هذیان گوئی خامنه‌ای

جمهوری اسلامی در بن‌بستی ‌عبور ناپذیر گرفتار است. تمام ارکان نظم موجود را بحران فراگرفته است. گندیدگی و فساد درونی رژیم که بازتابی از ورشکستگی سیاسی است، واقعیتی چنان عریان و آشکار است که اکنون حتی از درون طبقه حاکم نیز به آن اعتراف می‌شود. دزدی و فساد مالی که پاسداران حکومت الله در آن غوطه‌ورند، در طول تاریخ ایران بی‌سابقه است. تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، بحران اقتصادی نظم سرمایه‌داری ایران به درجه‌ای عمیق شده است که در تمام سال‌های موجودیت این نظم، نمی‌توان نمونه‌ای برای آن یافت. شرایط زندگی توده‌های کارگر و زحمتکش تا به آن حد از وخامت رسیده که اکثریت بسیار بزرگ مردم ایران در زیرخط فقر قرار دارند و میلیون‌ها تن در گرسنگی مداوم به سر می‌برند.  کارگران و زحمتکشان ایران دیگر تاب تحمل این‌همه فشارهای اقتصادی و سیاسی را ندارند. اعتراضات به این وضعیت اسف‌بار، اشکال علنی و تعرضی به خود گرفته است. توده‌های ناراضی از نظم موجود در مبارزات خود آشکارا این نظم را نفی می‌کنند و خواهان برافتادن آن هستند. رژیم استبدادی پاسدار نظم سرمایه‌داری، اما هنوز بر این پندار است که با سرکوب، زندان و کشتار مردم می‌تواند خود را از مخمصه بحران و بن‌بست، نجات دهد. در طول یک سال گذشته، هزاران تن از مردم ایران در سیاه‌چال‌های قرون‌وسطایی رژیم به بند کشیده شده و تعدادی به قتل رسیده‌اند. اما توقفی بر مبارزات نبوده است. کمتر روزی است که اعتصابات و تجمعات اعتراضی کارگران رخ ندهد. معلمان، پی‌درپی اعتصاب برپا می‌کنند. بازنشستگان در گردهم‌آئی‌های اعتراضی و تظاهرات، آشکارا علیه مقامات ، دزدی و فسادی که سرتاپای رژیم را فراگرفته شعار سر می‌دهند. جنبش رادیکال و نوین دانشجوئی با تجمع و تظاهرات، همبستگی خود را با مبارزات کارگران و شعار آن‌ها برای استقرار یک نظم شورایی ،اعلام می‌دارد. سران مرتجع رژیم استبدادی جمهوری اسلامی، اما  به‌عبث می‌کوشند گندیدگی و فروپاشی نظمی را که به پایان عمر خود رسیده است، انکار و مبارزه میلیون‌ها تن از مردم ایران را “شایعه‌سازی” و تبلیغات خارج از ایران معرفی کنند.

خامنه‌ای سرکرده این مرتجعین که به هذیان‌گوئی گرفتارشده است، روز ۱۹ دی‌ماه، در جمع گروهی از جیره‌خوران دستگاه انگل روحانیت قم به منبر رفت و ادعا کرد که جمهوری اسلامی پس از چهل سال تازه به “دوران شکوفایی” خود رسیده است. اگر هر انسانی باکمی شعور سیاسی این رامی‌داند که  گندیدگی و فساد، بحران‌های همه‌جانبه‌ و بن‌بست‌های غیرقابل‌عبور یک نظم، نشانه‌های بارز انحطاط و فروپاشی آن نظم است، خامنه‌ای بالعکس ادعا می‌کند که این‌ نشانه‌ها در نظم اقتصادی- اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران، گویای  پویائی و شکوفایی آن است. از همین روست که چهل‌سالگی این نظم پوسیده و منحط را، “دوران شکوفایی” جمهوری اسلامی می‌نامد. اما یکی دیگر از نشانه‌های انحطاط و فروپاشی نظمی که دوران آن سپری‌شده است، یورش مبارزاتی توده‌های دوران‌ساز برای جاروب کردن این نظم میرنده و در حال زوال است. خامنه‌ای در اینجا نیز دچار هذیان‌گوئی می‌شود و مبارزه میلیون‌ها تن از توده‌های کارگر و زحمتکش را که برای برافکندن این نظم به پا خاسته‌اند، نیز شایعه‌سازی و تبلیغات دشمن خارجی می‌نامد که می‌خواهد مردم را علیه نظام اسلامی تحریک کند، اما نمی‌تواند و “ازجمله‌ی کارهایی که مردم می‌توانند انجام بدهند، مواجهه و مقابله‌ی با شایعه‌سازی دشمن است. ”

او گفت: “امروز یکی از شگردهای فعّال دشمن، شایعه‌سازی است که مردم را مضطرب کنند، مردم را باهم مخالف کنند، علیه این‌وآن تهمت بزنند، مردم را به جان یکدیگر بیندازند. این‌قدر وقیح‌اند که همین مردم را وادار می‌کنند یعنی تشویق می‌کنند، تحریک می‌کنند به‌مواجهه‌ی با نظام که البته نمی‌تواند.”

