اعتصاب بزرگ کارگران گروه ملی فولاد اهواز، صرفنظر از نتایج قطعی آن، تا همین جا دستاوردهای مهمی برای کارگران فولاد و کل کارگران ایران داشته است. این اعتصاب قبل از هر چیز قدرت سازماندهی کارگران فولاد را که در کوره مبارزات خود آبدیده شدهاند به نمایش گذاشت. سازماندهی یک اعتصاب ۳۷ روزه و برگزاری مستمر تجمعات و اعتراضات خیابانی توام با شعارها و سخنرانیهای پرشور و آگاهگرانه، کار بسیار بزرگ و در خور ستایشی است که کارگران فولاد اهواز آن را انجام دادند. ۳۷ روز اعتصاب و راهپیمایی با حفظ اتحاد و یکپارچگی کارگران حتا در کشورهایی که در آن دموکراسی بورژوایی وجود دارد و منعی برای حضور و فعالیت اتحادیههای کارگری نیست و کارگران از پشتوانه مالی صندوق اعتصاب برخوردار هستند کم سابقه است. اعتصاب چند هفتهای و یکپارچه، تظاهرات پرشکوه خیابانی آنهم در فقدان تشکل حزبی کارگران و تشکلهای اتحادیهای، با وجود یک رژیم دیکتاتوری عریان و استبداد مذهبی، حقیقتا کار سترگی است که در جنبش کارگری ایران به نام کارگران گروه ملی اهواز ثبت شد.
استمرار اعتصاب و طولانی بودن آن، فقط یک جنبه افتخارآمیز بودن اعتصاب و اعتراض کمنظیر کارگران گروه ملی اهواز است. جنبه بسیار مهم دیگر آن، اتحاد و یکپارچگی بیمانندیست که در این اعتصاب به نمایش گذاشته شد. عوامل ریز و درشت مدیریت و کارگزاران رژیم، کوششهای زیادی بهعمل آوردند که میان کارگران شکاف و دو دستگی ایجاد کنند و اعتصاب را به شکست بکشانند. اما کارگران پیشرو فولاد اهواز با حفظ هوشیاری و شور و مشورتهای مکرر و پیدرپی با توده کارگران و آگاهگری در مورد تاکتیکها و تلاشهای عوامل دولت و کارفرما، تمام این تلاشها و تاکتیکها را به کلی با شکست روبرو ساختند و از لحظه نخست وآغاز اعتصاب تا پایان آن، اتحاد و همبستگی و یکپارچگی خود را حفظ کردند.
یکی دیگر از جنبههای مثبت و موفقیتآمیز این اعتصاب، بردن شعارها و خواستهای کارگری به میان سایر اقشار زحمتکش بود. آگاهگری در مورد این واقعیت که همه کارگران توسط طبقه واحدی استثمار میشوند، درد مشترکی دارند و همراه با سایر زحمتکشان و تهیدستان توسط طبقه و رژیم سیاسی واحدی مورد ظلم و ستم واقع شدهاند. وقتی که فولاد اهواز شعار میداد “نه حاکم نه دولت، نیستند به فکر ملت”، “گرانی، تورم، بلای جان مردم” و دعوت به اتحاد و اتفاق برای چارهجویی نهایی در شعارهایی نظیر “کارگر، معلم، دانشجو اتحاد اتحاد”، بازتاب مییافت که در میان معلمان و دانشجویان نیز میپیچید و پژواک مییافت، این در واقع جایگاه مهم و بیجایگزین طبقه کارگر در یک مبارزه عمومی علیه نظم موجود را برجسته میکرد. عین این کار، در هفتتپه نیز اتفاق افتاده بود. در فولاد، کارگران شعار میدادند “نه حاکم نه دولت نیستند به فکر ملت” عین این شعار در میان معلمان و بازنشستگان تکرار میشد. فولاد میگفت “همشهری بههوش باش ما کارگریم نه اوباش”، و معلمان تکرار کردند “همشهری بههوش باش معلمیم نه اوباش”. این شعارهای واحد و شعارهای دیگری نظیر آن توانست نوعی اتحاد و همبستگی میان کارگران و سایر زحمتکشان را رقم زند. وقتی که در تجمعات اعتراضی و سرتاسری بازنشستگان در تهران، یزد، اصفهان، رشت، مشهد، تبریز و کرمانشاه شعار “کارگران فولاد آزاد باید گردند” سر داده شد، وقتی که معلمان و دانشجویان خواستار آزادی کارگران فولاد شدند، این در واقعیت امر نشان میداد که بانگ رسای اعتصاب و اعتراض و خواست کارگران فولاد اهواز در تمام پهنای کشور طنینانداز شده و حمایت سایر اقشار را نیز برانگیخته است.
رژیم سرکوبگر و درندهخوی جمهوری اسلامی که وحشت از گسترش اعتصابات کارگری و اعتراضات تودهای، سرتاپایاش را فرا گرفته است، بر این خیال است که با تشدید سرکوب و بازداشت و زندان میتواند جلو اعتصابات کارگری و اعتراضات رو به گسترش تودهای را بگیرد. هر جا اعتراض و اعتصاب هست، هر جا تجمع و تظاهرات و فعالیت متشکلی هست، همانجا بازداشت و زندان و اعمال قهر و سرکوب هم هست. اما ادامه مبارزه و اعتراض در تمام سطوح، از کارگران گرفته تا دانشجویان و معلمان و بازنشستگان و دیگر زحمتکشان، نشان داده است که با سرکوب و بند و زنجیر و زندان نمیتوان روند رو به رشد این مبارزات را متوقف کرد. یورش شبانه به کارگران فولاد اهواز و بازداشت گسترده آنها در یکشنبه شب، ۲۵ آذر یگانه پاسخ رژیمی بود که وظیفه همیشگی آن حراست از منافع سرمایهداران بوده است. دهها کارگر فولاد در حالیکه سی و هفتمین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشته بودند، بازداشت و به زندان مرکزی اهواز منتقل شدند. ۲۶ آذر انبوهی از نیروهای سرکوب،بهمنظور مقابله با کارگران، در مقابل استانداری و دادگستری و برخی خیابانهای اصلی شهر مستقر شدند. ولی علیرغم این لشگرکشیها و دستگیریها و تهدیدها، کارگران فولاد با شعار “کارگر زندانی آزاد باید گردد” و “کارگر زندانی حمایتت میکنیم” وارد خیابان شدند. در این روز نیز تعداد دیگری از کارگران بازداشت و روانه زندان شدند. با یورش مجدد نیروهای سرکوب در نیمه شب ۲۷ آذر، شمار بازداشت شدگان به ۴۳ نفر رسید. کارگران فولاد با خواست فوری آزادی کارگران زندانی با دادستانی و استاندار و برخی مقامات دیگر دولتی وارد گفتگو شدند. وعده داده شد با پایان اعتصاب، طی یکی دو روز مواد اولیه تامین و همه کارگران آزاد خواهند شد. اما این وعده عملی نشد و حتا بهمنظور تحت فشار قرار دادن کارگران، دادگستری اعلام کرد فیشهای حقوقی کارگران برای سپردن وثیقه و کفالت اعتبار ندارد. کارگران آگاه و پیشرو فولاد، مسائل را به دقت دنبال میکنند و ضمن تاکید بر خواست آزادی کارگران زندانی، پیوسته در حال آگاهگری و شور و مشورت با سایر کارگران هستند. کارگران فولاد اگرچه اعتمادی به وعدههای داده شده نداشتند، ولی از روی حسننیت به اعتصاب پایان دادند. اما پایان موقت اعتصاب پایان ماجرا نیست. خواستهای کارگران فولاد، خواستهایی حیاتی و جزو بدیهیترین خواستهای کارگری است. اگر این خواستها به هر دلیل برآورده نشوند، کارگران فولاد راه دیگری جز اعتصاب و اعتراض ندارند. بنابراین بازداشت و زندان حتا ۴۰ کارگر هم مشکلی را حل نخواهد کرد. اولا بعد از اینگونه بازداشتها بلافاصله، خانوادههایی که نان آورشان ربوده و زندانی شدهاند، وارد خیابان میشوند و جمعیتی چند برابر کارگران بازداشتی بهطور دائم در برابر این یا آن نهاد دولتی دست به تجمع اعتراضی میزنند. هر چقدر تعداد بازداشتیها بیشتر باشد، شمار اعتراضکنندگان نیز بیشتر خواهد بود.
ثانیا گیریم که ۴۰ کارگر از ۳ هزار کارگر فولاد اهواز را بازداشت و زندانی کنید، با آن ۲۹۶۰ کارگر دیگر چه میکنید؟ روشن است که سرکوب جواب نمیدهد و کارآیی خود را از دست داده است. کارگران مکرر شعار دادهاند “نه تهدید نه زندان دیگر اثر ندارد” لذا دستگاه سرکوب حکومتی ناگزیر خواهد شد بعد از مدتی کارگران زندانی را آزاد کند. تاکنون شماری از کارگران فولاد اهواز آزاد شدهاند و با پیگیری کارگران مبارز فولاد بقیه نیز باید آزاد شوند. خصوصا آنکه حمایتهای گسترده از کارگران فولاد همچنان ادامه دارد. علاوه بر حمایتهای بینالمللی، در سطح داخلی نیز بسیاری از کارگران و تشکلها ضمن حمایت از کارگران فولاد اهواز، بازداشت کارگران را محکوم نموده و خواستار آزادی فوری آنها شدهاند. سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر ایران، گروهها و تشکلهای مختلف معلمان، بازنشستگان و دانشجویان، رانندگان و نفتگران خوزستان و برخی کارگران دیگر خواهان آزادی کارگران فولاد شدهاند. کارگران آریا فولاد بوئینزهرا در اعتراض به بازداشت کارگران فولاد و برای آزادی آنها در مقابل فرمانداری این شهر دست به تجمع زدند. حمایت از کارگران فولادهمچنان ادامه دارد. تشدید و گسترش سرکوب نه تنها مانع اعتصابات و اعتراضات کارگری و تودهای نشده است و نمیشود و نمیتواند در برابر رشد و گسترش این اعتصابات و اعتراضات سد و مانعی ایجاد کند، بلکه گسترش یک مقاومت و مقابله عمومی با این سرکوبها را نیزدر پی داشته است. هنوز اعتصاب در فولاد اهواز پایان نگرفته که بازنشستگان وارد خیابان میشوند. روز دیگر معلمان دست به اعتصاب سراسری میزنند. زمان زیادی از این اعتصاب سراسری نگذشته است که کارگران راهآهن دست به اعتصاب میزنند. آنگاه صدای اعتراض دانشجویان، حصارهای دانشگاه را میشکند و در بحبوحه این اعتراضات، کامیونداران و رانندگان کامیون وارد اعتصاب سراسری میشوند! فیتیلهای که آتش اعتصاب و اعتراض بر آن شعلهور است، اعتراض و اعتصاب را زنجیروار از یک بخش به بخش دیگر تسری میدهد. در مکتب همین اعتصابات است که کارگران بیش از پیش تجربه میاندوزند، به نقاط ضعف و قوت خود آگاهی بیشتری پیدا میکنند، دشمنان رنگارنگ و گاه دوستنما و در راس همه طبقه سرمایهدار حاکم و دولت این طبقه را بهتر میشناسند، یاد میگیرند که چگونه باید به مبارزه ادامه دهند. تشکلها و کمیتههای مخفی خود را بوجود آورند و تحکیم بخشند و خود را برای نبردهای بزرگتر آماده و تجهیز کنند. کارگران تا همین جا آموختهاند که در جریان اعتصاب و رودررویی با کارفرما و مدیریت و حامیان دولتی آن، باید با اتحاد و یکپارچگی وارد عمل شوند، خود ابتکار عمل را بدست گیرند و اجازه ندهند مزدوران حکومتی، عوامل مدیریت و خودفروختگان در صفوف کارگران شکاف و دو دستگی ایجاد کنند.
