کاروان
نوشته زیر حاصل گفتگوی یکی از فعالین سازمان فداییان (اقلیت) با یک فعال چپ عراقی است. در این گفتگو، این فعال چپ، دیدگاه و نظرات خویش را در رابطه با رویدادهای جاری در عراق و کردستان عراق، جنگ با داعش و نیز نقش و اهداف امپریالیستها و نیز جمهوری اسلامی در عراق بیان کرده است.
هر جریان و نیرویی اگر بخواهد تحلیل درست و واقعی از آنچه که در حال حاضر در عراق میگذرد، ارائه دهد، باید شرایط و رویدادهای جهانی، منطقهای و نیز پیشبرد سیاست و دکترین امپریالیسم آمریکا برای کل خاورمیانه، بهخصوص عراق را بطور جدی مورد توجه قرار دهد. با نادیده گرفتن این مهم در بررسی اوضاع عراق، تحلیل، صرفاً شکلی وقایعنگارانه به خود گرفته و چشمانداز روشنی از اوضاع فعلی ارائه نخواهد کرد. باید تاکید کرد، دخالت و لشکرکشی مستقیم آمریکا در عراق و متعاقب آن، نفوذ و همراهی ایران و اینک ترکیه، شرایط بسیار پیچیده و ناروشنی را برای آینده این کشور و تودههای زحمتکش آن فراهم نموده است.
به باور بخش وسیعی از نیروهای سیاسی و تحلیلگران آگاه، کشورعراق اکنون به مرکز رویدادهای جهانی، بهخصوص منطقه خاورمیانه بدل گشته است. کشورهای درگیر در عراق به سردمداری آمریکا تلاش میکنند با حضور فعال اقتصادی و نظامی خود در این کشور، در تغییر و تحولات آینده دست بالا را داشته باشند. تهاجم نظامی آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی به عراق که به سرنگونی صدام حسین منتهی شده بود نتوانست به ماندگاری درازمدت آنها در این کشور منتهی گردد. آنها با تبدیل عراق به یک کشور ناامن و ویران که با کشتار وسیع تودههای این کشور همراه بود، با متحمل شدن خسارت اقتصادی و نظامی بسیار، به شکل مفتحضانهای شکست را پذیرا شده و به ناچار نیروهایشان را از این کشور خارج نمودند. به دنبال تخلیه و خروج نیروهای نظامی آمریکا و متحدینش از عراق، ایران که تا آن لحظه سایه خطر و حمله نظامی آمریکا را بالای سر خود احساس میکرد، زمینه را مساعد دید و توانست با کمکهای وسیع اقتصادی و نظامی به دولت نوری المالکی، به یکی از بازیگران اصلی در سمت و سو دادن به سیاستها و برنامههای دولت عراق بدل گردد. اما اکنون با مطرح شدن داعش در عراق و ناتوانی دولت این کشور در تقابل با آن و تعدیل این ناآرامیها، شرایط به گونهای دیگر رقم خورده است. بازگشت آمریکا به عراق و زمینهسازی برای حضور و شرکت دیگر کشورهای امپریالیستی به بهانه جنگ با داعش، توازن قوا را اینک در عراق به هم زده است. بنابراین اغراق نخواهد بود اگر تاکید کنیم کشور عراق به مرکز منازعات سیاسی و نظامی کشورهای امپریالیستی برای تغییر منطقه بدل شده است. رژیم جمهوری اسلامی ایران اینک میداند اگر در تغییر و تحولات آینده عراق، بهخصوص در اقلیم کردستان، به عنوان یکی از بازیگران اصلی نقشی نداشته باشد، دیر یا زود توسط آمریکا و دیگر کشورهای سنینشین منطقه در انزوای شدید سیاسی قرار داده خواهد شد که تداوم این روند میتواند حتی موجودیت و حاکمیت ایران را با خطر جدی مواجه کند. بر پایه چنین شرایطی است که ایران برای جلوگیری از گرفتار شدن به چنین سرنوشتی، با نزدیک شدن به حکومت کردستان عراق که اینک به مرکز قدرت در عراق بدل شده است، درصدد است آینده خود را در منطقه بهخصوص منطقه و اقلیم کردستان تضمین کند. آنچه مسلم است آمریکا از ابتدا مخالف نفوذ سیاسی و نظامی ایران در خاک عراق و کل منطقه خاورمیانه بود و نیز به این واقعیت رسیده بود که نمیتوان این کشور را با یک حمله نظامی بر سر عقل آورد و مانع از پیشروی سیاست خارجی آن در منطقه شود. بنابراین میتوان گفت سیاست آمریکا در این مرحله این است که با کشاندن و همراه نمودن رژیم جمهوری اسلامی در جنگ و رو در رو کردن مستقیم آن با داعش، این کشور را تضعیف و سپس به زانو درآورد.
تاکید بر این نکته ضروری است که ایران زمانی وارد این جنگ فرسایشی شده است که آمریکا در عرصههای سیاسی و اقتصادی و نظامی نقش برتر را داشته و با کنترل کامل دولت وابسته و نیمهجان نوری المالکی و نیز تقویت دولت بارزانی در اقلیم کردستان، حرف اول را میزند. بنابراین ایران راهی جز این ندارد که اجبارا به سیاست همراهی و اتحاد با دشمن دیروز خود گردن نهد تا بدینطریق قادر گردد با دشمن قهاری که همانند او داعیۀ حاکمیت اسلامی (عراق و شام) را در سر میپروراند، وارد جنگی شود که در پایان سهمی جز شکست برای این کشور نخواهد داشت.
اکنون به جرأت میتوان گفت اهداف پیشین امپریالیسم آمریکا و دیگر متحدین اروپاییاش، یعنی دکترین خاورمیانه بزرگ که در زمان ریاست جمهوری دبلیو بوش با حمله به عراق آغاز شده بود، اینک با جنگ داخلی در سوریه و با تشدید جنگ شیعه و سنی در منطقه و عراق، همراه با حمله اسرائیل به فلسطین، بار دیگر از بایگانی بیرون کشیده شده تا به شکلی دیگر به مورد اجرا گذاشته شود.
ظهور جریان فوق ارتجاعی و مذهبی داعش که در اصل نیروی دست پرورده آمریکا در جنگ سوریه بود (همانند ظهور طالبان در افغانستان که در مقابله با ارتش شوروی سابق بوجود آمد)، اینک به یک دشمن قدرتمند برای بعضی از حکومتهای منطقه بهخصوص ایران در آمده است. داعش با دراختیار داشتن پیشرفتهترین سلاحهای اهدایی آمریکا که در جنگ با بشار اسد در سوریه حاصل شده است و نیز با کمکهای وسیع کشورهای عربستان، امارات ، قطر و بحرین ، توانسته است بخشهای وسیعی از شهرهای عراق و سوریه را تحت کنترل خود درآورد. مضاف بر این ،جنگ و درگیری بین شیعه و سنی که با نفوذ ایران در عراق و تشدید اعمال سیاست سرکوب و کشتار سنی مذهبیها از سوی دولت شیعه مسلک نوری الماکی توأم شد، راهی جز این برای ایران باقی نگذاشته است به سوی گودال عمیقی که در عراق برای آن کنده شده است، روان گردد.
تاکتیک همراه کردن ایران در عراق از سوی آمریکا و رویارویی این کشور با داعش، آمریکا را قادر خواهد نمود در پیشبرد سیاستهای آینده در منطقه بخصوص در عراق از آن بهره جوید. آنچه مسلم است شرکت مستقیم ایران در جنگ با مدعی دولت اسلامی عراق و شام، از یک سو منجر به تشدید و دامن زدن به جنگ شیعه و سنی در منطقه شده و از سویی دیگر، نتایجی جز تحمیل هزینههای سنگین اقتصادی – نظامی و تضعیف نیروی ایران را به دنبال نخواهد داشت. دستاوردی که آمریکا برای پیشبرد سیاستهای منطقهای خود شدیدا به انتظار آن نشسته است.
با این همه باید پذیرفت کشورعراق و مردم زحمتکش آن یک دوران بسیار پیچیده و سخت و طولانی را در پیش خواهند داشت. همچنین این مسئله قابل ذکر است که در چنین شرایطی، عراق فاقد یک دولت مرکزی و بانفوذ بوده و تنها اسمی از آن باقی مانده است. در دنیای سرمایهداری، ارتش ارگان سرکوب و حافظ منافع سرمایهداران است. دولت نوری المالکی فاقد این ابزار سرکوب است تا با تکیه به آن بتواند قدرت خود را اعمال کند. اگر دولت عراق در گذشته به معنای آنچه که در عرف بینالمللی معنا و مفهومی داشت، در شرایط کنونی به یک دولت بیهویت و بیکاره تبدلیل شده است که قادر نیست نه تنها در سراسر عراق حتی در همان محدوده پایتخت آن بغداد ، اعمال قدرت کند.
در پی حمله داعش به شهر موصل، فرماندهان و تمامی نیروی ارتش عراق به همراه کلیه مهمات نظامی موجود در این شهر و اطراف آن در خدمت نیروهای داعش قرار گرفته و به آن پیوستند. بر پایه وقوع چنین رویدادهایی در عراق است که آمریکا و ایران به همراه دیگر کشورهای وابسته به ناتو تلاش میکنند با تسلیح نظامی کردستان عراق، ضمن مقابله با داعش، از پیشروی آن جلوگیری نمایند. پیشبرد سیاست تقویت اقلیم کردستان عراق اثبات این مسئله است که دولت نوری المالکی در این کشور یک دولت ضعیف، مضمحل و فروپاشیده است.سناریوی جابجایی و یا ترمیم دولت مرکزی در عراق نیز تغییری در تعدیل وضعیت موجود ایجاد نکرده و دولت آینده نیز به همان سرنوشتی که دولت وابسته نوری المالکی دچار آن شده است، رهسپار خواهد گردید.
کمکهای نظامی و اقتصادی ایران و آمریکا به اقلیم کردستان کاملا آگاهانه و با تکیه به یک سری عوامل تعیین کننده استوار است. کردستان عراق دارای یک نظام منسجم تر و حداقل اقلیم از یک ارتش پیشمرگه سازمانیافتهتر برخورداراست، که تابع اتوریته حکومت اقلیم به ریاست مسعود بارزانی میباشد. کمکهای کشورهای درگیر به بارزانی و موقعیت یکدست و استحکام سیاسی و نظامی اقلیم کردستان عراق باعث شده است که به عنوان یک قدرت مستقل از دولت مرکزی، از سه یا چهار ماه پیش تصمیم بگیرد که به ترکیه و بعضی از کشورهای منطقه مستقیما نفت بفروشد. باید توجه داشت اقدام اخیر بارزانی برای فروش نفت، خارج از دستورالعمل دولت این کشور و کاملا برخلاف سیاست اتخاذ شده از سوی دولت عراق بود. بر اساس قانون مصوبه در دولت نوری المالکی، اقلیم کردستان به هیچ عنوان مستقلا حق فروش نفت به کشورهای دیگر را نداشت، در عوض دولت عراق موظف بود ماهانه ۱۷ درصد از سود حاصل از فروش نفت را به اقلیم اختصاص دهد. اتخاذ چنین تصمیمی از سوی بارزانی ناتوانی دولت مالکی در عراق و قدرت گیری حکومت مسعود بارزانی را به اثبات میرساند. اقلیم کردستان عراق دلیل و علت اقدام مستقیم فروش نفت را، عدم پرداخت ۱۷ درصد تعیین شده ماهانه از طرف دولت مالکی به کردستان اعلام کرده و همچنین در اعتراض به این مسئله که بودجه ۱۷ درصدی دولت در شرایط کنونی به هیچ عنوان کفاف هزینههای دولت اقلیم کردستان از قبیل پرداخت حقوق پیشمرگه، هزینه خدماتی اقلیم و نیازهای دیگر کردستان را در ماه نمیدهد.
در چنین اوضاع و احوالی است که حمایت همه جانبهی آمریکا به همراه دیگر کشورهای اروپایی از کردستان عراق و ارسال کمکهای نظامی، اقتصادی به آن، سیاست از پیش تعیین شده، یعنی زمینههای تقسیم عراق به سه منطقهی شیعه، سنی و کردستان اینک در حال فراهم شدن است.از جانب دیگر تقویت و حمایتهای بیدریغ آمریکا و دیگر کشورهای امپریالیستی از حکومت کردستان عراق، پایه گذاری و زمینه سازی ایجاد دولتی است که قادر باشد همانند کشور صهیونیستی اسرائیل، سیاست و استراتژی آنها را در این بخش از منطقه به پیش ببرد . رویدادها ، رایزنی ها و زد و بند های اخیر نشان داده است که اقلیم کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی که با فرمانبرداری کامل از آمریکا همراه است ، میتواند چنین نقشی را در آینده بعهده بگیرد و سیاستهای امپریالیستها را در این بخش از جهان به اجرا در آورد.