خامنه‌ای سپس تلاش کرد رسوایی و شکست تمام سیاست‌های رژیم جمهوری اسلامی را در طول ۴۰ سال به‌حساب تحریم‌ها بگذارد و ادعا کرد

“امّا در مورد تحریم‌ها. خب تحریم فشارهایی را به یک ملّتی، به یک کشوری وارد می‌کند. تحریمی هم که علیه ملّت ایران راه انداختند، خود آمریکایی‌ها با خوشحالی میگویند «در تاریخ سابقه ندارد»! بله، در تاریخ سابقه ندارد و ان‌شاءالله شکستی هم که آمریکایی‌ها در این قضیّه میخورند، در تاریخ بی‌سابقه خواهد بود. ملّت، دولت، مسئولین، همه، می‌توانند کاری کنند که این تحریم‌ها صد درصد به نفع کشور تمام بشود. ”

از هر اقتصاددان رژیم هم که سؤال شود علت این بحران که زندگی ده‌ها میلیون تن از مردم ایران را تباه کرده چیست؟ پاسخ خواهد داد که علت آن داخلی است. در خود نظام اقتصادی- اجتماعی است. در سیاست‌های جمهوری اسلامی است. تحریم‌های چند ماه اخیر صرفاً این بحران را تشدید کرده‌اند. این واقعیتی است غیرقابل‌انکار که بحران رکود- تورمی همزاد جمهوری اسلامی در ایران است. بحرانی که سال‌به‌سال تشدید شده است. سال‌به‌سال رکود عمیق‌تر و بر رشد و سرعت تورم افزوده‌شده است.  سال‌به‌سال بر طول و عرض ارتش بزرگ بیکاران افزوده‌شده است. سال‌به‌سال سطح زندگی کارگران و زحمتکشان تنزل یافته و فقیرتر شده‌اند. سال‌به‌سال بر تعداد گرسنگان، کودکان کار و خیابان، معتادان، کارتن‌خواب‌ها، تن‌فروشان، افزوده‌شده است. این‌ها همه جزئی از کارنامه ننگین رژیم و نتیجه سیاست‌های آن در طول ۴۰ سالی است که در ایران استقرار یافته است. اما تا جایی که تحریم‌ها نقش دارند، سؤال این است که علت این تحریم‌ها که بار آنها نیز بر دوش کارگران و زحمتکشان قرارگرفته وزندگی را بر آن‌ها دشوارتر کرده است، چیست؟

