چهرههای فرصتطلب و یا افرادی که ثابت قدم نیستند در جنبشهای اجتماعی و اعتراضات آنها نفوذ کرده و با ایجاد تفرقه، به اهداف خود برسد.
هماکنون تعدادی از معلمان از جمله محمدرضا رمضانزاده، حسین رمضانپور، علی فروتن، امید شاه محمدی و علی کروشات که در پی دومین اعتصاب سراسری دستگیر شدند، در زندان بسر میبرند. پیروز نامی و محمدعلی زحمتکش نیز پس از ۲۰ روز بازداشت با قرار وثیقه آزاد شدند. برای بسیاری از دیگر معلمان نیز پروندهی قضایی تشکیل شده و تعدادی از معلمان همچون محمد حبیبی با صدور احکام ظالمانه در زندان بسر میبرند. تنها همین موضوع کافیست تا در مورد سیاست حاکمیت در قبال خواستهای معلمان هیچ توهمی نداشته باشیم.
جدا از این، بودجه سال آینده و پیشبینی افزایش ۲۰ درصدی حقوق معلمان برای سال ۹۸، یک نمونه دیگر از بیاعتنایی کامل رژیم به خواستهای بر حق معلمان و نشانگر آن است که رژیم هیچ تصمیمی برای تغییر رویه سالهای گذشته نداشته و نخواهد داشت و این تنها شرایط معلمان و وضعیت آموزشی و کلاسهای درس است که هر سال بدتر میشود.
اما همانطور که اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفتتپه گفت “ما زور داریم”. معلمان تنها با تکیه به اتحاد و قدرت خود، تداوم و گسترش مبارزه و اتحاد با طبقه کارگر و دیگر ستمدیدگان جامعه، و به عبارت دیگر در اتحاد با کارگران و سایر زحمتکشان میتوانند خواستهای خود را که خواستهای اکثریت بزرگ جامعه، خواستهای ستمدیدگان جامعه است، بهطور جدی و واقعی پیگیری کنند. به همین دلیل از همین امروز معلمان و “شورای هماهنگی” میباید خود را برای اعتصابی پرشکوهتر از اعتصابهای قبلی با جلب حمایت عملی هر چه بیشتر معلمان، دانشآموزان، والدین، کارگران، دانشجویان و بازنشستگان آماده کنند.
متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما