اعتصابات یکپارچه، طولانی مدت و اعتراضات مستمر خیابانی کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفتتپه، همبستگی و حمایت بسیاری از کارگران، معلمان، دانشجویان و همراهی و همدلی گروههایی از مردم زحمتکش شهرهای شوش و اهواز با کارگران، این واقعیت را نشان داد که بر بستر شرایط سخت و بسیار دشواری که رژیم بر آحاد تودههای زحمتکش مردم تحمیل نموده است، وقوع عملی اتحاد کارگران و زحمتکشان، تا چه حد بالایی از زمینه عینی برخوردار است. اتحادی که در اشکال اولیه خود تحت رهبری کارگران در خوزستان پدیدار شد و چشماندازی که به روی جامعه و بهروی جنبش انقلابی گشوده شد، نقطه عطفی را در تاریخ مبارزات اخیر کارگران و زحمتکشان رقم زد. این توفیق سیاسی طبقه کارگر که چون خورشید در آسمان جنبش کارگری ایران نورافشانی کرد، گرچه هنوز آغاز راه و نمونه کوچکی بود در استان خوزستان، اما پیامآور این واقعیت است که چیزی نخواهد گذشت که خوزستان، به الگوی کارگران و زحمتکشان در سراسر کشور بدل خواهد شد. این رویداد سیاسی مهم، رژیم جمهوری اسلامی را که در وحشت دائمی از طبقه کارگر و برآمد جنبش کارگری – تودهای بوده است، بیش از پیش بیمناک ساخته و به وحشت انداخته است. این در شرایطی است که جمهوری اسلامی در چنگال بحرانهای گوناگون گرفتار است و در ضعیفترین دوران حیات ننگین خود قرار گرفته است .جمهوری اسلامی ناتوانی خود را درزمینه برآورده ساختن نیازهای حیاتی آحاد جامعه باثبات رسانده وبه یک عبارت نشان داده است که نه میخواهد و نه میتواند خواستهای اساسی کارگران و زحمتکشان را برآورده سازد. جمهوری اسلامی قادر نیست حتا تصمیمات و اقدامات کوتاه مدتی در جهت بهبود نسبی شرایط اقتصادی – اجتماعی و بهبود زندگی فقرآلود اکثریت عظیم کارگران و زحمتکشان اتخاذ نموده و آن را عملی سازد. از این رو برای خاموش کردن صدای کارگرانی که بانگ اعتراض آنها ازهمه سوشنیده میشود وبرای ایجاد مانع در مسیر گشایشهای بیشتر جنبش انقلابی به رهبری طبقه کارگر، به سرکوب باز هم بیشتر روی آورده است.
اعمال قهر و سرکوب و تشدید مداوم آن، مهمترین ابزار حکومت در مقابله با جنبش کارگری و اعتراضات خیابانیست. بازداشت تعداد زیادی از معلمان، دانشجویان، بازداشت مکرر دهها تن از کارگران فولاد، هپکو و هفتتپه گویای همین واقعیت است. بازداشت اسماعیل بخشی نماینده کارگران هفتتپه، امنیتی خواندن پرونده وی واعمال شکنجههای وحشیانه علیه این کارگر شجاع و مبارز، همچنین ضرب و شتم و بازداشت علی نجاتی عضو قدیمی هیات مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، نمونه ها و نشانه های دیگری از همین سیاست است. وقتی که نهادهای امنیتی – اطلاعاتی رژیم از خاموش ساختن صدای اعتراض کارگران هفتتپه که چهار هفته است به اعتصاب و اعتراض خیابانی روی آوردهاند، ناتوان ماندند، وقتی که از منصرف ساختن اسماعیل بخشی از فعالیت کارگری و از میدان بدر بردن او ناامید شدند، برای سرکوب بیشتر کارگران، پروژه امنیتی کردن پرونده اسماعیل بخشی را به میان کشیدند. از یاد نبریم که اسماعیل بخشی پیش از آن، با قمه، مورد حمله مزدوران نقابدار و “ناشناس” قرار گرفته بود. وقتی که کیهان شریعتمداری که ماهیت ارتجاعی – اطلاعاتی آن بر همگان آشکار است از “موجسواری” “شبه مارکسیستها و چپنماها” بر متن نارضایتی کارگران سخن به میان آورد و سعی کرد مبارزات کارگران را به “رژیم آل سعود” منتسب کند، این جریده معلومالحال در واقع در هماهنگی با مرکز اطلاعاتی – امنیتی رژیم داشت زمینههای این تیپ پروندهسازی را که پیش از آن در مورد نویسندگان و شاعران و هنرمندان بکار بسته شده بود، فراهم کند. فقط کیهان شریعتمداری و نهادهای دولتی – امنیتی رژیم نبودند که با “امنیتی” خواندن پرونده اسماعیل بخشی، درصدد پاپوشدوزی و پروندهسازی علیه این کارگر مدافع منافع همطبقهایهای خود برآمدند.
