اکنون نزدیک به ده سال است که قدرت های بزرگ غربی و اسرائیل مدعی می شوند که جمهوری اسلامی شش ماه یا یک سال دیگر به سلاح هسته ای دست می یابد. دستگاه های جاسوسی آن ها یا نمی توانند این قدرت ها را به درستی مطلع کنند، یا اینکه آن ها دروغ می گویند و مسئله ی دستیابی جمهوری اسلامی به موشک و اسلحه ی اتمی به این جهت مطرح می گردد تا پس از گزارش نهادهای مربوطه به ویژه آژانس بین المللی انرژی اتمی که بخشی از سازمان ملل متحد است، تصمیماتی علیه بلندپروازی های جمهوری اسلامی اتخاذ گردد و جلوی هژمونی طلبی این رژیم در چارچوب تبدیل شدنش به یک قدرت منطقه ای پان اسلامیست گرفته شود.
جمهوری اسلامی تقریباً به اندازه ی دوران حیاتش به انحاء گوناگون درگیر مسئله ی اتمی و گسترش فن آوری آن بوده است. این رژیم در دهه هشتاد میلادی با یک رشته اقدامات تروریستی مستقیم و غیرمستقیم در فرانسه – جایی که شاه در یورودیف سرمایه گذاری کرده بود – و در خارج فرانسه با گروگان گیری و علیه منافع آن، بر خواست خود برای رسیدن به سهمش در تولید و غنی سازی اورانیوم پای فشرد. فرانسوا میتران که در سال ۱۹۸١، دو سال پس از به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی در ایران، به ریاست جمهوری فرانسه انتخاب شد به همکاری های ایران در یورودیف پایان داد، اما اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی، سال ها بعد جانشین میتران، ژاک شیراک را به نوعی به سمت حل مناقشه ی یورودیف واداشت و این چنین بود که می توان گفت که اصلی ترین فن آوری های هسته ای از سوی فرانسه در اختیار جمهوری اسلامی گذاشته شد. اکنون جمهوری اسلامی تأسیساتی در ۱۴ نقطه ایجاد کرده است که مستقیماً در ارتباط با فن آوری هسته ای فعالیت می کنند و در ۹ مکان دیگر نیز کارهایی مرتبط با این سایت ها که در نطنز، قم، تهران، اصفهان، بوشهر و غیره هستند، انجام می دهند.
رئیس و مسئولان سازمان انرژی اتمی و جمعی که دانشمندان هسته ای ایران معرفی شدند روز سوم اسفند ١۳٩٠ به دیدار علی خامنه ای رفتند. ولی فقیه جمهوری اسلامی در جمع آنان بار دیگر این سخن تکراری را بر زبان راند که فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی صلح آمیز است و از نظر اسلام داشتن بمب اتمی “گناه” است. اگر دست و بال آخوندها کمی باز گذاشته شود، آنان خواهند توانست حتا با تفسیر یکی دو آیه از قرآن به همگان نشان دهند که بمب اتمی که برای نخستین بار در سده ی بیستم میلادی بر سر مردم ناکازاکی و هیروشیما ریخته شد از چهارده سده ی پیش تر “حرام” شده بود! لذا سخنان خامنه ای را می توان در ردیف ادعاهای طرف مقابل که از ده سال پیش مدام می گوید شش ماه یا یک سال دیگر ایران بمب اتمی خواهد داشت، ارزیابی کرد.
جمهوری اسلامی همواره مدعی شده است که فعالیت های هستهایاش در چارچوب انرژی جایگزین برای نفت و همچنین مصارف پزشکی ست، لابد به همین خاطر است که تأسیسات خود را برای محفوظ ماندن از حملات احتمالی نظامی در چهارگوشه ایران پراکنده و برخی از آن ها را تا ژرفای هشتاد متری زیر زمین قرار داده است! جمهوری اسلامی که با قدرت های بزرگ و اسرائیل بر سر مسئله ی هسته ای مناقشه دارد لااقل در یک مورد با آن ها اشتراک دارد و آن هم دروغ گویی به افکار عمومی در ایران و جهان است.
