دشمن کیست؟

روز چهارشنبه ۲۱ آذر، خامنه ای و حسن روحانی هر یک به زبانی خاص وضعیت جمهوری اسلامی را غیرعادی و با احساس خطر از ادامه روند موجود نسبت به “فریبکاری” و “نقشه” آمریکا در سال ۹۸ هشدار دادند. ابتدا، خامنه ای در دیدار با جمعی از خانواده های کشته شدگان “مدافع حرم و دفاع از مرزها و امنیت” کشور از جمله خانواده های کشته شدگان جنگ ارتجاعی ایران و عراق گفت: “اگرچه نقشه دشمن لو رفته است اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا آمریکا، دشمنی خبیث و حیله گر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال ۹۷ جنجال کند، اما مثلاً برای سال ۹۸ نقشه ای بکشد. روحانی نیز در جلسه هیات دولت با تاکید بر اثرات تحریم و بحران های متعددی که جمهوری اسلامی در آن قرار دارد، گفت: “نمی توانیم بگوییم شرایط عادی است. اکنون در مقطع تحریم هستیم و در مقطع تحریم به طور طبیعی مردم با مشکلاتی مواجه هستند”.

همه کسانی که موضع گیری های خامنه ای و روحانی را در مورد وضعیت بحرانی جمهوری اسلامی طی چند ماه گذشته دنبال کرده اند، به روشنی متوجه وحشتی که در سخنان روز چهارشنبه آنان نهفته است، شده اند. وحشتی که هر دو را فرا گرفته و آنان را بر آن داشته تا نسبت به موقعیت ضعیف جمهوری اسلامی به همگان هشدار دهند. به راستی ریشه های این وحشت در کجاست؟ چرا خامنه ای و روحانی که طی ماه های گذشته مدام تلاش می کردند تا وضعیت کشور را گل و بلبل و شرایط جمهوری اسلامی را بدور از هرگونه بحران های ناعلاج نشان دهند، اکنون وضعیت را “غیر عادی” و “همه” را به حفظ هوشیاری و تلاش بیشتر برای مقابله با “دشمن” فرا خوانده اند؟ این “دشمن” کیست که خامنه ای اینگونه نگران حضور او در سال ۹۸ است؟

برای پاسخ به این پرسش قبل از هر چیز باید سیر تحولات انقلابی درون جامعه را مد نظر قرار داد تا به یک جواب واقعی دست یافت. اگر نگاهی به واقعیت های موجود درون جامعه، بحران های ناعلاج طبقه حاکم و تحولات مبارزاتی کارگران و توده های زحمتکش ایران در ماه های اخیر داشته باشیم، بی هیچ تردیدی می توان گفت، این دشمنی که خامنه ای اینهمه از نقشه هایش در هراس است، آمریکا نیست و نمی تواند هم باشد. چراکه جمهوری اسلامی طی ۴۰ سال به تاسی از خمینی اعلام کرده است: “آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند”. اساسا چرا به سال های دور برویم. مگر همین خامنه ای نبود که روز ۱۸مرداد ۹۷ در دیدار با “جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور که “نگران آینده جمهوری اسلامی بودند، اعلام کرد: “نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچ‌کس هیچ غلطی نمی‌تواند بکند”. مگر باز هم او نبود که روز یکشنبه ۱۱ شهریور در دیدار با فرماندهان پدافند هوایی بر وضعیت خوب و عادی کشور تاکید کرد و خطاب به فرماندهان ارتش که بر طبل تبلیغاتی جنگ می کوبیدند، گفت: “جنگی صورت نخواهد گرفت”. یا مگر همین حسن روحانی نبود که طی ماه های گذشته در هر فرصتی که برایش پیش می آمد، موقعیت جمهوری اسلامی را عادی، اوضاع کشور را بدور از بحران و تحریم ها را بی اثر جلوه می داد. برای نمونه در ۲۳ آبان ۹۷، دو روز پس از دومین عرضه بورس انرژی با ستایش از نقش وزارت نفت جمهوری اسلامی در یافتن راه های فروش نفت اعلام کرد، وزارت نفت ما به آمریکایی ها فهماند، “آنقدر مسیر و راه برای فروش نفت داریم که تحریم آنها بی اثر است”.

حال طی هفته های گذشته چه تحولات جدیدی در عرصه داخلی و بین المللی رخ داده است که شیخ حسن روحانی را بر آن داشته تا اعلام کند: “وضعیت کشور عادی نیست”. این تحولات مهم و سرنوشت ساز موجود کدامند که این چنین خامنه ای را برای سال ۹۸ به بیم و هراس افکنده است؟

پوشیده نیست که طی هفته های گذشته در سیاست خارجی آمریکا در مواجه با جمهوری اسلامی هیچ تغییر محسوسی رخ نداده است. ترامپ و اعضای موثر کابینه اش از زمان اعلام خروج از توافق هسته ای تاکنون همواره بر اعمال تحریم‌های سنگین با هدف تغییر رفتار جمهوری اسلامی در منطقه و جهان تاکید داشته و دارند. علاوه بر این، طی ۴۰ سال گذشته به دلیل منافع معینی که آمریکا در بقاء نظام سرمایه داری حاکم بر ایران داشته و دارد، تا این لحظه هرگز در پی اقداماتی ماجراجویانه جهت سرنگونگی جمهوری اسلامی نبوده است. دولت جدید آمریکا نیز از این قاعده مستثنا نبوده و طی دو سال گذشته بارها و بارها بر اجرای این سیاست استراتژیک آمریکا تاکید کرده است.

تا این جای کار بسیار روشن است که وحشت خامنه ای و روحانی هرگز نمی تواند از “خباثت” و “حیله گری” آمریکا و نقشه هایش برای براندازی جمهوری اسلامی باشد. اعمال تحریم های آمریکا اگر چه جمهوری اسلامی را با معضلات عدیده ای مواجه کرده است، اما تحریم های موجود نیز به ادعای خودشان برایشان هراس آور نبوده است. چرا که در ماه های گذشته هم خامنه ای و هم روحانی از یک طرف بر بی اثر بودن تحریم ها پای فشرده و از طرف دیگر اعمال تحریم های موجود را فرصتی برای تحکیم “اقتصاد مقاومتی” و بالا بردن سطح “اقتدار” نظام برشمرده اند.

پس این دشمن مقتدر کیست که این چنین خواب طبقه حاکم را برآشفته و نقشه هایش چیست؟ بسیار روشن است. این دشمن مقتدر کارگران، توده های زحمتکش و “مشتی مردم محرومند” که اکنون به اعتراض برخاسته و بر گلوی جمهوری اسلامی چنگ انداخته اند تا ۴۰ سال بی حقوقی خود را باز ستانند.

این دشمن آنگونه که خامنه ای وانمود می کند در بیرون از مرزها نیست. این دشمن مقتدر در کارخانه‌ها، دانشگاه‌ها است. در میادین و محلات شهر صف کشیده اند. در مدارس به اعتصاب نشسته اند. در اعتصاب کامیون داران قد کشیده اند. این است آن دشمن واقعی که خامنه ای همواره از بیان آن لکنت زبان می گیرد و برای اینکه کسی متوجه این بی مایگی و لکنت زبان او نشود، اکنون بیش از هر زمان دیگری به زیر چتراعلام دشمنی با آمریکا خزیده است.

آری، وحشت فزاینده نظام از وضعیت حاکم بر ایران را باید در سیر رخدادها و تحولات مبارزاتی کارگران و تهیدستان جامعه طی چند ماه گذشته جستجو کرد. تحولاتی که از دی ماه ۹۶ شروع شد و طی ده روز پایه های جمهوری اسلامی را لرزاند، اعتراضاتی که مجددا در مردادماه ۹۷ سر باز کرد و اکنون نیز در اعتراضات رو به اعتلای کارگران و توده های زحمتکش تجلی یافته است. اعتراضات دی ماه گذشته فقط توفانی نبود که پایه های رژیم را لرزاند، بلکه سرآغازی برای شکل گیری یک دوران انقلابی در جامعه بود. دوران نوینی که توازن قوا را به نفع کارگران و توده های زحمتکش رقم می‌زند، تضادها و بحران های ناعلاج طبقه حاکم را تشدید کرد، شرایط را برای فراگیرشدن مبارزات همگانی توده ها فراهم ساخت و کابوس وحشتناکی را برای طبقه حاکم رقم زد.

دورانی که تاکنون دو اعتصاب سراسری و شکوهمند معلمان را برانگیخت، به مالباختگان نیرو بخشید، تکیه گاه اعتصابات پرقدرت کامیون داران شد، صدای اعتراض زنان را پژواک داد، جوانه های جنبش نوین دانشجویی را رقم زد و اکنون نیز در اعتصابات تحسین برانگیز کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز تجلی یافته است. دورانی که به شعارهای اعتراضی دانشجویان رنگ و بوی طبقاتی داد و روند مبارزاتی جنبش نوین دانشجویی را در همسویی و هم آوایی با طبقه کارگر ایران گره زد.

تعمیق بحران، تشدید تضادهای طبقاتی، شکست سیاست های رژیم در تمام عرصه ها، گسترش اعتصابات کارگری و روند رو به رشد اعتراضات عمومی توده های فقر زده، همان کابوسی است که اکنون خواب مقامات جمهوری اسلامی را برآشفته است. پوشیده نیست که این جنبش انقلابی که اکنون در جامعه جاریست و هر روز نیز شکوفاتر می شود، شفاف تر از آن است که خامنه ای و روزنامه های جیره خوارش با امنیتی کردن فضای مبارزات کارگری و با خزیدن زیر چتر “دشمنی” با آمریکا بتوانند بر حقانیت و شفافیت آن سایه افکنند.

جنبش کارگری و اعتراضات انقلابی توده های مردم ایران که این چنین خامنه ای را به وحشت انداخته است، هیچ ربطی به آمریکا و خارج از کشور ندارد. دوران اینکه خامنه ای بخواهد با توسل به “دشمن” خارجی مبارزات کارگران و توده های مردم ایران را تخطئه کند، دیگر سپری شده است. گذشت آنزمانی که خامنه ای با اینگونه روضه خوانی های تحریک آمیز، توده های ناآگاه و پامنبری های خود را علیه کارگران بسیج می کرد. این را اکنون ما نمی گوییم. این را اقشار مختلف مردم ایران با حمایت های همه جانبه خود از اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز فریاد کرده اند. پایان بازی مسخره خزیدن خامنه ای به زیر سایه دشمنی با آمریکا را اکنون نه نیروهای سیاسی که خود کارگران و توده های معترض جامعه در شعارهای مبارزاتی خود فریاد می کنند. وقتی کارگران و تهیدستان جامعه در هر اعتصاب، اعتراض و تجمع های خیابانی فریاد می زنند، “دشمن ما همین جاست”، آنان با بهترین و کوبنده ترین بیان هوشیاری خود را به رخ مسئولان حکومتی می کَشند.

وحشت خامنه ای از تکرار مداوم “نقشه” های دشمن بویژه سخنان اخیر او در واقع ترجمان همان شکوفایی مبارزات کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان و دیگر اقشار سرکوب شده جامعه است که اکنون در اعتصابات شکوهمند کارگران هفت تپه و فولاد اهواز تجلی یافته است. مبارزاتی که نوید سرتاسری شدن آن در آینده ای نه چندان دور از هم اکنون هیات حاکمه ایران را به وحشت مرگ انداخته است.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۲ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.