آزادی بیقید و شرط تمام کارگران فولاد، رانندگان کامیون، علی نجاتی، عسل محمدی، آزادی معلمان و دانشجویان زندانی، در یک کلمه آزادی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی باید با پیگیری بیشتری دنبال شود. آزادی فوری و بیقید و شرط کارگران زندانی و زندانیان سیاسی، منع پیگرد قضایی و امنیتی، منع پرونده سازی علیه کارگران، بازگشت بهکار تمام کارگران بازداشتی و اخراجی باید در راس خواستهای کارگران همه بخشها باشد.
رژیم جنایتکار و آدمکش جمهوری اسلامی سعی میکند با دستگیری و شکنجه وحشیانه نمایندگان کارگران و تحمیل محرومیتها و فشارهای گوناگون بر آنها و خانوادههایشان، کارگران را مرعوب سازد و آنها را از ادامه مبارزه منصرف سازد. این سیاست عمیقا ضد کارگری در حال حاضر در مورد کارگر آگاه و شجاع هفتتپه اسماعیل بخشی به اجرا درآمده است. اسماعیل بخشی پس از شکنجههای وحشیانه، در حال حاضر در شرایطی بدتر از حصر خانگی است. اسماعیل بخشی و خانوادهاش شدیدا تحت فشار هستند و از هرگونه ارتباط و اطلاعرسانی منع شدهاند. رژیم مصمم است با این سیاستهای ضد انسانی و ایجاد جو رعب و وحشت، این کارگر مبارز را ایزوله کند. کارگران هفتتپه میتوانند و باید این جو رعب و وحشت را بشکنند و این سیاست را خنثا کنند. کارگران هفتتپه باید متحد و یکپارچه خواستار بازگشت به کار اسماعیل بخشی و رفع فوری تمام محدودیتها و موانعی شوند که دستگاه اطلاعاتی و سرکوب رژیم علیه وی و خانوادهاش به مرحله اجرا گذاشته است. اسماعیل بخشی در مرحله اول کارگر هفتتپه است و این وظیفه کارگران هفتتپه است که به یاری وی برخیزند و او را تنها نگذارند. اسماعیل بخشی اما در عینحال متعلق به تمام کارگران و متعلق به جنبش طبقه کارگر است. لذا تمام کارگران و تشکلهای کارگری و جنبش طبقه کارگر باید به حمایت از وی برخیزند. کارگران فولاد نیز باید اتحاد خود را با کارگران هفتتپه مستحکمتر سازند و به حمایت از علی نجاتی و اسماعیل بخشی برخیزند. تعداد زیادی از کارگران بازداشت شده فولاد اهواز(۲۹ کارگر)، بهرغم وعدهی مقامات دولتی به آزادی، همچنان در زنداناند. کارگران فولاد در آخرین اطلاعیه خود که روز شنبه یکم دیماه انتشار یافت، خواهان آزادی فوری کارگران زندانی شدهاند. کارگران در اطلاعیه خود نوشتهاند “بدون هر گونه مماشات و مسامحه هشدار و انذار میدهیم که در کوتاهترین زمان، تاکید میکنیم در کوتاهترین زمان ممکن میبایست همه همکاران دربند و اسیرمان را بیهیچ قید و شرطی آزاد نموده و تمامی اتهامات واهی و بیاساس نسبت داده شده به ایشان از پروندهها رفع و برداشته شود” .
کارگران فولاد اهواز در انتهای اطلاعیه خود چنین هشدار دادهاند “برای دفاع از حیثیت خود و همکاران گرفتار در اسارتمان قادریم دست به هر کاری بزنیم. اگر بنابر سوختن است، اینبار همه خواهند سوخت”!
این حرف صریح کارگران فولاداهواز است که با اتحاد و یکپارچگی به میدان آمدند، ۳۷ روز اعتصاب وتظاهرات خیابانی را سازمان دادند.درکوره مبارزه آبدیده شدند و درهشدارخود به سرمایه داران و دولت آن ها، عزم خودرا به ادامه مبارزه متحدانه بیان می دارند.زنده باد اتحاد و مبارزه کارگران فولاد!
متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۳ در فرمت پی دی اف
نظرات شما