در این میان احزاب کرد ایرانی، کومله،سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران به رهبری عبداله مهتدی، حزب کمونیست ایران شاخه کردستان و حزب دمکرات کردستان ایران، پس از تائید بارزانی رهبر حزب دمکرات کردستان عراق، هر یک جداگانه در دفاع از اقلیم کردستان و نیز در نبرد با نیروهای داعش، تعدادی از نیروهای پیشمرگه خود را برای شرکت در جنگ گسیل نمودند.
در پی نشست اخیر که در تاریخ ۲۶ اگوست بین محمد ظریف وزیر امور خارجه ایران و مسعود بارزانی در شهر اربیل صورت گرفت، نماینده حکومت ایران بر این مسئله تاکید نمود که یکی از پیششرط های مهم این کشور در قبال کمکهای نظامی و اقتصادی وسیع ایران به کردستان عراق، ممانعت جدی حکومت اقلیم از حضور و شرکت نیروی نظامی و پیشمرگه احزاب و اپوزیسیون مخالف دولت ایران در کردستان عراق است. رهبر اقلیم کردستان عراق نیز، برای اثبات سرسپردگی خود به حکومت ایران، در فردای این نشست از تمامی احزاب ایرانی خواست که سریعا پیشمرگههای وابسته به خود را به پایگاههایشان فراخوانند تا بدین طریق نه نتها مانع از تیره شدن روابط خود با ایران شود، بلکه با این اقدام بتواند راه دریافت کمکهای نظامی و اقتصادی این کشور را هموار سازد.
مسعود بارزانی که اخیرا به یک جلسه پارلمانی اقلیم کردستان عراق دعوت شده بود، در سخنرانی خود از استقلال کردستان عراق سخن به میان آورد. او پس از طرح این مسئله تاکید کرد، استقلال زمانی صورت خواهد گرفت که دولت مرکزی در عراق به اقلیتهای قومی احترام نگذاشته و در جهت تامین مطالبات اقتصادی و حقوق ملی مردم کردستان اقدامی نکند، در این صورت است که ما تلاش خواهیم نمود سیاست و تاکتیک مستقل شدن را در دستور کار خود قرار دهیم.
متاسفانه به دلیل رویدادهای کنونی عراق، نیروهای چپ و کمونیست در این کشور از شرایط مناسبی برخودار نیستند. اوجگیری جنگ داخلی و وجود دولتهای سرسپرده و سرکوبگری چون دولت مالکی در عراق، باعث گردیده است که نیروهای چپ و رادیکال نقشی در تحولات اخیر این کشور نداشته باشند. اصولا همه به این مسئله واقف هستیم که در هر کشوری که جنگ خانمانبرانداز به شکلی که اینک در عراق توسط کشورهای امپریالیستی بهخصوص آمریکا در حال گسترش است، نیروهای چپ وکمونیست و آزادیخواه تحت سرکوب و تهاجم شدید قرار گرفته و اولین قربانیان این رویدادها میباشند. کارگران در عراق وضعیت اسفباری دارند و در سرتاسر این کشور فاقد تشکل هستند. جوانان در عراق آیندهای ندارند، بخش وسیعی از آنان به خدمت پلیس و یا به نام پیشمرگه در خدمت احزاب کردستان عراق در آمده تا با دریافت حقوق ناچیزی، خود و خانوادههایشان را زنده نگهدارند. با تشدید جنگ داخلی و رشد جنبشهای ارتجاعی و مذهبی و ناسیونالیستی در کشور، زنان قربانیان اصلی این وضعیتاند. نیروهای چپ و کمونیست در عراق فاقد یک رادیو یا تلویزیون میباشند. انتظار ما از احزاب و سازمانهای چپ انقلابی ایران و دیگر کشورهای منطقه این است که مسائل و رویدادهای جاری در عراق را در نشریات، رادیو و تلویزیونهای خود انعکاس دهند، سیاستهای امپریالیستها به خصوص آمریکا و دخالت ارتجاعی و جنایتکارانه ایران در این کشور را افشا کنند و ما و همه نیروها و مدافعین طبقه کارگر در عراق را برای برون رفت از این وضعیت اسفبار و خطرناک یاری رسانند.
چهارم سپتامبر ۲۰۱۴
نظرات شما