اسد بیگی رئیس هیات مدیره کشت و صنعت هفتتپه که مقامات رسمی رژیم اعلام کرده بودند بخاطر تخلفات ارزی تحت پیگرد و متواری است، در دو نوار ویدئویی مشخص کرد که نه فقط متواری نیست بلکه با مقامات و مسئولین رسمی حکومتی جلساتی نیزبرگزار نموده است. وی با “معاند” خواندن تلویحی فعالان سندیکا و اعضای شورای مستقل کارگران هفتتپه، همدستی خود با دستگاه امنیتی درسرکوب کارگران هفت تپه را برملا کرد.
حربه سرکوب اما یک حربه زنگ زده است و تجربه سرکوبها طی ۴۰ سال حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که با سرکوب و زندان و ارعاب وپروندهسازی نمیتوان جلو مبارزات کارگران و رشد آگاهی سیاسی آنان را گرفت.
حربه مهم دیگر رژیم برای خاموش ساختن اعتراضات کارگری و به شکست کشاندن آن، ایجاد نفاق و دو دستگی در میان کارگران است. پس از آنکه تلاشهای مستمر نهادهای دولتی – اطلاعاتی رژیم برای نابودی سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه با شکست روبرو شد، آنها کوشیدهاند تا با ایجاد شکاف و اختلاف در میان اعضاء هیات مدیره سندیکا، این تشکل مستقل کارگری را که محبوب همه کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه است، دو شقه و تضعیف سازند. این تلاش اما در پرتو هوشیاری اکثریت اعضای هیات مدیره سندیکا، بجایی نرسید و در نهایت یکی دو نفر از هیات مدیره کار رفتند و کوشش مدیریت و حامیان آن برای دو شقه کردن سندیکا خنثا شد. اما این تلاشهای مذبوحانه در جریان تحولات بعدی در هفتتپه و انتخاب نمایندگان بخشهای مختلف هفتتپه نیز ادامه یافت که در اثر آن چند نفر توانستند تحت عنوان نماینده، در جهت انحراف مبارزات کارگران هفتتپه تلاشهایی بهعمل آورند که البته کانال تلگرامی سندیکای کارگران هفتتپه اعلام کرد “اگر نیاز باشد اسامی این نفاقورزان” را اعلام خواهد کرد. همینها در غیاب اسماعیل بخشی و بدون اطلاع کارگران و در شرایطی که کارگران اعلام کرده بودند فعلا مذاکرهای در کار نیست، ۵ آذر در فرمانداری شوش با حضور اعضای شورای تامین شهر وارد مذکره شدند و از پی آن، با خواست و سفارش مقامات دولتی و مدیریت، اعلام کردند، تجمع و اعتصاب پایان یافته است. اما این اقدام نفاقافکنانه نیز با هوشیاری سایر نمایندگان و اعضای سندیکای کارگران هفتتپه به سرعت افشا و خنثا شد. در کانال تلگرام سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه اعلام شد “آنهایی که پایان تجمعات را اعلام کردند نماینده ما نیستند” و بر ادامه اعتصاب و تجمع تاکید شد.
یکی دیگر از تاکتیکهای نفاقافکنانه مدیریت و حامیان دولتی آن آوردن پلاکاردها و شعارهای مذهبی و انحرافی و اعزام بسیج دانشجویی و نمایندگان مجلس به میان تجمعات کارگران هفتتپه است. از آن جمله است پلاکاردی که عکس خامنهای و قاسم سلیمانی و جمله “امید آخر ما رهبر و سردار ما” بر آن نقش بسته بود. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، فعالان و نمایندگان کارگران با انتشار اطلاعیهها و مطالبی در کانال رسمی تلگرام سندیکا، این توطئه را نیز افشا و خنثا کردند. اعلام شد بسیج دانشجویی و نمایندگان مجلس برای منافع و “کاسبی جریانات خودشان” در تجمعات شرکت میکنند و از آنها خواسته شد که خودشان را از تجمعات کارگران هفتتپه کنار بکشند. همچنین اعلام شد در تجمعات “نه شعار مذهبی، نه شعار ضد مذهبی، نه شعار به نفع این جناح نه شعار به نفع آن جناح” داده نمیشود. و تصریح شد که “ما نه عکسی از سردار سلیمانی نیاز داریم نه عکسی علیه سردار سلیمانی”. اعتصاب و تجمع کارگران هفتتپه با خواستهای قبلی باضافه خواست آزادی بیقیدوشرط اسماعیل بخشی، علی نجاتی و سپیده قلیان ادامه یافته است. حضور جمعی از مقامات دولتی و مسئولین شرکت کشت و صنعت هفتتپه در محوطه شرکت و در جمع کارگران و برکناری مدیریت داخلی و تلاش برای درهمشکستن اعتصاب در تاریخ دهم آذرماه نیز نتیجهای نبخشید. کارگران هفتتپه تاکنون برخواستهای خود پای فشردهاند.
در فولاد اهواز نیز این تلاشهای مذبوحانه در اشکال دیگری ادامه یافته است. مدیریت شرکت و حامیان آن کوششهای زیادی بکار بردهاند که با ارعاب و تهدید و با تطمیع و خریدن نمایندگان کارگران، در میان آنها انشقاق ایجاد کنند و اعتصابشان را با شکست روبرو سازند. این تاکتیک با هوشیاری کارگران فولاد و سخنان آگاهگرانه برخی از نمایندگان آنها، فاش و رسوا و خنثا شده است. مرتضی اکبریان یکی از نمایندگان فولاد اهواز، نقشههای پلید مدیریت و حامیان آن برای شکستن صفوف متحد کارگران را فاش و برملا ساخت. وی خطاب به آنها گفت “اشتباه خیلی فاحشی کردید که میتوانید صفوف ما را بشکنید، ما خریدنی نیستیم، تا رسواتان نکنیم و تا قطع کامل دست مافیا از کف خیابان نمیرویم و از خواستهایمان دست برنمیداریم”.
علاوه بر همه این حربهها و تاکتیکها، کارفرمایان و حامیان آنها در این دو واحد، بهرغم آنکه روزها و هفتهها از اعتصاب و راهپیمایی کارگران گذشته است کماکان نسبت به کارگران و مطالباتشان با بیاعتنایی و بیتفاوتی برخورد میکنند و به عمد و آگاهانه از هرگونه پاسخ مشخص طفره میروند. بدان امید که با طولانیتر شدن دوره اعتصاب و راهپیماییهای روزانه و بینتیجه ماندن آن، کارگران را خسته و فرسوده کنند. کارگران باید بههوش باشند و این تاکتیک را نیز خنثا سازند و پیش از آنکه این فاکتور بخواهد منشا اثرات منفی در اعتصاب و نتایج آن گردد چارهاندیشی کنند. حفظ هوشیاری و اتحاد، مشورت فعال با عموم کارگران و محاسبه دقیق موقعیت کارگران در قبال مدیریت و کارفرما، ارزیابی دقیق از حدود و دامنه و احتمال عقبنشینی کارفرما، همه از نکات مهمی است که باید مورد توجه نمایندگان کارگران فولاد و هفتتپه و سندیکای این شرکت باشد. ادامه یا توقف مشروط و موقت اعتصاب برای تمدید و تجدید قوا و آغاز اعتراض و اعتصاب گستردهتر، همه نکات پراهمیتی هستند که تصمیمگیری در مورد آن برعهده خود کارگران و نمایندگانشان است.
اما علیرغم بازداشت و ارعاب و شکنجه نمایندگان کارگران و استفاده از تاکتیکهای گوناگون برای درهمشکستن اعتصاب، اعتصاب و اعتراض در شکل راهپیمایی خیابانی، هم در فولاد اهواز و هم در نیشکر هفتتپه ادامه یافته است. اعمال قهر و سرکوب بیشتر علیه نمایندگان کارگران، تلاشهای مذبوحانه برای ایجاد تفرقه و انشقاق در میان کارگران و انحراف مبارزات آنها تاکنون با شکست روبرو شده است. کارگران فولاد و هفتتپه نه تنها مرعوب وحشیگریهای رژیم نشدهاند، بلکه خشمگینانه و با خواستها و شعارهای مشخصی که رادیکالتر نیز شدهاند، به اعتصاب و اعتراض خیابانی ادامه دادهاند شعار “فولاد هفتتپه اتحاد اتحاد” یک لحظه در این دو واحد قطع نشده است. روز یکشنبه یازدهم آذر حضوریکی ازنمایندگان کارگران هفت تپه درمیان کارگران فولاد اهوازوسخن رانی درجمع آن ها، استقبال گرم وکارگری ازوی، آنگاه سخنان میثم آل مهدی یکی ازنمایندگان کارگران فولاد، شوروشوق رزمجویانه را بیش ازپیش درمیان تمام کارگران دامن زدوفرازهای جدیدی ازاتحاد و همبستگی کارگری را گشود.میثم آل مهدی دراین استقبال پرشور کارگری ازهم طبقه ای خود ازجمله گفت:تمام کارگران یکی هستند چه هفت تپه چه هرجائی باشه کارگریکیست دردمایکیست و تا این وضعیت باشه وحمایت ازسرمایه دارباشه کارگرکف خیابونه.کارگراین قدرتو داره حق شوبگیره سابقاً حق شو گرفته وبازهم می گیره. اون زمانی که کارگربرده بودتموم شد.اون زمانی که روکتف کارگر اهرام مصررو می ساختند تموم شد.امروز طبقه آگاهیست.امروزقدرتیم امروزچرخه صنعتیم و این راثابت می کنیم و حق مونو می گیریم.دوستان بازداشی ما درهفت تپه باید آزادشوند.” و آخرین جمله وی “زندانی هفت تپه آزاد بایدگردد” درفریاد یکپارچه کارگران تکرارشد. افزون براین شعار و شعارهای پیشین نظیر “ما کارگران فولاد، علیه ظلم و بیداد، میجنگیم میجنگیم”، “مرگ بر این دولت مردم فریب”، “سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن”، کارگران با شعارهای جدیدی مانند “ما کارگران آهنیم، ریشه ظلمو میکنیم”، “صدای هر کارگر مرگ بر ستمگر”، “مردم چرا نشستین اهواز شده فلسطین”، “اسماعیلو گرفتن، ما همه بخشی هستیم”، “کارگر زندانی آزاد باید گردد”، با صفوفی متحد و یکپارچه خیابانهای شهر شوش و اهواز را به لرزه درآوردهاند.