خامنه‌ای و دیگر سران رژیم تلاش می‌کنند این حقیقت را پنهان دارند که علت این تحریم‌ها و نزاع با دولت آمریکا، سیاست ارتجاعی توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی برای ایجاد رژیم‌هایی از نمونه حکومت اسلامی ایران، در دیگر کشورهای منطقه خاورمیانه است. سران مرتجع رژیم پنهان می‌کنند که تحریم‌های اقتصادی، نتیجه نزاع دو دولت ارتجاعی توسعه‌طلب امپریالیست و پان‌اسلامیست برای کسب سلطه و سرکردگی در خاورمیانه است.  اگر در یک سوی این نزاع دولت آمریکاست که در پی توسعه‌طلبی امپریالیستی است، در سوی دیگر آن، یک رژیم اسلام‌گرای مرتجع شیعه است، که توده‌های کارگر و زحمتکش را با دیکتاتوری عریان به اسارت گرفته و به بهای فقر و گرسنگی ده‌ها میلیون‌ تن از مردم ایران، می‌کوشد اهداف توسعه‌طلبانه و جاه‌طلبانه خود را از طریق  صدور ارتجاع اسلامی محقق سازد. جمهوری اسلامی در طول ۷ سال اخیر هر سال متجاوز از ۶ میلیارد دلار از حاصل دسترنج کارگران و زحمتکشان، مردم فقیر و گرسنه ایران را در سوریه برای چه هزینه کرده است؟ چرا در هرسال میلیون‌ها دلار صرف هزینه‌های حزب‌الله لبنان و گروه‌های اسلام‌گرای فلسطینی می‌کند؟ با چه اهدافی در عراق و یمن، افغانستان دخالت و ده‌ها گروه اسلام‌گرا را در آسیا و حتی آفریقا مسلح  و هرسال ده‌ها و صدها میلیون‌ دلار هزینه آنها می‌کند؟  تمام این اقدامات برای پیشبرد سیاستی است که توسعه‌طلبی پان‌اسلامیستی نام دارد و هدف از آن ایجاد دولت‌های اسلام‌گرا تحت رهبری جمهوری اسلامی ایران در کشورهای دیگراست.  این سیاست که در طول چهل سال گذشته جز تباهی و ویرانی کشور و فقر و گرسنگی میلیون‌ها تن از مردم ایران نتیجه‌ای در پی نداشته، باسیاست توسعه‌طلبانه و هژمونی‌طلبانه آمریکا در خاورمیانه برخورد کرده و به نزاع و کشمکش انجامیده است. اما این فقط جمهوری اسلامی نیست که تلاش می‌کند، ماهیت این نزاع و اهداف آن را پوشیده و پنهان سازد. همین کار را دولت آمریکا می‌کند. چنانچه می‌دانیم در اواخر هفته گذشته وزیر خارجه دولت آمریکا به خاورمیانه سفر کرد  تا متحدان آمریکا را علیه جمهوری اسلامی بسیج کند و فشار اقتصادی و سیاسی را دوچندان کند. او پیش از سفر در جمع خبرنگاران هدف از سفر خاورمیانه‌ای خود را « دوچندان کردن نه‌تنها تلاش‌های دیپلماتیک بلکه اقدامات تجاری به‌منظور افزایش فشار بر ایران» توصیف کرد. او همچنین در پاسخ به خبرنگار سی‌ان‌بی‌سی گفت: “یکی از جنبه‌های این سفر تلاش برای تشکیل ائتلاف‌هایی علیه ایران است. یکی از این ائتلاف‌ها شامل کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌شود. بعدازآن ائتلاف اسرائیل است. یکی دیگر از ائتلاف‌ها شامل کشورهای اروپایی و آسیایی در سراسر جهان می‌شود. کشورهایی که می‌فهمند فعالیت‌های بزرگ‌ترین حامی تروریسم در جهان باید متوقف شود.” لذا در تلاش است، یک جبهه گسترده علیه جمهوری اسلامی ایجاد کند و یک فشار حداکثری اقتصادی و سیاسی برای پیشبرد سیاست دولت آمریکا در منطقه خاورمیانه بر جمهوری اسلامی وارد کند. اجلاس جهانی «درباره ایران»  که قرار است ماه آینده میلادی در کشور لهستان تشکیل شود نیز در خدمت پیشبرد همین سیاست است. هدف این سیاست مشخص است: تثبیت سلطه آمریکا در خاورمیانه و غلبه بر سلطه جمهوری اسلامی. اما وزیر خارجه آمریکا در سخنرانی خود در دانشگاه آمریکائی قاهره تلاش کرد ماهیت این نزاع را بپوشاند و حتی این‌گونه وانمود کند که گویا نزاع دولت آمریکا با جمهوری اسلامی بر سر اسارت مردم ایران در چنگال رژیم ستمگر جمهوری اسلامی است. ازجمله وی در سخنرانی خود در دانشگاه آمریکائی  ادعا کرد :

«پرزیدنت ترامپ به کوری آگاهانه ما در قبال اقدامات جمهوری اسلامی ایران پایان داد. ما به آن دوران پایان دادیم. ما اعلام کردیم که در کنار تلاش آزادی‌خواهی مردم ایران ایستاده‌ایم. آمریکای دوران پرزیدنت ترامپ می‌گوید که آمریکا نباید از آیت‌الله‌ها محافظت کند.» این ادعا یک دروغ بزرگ است. به کشورهایی که وی به آن‌ها سفرکرده است، نگاه کنید: اردن،عراق، مصر، بحرین، امارات متحده عربی، قطر، عربستان سعودی، عمان و کویت. حتی یک کشور را نمی‌توان نمونه آورد که در آن “تلاش آزادی‌خواهی مردم” سرکوب نشده باشد. همه آن‌ها یک‌مشت رژیم‌های استبدادی از قماش جمهوری اسلامی ایرانند، اما نزدیک‌ترین متحدان و دوستان دولت آمریکا هستند. وزیر خارجه آمریکا، نیز همچون خامنه‌ای دروغی بزرگ تحویل می‌دهد. نزاع جمهوری اسلامی و دولت آمریکا بر سر توسعه‌طلبی و کسب هژمونی در خاورمیانه است و نه چیزی بیش از آن. آنچه دولت آمریکا از جمهوری اسلامی می‌خواهد این است که به سیاست توسعه‌طلبانه پان‌اسلامیستی خود در خاورمیانه پایان دهد، از بی‌ثبات کردن رژیم‌های متحد آمریکا دست بردارد و هژمونی آمریکا را در منطقه بپذیرد. اگر جمهوری اسلامی این خواست‌های دولت‌ آمریکا رابپذیرد، نزاع خاتمه یافته است و آنگاه جمهوری اسلامی رژیم مطلوب آمریکاست که باید هم حتماً رژیمی استبدادی باشد. چراکه پاسداری از نظم سرمایه‌داری و منافع امپریالیسم در منطقه خاورمیانه به دلایل اقتصادی و سیاسی، داخلی و بین‌المللی، اساساً رژیم‌های استبدادی را می‌طلبد.