جمهوری اسلامی نه فقط در موارد کلان به مردم ایران و جهان دروغ می گوید بلکه در جزئیات نیز همین راه را برمی گزیند تا بهتر بتواند به اهداف شوم خود برسد. نمونه ی اخیر دروغ بافی رژیم جمهوری اسلامی عادی جلوه دادن سفر ١ اسفند ١٣٩٠ هیئت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران بود. علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه رژیم در همین روز در همایش ایران و سازمان همکاری اقتصادی “اکو” گفت:”سفر این کارشناسان در پی توافق صورت گرفته بین آنان و مسئولان سازمان انرژی اتمی در سفر اخیرشان به تهران صورت گرفته و در آن چارچوب، کار ادامه خواهد یافت.” خبرگزاری های دولتی جمهوری اسلامی نیز تمام کوشش خود را بر عادی جلوه دادن سفر هیئت بازرسان گذاشتند. اما واقعیت این بود که سفر این هیئت لااقل از جانب خود آنان موفقیت آمیز توصیف نشد و علت اصلی آن عدم موافقت مقامات جمهوری اسلامی برای بازدید از سایت پارچین اعلام گردید. با این دید، سفری که شکست خورده، بالطبع عادی هم نبوده است. البته کم تر از یک ماه پیش از آن هم بازرسان به ایران آمدند و در آن سفر هم اجازه نیافتند تا از سایت پارچین که نظامیست بازدید کنند. به هر حال آژانس بین المللی انرژی اتمی پیش از سفر اخیر بازرسانش گفته بود که جمهوری اسلامی بر تعداد سانتریفوژها که اورانیوم را تا ۲۰ % غنی می کنند، افزوده است. این آژانس همچنین گفته است که نطنز و سایت زیرزمینی فردو که ظاهراً دارای دو هزار محفظه ی خالی سانتریفوژ است برای غنی سازی اورانیوم آماده می شوند. جمهوری اسلامی هرگز غنی سازی اورانیوم را تکذیب نکرده است، حتا محمود احمدی نژاد هر از چند گاهی با اعلام شمار بیش تر آن ها یا جاگذاری سوخت اورانیوم غنی شده ی بیست درصدی در رآکتورها سخن از موفقیت های جدید می گوید، با این حال نمی توان با اورانیوم غنی شده ی بیست درصدی سلاح اتمی ساخت.
جمهوری اسلامی در سال های پیش تر از آن، بازدید از سایت پارچین را مجاز می دانست و اگر اکنون تصمیمش را عوض کرده، باید آن را در چارچوب برنامه هایش برای امتیاز گیری در مذاکرات پیش رو با گروه ١ + ۵ دید. جمهوری اسلامی اصولاً اهمیتی به مذاکره و گفت و گو با آژانس بین المللی انرژی اتمی نمی دهد و این که دو سفر اخیر هیئت بازرسان یا کارشناسان این آژانس به ایران موفقیت آمیز بوده یا نبوده برای سران رژیم علی السویه است. رهبران جمهوری اسلامی آن قدر کودن نیستند که ندانند نهادهای وابسته به سازمان ملل متحد همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی ابزاری در دست قدرت های بزرگ به ویژه قدرت های غربی هستند که طرف اصلی مجادله و کشمکش با جمهوری اسلامی هستند. رژیم جمهوری اسلامی با همین دید و برای حفظ ظاهر است که به هیئت های این آژانس نه فقط در همین یک ماه اخیر بلکه پیش تر هم اجازه داده که از برخی از سایت های هسته ایش بازدید کنند و احتمالاً چند سند بی اهمیت در اختیار آنان قرار داده است که حالا همان ها را هم نمی خواهد در اختیارشان بگذارد. در این زمینه سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در مصاحبه ای با تلویزیون یورو نیوز که ١٠ آذر ١٣۸۹ پخش شد، گفت که بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران می آیند و فهرست دانشمندان هسته ای را می گیرند و به شورای امنیت می دهند و بعداً تروریست ها می آیند آنان را به قتل می رسانند. سخنان جلیلی در این رابطه در حالی ابراز می شد که هنوز آخرین فرد مرتبط با برنامه ی هسته ای جمهوری اسلامی ترور نشده بود. احمدی روشن روز ۲١ دی ١۳۹۰ در برابر دانشگاه علامه طباطبائی ترور و کشته شد.
جمهوری اسلامی چند روز پیش از سفر دوم هیئت بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی به ایران نامه ای به خانم کاترین اشتون، مسئول عالی سیاست خارجی اتحادیه اروپا ارسال کرد و خواهان از سرگیری مذاکرات گروه ١ + ۵ شد. این گروه شامل پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد یعنی آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه و چین بعلاوه ی آلمان است. سعید جلیلی که نامه را روز ۲۶ بهمن ١٣٩٠ به اشتون ارسال نمود اظهار امیدواری کرد که گفت و گوها با برداشتن “گام های بنیادین برای همکاری” صورت بگیرد. در همان روز وزارت امور خارجه رژیم سفیران اسپانیا، ایتالیا، یونان، پرتغال و هلند را فراخواند تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی را علیه تحریم های اخیر اعلام نماید. جمهوری اسلامی به سه کشور نخست بیش ترین نفت صادرشده به اروپا را می فروخت. برخی از این سفیران همچون یوهانس کول، سفیر هلند و جرج کابرال، سفیر پرتغال که ظاهراً از پیشنهاد جمهوری اسلامی برای از سرگیری مذاکرات آگاه شده بودند با لحنی دوستانه خواهان “حفظ منافع دو جانبه” کشورهای متبوع خود با جمهوری اسلامی شدند.
بعید نیست که جمهوری اسلامی با توصیه روسیه که همراه با چین از جمهوری اسلامی در برابر قدرت های غربی حمایت می کنند وادار شده باشد به گروه ١ + ۵ پیشنهاد مذاکره بدهد. چرا که الکساندر لوکاشویچ، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه روز ٣ اسفند ١٣٩٠ اعلام کرد که روسیه خواهان برپایی دوباره اما فوری مذاکرات ایران و گروه ١ + ۵ است تا به زعم وی باقیمانده ی مسائل درباره ی فعالیت های هسته ای ایران حل شود. پیش از او، مازائوکسو، معاون وزیر خارجه چین نیز روز ٢۴ بهمن ١٣٩٠ به تهران آمد و با علی باقری، معاون شورای امنیت جمهوری اسلامی دیدار کرد. او نیز از جمهوری اسلامی خواست تا همکاری های خود را با کشورهای ١ + ۵ برای حل مسئله هسته ای افزایش دهد. یادآوری کنیم که اشتون دو روز بعد نامه جلیلی را دریافت نمود. علی اکبر صالحی، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی نیز در یک کنفرانس مطبوعاتی که روز ٣٠ بهمن ١٣٩۰ برپا شد، گفت : پیشنهاد شده است که مذاکرات در استانبول صورت بگیرد و در این زمینه اشتون و داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه اعلام آمادگی نموده اند. همزمان با این نامه نگاری ها و توصیه های چین و روسیه بود که بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز به میدان آمد و روز ٢٩ بهمن ١٣٩٠ گفت که تنها راه حل موضوع هسته ای ایران مذاکره و دیپلماسی ست.
شواهد روزهای اخیر نشان می دهد که تنش های منبعث از اعلام تحریم های جدید، به ویژه تحریم نفت و بانک مرکزی جمهوری اسلامی از سوی اتحادیه اروپا با پادرمیانی پشتیبانان اصلی جمهوری اسلامی که چین و روسیه هستند موقتاً تخفیف یافته است. اکنون نه فقط سفیران اروپایی در تهران و خانم اشتون که حتا هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا نیز از پیشنهاد جمهوری اسلامی برای از سرگیری مذاکرات حمایت می کنند. اما این مذاکرات هنوز آغاز نشده با مقاومت هایی به ویژه از سوی باندهای درونی جمهوری اسلامی روبه رو شده اند. برای مثال علاء الدین بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی روز ٢٩ بهمن ١٣٩٠ به خبرگزاری دولتی مهر گفت که مذاکرات ایران و کشورهای ١ + ۵ باید بر اساس بسته پیشنهادی تهران باشد. اگر جمهوری اسلامی مانند گذشته شرط و شروطی برای مذاکره گذاشته باشد، مانند گذشته مذاکرات آینده نیز همچون دو بازدید هیئت کارشناسان آژانس بین المللی انرژی اتمی در ایران با شکست مواجه خواهند شد.