این اعتراضات و مطالبات برحق کارگران فولاد و هفتتپه، حمایتهای بخشهای بیشتری از کارگران، معلمان، دانشجویان و دیگر اقشار زحمتکش جامعه را در پی داشته است. علاوه بر اعلام همبستگی و حمایت های قبلی و نسبتاً گسترده کارگران و تشکل ها و فعالان کارگری از کارگران فولاد و هفت تپه، اینبار نیز برخی دیگر ازکارگران و کارخانه ها ازجمله کارگران آریا فولاد، ازکارگران هفت تپه و فولاد اهواز حمایت کردند.کارگران آریا فولاد بوئینزهرا واقع در استان قزوین در حمایت و همبستگی با کارگران فولاد و هفتتپه دست به تجمع زدند و با حمل پلاکاردهای متعدد، همبستگی خود را با کارگران فولاد و هفتتپه اعلام کردند و خواستار رسیدگی به خواستهای آنها شدند. حضور معلمان در میان کارگران، حمایت تشکلهای صنفی معلمان و فرهنگیان، بازنشستگان، کانون نویسندگان ایران همچنان ادامه دارد. دانشجویان دانشگاه زنجان، نوشیروانی بابل و دانشگاه هنر تهران نیز به صف حامیان فولاد و هفتتپه پیوستهاند شعار “فرزند کارگرانیم، کنارتان میمانیم” و “کار، نان آزادی، اداره شورایی” به شعار عمومی دانشجویان تبدیل شده است. حضور زنان و خانوادهها نیز در صفوف کارگران معترض پررنگتر شده است. زن زحمتکش و رنجدیدهای که در جمع کارگران فولاد اهواز حضور یافت و با گفتن اینکه حاضر است برای تحقق مطالبات کارگران جان خود را فدا کند، و کارگران فولاد از او به عنوان یک “شیرزن” تجلیل بهعمل آوردند، در واقع احساس همدردی نزدیک و عمیق همه خانوادهها و زنان زحمتکش اهواز را بازتاب داد. افزون بر حمایتهای داخلی، در سطح بینالمللی نیزبیش از ۸۰ سندیکا و تشکل کارگری از سراسر جهان با ارسال نامه، ازکارگران فولاد و هفت تپه حمایت کرده خواستار آزادی فوری و بیقیدوشرط اسماعیل بخشی، علی نجاتی، سپیده قلیان و معلمان دربند شدهاند.
اعتصاب و اعتراض خیابانی در فولاد اهواز و هفتتپه ادامه دارد. اعتصاب و راهپیمایی کارگران هفتتپه روز یکشنبه یازده آذر چهارمین هفته و اعتصاب فولاد اهواز بیست و سومین روز خود را پشت سر گذاشت. به هر دلیلی که این اعتصاب و اعتراض در لحظه فعلی در این دو واحد فرو نشیند، دوباره سربلند خواهد کرد. مادام که خواستهای کارگران برآورده نشده است، اعتصاب و اعتراض و راهپیمایی کارگران این واحدها نیز ادامه خواهد داشت.کارگران فولاد و هفت تپه برای جلب حمایت های عملی سایر کارگران باید نمایندگانی را به کارخانه ها و واحدهای صنعتی و خدماتی واقع دراستان خوزستان و شهرهای جنوبی بویژه پتروشیمی ها اعزام کنند بایداز اعتصاب و خواستهای کارگران فولاد و هفتتپه مجدانه حمایت کنیم. این کارگران نیازمند حمایتهای عملی بیشتری هستند.ازیاد نبریم که حمایت از آن ها ، حمایت ازتمام کارگران وحمایت از جنبش طبقه کارگراست.
متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۰ در فرمت پی دی اف
نظرات شما