درهرحال، نزاع و درگیری آمریکا با جمهوری اسلامی، نزاع دو دولت ارتجاعی توسعه‌طلب و تجاوزکار است، اما فشارهای ناشی از آن، از جمله تحریم‌های اقتصادی و هزینه‌های نظامی جمهوری اسلامی بردوش توده‌های مردم ایران. حالا که نزاع دو دولت ارتجاعی کار را به مرحله‌ای رسانده که قرار است تازه فشار تحریم‌ها دوچندان شود، خامنه‌ای که صدایش از جای گرمی درمی‌آید می‌گوید:

“امّا در مورد تحریم‌ها. خب تحریم فشارهایی را به یک ملّتی، به یک کشوری وارد می‌کند. ملّت، دولت، مسئولین، همه، می‌توانند کاری کنند که این تحریم‌ها صد درصد به نفع کشور تمام بشود. ” این دیگر اوج هذیان‌گوئی خامنه‌ای است. چگونه ” ملّت، دولت، مسئولین” می‌توانند در شرایط ازهم‌گسیختگی اقتصادی و بحران اقتصادی عمیق و مزمن کنونی با تحریم‌هایی که حالا قرار است با تلاش جبهه گسترده متحدان آمریکا دوچندان شود، مقابله کنند؟ پاسخ پوشیده نیست. همان‌گونه که درگذشته بوده است. آنچه از جانب رژیم و مقامات آن تاکنون انجام‌گرفته جز وخیم‌تر شدن اوضاع، چیز دیگری نبوده است. “ملت” چه می‌تواند بکند؟ لابد ملت هم به فرموده خامنه‌ای باید فقر، گرسنگی، بیکاری و تورم افسارگسیخته را  تحمل کند وزندگی‌اش به‌کلی تباه شود، تا جمهوری اسلامی بتواند برای تحقق جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه‌ای که هیچ چشم‌اندازی هم جز شکست ندارند، تلاش کند. بنابراین جمهوری اسلامی فقط در سیاست داخلی فاجعه به بار نیاورده، سیاست خارجی این رژیم نیز که یکی از عواقب آن همین تحریم‌هاست، فاجعه‌بار بوده و هست.  باگذشت هرروز عواقب این سیاست خارجی فاجعه‌بارتر نیز می‌شود. مادام که جمهوری اسلامی موجودیت دارد، هیچ راه‌حلی نیز بر آن متصور نیست.

پس تکلیف توده‌های زحمتکش مردم ایران در این شرایط که با تشدید نزاع و تحریم‌ها چشم‌اندازی جز وخیم‌تر شدن شرایط زندگی آن‌ها وجود ندارد، چیست و چه باید بکنند؟ اگر قرار است مردم ایران از اسارت استبداد، فقر و گرسنگی، تحریم‌ها و بردگی و تمام سیاست‌های فاجعه‌بار داخلی و خارجی جمهوری اسلامی نجات یابند، راهی جز تشدید مبارزه برای سرنگونی رژیم نیست. هم‌اکنون میلیون‌ها تن از توده‌های کارگر و زحمتکش به مبارزه‌ای علنی و تعرضی علیه رژیم روی آورده‌اند. اما این مبارزات هنوز به یک مبارزه متحد و سرا سری ارتقاء نیافته است. به‌رغم مبارزات قهرمانانه کارگران و زحمتکشان، هنوز اشکال مبارزه به آن درجه اعتلا نیافته که بتواند این رژیم را از پای درآورد. برای سرنگونی این رژیم، نخستین گام، برپائی یک اعتصاب سیاسی سرتاسری است. باید برای برپائی این اعتصاب تلاش نمود.

متن کامل نشریه کار شماره ۸۰۶ در فرمت پی دی اف

 

POST A COMMENT.