اما علت این شکست ها چیست؟ آیا واقعاً آمریکا که بزرگ ترین و پیشرفته ترین زرادخانه ی اتمی جهان را در اختیار دارد و تنها کشوری ست که از آن ها جنایتکارانه در هیروشیما و ناکازاکی استفاده کرده از چند بمبی که جمهوری اسلامی دارد یا خواهد ساخت می هراسد؟ آیا بقیه کشورهای غربی عضو گروه ١ + ۵ از تهدید جمهوری اسلامی برای بستن تنگه ی هرمز که در بهترین حالت یکی دو روز در برابر قدرت مافوق نظامی آن ها قادر به مقاومت خواهد بود ترس دارند؟ آیا اسرائیل که خود دارای دویست کلاهک هسته ای ست از توانایی ایران به وحشت افتاده است که این چنین به عنوان پیشقراول قدرت های بزرگ در منطقه اخیراً بیش از همیشه پارس می کند؟ چرا آلمان و فرانسه که عضو گروه ١ + ۵ هستند و سال ها در غیاب رقیب آمریکایی در بازارهای پرسود ایران مانند بقیه امپریالیست ها به چپاول دسترنج کارگران و زحمتکشان ایران می پرداختند حالا بانک مرکزی ایران را تحریم می کنند و خواهان جایگزینی نفت آن هستند؟ چرا در سوی دیگر معادله روسیه و چین می خواهند که جمهوری اسلامی سر عقل بیاید و با ١ + ۵ گفت وگو نماید؟
واقعیت این است که کشورهای غربی گروه ١ + ۵ و دیگر قدرت های اروپایی که عضو آن نیستند نمی توانند بپذیرند که جمهوری اسلامی در منطقه ی خاورمیانه دارای یک هژمونی پان اسلامیستی گردد و جای آن ها را تنگ کند. آمریکا که در افغانستان و عراق شکست خفت باری را متحمل شده است نمی خواهد بپذیرد که جمهوری اسلامی یکه تاز میدان در همین دو کشور و دیگر کشورهای منطقه بشود. از سوی دیگر روسیه و چین که هر روز وخیم شدن اوضاع را می بینند و می دانند که اگر اختلافات جمهوری اسلامی با این قدرت ها از راه دیپلماتیک حل نشود راهی به جز جنگ ندارد، نمی خواهند یکی از پرسودترین بازارهای منطقه را که ایران است از دست بدهند. آن ها نمی خواهند اشتباهی را که در رابطه با عراق و لیبی مرتکب شدند در مورد ایران و سوریه تکرار کنند و دست قدرت های بزرگ را با استفاده از تصویب چند قطعنامه جنگی در سازمان ملل یا شورای امنیت باز بگذارند. در ثانی فشاری که آمریکا، انگلستان و فرانسه اکنون به جمهوری اسلامی می آورند فشار به روسیه و به ویژه چین هم هست که بر اساس نرم های خودشان به دومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شده است و در نتیجه به منابع انرژی بیش تر و مهم ترین شان که نفت است بیش از پیش و هر روز بیش از گذشته نیازمند است. والا جمهوری اسلامی نه از لحاظ فن آوری هسته ای و نه از جهت یکی دو بمب اتمی عددی نیست که این قدرت ها را نگران کند.
ژاک شیراک، رئیس جمهور پیشین فرانسه در یکی از واپسین مصاحبه هایش پیش از ترک کاخ الیزه پاریس در ماه مه ٢٠٠٧ میلادی گفته بود گیریم که جمهوری اسلامی چند بمب اتمی هم داشته باشد، گیریم که روزی یکی دو تا موشک ایرانی با کلاهک هسته ای به سوی تل آویو پرتاب شود، پیش از این که آن ها به هدف اصابت کنند، تهران با خاک یکسان خواهد شد. هر چند دبیرخانه الیزه سپس این بخش مصاحبه شیراک را تکذیب کرد، اما متأسفانه حقیقتی در آن نهفته است و آن هم این است که ماجراجویی های پان اسلامیستی جمهوری اسلامی یک قربانی اصلی خواهد داشت و آن هم مردم ستم دیده ی ایران هستند. نتیجه ی دیگری را که نیز می توان از این گفتار احتمالی شیراک گرفت این است که در دوران ریاست جمهوری او که از ماه مه ١٩٩۵ آغاز شد و تا همین ماه در سال ۲٠٠٧ ادامه یافت، سیاست لااقل یکی از قدرت های ١ + ۵ بی تفاوتی نسبت به دستیابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته ای بوده است. اما امروز تحریم های آن ها علیه جمهوری اسلامی نشان می دهد که سیاست شان در این زمینه تغییر کرده است، این تغییر سیاست می تواند تا اعلام جنگ، حمله ی نظامی و اشغالگری ادامه یابد که در این صورت باز هم قربانی اصلی عموم مردم ایران خواهند بود. مردم ایران قطعاً نه خواهان هژمونی پان اسلامیستی در منطقه اند و نه خواهان جنگ و اشغالگری. لذا اکثریت توده های مردم ایران مخالف جمهوری اسلامی و قدرت های بزرگ امپریالیستی هستند. مردم ایران خواهان نان و آزادی اند نه پان اسلامیسم و امپریالیسم و به همین جهت دست رد به سینه ی هر دو سوی این معرکه می زنند.
اکنون وقت آن رسیده است که مردم ایران مبارزات خود را برای سرنگونی جمهوری اسلامی شدت بخشند.
نظرات شما